دوازدهمین کارگاه انجمن عکاسان تبلیغاتی و صنعتی
دوازدهمین کارگاه انجمن عکاسان تبلیغاتی و صنعتی
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
دوازدهمین کارگاه انجمن عکاسان تبلیغاتی و صنعتی ایران با موضوع «انجماد حرکت» توسط فرهود حقی را در روز پنجشنبه شانزدهم دی 89 از ساعت 15 تا 18 برگزار میشود.
در مورد این کارگاه فرهود حقی میگوید:
در عکاسی صنعتی، انجماد حرکت Freezing Motion همواره از تکالیف مشکل استودیویی بوده و برای این کار امکانات و تجهیزات بسیار گران قیمتی اختراع و تولید شده است. بدیهی است تهیه و خرید این امکانات از صرفه اقتصادی برای عکاسان صنعتی که استودیوهای شخصی دارند بیرون است. در این کارگاه به چندین روش ابداعی برای «انجماد حرکت» میپردازد. هر عکاس بسته به تخیل و نوآوری خود میتواند روشهای جدیدی را بوجود آورده و به آن بیافزاید و سپس با آزمون و خطا به نتایجی مشابه نتایج روشهای گران قیمت برسد.
در حقیقت این کارگاه در میان و به اشتراک گذاشتن بازیگوشیهای استودیویی من است.
جایزه دوم مسابقه «مبارزه با خشونت علیه زنان» برای یک طراح ایرانی
جایزه دوم مسابقه بین المللی طراحی پوستر «مبارزه با خشونت علیه زنان» به یک طراح ایرانی تعلق گرفت.
«نادیا آقا بیگی» در مسابقه بین المللی طراحی پوستر شهر فون تنی- سو- بوآ(۱) (فرانسه) مقام دوم را کسب کرد. این کمپین که به منظور مبارزه و جلوگیری از خشونت علیه زنان، طراحان حرفه ای را از سراسر جهان به رقابت فراخوانده بود در ماه نوامبر برگزار شد و آثار شرکت کنندگان برتر را به نمایش گذاشت.
اعضای هیات داوران این مسابقه را پیر برنارد(۲) ، فیلیپ شاو(۳) ، پاسکال بیژون(۴)، ژولیت ویسبک(۵) وایولین شاو(۶) تشکیل می دادند. این رویداد توسط فون تنی-آن-سن(۷) (انجمن برگزارگنندگان گرافیک خیابانی) و با همکاری نمایندگان حقوق برابر برای زنان، برگزار و از حمایت مالی اداره محلی امور فرهنگی ایل-دو-فرانس(۸) (DRAC) برخوردار می باشد.
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
Fontenay-sous-Bois, France -۱
Pierre Bernard -۲
Philippe Chat -۳
Pascal Béjean -۴
Juliette Weisbuch -۵
Evelyne Chat -۶
Fontenay-en-Scènes (les organisateurs de Graphisme Dans la rue -۷)
DRAC (Direction régionale des affaires culturelles), Ile-de-France -۸
در گذر زمان: از يادداشتهای يک عاشق هفتادساله
قباد شیوا
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
همین چند روز پیش شنیدم که به همت تنی چند از دوستان و پسرم به زودی در گالری بیست مراسمی برای من ترتیب دادهاند، انگار یک جور بزرگداشت که به مناسبت ۷۰سالگی من است.
لابد قرار است تنی چند از دوستان و همکاران درباره کارهای من سخنرانی کنند و چندتایی هم از تصویرگریهای کمتر دیدهشدهام به نمایش دربیاید.
شاید این ۷۰سالگی همان آینهای است که میتوان همه عمر را در آن دید، همه تجربهگراییها، این سو و آن سو رفتنها و اتودها ثمر داده است و حالا یک کارنامه طول و طویل نیمقرن پیشروی من مانده است که بخشی از آنها بیشتر و بخشیشان کمتر به دل مینشیند.
اما این وسط نکتهای هست که اگر کمی زودتر پی به آن ببرید، نزدیک شدن به ۷۰سالگی لذتبخش خواهد شد، درست مثل همان اتفاقی که برای من افتاد. من در تمام این سالها عاشق کارم بودم. در واقع از همان ابتدا گرافیک و نقاشی به تار و پود جان و زندگیام تنیده شده است و مادامی که کار میکنم از این تنیدگی لذت میبرم.
تصور کنید قرار باشد ۵۰ سال تمام یا بیشتر سراغ کاری بروید که هیچ علاقهای به آن ندارید و مدام در عذاب باید برای امرار معاش تن به آن بدهید، این عذاب حتی زمانی که دیگر کار را کنار گذاشته باشید با شما میماند و آزارتان میدهد. دست آخر همه عمر کاری کردهاید که تنها و تنها برای غم نان بوده و بس.
اما رسیدن به دهه هفتم زندگی زمانی لذتبخش خواهد بود که در همه این سالها امرار معاش از همان کاری باشد که شما شیفته آن بودید، تنها این موقع است که گذر عمر روی جان و صورت ردهای عمیق نمیاندازد. حالا این کارنامه پیشرویم است. هر کدام را به نوعی دوست دارم.
بعضیهایشان سرشار از خاطره هستند، درست مثل پوسترهایی که برای ارکستر مجلسی رادیو و تلویزیون طراحی کردم یا آنهایی که برای تئاتر بودند. کارهای پیش از انقلابم یک جورهایی با قلبم بازی میکنند. شاید خود خاطره واضح یادم نمانده باشد، اما پسذهنام حسی هست، حسی همراه با عشق که به من یادآوری میکند موقع طراحی این پوسترها یا این تصویرگریها از اینکه کار میکردم حال خوشی داشتم و قدر این حال خوش را حالا خیلی بیشتر میدانم.
بعد از انقلاب هم طراحی پوسترهای زیادی دارم که خاطرهانگیزند، در واقع هیچوقت از انجام هیچ کاری و هیچ طراحی پشیمان نشدم و دلیلاش هم همانی است که پیشتر گفتم. بعدها رنگ و لعابها بیشتر شدند، پای پوسترهای رنگی که باز شد سلیقهها بنجل شدند، اما سعی کردم جنبههای ایرانی که هسته اصلی این علاقه به کار بود را حفظ کنم، رنگکی به کار ما داد که بدک نبود.
