آموزش مرتب سازی اسباب بازی به کودک
یکی از مهمترین قسمتهای پیشرفت و رشد یک جوان، مسئولیت پذیری است که همین مرتب کردن اسباب بازیها در دوران کودکی ، به شکل گیری مسئولیت پذیری در آینده وی کمک میکند. چگونگی آموزش کودک در مورد مرتب کردن اسباب و لوازماش، زمینه ساز مسئولیت پذیری او در بزرگسالی، و ساختن شخصیت وی برای مواجهه با کارهای سخت و مهم است.
اگر در دوران کودکی، بعد از بازی فرزندتان، شما ریخت و پاشهایش را جمع کنید در بزرگسالی هم توقع دارد کسی کارهایش را برایش ساماندهی کند.
در انتخاب کلمات خود دقت کنید
هیچگاه نگویید " جمع و جور کن" زیرا یک به هم ریختگی وسیع به راحتی میتواند کودک خردسال را دست پاچه کند. به او طوری فرمان دهید که در آن راهنمایی نهفته باشد مثلا بگویید " اول ماشینها رو جمع کن، بعد سراغ کتابها برو" بدین ترتیب با شکستن کارها و تقسیم آنها به کارهای کوچکتر، یک کار به ظاهر بزرگ و بی انتها تبدیل به مجموعههای کوچک و قابل کنترل میشود.
برای کودک توضیح دهید چرا مرتب کردن لوازم ضروری است
ضرورت نظم و ترتیب برای شما روشن است اما برای کودک خردسال انجام این کار بیهوده و مضحک به نظر میرسد.
برای کودک انبارهایی جذاب ایجاد کنید
برچسبهای تصویری برای روی کشوها و درهای کمد کودک تهیه کنید تا بدین ترتیب به کودک کمک کنید جای لوازم را بهتر و راحتتر پیدا کند. برای این کار میتوانید از نقاشیهای خود کودک یا تصاویری که از مجلات در میآورید استفاده کنید. زیر هر تصویر هم با خط خوانا و درشت طوری که خواندن آن برای کودک راحت باشد، نام لوازمی که باید در آن قسمت قرار گیرد را بنویسید.
آواز بخوانید و موزیک پخش کنید
خواندن آواز هنگام مرتب کردن یا انجام این کار همراه با موزیک باعث میشود کسالت کار از بین رفته و این کار تبدیل به کاری شاد و مفرح شده ضمن این که سرعت انجام کار هم در این شرایط افزایش پیدا میکند.
جمع و جور کردن را تبدیل به یک بازی کنید
مثلا یک زمان ده دقیقهای را با ساعت تنظیم کنید و به کودک بگویید "بیا ببینیم تا ده دقیقهای که این ساعت زنگ میزند میتوانی تو تکههای پازل را جمع کنی و من هم لباسهای عروسک را جمع کنم؟"
کارهای کودک را اصلاح نکنید
وقتی کار مرتب کردن اتاق کودک انجام شد،کارهایی که به نظر شما به خوبی انجام نشده را دوباره خودتان انجام ندهید.
رو تختی صاف نیست؟ نباید شما آن را صاف کنید.
عروسکها و لوازمشان به خوبی در قفسه مرتب نشدند؟ نادیده بگیرید.
مطمئن باشید در سایه تکرار این کارها، کودک میآموزد که به خوبی از عهده انجام آنها بر آید. مسلم است یک کودک 4 ساله نمیتواند به خوبی یک آدم بزرگسال از عهده انجام کارها برآید.
برای کارهای صحیح به کودک پاداش بدهید
یک نمودار تهیه کنید و هر وقت که کودک کارش را تکمیل کرد و به خوبی آن را انجام داد، یک برچسب روی این نمودار به او جایزه دهید، با این شرط که مثلا تعداد برچسبها به 10 عدد رسید برای کودک جایزهای تهیه کنید.
آموزش تصمیم گیری به کودکان
طبق یافتههای روانشناسی، یکی از مهمترین چالشها در سالهای اول زندگی برای کودک تصمیم گرفتن است.
ناتوانی در تصمیمگیری مشکلی است که بسیاری از کودکان در سن پایین دارند و در صورت حل نشدن میتواند در سنین بالاتر به مشکلات بزرگتر و دامنهدارتری تبدیل شود. محققان تاکید دارند برای حل این مشکل و عبور از این مرحله پیچیده، لازم است پدر و مادر با استفاده از روشهای مختلف کودکشان را وادار به تصمیمگیری کنند.
اول لازم است به کودکتان بفهمانید که تصمیم او میتواند نتیجهای خوب داشته باشد. به این منظور هر تصمیمی که او میگیرد و کاری که انجام میدهد باید با واکنش از سوی شما مواجه شود. حتی اگر کودک کار بدی انجام میدهد باید با آرامش و خونسردی با او صحبت کنید و همه چیز را به او توضیح دهید. نباید با واکنش منفی او را نسبت به فرآیند تصمیمگیری دلسرد کرد.
