Printable View
آیا باید با ادله علمی براتون توضیح ارائه بشه دوست عزیز؟نقل قول:
اگر منظورتون ساز و کار علمیش هست که فکر میکنم چون اینجا انجمن علمی نیست بهتره سوالتون رو در انجمن مربوطه بیان بفرمایید
اما چناچه تجارب شخصی افراد در توضیح این اتفاق مدنظرتون هست بفرمایید تا من بگم:n06:
دژاوو یه اصطلاحه علمیه، ولی رویا صادقه نه!نقل قول:
سلام....
بارها و بارها شده که وقتی دارم کاری میکنم، یادم بیاد که عه عه عه!! این رو که خواب دیده بودم که؟! که دارم فلان حرف رو میزنم... که با یه ادمی نشستم که صبحش هرچی فکر میکردم نمی‌شناختمش!!!!
بدبختی من اینه که خوابام دوبلن!!!! یعنی مثلا، در اخرین مورد، چند روز پیش مدیر گروه دانشگاه سابقم زنگ زد گفت اقا انجمن علمی یه پروژه براشون گرفتیم توش موندن بیا کمکشون و اینا.... منم رفتم، برگشتنی پشت ماشین یکی از اون اقایون نشسته بودم و گفتم منم دقیقا همین مدل سمند اما مولتی پلکس داشتم پشتش به نظرم باز تر بود که یادم افتاد این صحنه رو قبلا خواب دیدم!!!! اون قسمت دوبلش هم اینجاست که دقیقا یادم میاد که تو خواب هم همین لحظه رو فقط یادم می‌اومد فرداش و بقیه‌ی خواب( قبل و بعدش یادم نبود!!) اصلا انگار نه انگار که اتفاق افتاده بوده!!!!....
متاسفانه وقتی از خواب بیدار میشم، اصلا یادم نیست که چی خواب دیدم و به شدت ذهنم درگیر میشه که خوابم چی بود؟!!! یادم میاد که با دوستی داشتم حرف میزدم و اینا....!!!
دو سال پیش، من به این نتیجه رسیدم که این اسمش دژاووه و کار مغزه.... یه بار که همون حس خواب رو داشتم، (گیج و منگ بودن و به خاطر نداشتن مبحث!) اومدم ویژگی های کلی که یادم مونده بود رو روی کاغذ نوشتم!!!!
تاریکی هوا، به چند نفر که اونور کوچن نیگا میکنم و برمیگردم با یه نفر صحبت میکنم.... تلفنش زنگ میزنه و میگه نمی‌دونم چی چی!!!! عین این مطالب رو توی یه دفترچه نوشتم!!!!
طی این دوسال، تو دانشگاه دوره‌ی کاردانی من با دوستی اشنا شدم و دوستیمون بالا گرفت و یکماه پیش، اون دوستم بهم زنگ زد که بریم بیرون و رفتیم بیرون و داشتیم در مورد دختر عموی زن برادرش!!! و اینکه عاشقش شده صحبت میکرد، منم تو محل به عنوان بچه مثبت و بسیجی شناخته شده هستم.... تو کوچه راه می‌رفتیم، شب بود!!!! از پشت یه درخت رد شدیم.... به سمت مقابل کوچه نیگا کردم که دونفر نشستن و من ازشون خجالت کشیدم که بحثمون در مورد یه دختره و اینکه چقد خوشکله!!!! چند قدم بعد یکی از اشناهای دوستم زنگید که بیا خونه رو بهم نشون بده و ما هم برگشتیم....!!!!
منم ماجرای خواب و نوشتن رو کاغذ رو برا دوستم تعریف کردم و عین دیوونه ها چند وقتیه دنبال اون کاغذی که نوشته بودم میگردم.... متاسفانه دفترچه‌ی مربوطه گم شده!!:n04: من مطمئنم که توی اون دفترچه شرح این خوابه رو نوشتم(چند تای دیگه هم بودن!!)....
-----------------------
احساسم اینه که تو خواب ها، اون چیزی که یادم می‌مونه اینه که وسط خواب یادم می‌افته که اون صحنه رو خواب دیدم!!!!یعنی خواب دیدن توی خواب دیدن یا یه همچین کوفتی!!!