و دست آخر در آستانه ۷۰ سالگی از هیچ کاری پشیمان نیستم، هنوز وقتی از من میپرسند بهترین کارت کدام است، میگویم شاید همانی که فردا شروع میکنم. و این یک راز است، راز مردی که در ۷۰ سالگی هنوز به کاری که فردا آغاز میکند، عشق میورزد. پس عاشق کارتان باشید و بس، از همین حالا
فرزاد ادیبی: شمایلها نه مستند هستند و نه از نظر گرافیک، عیار بالایی دارند
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
فرزاد ادیبی، طراح گرافیک در خصوص ماهیت «گرافیک مذهبی» گفت: پیامهای بیشتر ادیان مبتنی بر راستی و درستی و همه ویژگیهای نیک بشری است که هرگز کهنه نمیشوند که برای ابراز این پیامها و اصلاح کژیها میتوان از هنر گرافیک بهره برد.
وی ادامه داد: در هنر گرافیک سبکها، شیوهها و بالاخره تکنیکهایی در اجرا وجود دارد که برای بیان هر موضوعی میتوان زبانی متناسب با آن را برگزید. به اعتقاد بنده، دین و مذهب را از دو زاویه میتوان نگریست: یکی آموزههای فرازمانی و فرامکانی ادیان است که هرگز قالبمند نیستند و متعلق به همه بشریتند، همچون دادگری و ستمستیزی، آزادگی، مهرورزی و... و دومین زاویه نگرش به دین، انگارههای تاریخی، آرکائیک و گاه نائیف (بدوی) است که هنر گرافیک برای بیان ساختارگرایانه هر دو این نگرشها تواناست که البته ناتوانی برخی طراحان در انتقال درست این مفاهیم در پیام، محتوا و ساختار را نباید ضعف هنر گرافیک انگاشت.
وی با انتقاد از برخی کارهای نهچندان مطلوبی که در این عرصه به بهانه متناسب بودن با سطح سلایق عمومی صورت میگیرد، تصریح کرد: برای ارتباط و قابل فهم بودن هنر برای توده مردم، لازم است با تدبیر و تلاش، سطح آگاهی و سلیقه مردم را بالا ببریم، نه خود را تا سطح سلیقه عوام پایین بیاوریم.
ادیبی در بخش دیگری از سخنان خود در مورد دلایل شمایلنگاری گفت: مخاطب عام با طبیعتگرایی (ناتورالیسم) بیش از هنر انتزاعی (ابستره) ارتباط برقرار میکند ولی شمایلها نه مستند هستند و نه از نظر هنر گرافیک عیار بالایی دارند. این آثار با زبان ادبی قدیسها را میستایند اما با زبان هنری، نازل و ناسزایند. از سوی دیگر، همین مخاطب عام با نوشتار اعم از تایپوگرافی، خوشنویسی و... ارتباطی آیینی برقرار میکند که گاه از مرز ادعیه و تعاویذ میگذرد و با رسیدن به اعداد، طلسمها و نوشتههای سحرآمیز به خرافه هم میرسد.
وی در ادامه درخواست کرد طراح گرافیک، هیأت انتخاب و داوری و در نهایت شورای سیاستگذاری و برنامهریزی جشنوارهها و سوگوارهها و کلاً نمایشگاهها به این جزئیات توجه ویژه کنند و همیشه به بالابردن سطح بینش و سلیقه توده مردم بیندیشند.
حال و هوای اين روزهای پوستر تئاتر: ابری يا آفتابی؟
گفتگو با دو طراح گرافیک ایران درباره وضعیت طراحی پوسترهای تئاتر
نمایش هملت، تبریز، سال ۱۳۰۹... بر اساس مدارک موجود اینگونه به نظر می رسد که این نمایش اولین نمایشی است که پوستر برایش طراحی شده است. در پوسترهای اولیه خوشنویسی عنصر اصلی است که بعدها و با رشد صنعت چاپ تصویرسازی ، استفاده از نقش و نگار و گل بوته های تزئینی، حاشیه ها و فرم های مختلف نیز در آنها به چشم می خورد. با گذشت زمان و تا امروز پوستر به عنوان رسانه ای قوی و نیرومند، پدیده ای آشنا در زمینه اطلاع رسانی است. ضمن اینکه یک پوستر به دلیل دارا بودن ارزش های هنری و نیز محتوا می تواند در سطح فرهنگ جامعه و به ویژه فرهنگ بصری تاثیرگذار باشد. و آیا به ویژه پوستر تئاتر امروز ایران واجد چنین خصوصیاتی است؟ برای این منظور پای صحبت دو هنرمند گرافیست نشسته ایم: آرش تنهایی، طراح ، پژوهشگر و مدرس گرافیک و بهراد جوانبخت مدرس و طراح گرافیک.
اثر: آرش تنهایی
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
اثر: بهراد جوانبخت
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
به نظر می رسد که حال و هوای پوستر تئاتر در این سالها کمی نا بسامان است! نظر شما چیست؟
تنهایی: بررسی جایگاه پوستر تئاتر نیازمند بررسی تامل بیشتری است ، اما اگر نظر شخصی من را بخواهید ، در سالهای اخیر پوستر تئاتر سر آمد پوسترهایی است که بر اساس یک سفارش طراحی و در شهر نصب می شوند است. ودر مقایسه با گونه های دیگرپوستر های فرهنگی چون پوستر فیلم ویا پوستر موسیقی بی شک وضعیت بهتری دارند ، بنابرنظری شخصی و نه بر پایه بررسی علمی که موجود باشد معتقدم که در سالهای اخیر طراحی پوستر برای تئاتر رشد خوبی نیز داشته است. چرا که وقتی در محدوده فرهنگی تهران چهارراه ولی عصر تا انقلاب قدم می زنم یا به کافه هایی که محل نصب پوستر تئاتر هستند سر می زنم، می بینم که پوسترهای تئاتری که توسط طراحان گرافیک حرفه ای طراحی می شوند روز به روز بیشترمی شوند ،و این به دلیل رشد کمی طراحان گرافیک و زیاد شدن افراد تحصیل کرده این رشته است که اتفاقا رغبت زیادی به طراحی پوستر تئاتر دارند، داوطلبانه و اغلب با دریافت دستمزدهای بسیار اندک. یعنی طراحان گرافیک علیرغم بودجه های کم ، عجله و شتاب گروه ها ، وجود نداشتن جایی برای نصب و چندین و چند مشکل دیگر تلاش می کنند تا کیفیت پوسترهای تئاتر را بالا ببرند.