یکی دیگر از راههایی که روانشناسان پیشنهاد میکنند آن است که هنگام گرفتن تصمیمات پیچیده، افکار و مراحلی را که برای تصمیمگیری در ذهنتان میپیمایید، بلند به زبان بیاورید تا از این طریق فرزندتان تصمیمگیری را یاد بگیرد.
نکته مفید دیگری که باید بدانید این است که تا جایی که امکان دارد تصمیمهای او را بیاثر نکنید مثلا در لباس پوشیدن، خرید کردن و دیگر کارها حتیالمقدور بگذارید سلیقهاش را اعمال کند تا بداند تصمیم او تعیینکننده است. در تصمیمهایی که خودتان میگیرید و امکانش هست هم با او مشورت کنید.
جملات خوب و بد برای کودکان
:40:جمله خوشایند برای کودکان
:40:
۱) خـودت تـصـمـیم بگیر:
کودک و دوستش در اتاق مشغول بازی هستند. سر و صدای آنها باعث اذیت و آزار شماست، بهتر است بگویید: "بچه ها تصمیم بگیرید یا بی سر و صدا بازی کنید، یا از اتاق خارج شوید." اگر بعد از ۵ دقیقه هنوز سر و صدا ادامه داشت، بگویید: "خوب می بینم تصمیم گرفتید که از اتاق بیرون بروید." این جمله، شما را از داشتن نقش منفی نجات می دهد، زیرا آنها می دانند این تصمیم آنها بوده که منجر به این نتیجه شده است. به این ترتیب کودک مسئول عمل خودش است.
۲) من تو را دوست دارم ولی این کار تو را نمی پسندم:
اگر می خواهید لفظی را به کودک بیاموزید، کار خوب و بد را برایش مشخص کنید. به او بیاموزید ما کار خوب و کار بد داریم ، نه بچه خوب و بچه بد. هدف از وضع قوانین، آموزش رفتارهای مناسب است نه تنبیه کودک. اگر چه به رفتار ناپسند او اعتراض می کنید ولی محبت خود را به او قطع نمی کنید.
۳) از تو می خواهم مشکل مرا حل کنی:
اگر کودک کاری را انجام می دهد که باعث رنجش شماست، به او بگویید که دچار مشکل شده اید. مثلا ً به او بگویید: "صدای بلند تلویزیون باعث می شود دچار سردرد شوم" و ازاو بخواهید در حل مشکل به شما کمک کند. در این صورت او که خود را دشمن شما نمی بیند خود را موظف می داند کاری انجام ندهد که برای شما مشکل آفرین باشد. اگر به رضایت خاطر شما اهمیت دهد، رفتار بد را خاتمه خواهد داد.
۴) احساس تو را درک می کنم:
وقتی کودک عصبانی است جملاتی را به کار می برد تا دیگران را متوجه احساس خود کند. مثلا ً می گوید: "از تو متنفرم" یا "خیلی بدی." این تنها جملاتی است که همه ذهن او را پرکرده. شما می توانید به او کمک کنید تا جمله مناسب را به کار ببرد.
۵) "آیا دوستت چیزی گفته که واقعیت ندارد و تو عصبانی شده ای؟:
" افراد متفاوت، نـیازهای متفاوتی دارند. اغلب کودکان در اعتراض به والدین می گویند: "عدالت را رعایت کنید و منصف باشید" و این جملات زمانی مطرح می شوند که کودک می خواهد وسیله خاصی برایش تهیه شود؛ صرفاً به این دلیل که برای برادرش تهیه شده است. باید به کودکان بیاموزیم "انصاف و عدالت این است که هر فرد، هر چه را نیاز دارد تهیه کند. اگر شما به عینک نیاز داری و خواهرت به کفش، هر کدام وسایل مورد نیاز خود را خریداری خواهید کرد و این است اجرای عدالت. گمان نمی کنم زمانی که خواهر شما به عفونت گوش مبتلاست و آنتی بیوتیک مصرف می کند لازم باشد شما هم آنتی بیوتیک مصرف کنی"!
۷ جمله ناخوشایند برای کودکان
۱) مناسب سن خودت رفتار کن!
گاه والدین به رفتار کودک انتقاد می کنند، زیرا آن رفتار تأثیر بدی بر بزرگترها داشته است. در صورتی که رفتار کودک، نشان دهنده احساس درونی اوست و والدین وظیفه دارند احساس کودک را درک کنند. کودک ۶ ساله ای که نمی داند چه می خواهد و گریه می کند ، یا کودک ۴ساله ای که از محدود شدن در صندلی اتومبیل ناراحت است و گریه می کند ، هر دو متناسب سنشان عمل می کنند؛ اگر چه ما انتظار داریم رفتار آنها ما را آزار ندهد. به جای اینکه به کودک بگویید "مناسب سن خودت عمل کن" بگویید: "به نظر می رسد خیلی عصبانی هستی"، "می دانم وقتی چنین اتفاقی برایت افتاده بسیار ناراحت شده ای" این جملات به کودک آرامش می دهد و شرایط را قابل تحمل خواهد کرد.