میدونم شبیه فیلم اینسپشن شده!! ولی واقعا این مسئله برا من اتفاق افتاده و حالا مطمئنم که یا دژاوو چرته، یا اون چیزی نیست که من تجربه کردم! :)
به اینکه این زندگی رو قبلا زندگی کردیم و بعضی وقتا یادمون میاد و اینا زیاد اعتقاد ندارم، ولی فعلا بهترین توضیح برای این مسئله هستش!!! لااقل برا من و تا زمانی که پاسخ بهتری پیدا نکنم! :|:n21:
اینی که میگن قبلا زندگی کردیم اصن جور در نمیاد مثلا اگه من 200 سال پیش زندگی میکردم و الان یه آدم یا خونه و مغازه و... ای رو میبینم و به نظرم آشنا میاد، اونم 200 سال پیش همین شکلی بوده؟
دوست عزیز، یه حرفی هست که بعضی ها میگن ما یه بار دیگه این زندگی رو انجام دادیم...!!!نقل قول:
اینی که میگن قبلا زندگی کردیم اصن جور در نمیاد مثلا اگه من 200 سال پیش زندگی میکردم و الان یه آدم یا خونه و مغازه و... ای رو میبینم و به نظرم آشنا میاد، اونم 200 سال پیش همین شکلی بوده؟
فکر میکنم سریال لاست این مسئله رو به خوبی توضیح میده اگر کل سریال رو دیده باشید و مشخصا فصل اخر رو، همه‌ی افراد، دارن زندگی میکنن، ولی چند نفرشون شروع میکنن به یاد بقیه بیارن که توی یه جزیره با هم بودن و بعضی هاشون حتی مردن!!!! وقتی ملت یادشون می‌افته که قبلا زندگی کردن و مردن (نه به همین سادگی که من گفتم!!).... اونموقع همه با خیال راحت میرن تو دنیای دوم هم می‌میرن!!!!...
ایده‌ی دیگه‌ای که از قبلا این زندگی رو زندگی کردیم اینه که این دنیا، یه بار دیگه بوده.... خط داستانی کنونی که وجود داره یه بار دیگه اتفاق افتاده.... من و شما و بقیه به دنیا اومدن، زندگی کردن و جلو رفتن و غیره... مردن و بعدش دنیا تموم شده و خداوند دوباره ما رو ساخته( یا بر اساس عقاید دیگران همینجوری هیچی به هیچی بود بعد یه دفعه موادی که وجود نداشتن با هم قاطی شدن و منفجر شدن و دنیا رو به وجود اوردن! :) ).... و حالا ما داریم دوباره زندگی میکنیم و چون این اتفاقات قبلا افتادن، گاهی اونها رو با جزییات خیلی پایین و کم به یاد میاریم...
ایرادی که وارده (به بحث دوم!) اینه که اگر ما قبلا این رو زندگی کردیم، توی زندگی اول من و شما توی این لحظات در مورد چی صحبت کردیم؟!؟؟؟ بازم زندگی قبلیی که داشتیم؟! خوب تو اون زندگی لایه‌ی سوم یا بعد و بعدترش راجع‌به چی صحبت کردیم؟؟؟؟ بالاخره یه روزی این زندگی رو برای اولین بار انجام دادیم دیگه!! اون بار اول که این زندگی رو انجام دادیم توی این لحظات در مورد چی صحبت میکردیم؟ کدوم زندگی قبلی؟ کدوم دژاوو؟؟؟!!!!!!!!!!!!
خوب، قطعا این وسط هیچ جایی برای ایده‌ی شما (ما مردیم مثلا 400 سال پیش زندگی میکردیم!) و حالا دوباره زندگی کردیم نیست....
من خودم عرض کردم که به زندگی دوباره اعتقادی ندارم! ولی فعلا خط سیر اولش (همون که شبیه به داستان لاست بودش!) بهترین توضیح ممکن برای این دست خواب ها هستش....
----------------------------
نکته‌ای که هست اینه که معمولا امکان نداره بتونی بگی بعدش چی میشه.... لااقل برا من اون چیزی که فکر میکنم اتفاق نمی‌افته...!!( این میتونه توضیح بده که در واقع اون اتفاق دژاوو بوده و مغز ما صرفا فکر میکنه که این لحظه رو قبلا دیده!!).....