جوانبخت: من هم با عقیده آقای تنهایی موافقم. به نظر من اوضاع پوستر تئاتر آنگونه که شما می گویید بد نیست. حتی معتقدم نسبت به پوسترهایی که برای رویدادهای دیگر طراحی می شود وضعیت مناسب تری از نظر گرافیکی دارد. اما نسبت به رسانه پوستر اگر بخواهم صحبت کنم باید به این نکته مهم اشاره کرد که اگر بپذیریم پوستر یکی از عناصر تبلیغاتی برای تئاتر است و به مخاطب اطلاع رسانی می کند، فقط در محدوده تئاتر شهر یا پیرامون محل اجرا دیده می شود در حالی که تماشاگری که وارد محیط تئاترشهر شده، آمده تا تئاتر را ببیند و در نتیجه دیگر مخاطب پوستر نخواهد بود! و دلیل این است که جایی برای نمایش و نصب پوستر در سطح شهر وجود ندارد که البته بحثی است بسیار گسترده که شاید در مجال این گفتگو نمی گنجد. از دیگر سو خود من به عنوان یک طراح گرافیک از یک سو و تماشاگر علاقه مند به تئاتر از سوی دیگر، معمولا به صورت خودخواسته پوسترهای تئاتر را می بینیم اما شاید کسی که تماشاگر همیشگی تئاتر نیست و گرافیست هم نیست به دلیلی که عرض کردم این پوسترها را نمی بیند و یا شاید پوستر مجالی نمی یابد تا خود را به او نشان دهد.
و در این صورت مهمترین کارکرد یک پوستر تئاتر چیست؟
جوانبخت: معتقدم که پوستر یک نمایش مثل پوستر یک همایش یا کارهای تبلیغاتی نیست که وظیفه اش فقط اطلاع رسانی مقطعی باشد برای کار و وقتی اجرا تمام شد، پوستر هم تمام شود. پوستر تئاتر تاریخ مصرف ندارد. شناسنامه ای است که تا همیشه به کار وصل است. و حتی نسبت به عکسهای همان تئاتر، ویترین قوی تری است برای شناساندن نمایش. خیلی کامل است و در یک فریم اطلاعات وسیعی را به بیننده اش منتقل می کند.
تنهایی:اطلاع رسانی نخستین وظیفه یک پوستر است ، اما نباید از بعد زیبایی شناسانه و هنرمندانه آن غافل شد ، آنچه از نمایش " آمباسادور "موجود است پوستری است که هنری تولوز لوترک پیش از ۱۰۰ سال پیش برای آن طراحی کرده است یا تنها نشانه ای که من از "خاطرات یک جامه دار ازمرگ میرزا تقی خان امیر کبیر " دارم پوستری است که قباد شیوا ساخته است پس پوستر شناسنامه یک نمایش و سند یک اجرا نیزهست . پوستر تئاتر به ما می گوید که در تبریز در ۱۳۰۷ تئاتر ها پوستر داشتند ، بهای بلیت ۵ تا ۵۰ ریال بوده و نسوان محترم هم می توانسته اند به تماشایش بنشینند! یک پوستر علاوه بر اطلاعات تاریخی زیادی که در بر دارد نام افراد بسیاری را ماندگار می کند که در نمایش نقش داشته اند و از سویی حاوی اطلاعاتی از سلیقه و پسند مردم وسفارش دهنده ، اوضاع اجتماعی، اقتصادی و خیلی اطلاعات دیگر است . بسیاری از دوستانم بارها به من گفته اند که کارشان با پوستر من ماندگار شده است و پوستری که برای کار شان طراحی کرده ام بارها بیشتر از خود کار دیده شده ، البته این لطف وفروتنی آنهاست . ولی دقت کنیم که طراحان درجه سه و چهار نیستند که برای تئاتر پوستر طراحی می کنند بلکه اغلب از صد طراح خوب و تراز اول مملکت هستند. وآنقدر که دوستان طراح گرافیک برای پوستر تئاتر ارزش قائل هستند که شاید کمتر کارگردان ها این ارزش را قائل نباشند.
پس چگونه است که از طرف سازندگان نمایش، پوستر آنطور که باید و شاید مورد توجه قرار نمی گیرد؟
تنهایی: ببینید قسمت عمده بر می گردد به آموزش ؛ آموزش رشته های هنری در دانشکده های ما وپیش از آن در مدارس ما نیازبه بازنگری دارد ، یک دانشجوی تئاتر در دانشکده چیزی مربوط به گرافیک و پوستر نمی خواند گرچه در باره موسیقی ، عکاسی و معماری هم نمی خواند اما به جایش ... . بنظر من کاملا ضروری است تا کارگردان تئاتر با هنرهای مختلف از جمله گرافیک در حیطه و حوزه کارش آشنا شود. گرچه این خلا فقط مختص دانشجوی تئاتر نیست دانشجوی گرافیک هم این مشکل را دارد ، یعنی بچه های گرافیک هم سواد تئاتری کمی دارند ، و باید خود را ارتقا دهند و یا درسی با عنوان طراحی پوستر های فرهنگی : چون فیلم، موسیقی و تئاتر در واحد های درسی شان گنجانده شود ، خیلی بد است که یک دانشجوی گرافیک که می خواهد پوستر تئاتر طراحی کند نمایشنامه ای از شکسپیر ، چخوف ، برشت ، پینتر و یا ساعدی ، رادی ، بیضایی یا چرمشیر نخوانده باشد.