۲) شوخی کردم:
دست انداختن کودک اگر چه ظاهراً شرایط را شاد می کند ولی در واقع به شدت مخرب است. هنگامی که کودک عصبانی است، خندیدن به او باعث می شود احساس بدتری پیدا کند. شما به عنوان والدین کودک وظیفه دارید او را حمایت کنید نه اینکه باعث اذیت و آزار او شوید. اگر چنین منظوری ندارید هنگامی که کودک ناراحت است شاد نباشید.
۳) چـرا مـثـل ... نـیستی؟
با مقایسه کـودکـان، آنـهـا احـسـاس مـی کـنـنـد در مرتبه پایین تری قرار گرفته اند و این راه مناسبی برای وا داشتن آنها به فعالیت نیست. زمانی که کودک خود را پایین تر از دیگری احساس کند ، روحیه خود را می بازد و دست از فعالیت خواهد کشید. شما باید ضعف و قوت کودکان را بپذیرید و آنها را بر اصلاح رفتار خودشان تشویق کنید.
۴) ندو و گرنه می افتی!
علی رغم تمام توجه شما به محافظت از کودک، به کار بردن این نوع جملات باعث می شود کودک بیفتد، زیرا به او القا می کنید منتظرید که او به زمین بخورد و این برای کودکی که تلاش می کند مستقل باشد بسیار مضر است. بهتر است در این موارد بگویید: "قبل از دویدن از محکم بودن بند کفش هایت مطمئن باش." در این صورت شما در مورد اشکال کفش صحبت کرده اید نه ناتوانی کودک.
۵) چی بهت گفتم؟
چرا سوالی را می پرسید که خودتان جواب را می دانید؟ انتظار دارید کودک چه پاسخی بدهد؟ وقتی می پرسید: لباست را کجا پرتاب کردی؟ لبخندی موذیانه می زند و می گذرد. اگر از رفتار او رنجیده اید بگویید: "من متاسفم که مجبورم برای بار سوم تکرار کنم که لباست را روی چوب لباسی آویزان کن."
۶) به تو قول می دهم که ... :
به کودکان باید نه وعده داد و نه وعده از آنها گرفت. روابط ما با فرزندانمان باید بر اساس اعتماد و اطمینان باشد.
وقتی پدر و یا مادر برای تأیید گفته خود مجبور است وعده بدهد، یعنی دارد اقرار می کند که "وعده داده نشده اش" اعتبار ندارد و قابل اعتماد نیست. وعده ها باعث می شوند که توقعات غیرواقعی در کودکان به وجود بیاید. وقتی به کودک وعده داده می شودکه او رابه باغ وحش ببرند، او آن وعده را یک تعهد به حساب می آورد و فکر می کند که براساس این تعهد، در روز موعود نه باران خواهد بارید، نه اتومبیل عیب و ایرادی پیداخواهد کرد و نه خود او مریض خواهد شد.
از طرفی نباید از کودکان وعده گرفت که درآینده رفتاری خوب داشته باشند یا رفتار بدشان را اصلاح کنند. وقتی کودک وعده ای ناخواسته می دهد، وعده ای که متعلق به خود او نیست، در واقع چکی بانکی می کشد که در آن بانک اصلاً حساب ندارد. ما نباید مشوق و محرک این قبیل اعمال فریب آمیز باشیم.
۷) آخر چند بار باید یک چیز را تکرار کنم؟
پدر یا مادری که در استفاده از سخنان نیشدار و طعنه آمیز استعداد ذاتی دارد، خطر و تهدیدی جدی برای سلامت روانی کودک به حساب می آید. این پدر یا مادر جادوگری است که از واژه ها استفاده می کند و با بیان این واژه ها، مانعی در برابر ایجاد ارتباط موثر برقرار می کند و مانع از پدید آمدن رابطه ای مثبت بین پدرومادر با کودک می شود. " آخر چند بار باید یک چیز را تکرار کنم ؟ مگر تو کری ؟ پس چرا گوشت به من نیست؟ ..."
این پدرو مادرها شاید ندانند که سخنان طعنه آمیز و کنایه دار جملاتی هستند که برخوردی متقابل طلب می کنند. این پدر و یا مادر آگاه نیست که با این اظهار نظرهای توهین آمیز، کودک را تحریک کرده و ذهن او را از نقشه های خیالی انتقام، پر می سازد ودر نتیجه باعث مسدود شدن راه ارتباطی بین خود او و کودکش می شود.
منبع: عصرایران