[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
طبق معمول نویسنده ی امرکایی مشهور.
Printable View
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
طبق معمول نویسنده ی امرکایی مشهور.
دوست عزیزم ایشون مارکز هستند که من همین تازگی ها گذاشتم .... اشکال نداره یه عکس دیگه بذار.... [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
ببخشید دوست عزیز.من پستای قبل و نخونده بودم
نویسنده ی مشهور لبنانی
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
خليل جبران
درسته.:10:نقل قول:
-----
نویسندگی
جبران از همان ایام نوجوانی به میدان هنر و شعر و نویسندگی قدم نهاد. در پانزده سالگی مدیر مجله «الحقیقة» شد و در شانزده سالگی نخستین شعرش در روزنامهٔ جبل به طبع رسید و در هفده سالگی به طراحی چهرهٔ بزرگانی چون عطار و ابن سینا و ابن خلدون و برخی دیگر از حکما و نویسندگان پیشین دست زد و پس از پایان تحصیلات رسمی خود برای تکمیل هنر نقاشی به پاریس رفت و طی دو سال اقامت در فرانسه ضمن آشنایی با مکاتب گوناگون هنر نقاشی کتابی با عنوان الارواح المتمردة (روانهای سرکش) نوشت و در بیروت به طبع رساند.
این کتاب که فریاد هم میهنان مظلوم او و در سطح وسیعتر فریاد همهٔ انسانهای مظلوم بود، دولت عثمانی را سخت مضطرب کرد. کشیشان بر کتابش تهمتهای ناروا نهادند و روزی در میدان عمومی شهر انبوهی از این کتاب را به آتش کشیدند و حکومت وقت بازگشت او را به وطن ممنوع کرد.
در این حال اخبار ناگوار از مرگ خواهر و برادر جوان و بیماری مادر به او رسید و او علیرغم منع سیاسی به میهن بازگشت. پس از دو سال اقامت در وطن باز سفری به پاریس کرد تا از هنرمندان آن دیار بخصوص رودن، لطائف فنون صورتگری را بیاموزد. در این سفر جبران با بزرگانی چون روستاند، دبوسی و مترلینگ آشنا شد و از ذوق و اندیشهٔ آنان بهرههای فراوان برد. در آن روزگار دفتر نقاشی رودن کعبه آمال هنرجویان جهان بود و جبران مدتی در آن دفتر در کنار آموختن لطائف هنر نقاشی، شیوهٔ نگاه هنرمندانه را نیز از او بیاموخت و رودن چون شعر و نقاشی را در جبران به کمال یافت او را با ویلیام بلیک، شاعر و نقاش شهودی انگیس در قرن هجدهم بیشتر آشنا کرد. و معروف است که او را ویلیام بلیک قرن خواند. جبران وقتی اولین کتاب نقاشیهای بلیک را خرید چون درویشی که به گنج رسیده باشد. به چنان وجد و نشاط و شادی و مستی رسید که از بیخودی در پوست نمیگنجید، گوئی در غربتگاه این عالم دوستی دیرین و آشنایی محرم یافتهاست.
در سال ۱۹۱۰ جبران بار دیگر به آمریکا رفت و در نیویورک در خیابان دهم دفتری تأسیس کرد که سالها مجمع نویسندگان و شاعران و هنرمندان عرب و دوستان و شیفتگان آمریکایی او بود. بهترین و پختهترین آثار شعری و نقاشی او در این دوران بیست و یک ساله اقامت در آمریکا شکل گرفت و به صورت کتابها و نمایشگاههای متعدد به جهانیان عرضه شد و جبران را در زمانی کوتاه به اوج شهرت و محبوبیت رسانید.
از جبران مجموعا ۱۶ کتاب به زبانهای عربی و انگلیسی بر جا ماندهاست که نامهای آنها به ترتیب سال انتشار عبارتاند از:
الف - به زبان عربی
۱. موسیقی (۱۹۰۵م.) ۲. عروسان دشت (۱۹۰۶م.) ۳. ارواح سرکش (۱۹۰۸م.) ۴. اشک و لبخند ۵. بالهای شکسته ۶. کاروانها و توفانها ۷. نوگفتهها و نکتهها
ب - به [زبان انگلیسی
۸. دیوانه ۹. نامهها ۱۰. ماسه و کف ۱۱. پیشتاز ۱۲. خدایان زمین ۱۳. سرگردان ۱۴. مسیح، فرزند انسان ۱۵. پیامبر ۱۶. باغ پیامبر
تا چندین سال پیش، برخی از آثار جبران به صورت پراکنده به فارسی ترجمه شده بودند، به گونهای که بعضی از کتابهای او (مانند پیامبر) بیش از بیست ترجمهٔ فارسی دارد، اما برخی از کتابهایش به فارسی ترجمه نشده بود. از بهترین و پرفروش ترین ترجمههای «پیامبر» میتوان ترجمهٔ نجف دریابندری را نام برد.