جوانبخت: این طور بنظر میرسد که کارگردانان ما -البته بهجز عده انگشت شماری- آن آگاهی و شناخت لازم برای تئاتر را نسبت به طراحی گرافیک ندارند. اما از طرف دیگر بر این باورم که شاید خیلی از کارگردان ها و تئاتری های ما خودشان را بسیار جامع و کامل می دانند و به همین دلیل این دیدگاه لزوما تخصصی بودن این کار نزدشان از بین رفته است و فرایند طراحی پوستر را نیز همچون کارهای دیگری که زیر نظر مستقیم خودشان انجام می شود تلقی میکنند، بدون در نظر گرفتن تخصصی بودن این مساله. از طرف دیگر بنا به مسایلی که در پاسخ به سوال اول مطرح کرده ام، شاید آنقدر کارکرد پوستر را-به ویژه در بخش جذب مخاطب و وجه تبلیغی کار- محدود می بینند که مانند بخشهای دیگر به قدر کافی به آن توجه نمیکنند. قابل درک است که با توجه به بودجه های بسیار اندکی که به کارهای نمایش اختصاص داده می شود دیگر این پوستر نیست که برایشان کارکرد دارد بلکه شاید در وضعیت فعلی اس ام اس در این زمینه بیشتر برایشان کاربرد داشته باشد! اما با این گفته آقای تنهایی موافقم که نه تنها در زمینه پوستر و بروشور که در بهترین حالت در ساخت کل یک تئاتر-همانگونه که در همه دنیا مرسوم است- لازم است یک مشاور حرفهای گرافیک وجود داشته باشد. به جز تعداد محدودی، گرافیک تئاتر را آنطور که باید نمی شناسند. از طرفی متاسفانه وضعیت تئاتر و بودجههای مربوط به آن، مشکلات ممیزی،کمبود سالن نمایش و وضعیت اجرا و اصلا شرایط و دیدگاه خود مرکز هنرهای نمایشی آنقدر اسف بار است که شاید خیلی جایی برای پرداختن به گرافیک وجود نداشته باشد. به همین دلیل در فرآیند نفسگیر به روی صحنه بردن یک نمایش آنقدر مشکلات متعدد وجود دارد که اصلا بحث پوستر فراموش میشود.
تنهایی: ببینید، نمی توان پوستر را از خود تئاتر جدا دانست ، تئاتر در ایران از آغاز تاکنون کمتر همه گیر شده است و به دلیل محذورات سیاسی به تئاتر پروبال داده نشده است ، و مخاطب خاص و اندکی داشته است . اجراهای بسیار محدود در طول سال ، که فقط در تهران اتفاق می افتد نی تواند منجر به یک تئاتر با بنیه و قوی شود پوستر نیز ازتئاترش تبعیت میکند . اگر تعداد تماشاخانه ها و اجرا ها بیشتر بود مسلما تعداد پوستر خوب زیادتر می شد و طراحی پوستر وضعیت بهتری پیدا می کرد. تا چند سال پیش قوانین دست و پاگیری در زمینه طراحی پوستر وجود داشت از جمله کار دو رنگ باشد و اندازه بزرگتر از ۵۰در ۷۰ نمی توانست باشد . نمی خواهم گناه ضعف های خودمان را به گردن کسی بیندازم اما با توجه به ضعف هاو مشکلاتی که تئاتر امروز ما دارد به جرات می توانم بگویم که کارنامه طراحی پوستر تئاتر کارنامه قابل قبولی است.
یعنی معتقدید که بودجه های تئاتر یکی از عوامل تاثیرگذار طراحی پوستر است؟
تنهایی: بله، اقتصاد همیشه مهم و تاثیر گذار است . اما داشتن دید درست یک کارگردان ویا مدیر فرهنگی به نظر من از بودجه پر اهمیت تر است. قطعا ما نمی توانیم یک روزه و با چند مصاحبه و رایزنی وضعیت پوستر تئاتر را متحول کنیم . باید فکر کنیم در شرایط فعلی که یک نمایش دارد با بودجه محدود و با هزاران مشکل پیش رو اجرا می شود ، راهکاری بیابیم که چطور می شود پوستر بهتری داشت وتماشاگر بیشتری را به حضور در سالن ترغیب کرد . ما توانایی تغییر خیلی چیزها را در یک بازه کوتاه مدت را نداریم اما می توانیم حوزه های مربوط به خودمان را بهتر کنیم گرچه این هم کار آسانی نیست.
جوانبخت: شاید اینگونه باشد. اما کمبود بودجه قطعا مهمترین عامل نیست. بسیاری از طراحان گرافیک این را پذیرفته اند که بودجه یک نمایش محدود است و با دریافت دستمزد اندک و حتی گاهی بدون دریافت دستمزد به سمت طراحی این کار می روند. اما تجربه شخصی من چیز دیگری را نشان میدهد. به نظر من خیلی از کارگردانان تئاتر این مساله را نمیدانند که طراحان حرفهای با بحث دستمزد برای طراحی پوستر تئاتر کنار میآیند. در واقع گرافیست در این زمینه دچار نوعی پیشداوری شده است. اما اجازه دهید به سوی دیگر این قضیه هم بپردازم. تصور کنید که یک گرافیست بدون دریافت دستمزد یا با دریافت دستمزدی اندک قرار است یک پوستر را طراحی کند اما کارگردان به دلیل اینکه تصمیم گیرنده اصلی است در یک کار نمایشی، خود را موظف می داند که در این کار هم به نوعی کارگردانی کند و نظرات خود را بدون هیچ گونه کم و کاست اعمال کند و انتظارات بیش از اندازه دارند تا جایی که طراح عطای این کار را به لقای آن می بخشد! یعنی برخورد یک سفارش دهنده با یک سفارش گیرنده حرفهای نیست. حال آنکه همانگونه که کارگردان به نمایش خود اشراف دارد، طراح نیز به تصویر و تکتک عناصر پوستر خود اشرف دارد. البته من تعمیم نمی دهم به کل کارگردانها، بلکه همانگونه که اشاره کردم از تجربیات شخصی خودم حرف می زنم. به یک نکته دیگر اشاره کنم و اینکه سوای هزینه، بسیاری از کارگردانها وقت نمیگذارند برای اینکه جلسات مختلف با طراحان بگذارند. برای مثال اگر عکس خاصی مد نظر طراح است برای او تهیه شود، یا حتی در صورت نیاز صحنه ای با همه وسایل و بازیگران با مشورت طراح گرافیک، جداگانه اجرا شود تا عکس مورد نظر طراح گرفته شود و او از ابتدا به عنوان یکی از اعضای گروه در جریان روند کار باشد و حضور داشته باشد.