ایرادی که بهش وارد هست، همون بحث نوشتن خواب ها هستش که متاسفانه چون چند سال ممکنه طول بکشه تا یه خوابی اتفاق بیوفته، امکان ثبت کردنش نیست! :)))))))))
اینجا تاپیک رویای صادقه هست نه دژاوو
دوستان دقت کنید دژاوو از لحاظ علمی توضیحش بیان شده! اینی که شما اتفاق رو وقتی افتاد فکر میکنی که قبلا دیدی به توعی اشتباه عملکردی مغز در اون لحظه هست((حالا توضیح دقیقترش توی انجمن علمی هستش))
رویای صادقه که این نیست!
رویای صادقه در واقع پیش بینی اتفاقات قبل از وقوعش هست! مثلا اینکه من شخصا بارها و بارها پیش اومده که اتفاقات کلی و جزئی زندگی شخصی خودم و اطرافیان نزدیک به خودم رو قبل از وقوع دیدم و بهشون هم هشدار دادم!
چندتا مثال:
یکبار خواب دیدم یکی از دوستام تصادف کرده و دستش مشکل پیدا کرده و این مطلب که تصادف کرده رو در خوابی که دیدم برام تعریف کرد
همون روز من اینو با دوستم مطرح کردم و ازش خواستم احتیاط کنه یک هفته بعد دوستم دقیقا تصادف کرد و دستش شکست!
یکبار خواب دیدم شارژر موبایلم رو به پریز برق اتاقم زدم که یهو ازش دود بلند شد و داشت اتیش میگرفت
از این خواب چیزی حدود 10 روز گذشت و یک روز دقیقا بعد از وصل کردن شارژر به پریز یهو جرقه زد و دقیقا دود بلند شد !
قابل توجه بعضی ها که میگن توهم هست و یا اینکه اتفاقی هست و غیره!
یادمه در انجمن علمی گفتند که معمولش اینه ادما خواب ها یادشون نمونه و هرکسی که خوابها بعد از بیداری یادش بیاد دارای ذهن اشفته ای هست!((بگذریم از اینکه عجب ذهن اشفته ای دارم من!))
خب من اینو با اطمینان میگم که حداکثر 3 و حداقل1 خواب هر روز صبح یادم میاد!((اینو جایی خونده بودم که 5مرحله خواب میبینیم در هر شب ))البته من اصلا منظورم این نیست همه ی خوابهایی که میبینیم رویای صادقه هستند!
خیلی وقتها جریاناتی که در طول روز فکرمون رو مشغول کردند یا بابت امتحانی مثلا استرس داریم یا گاها خوابهای فیلم مانندی مثل تعقیب و گریز و ...اینا بیشترین تعداد خوابهایی رو که میبینیم شامل میشه !
البته یاداوری خوابها باید بلافاصله بعد از بیداری باشه یعنی اگر بیش از 10 دقیقه از بیداری بگذره یاداوریش بسیار بعید میشه!
خوشبختانه اینجا متفرقه هست و من با فراق بال میتونم از تجربیاتم صحبت کنم
بهرحال چیزی که هست من به این مسئله اعتقاد دارم !ممکنه نتونم برای همه ی ادما ثابتش کنم اما برای خودم و نزدیکانم ثابت شده هست
ضرورتی برای اثباتش نمیبینم این چیزا هم که گفتم شاید از دید خیلی ها خنده دار باشه اما مهم نیست من به اون شخص یا اشخاصی فکر میکنم که این مطلب رو میخونن و مثل من این اتفاقات براشون حادث شده
یادمه قبلا زیاد از این خواب ها می دیدم.صحنه های تکراری هم زیاد دیدم. خیلی جالبن.
ولی تو 4 یا 5 سال اخیر چه تو بیداری و چه تو خواب ذهنم و فکرم اصلا از کامپیوتر برنامه نویسی دور نمیشه، گاهی اوقات سعی میکن که به اینا فکر نکنم، خواب نبینم نمیشه ! میدونم دیوونه شدم! :n02:
خیر، شما تعریف و توضیحات خودتون رو بیان کنید و من اون رو با علم آنالیز و برداشت میکنم.نقل قول:
رویای صادقه اصطلاحه چیه؟ شبه علمی؟نقل قول:
ارجاعتون میدم به دوتا پست بالاتر:دینقل قول:
متافیزیکنقل قول:
...