چندی پیش، ترجمهٔ مجموعه کامل آثار جبران خلیل جبران به فارسی (۱۶ کتاب در ۱۲ مجلد) با ترجمهٔ مهدی سرحدی توسط نشر کلیدر منتشر شد.
از نکات قابل توجه در ترجمه و انتشار آثار جبران در ایران آن است که در سالهای اخیر، عدهای بیتوجه به عناوین اصلی کتابهای جبران، گزیدهها و برگرفتههایی از آنها را با نامها و عنوانهای متفرقه، ترجمه و چاپ کردهاند که این کار بیشتر به نوعی «کتاب سازی» شبیهاست و برخی ازعلاقهمندان به آثار جبران را نیز با مشکل مواجه کردهاست، زیرا بسیاری از آنان عنوانهای اصلی کتب را نمیدانند.
در سال ۱۹۳۱ ندایی آسمانی جبران را به بازگشت فراخواند. سفینهای از عالم غیب در رسید و جان شیفته او را در ساحل فراق برگرفت و روانه دریای وصال کرد و جسم شریفش را نیز که تنگچشمان دور از مسیح شایسته دفن در جوار کلیسا نمیدیدند بنابر وصیت جبران سفینه دیگری به زادگاهش بازآورد و به خاک البشری محبوبش سپرد.
-----
او در ششم ژانویه سال ۱۸۸۳، در خانوادهای مسیحی مارونی (منسوب به مارون قدیس) که به خلیل جبران شهرت داشتند، در البشری، ناحیهای کوهستانی در شمال لبنان به دنیا آمد. مادرش زنی هنرمند بود که کامله نام داشت.
[ [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
خليل جبران
مادر جبران کامله رحمه، سی ساله بود که جبران را از شوهر سومش خلیل جبران به دنیا آورد. شوهرش مردی بی مسئولیت بود و خانواده را به ورطه فقر کشاند. جبران خلیل یک برادر ناتنی به نام پیتر، شش سال بزرگتر از خودش، و دو خواهر کوچکتر به نامهای ماریانه و سلطانه داشت که در تمام عمرش به آنها وابسته بود. از آنجا که جبران در فقر بزرگ میشد، از تحصیلات رسمی بی بهره ماند و آموزشهایش محدود به ملاقاتهای منظم با یک کشیش روستایی بود که او را با اصول مذهب و انجیل و زبانهای سوری و عربی آشنا کرد. جبران هشت ساله بود که پدرش به علت عدم پرداخت مالیات به زندان افتاد و حکومت عثمانی تمام اموالشان را ضبط و خانواده را آواره کرد. سرانجام مادر جبران تصمیم گرفت با خانواده اش به امریکا کوچ کند. در ۲۵ ژوئن سال ۱۸۹۵، جبران در دوازده سالگی با مادر، برادر و دو خواهرش لبنان را ترک و به ایالات متحده آمریکارفت و در بوستون ساکن شد. وی در بوستون به مدرسه رفت، در مدرسه، اشتباهی در ثبت نام، نام او را برای همیشه تغییر داد و به کهلیل جبران Kahlil Gibran تبدیل کرد که علی رغم تلاشهایش برای بازیابی نام کاملش، تا پایان عمرش بر جا ماند. جبران در سال ۱۸۹۶ با فرد هلند دی ملاقات کرد و از آن به بعد وارد مسیر هنر شد. دی جبران را با اساطیر یونان، ادبیات جهان، نوشتههای معاصر و عکاسی آشنا کرد.
خلیل جبران خلیل؟
انه ماری شیمل
درستهنقل قول:
-----------------------
آنه ماری شیمل؛ معرفی کننده مولانا به غرب
زندگی شیمل در یک نگاه
پروفسور آنه ماری برگیت شیمل ، در سال 1922 میلادی (301 ش)، در شهر « ارفوت » آلمان، در خانوادهای پروتستان چشم به جهان گشود. تقدیر چنان بود که از ایام نوجوانی علاقهی شدیدی به فرهنگ و زبانهای شرقی (اسلامی) یافته و با تعمیق و گسترش علائقش به آن، تحصیل دانشگاهی خود را نیز در زمینهی زبان و ادبیات عربی و علوم اسلامی، در دانشگاه برلین، قرار دهد.