تنهایی: من هم با این موضوع را تئاتری ها از رفتن سراغ طراحان گرافیک می ترسند را قبول دارم. خود من بارها با این مساله مواجه شده ام که وقتی از دوستان تئاتری ام می گویند به خاطر بودجه اندک و کارهای قبلی که نتوانسته اند پولی به من بپردازند دیگر رویشان نمی شود به من مراجعه کنند.از سوی دیگر درتئاتر این اعتقاد وجود دارد که ناخدای کشتی یک نمایش کارگردان آناست و وقتی همه کارهای یک نمایش یعنی بازیگری، طراحی صحنه و لباس و گریم و …از فیلتر ذهن کارگردان رد می شود و با نظارت مستقیم او برنامه ریزی و هدایت می شوند باید طراحی گرافیک کار نیز همینطور باشد و این شاید به مذاق برخی از طراحان گرافیک چندان خوش نیاید .من اعتقادی به استقلال گرافیک ندارم ، به نظرم پوستر تئاتر حاصلتعامل طراح وکارگردان است . کارهای شاخص پوستر تئاتر حاصل همین رفاقت ها و تعامل هابوده مثل پوسترهای مرتضی ممیز برای پری صابری ؛ ابراهیم حقیقی برای حمید سمندریان و هومن مرتضوی برای تئاتر های آتیلا پسیانی . من با افرادی کار می کنم که می دانند من چه کار خواهم کرد ، گرچه شگفت زده می شوند با هم صحبت می کنیم ، تبادل نظر می کنیم ، ولی به دید من احترام می گذارند کار من را قبول دارند چرا که به شناختی که لازم است ازتوانایی یکدیگر رسیده ایم.
جوانبخت: به نظرم این همان مساله آموزش است. در این رفاقت ها کارگردان اطلاعاتی که باید درباره گرافیک بداند را گرفته است و از سویی دیگر طراح نیز آنچه را از تئاتر نیاز دارد از کارگردان آموخته است.
به نظرتان موانع این عدم شناخت دو جانبه چه بوده است؟
تنهایی: اجازه دهید یک خاطره برایتان نقل کنم. در نمایشگاهی نقاشی یک از دوستان در سالهای ۸۰یا ۸۱ یکی از کارگردانان های تئاتر را دیدم. گپ و گفت مان به پوستر های تئاتر رسید ، او گفت که بسیاری از ما کارگردان ها ممیز را می شناسیم، ابراهیم حقیقی و حسین خسروجردی را! و چون دستمزد این ها بسیار گران است ما سراغشان نمی رویم! خود من بعد از طراحی سی چهل پوستر تئاتری برخوردهایی از این دست دارم: شما را فلانی به من معرفی کرده است. آیا شما کار پوستر تئاتر طراحی هم می کنید؟! شاید یکی از دلایلش این است که مجله تخصصی تئاتری که بشود درباره پوستر تئاتر در آن نوشت نداریم و یا کم داریم یا حداقل علاقه مندی به پوستر در میان اهالی تئاتر وجود ندارد. ما طراحان خودمان درباره پوستر و طراحی پوستر چه برای سینما و چه تئاتر در مجلات تخصصی گرافیک بسیار می نویسیم و صحبت های همدیگر را می خوانیم اما مخاطبان اصلی ما که همین کارگردانان و تهیه کنندگان هستند از این بحث ها اصلا خبر ندارند!
جوانبخت: البته این به نظر من چندان طبیعی نیست که هنرمندان و تهیهکنندگان ما در هر زمینهای مانند موسیقی یا تئاتر یا سینما که فعالیت میکنند، به گرافیک به عنوان یکی از ابزار کارشان نمی پردازند. یعنی می توانند حداقل نمایشگاههای گوناگونی که برگزار می شود را رصد کنند و دنبال کنند. در حالی که ما این کارها را میکنیم؛ یعنی به کنسرت موسیقی می رویم، فیلم تماشا می کنیم و تئاتر را هم دنبال میکنیم. اما بر اساس تجربه آقای تنهایی کارگردانی وجود دارد که بیش از سه طراح گرافیک را نمی شناسد! ما در کدام نمایشگاه تجسمی بیش از یکی دو کارگردان تئاتر پیگیر را می بینیم؟ راستش من فقط یارتا یاران را در خیلی از نمایشگاهها دیده ام! ایشان از دوستان نزدیک من نیست، اما دیدهام که خودش پیگیر است، از اکثر نمایشگاههای من بازدید کرده است. به نظر من این مهمترین مشکل است. یعنی گروه سازنده یک نمایش و به ویژه کارگردانهای تئاتر خیلی برای شناختن گرافیک و مقوله گرافیک وقت نمی گذارند. اتفاق بدتر این است که حتی وقتی شما به عنوان یک طراح گرافیک از وقت و درآمد و خیلی های دیگر می گذرید و کاری را انجام می دهید، با شما به عنوان کسی که گوشه ای از کار را گرفته خیلی برخورد خوبی نمی شود!
تنهایی: من هم در طراحی پوستر تئاتر که اتفاقا نه فقط کاری برای دل خودم بلکه بخش مهمی از دغدغه های حرفه ای من است دچار این موانع و فاصله ها بوده ام و این فاصله ها سبب می شود که این رابطه دو طرفه اهالی تئاتر وگرافیک شکل نگیرد ، همیشه فکر می کنم آنچه یک طراح گرافیک برای رشد و خلق آثار ماندگار نیاز دارد سفارش های مستمرو سفارش دهنده ای آگاه و جسور است ، که خلا ان را بسیار حس می کنیم. اگر این طورپیش برود شاید بتوان گفت که هردو سوی این ماجرا بازنده هستند
۵ سال مطالعه، برنامه ریزی و آموزش
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
حدود دو دهه پیش تر،زنده یاد مرتضی ممیز به همراه جمعی از استادان طراحی گرافیک دانشگاه ها علاقه مند بودند تا با دریافت مجوز نسبت به تاسیس و راه اندازی یک دانشکده هنری خصوصی اقدام کنند،اما متاسفانه علیرغم تلاش های بسیار و تشکیل جلسات متعدد برای برنامه ریزی آموزشی طی قریب ۹ ماه،به نتیجه ای نرسید!
۵ سال پیش در مهر سال ۱۳۸۴، مدرسه ویژه با عنوان ؛ «آموزشگاه آزاد هنرهای تجسمی ویژه»با نمایش پوسترهای بزرگان گرافیک جهان به مناسبت یک صدمین سالگرد تولد تولوز لوترک (از مجموعه شخصی زنده یاد مرتضی ممیز ) افتتاح شد.
آن زمان رئیس شورای طرح و برنامه ریزی مدرسه،مرتضی ممیز بود اما در ناباوری تنهایمان گذاشت.پس از آن ابراهیم حقیقی ریاست این شورا را بر عهده گرفت و اعضاء شورا هم؛ مسعود سپهر – شهرزاد اسفرجانی – رضا عابدینی – علیرضا صدرمحمدی و امراله فرهادی شدند.
در این ۵ سال،مدرسه ویژه توانسته است با یاری و حضور بیش از ۱۲۰استاد ،۷۲ عنوان کلاس های تک درس مستقل را در دوره های ۳ ماهه،۹ عنوان دوره پیوسته ۶ ماهه تا یکساله ،۱۸ کارگاه آموزشی تخصصی ،۱۹ نمایشگاه طراحی گرافیک و پوستر،۱۳ شماره خبرنامه و بیش از ۶۰ نشست تخصصی آزاد را در حوزه طراحی گرافیک ، ارتباطات و تبلیغات برگزارکرده و بیش از ۲۲۰۰ هنرجو را در خانواده کوچک و صمیمی خود آموزش دهد.
مراسم نکوداشت«۵ سال مطالعه،برنامه ریزی و آموزش»مدرسه ویژه با نمایش آثار هنرجویان خود و هم چنین تشکیل جلسات سخنرانی و میزگرد های تخصصی طی یک هفته از ۲۴ تا ۳۰ دی ماه ۱۳۸۹در خانه هنرمندان ایران به شرح زیر برگزار می شود:
مراسم افتتاحیه:
جمعه ۲۴ دی ساعت ۱۷ – تالار بتهوون
نمایشگاه آثار هنرجویان مدرسه:
در گالری های ممیز ، میرمیران ، پاییز و زمستان از جمعه ۲۴ تا پنجشنبه ۳۰ دی
شامل آثار: تصویرسازی- پوستر – حروف و تصویر(Typo Image)-طراحی ۱۰قلم فارسی- طراحی برچسب مالکیت کتاب(ExLibris)- طراحی هویت بصری – طراحی پروژه های تبلیغاتی و رویدادهای ویژه
رونمائی قلم فارسی ويژه (طراح: دامون خانجانزاده)
نشست تخصصی « طراحی قلم فارسی
یکشنبه ۲۴ دی ساعت ۱۷- تالار بتهوون
با حضور: مصطفی اوجی- مسعود سپهر- ساعد مشکی- علی حقیقی و دامون خانجان زاده
نشست تخصصی « مدیریت ارتباطات و تبلیغات
چهارشنبه ۲۹ دی ساعت ۱۷-تالار بتهوون
با حضور: شهرزاد اسفرجانی- علی صالحی- پریسا پروشانی- صفا صیرفی- نژده هوانسیان و امراله فرهادی
در ستایش هفتاد سالگی « محمد احصائی، عباس کیارستمی و آیدین آغداشلو
جمعه اول بهمن ساعت ۱۷- تالار بتهوون
همکاران و همراهان مدرسه ی ویژه در این مراسم؛ مجله نشان،مجله تندیس،ماهنامه فیلم،موسسه چاپ و نشر نظر،مرکز توسعه ارتباطات و آگهی های روزنامه همشهری،انتشارات دید، گرافیک دید،نشر هفت رنگ،بنیاد ممیز،نشر داروگ، سازمان آگهی های بازرگانی ایران، انتشارات سیته، انتشارات مبلغان،نشر ویژه نگار،مجله تصویر سال، شرکت مشاور طراح مدیا، وب سایت تحلیلی پژوهشی گرته، ،چاپ فرارنگ آریا،چاپ ابیانه، مجله الکترونیکی رنگ و لیتوگرافی رایانه نگار هستند.
لباس تنم کن; طراحی گرافیک روی هارد دیسک
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
]
پوستر این رویداد/ اثر: احسان رضوانی
امروزه استفاده از هارددیسک قابل حمل و فلش دیسک برای ذخیره و انتقال اطلاعات در سراسر دنیا گسترش یافته است.
ساعت، هارد، نوت بوک، تلفن همراه و... همگی از ابزار های روزمره مورد استفاده ما هستند و تولید کنندگان این محصولات همگی سعی ویژه ای برای طراحی صنعتی محصول خود برای جذب مشتری دارند و حداقل در بازار ایران کمتر برندی بر روی طراحی پوسته بیرونی فعالیت خاصی انجام داده است و اصولن در این روند پیوندی میان طراحان گرافیک و تولید کنندگان وجود ندارد.
شاید بهتر باشد برای درک این همکاری به تروکسلر که یکی از طراحان برجسته سوییس می باشد اشاره کنیم که در یکی از موارد کاری، همکاری را با شرکت سواچ تولید کننده ساعت شروع کرد و در این حرکت اقدام به طراحی روی بدنه ساعت های تولیدی این شرکت نمود که نتیجه رضایت بخشی برای خریداران محصول در پی داشت.
و یا شرکت اپل که برای تعدادی از آی پاد های تولیدی خود پوسته هایی را با طرح هایی از گروه های معروف موسیقی پیاده سازی و وارد بازار کرد و اتفاقن با استقبال خوبی روبرو شد.
در همین راستا و با توجه به جذابیت های بصری و امکان پیاده سازی طرح های خلاقانه و کاربردی بر روی سطح این محصولات، مجله الکترونیکی رنگ نیز با همکاری گروه شرکتهای آواژنگ پروژه ای نو را برای اولین بار در ایران با عنوان «لباس تنم کن» برگزار می کند.