وی در سال 1941م، از رسالهی تحصیلی خود که تحت عنوان خلیفه و قاضی در مصر اواخر قرون وسطی» به رشتهی تحریر درآمده بود، دفاع کرده و سپس در سال 1943 م، دورهی دکتری فلسفهی خود را در رشتهی شرقشناسی به اتمام رسانید و به کار در وزارت امور خارجهی آلمان پرداخت. بعد از جنگ، در دانشگاه «ماربورگ» به تدریس دروس مختلفی چون: زبان و ادبیات عربی و معارف اسلامی و اسلامشناسی و...پرداخت (1946-1953م.). وی در کنار فعالیتهای آموزشی و پژوهشی خود، موفق شد دومین دورهی تحصیل عالی خود را با اخذ مدرک دکتری در رشتهی «تاریخ ادیان» به پایان برد.
سفرهای علمی و مطالعاتی پروفسور شیمل به کشورهای مختلف اروپایی و شرقی، نتایج پرباری برای او در بر داشت. به ویژه سفری که در سال 1952 م به ترکیه انجام داد و ضمن بررسی نسخههای خطی کتابخانههای استانبول، از آرامگاه مولانا دیدار کرد و با برخی از روشنفکران ترک مراوداتی برقرار کرد. دستاوردهای علمی ایشان در این سفر به زودی باعث شد از وی به عنوان استاد کرسیِ «تاریخ و اصول ادیان» در دانشکدهی الهیات آنکارا دعوت به عمل آید. وی با پذیرش این دعوت، ضمن نشان دادن علاقهی خود به زندگی در جامعهی شرقی، فرصت مناسبی پیدا کرد تا گسترهی مطالعات و پژوهشهای خود را در ادبیات کلاسیک ترک و نیز مسائل اسلام در دنیای جدید و نیز عرفان اسلامی و ایرانی و غیره، تا حد اعلای ممکن توسعه دهد.
پس از بازگشت به آلمان، در دانشگاه بن به تدریس مباحث مختلف اسلامشناسی پرداخت (1961-1965 م.) و سپس مسئولیت کرسی «فرهنگ اسلام» را در دانشگاه هاروارد، پذیرا شد و از سال 1967 م. به عنوان پروفسور (استاد) و از سال 1970 م، اختیار دار کامل کرسی تدریس «تاریخ ادیان خاوری» در دانشگاه هاروارد شد.
شگفت آور آنکه پروفسور شیمل درکنار فعالیتهای دانشگاهی و شرکت در مجامع علمی و فرهنگی کشورهای غربی و اسلامی، شمار تألیفات، ترجمهها، مقالات و سخنرانیهای ایراد شده توسط ایشان، خیره کننده است. کافی است یادآوری شود تعداد کتب تألیف و ترجمه شده توسط ایشان بالغ بر 105 مجلد میگردد.(26)
تلاشها و مجاهدتهای چشمگیر پروفسور شیمل در عرصهی پژوهش و تحقیق عالمانه در حوزهی فرهنگ و عرفان شرق اسلامی، از سوی بسیاری از نهادهای رسمی و غیررسمی این کشورها و نیز مجامع علمی و
سفرهای علمی و مطالعاتی پروفسور شیمل به کشورهای مختلف اروپایی و شرقی، نتایج پرباری برای او در بر داشت. به ویژه سفری که در سال 1952 م به ترکیه انجام داد و ضمن بررسی نسخههای خطی کتابخانههای استانبول، از آرامگاه مولانا دیدار کرد و با برخی از روشنفکران ترک مراوداتی برقرار کرد. دستاوردهای علمی ایشان در این سفر به زودی باعث شد از وی به عنوان استاد کرسیِ «تاریخ و اصول ادیان» در دانشکدهی الهیات آنکارا دعوت به عمل آید. وی با پذیرش این دعوت، ضمن نشان دادن علاقهی خود به زندگی در جامعهی شرقی، فرصت مناسبی پیدا کرد تا گسترهی مطالعات و پژوهشهای خود را در ادبیات کلاسیک ترک و نیز مسائل اسلام در دنیای جدید و نیز عرفان اسلامی و ایرانی و غیره، تا حد اعلای ممکن توسعه دهد.
فرهنگی غربی، قدر دانسته شده است: اعطای شش مدرک دکتری افتخاری به ایشان از سوی دانشگاههای پاکستان، سوئد، ترکیه و ایران به ایشان و نیز بسیاری نشانهای افتخار و جوایز مختلف، مانند جایزه فریدریش روکرت (1965)، مدال هامر - پورگشتال (1974- اطریش)، نشان «ستارهی قائد اعظم» (پاکستان - 1965) و...- آخرین آنها - «جایزه صلح اتحادیهی ناشران و کتاب فروشان آلمان» (1995) و نیز «نشان دوستی» جمهوری ازبکستان (2002م.).
] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
:31:
نویسنده ی مشهور آمریکای لاتین.