بدین منظور طی جلسات متعدد، تحریریه رنگ با انتخاب ۹ طراح گرافیک زمینه شروع این پروژه را فراهم کرد و در ادامه در نشست گپ و گفت با طراحان به بررسی دیدگاه ایشان و به اشتراک گذاشتن دیدگاه های خود پرداخت.
«لباس تنم کن» با هدف طراحی گرافیک پوشش بدنه ی هارد دیسک قابل حمل و با همراهی تعدادی از طراحان گرافیک به مرحله اجرایی رسید، که پس از بازبینی و انتخاب طرح های برگزیده، در نمایشگاهی که به همین منظور در خانه ی هنرمندان برگزار می شود به نمایش در خواهد آمد.
ساعد مشکی، مهران زمانی، پریسا تشکری، بهراد جوانبخت، تهمتن امینیان، پدرام حربی، فرهاد فزونی، ایمان صفایی و هما دلورای از هنرمندان حاضر در این رویداد هستند.
مراسم معرفی طرح های برگزیده و اهدای جوایز این برنامه با حضور هنرمندان حاضر, در روز جمعه ۸ بهمن ۸۹ در گالری نیلوفر خانه ی هنرمندان و در ساعت ۱۷ برگزار می شود.
نمایشگاه تصاویر آثاراین رویداد با همراهی و همکاری شرکت کینگ مکس, مدرسه ویژه, گروه نفر و خانه ی هنرمندان تا ۱۴ بهمن در گالری نیلوفر ادامه خواهد داشت.
علاقه مندان می توانند برای حضور در این مراسم به خانه ی هنرمندان واقع در خیابان طالقانی، خیابان موسوی شمالی(فرصت)، باغ هنر مراجعه نمایند.
طراحی روی بدنه آی پاد
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
ساعت های طراحی شده توسط تروکسلر
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
طراحی روی اسنوبرد
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
پرويز كلانتری:حرف «شيوا» از جنس زمان است
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
چهل و پنج اثر تصویرگری و گرافیک «قباد شیوا» از دههی ۵۰ تاکنون در حالی در گالری تازه تاسیس «ایست» به نمایش درآمد که این هنرمند گرافیست شمعهای تولد ۷۰ سالگی خود را در جمع دوستانش خاموش کرد.
می بالاتر از میدان درکه، درست در میان کوهها و برفها ، گالری کوچک «ایست» عصر سوم بهمنماه ـ میزبان هنرمندان سه نسلی بود که برای تولد ۷۰ سالگی قباد شیوا گردهم آمده بودند.
گالری کوچکتر از آن بود که پذیرای جمع دوستان صمیمی نقاشان و طراحان این سه نسل باشد، با این وجود همهی حاضران تا شب کنار هم ایستادند تا «قباد شیوا» شمعهای تولدش را بعد از هفت دهه زندگی و کار هنری خاموش کند.
محمد ابراهیم جعفری ـ هنرمند نقاش و از دوستان و همکلاسیهای قدیمی شیوا در این مراسم گفت: پشتکاری که قباد شیوا داشت و استقامتی که از همان ابتدا در او میدیدم ،نشان میداد که او تا چه اندازه باید تحمل داشته باشد. قباد شیوا همیشه حرفهای تازه میزد.
او یادآور شد: اولین لحظات آشنایی ما زمانی آغاز شد که در دانشکدهی هنرهای زیبا در کنار هم درس میخواندیم و قباد عکاسی را که آن روزها خیلی مرسوم نبود، شروع کرده بود و از دستاوردهای آن البته در نقاشی و گرافیک بهره میبرد.
جعفری خاطرنشان کرد: ما در دورهای زندگی کردیم که باید تاریخ هنر را دنبال میکردیم و من همیشه با الهام از حس کنجکاوی و حرکت شیوا فهمیدم که آموزشدادن نه امکانپذیر است و نه هنر محسوب میشود و هنرمند کسی است که باید در جستوجوی دانستن حرکت کند.
جعفری در میان حرفهایش خاطرات بسیاری را برای حاضران مرور کرد؛ خاطراتی از همکلاس بودن با اصغر محمدی و سفرکردن با محسن وزیری مقدم، اینچنین صحبتهای خود را ادامه داد: قباد شیوا حسهای عجیبی در زندگیاش نسبت به حال و هوای آن روزها و حتی کار و آیندهاش داشت و خیلی ساده از تمام آنها سخن میگفت. برای من تمام این حسها درست و در عین حال جالب بود. همان روزها یاد گرفتم که بزرگترین چیزی که در آدمی سبب خلق میشود، «باور» است. قباد از همان ابتدا خودش را باور داشت و به همین دلیل همیشه سرجایش بود.
او در ادامهی صحبتهایش تصریح کرد: قباد شیوا همیشه به نظر آرام میآمد و میرفت، ولی آنجایی که سر چیزی میایستاد و پافشاری میکرد، تازه معلوم میشد که قباد کیست. او در تمام این سالها با عشق، شوق و بیتابی کار کرد تا به اینجا رسید و آنچه در ذهنش بود همان مفهومی محسوب میشد که میخواست خلق کند.
هادی هزاوهای دیگر هنرمند نقاش و دوست قدیمی بود که در این مراسم خاطرات خود را مرور کرد.
او گفت: مردی که اینجا مقابل شما ایستاده حاصل ۵۰ سال دوستی و نیمقرن آشنایی است. ما برای مرور خاطراتمان دیگر نیازی به حرفزدن نداریم، چه بسا که من از او و نگاهش میتوانم آنچه را میخواهد بگوید بخوانم و او نیز چنین است.
هزاوهای اضافه کرد: از آنجا که در تمام این سالها در ایران نبودم و این دوستان را خیلی از نزدیک نمیبینم، همهی افکارم برگرفته از همان هشت سالی است که در هنرهای زیبا کنار هم زندگی کردیم. این دوستی و صمیمیت برای من از سالهای ۱۳۴۰ تا ۱۳۴۸ همانطور دستنخورده باقی مانده و هر بار که قباد شیوا را میبینم این لبخند برایم تازه میشود.
این هنرمند نقاش ادامه داد: قباد شیوا برای من از روز اول احساساتی داشت که از نظر فرم، رنگ، بیان تصویری و ... خلاقیتی دارد که همهی شما نیز میدانید. من همان گذشته را در کارهایش میبینم و این بیان تصویری را حتی در صحبتهایش دنبال کردهام.
حمید سوری ـ منتقد و پژوهشگر هنر معاصر ـ نیز در این مراسم حاضر بود، او بعد از سخنان نقاشان دربارهی قباد شیوا بیان کرد: امروز در زمانهای زندگی میکنیم که ادا و اطوار زیاد است و در چنین زمانهای بسیاری از ارزشها مغازه شده است، در حالی که جانمایهی آثار قباد شیوا همچنان بر اساس نگاه ایرانی است، لذا در چنین فضایی آنکه صادقانه درون خودش را بیرون میریزد، ارزشمند تلقی میشود.
او خاطر نشان کرد: قباد شیوا آنچه را که هست دقیقا در آثارش نمایان نمیکند. کار شیوا این است که مدام برای هر مسالهی تصویری، یک خلاقیت دارد و این خلاقیت گاه در نحوهی تصویرگری و گاه در انتخاب متریال و ... دیده میشود. به همین دلیل شیوا مخالف فرمول و تثبیتشدگی است و این اتفاق به لحظههای خالصانهای بر میگردد که او دارد. آثاری که به وجود میآورد نیز به راحتی با مخاطب ارتباط برقرار میکند، چون این آثار ادا و اصول نیست.
این هنرمند عکاس سخنان خود را اینچنین ادامه داد: قباد شیوا به پیرامون خود خیلی حساس است و این نکته در تمام آثارش دیده میشود. انتخاب نشانهها، نحوهی تصویرکردن و خیلی نکات ظریف در کارهایش جای تحلیل دارد. این آثار آینهای از روزگار ماست که از اتفاقات و دغدغههای بصری پیرامون ما در کنار خطها، رنگها و بیانگری آگاهانه و حساس به پیرامون ساخته شده است.
سوری این هنرمند را آینهی خوبی از چند دههی اخیر فرهنگ و هنر ایرانزمین دانست و افزود: پوسترهای شیوا نمایههای بسیار خوبی از اتفاقات فرهنگی است،اما یکی از اتفاقاتی که این روزها افتاده، این است که گاه نهادهای بسیار فاخر نمایشگاههای بسیار نازلی برپا میکنند و قباد شیوا باید برای آنها پوستر طراحی کند. من دلم گاه برای این پوسترهای فاخر که برای آن نمایشگاههای نازل طراحی شده، میسوزد.
او با طرح این سوال که آیا این حرکت شیوا خیانت است یا نه؟ اضافه کرد: به شخصه معتقدم ایشان با آن پوستر خوب انتظارهای ما را از آن موضوع بیان میکند و قباد شیوا این رسالت را به درستی در هنرش دنبال کرده است
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
جلال شباهنگی ـ هنرمند نقاش ـ دیگر دوستی بود که ترجیح داد در این مراسم تنها به ذکر یک جمله اکتفا کند.
او عنوان کرد: خلاقیت یعنی شناکردن در آبهای عمیق و دستیافتن به نادانستنیها. قباد شیوا در این آبهای عمیق شنا میکند.
پرویز کلانتری ـ هنرمند نقاش و طراح ـ نیز در بخشی از یادداشتی که برای هفتادسالگی شیوا نوشته بود،آورده است:«بسیاری از صاحبنظران بر این باورند که هنر گرافیک آینهی تمام نمای وضعیت فرهنگی و خصوصیات روحی و رفتاری جامعه است. کشور ایران نیز پس از انقلاب مشروطه تا امروز از شکل و شمایل یک کشور سنتی آسیایی در معرض مدرنیته قرار گرفت و کمتر از ۱۰۰ سال از گرافیک دوران چاپ سنگی قاجار و تحول آن تا امروز(مثلا در آثار فراوان گرافیستهای توانای معاصر همچون ممیز، مثقالی، شیوا و ...) این تحول شگفتانگیز به سوی مدرنیته را میبینیم.»
او سپس به جایگاه «قباد شیوا» در گرافیک ایران پرداخت و نوشته است:«آنچه را که او پس از تحصیل در دانشکدهی «پرت» به ایران آورده ،منحصر به فرد محسوب میشود. در سفری که به آمریکا داشتم و از این دانشکده بازدید کردم متوجه اهمیت این دانشکده در آموزش شیوههای مدرن هنر به هنرجویان شدم. در آن زمان ریاست «پرت» را یکی از بازماندگان مدرسه «باهاس» برعهده داشت که از آلمان به نیویورک مهاجرت کرده بود. یکی از دلایل و ارادت جدی من به قباد شیوا نیز همین حضور محسوب میشود.»
او شیوهی کار قباد شیوا را بسیار بحثانگیز دانست؛ «بحثانگیز از این بابت که در تعریف مدرن گفته شده است، مدرن از آنجا آغاز میشود که پشت پا میزند به سنت تا نو و جدید جایگزین آن شود.» اما در ایران مدرنیسم همواره بر دوش سنت شکل گرفته است.
کلانتری سپس به مرور آثار قباد شیوا پرداخته است:«در آثار بسیار مدرن قباد شیوا همواره رد پای نگارگری سنتی، خط فارسی و دیگر عناصر بصری سنتی را شاهد هستیم. گرافیستهای معاصر عمدتا تحت تاثیر بزرگانی از غرب قرار داشتند. قباد شیوا اگرچه ردپای گرافیستهای غربی در آثارش دیده میشد، اما از آنجا که دارای تحصیلات آکادمیک از مدرنترین دانشگاه آمریکا داشت و سالها مقیم نیویورک بود (زندگی در شهر قلب تپنده و مرکز ثقل جریانات مدرن در هنر جهان است) او را فراتر از دیگران ساخته است.
آثار قباد شیوا به شدت امروزی است و حرفش در شرایطی که جامعه هنوز از جنس زمان نیست ، از جنس زمان است.»
در آخرین ساعتهای این برنامه در گالری «ایست»، قباد شیوا در میان دوستان و خانوادهاش شمعهای ۷۰ سالگیاش را خاموش کرد.