-
نام:علي پروين
لقب:سلطان فوتبال
متولد:سوم مهر 1325درتهران
تعدادبازي ملي:70
پست:هافبك پوششي
اولين بازي ملي:در تاريخ15شهريور1349
بازيكن باشگاههاي:البرز.پيكان.پرسپ ليس
مربيگري باشگاه:پرسپوليس
شروع....
او روز سوم مهرماه1325دركوچه غريبان بدنيا آمد.پدرش احمد پروين(متوفي سال1350)ومادرش نصرت خانم (متوفي سال1378)بود.
علي صاحب برادر بزرگتري به اسم محمود است كه مي گويند امروز در ساليان بالاتر از60سالگي كارمندبنياد جانبازان است.
گويي علي در دوران خردسالي آتش زير خاكستر بود كه بلافاصله بعد از گذشتن از بيماري نوزادي به يك پارچه آتش و ولوله كوچه غريبان تبديل شد.
دهه 30براي سلطان در محله هاي مركز شهر و بازار با كمكهاي بي مظايقه حاج احمد كله پز مانند برق و باد گذشت.
آغازافتخارآفريني....
علي پروين آنقدر با توپ آشنا شده بود كه درسال1340با هم محلي هاي خود به مشهد رفت و درآنجا از خدا خواست كه به تيم ملي دعوت شود.
اوپس از بازگشت از مشهد به تيم كيان دعوت شد پس از تست وي او براي تيم دوم كيان يعني همان البرز انتخاب شد.او درسال41شاگردعلي الهي در تيم البرز شد.
يكسال بعد علي پروين آنقدر درخشيد كه او را به تيم ستاره ي يك كيان آوردند و تحت هدايت و مربيگري آصفي همبازي جانملكي قرار گرفت.درسال46پروين به تيم نوظهور پيكان پيوست.مبلغ قرار داد او با اين باشگاه10هزار تومان بود.
تولد ستاره ي ناب ايران زمين....
اوج گيري و زيبايي او در حركات با توپ باعث دعوت شدن يا به عبارتي درست تر باعث تحميل كردن خود به آن شد.در روز15شهريور49پروين اولين بازي ملي خود را انجام دادو12روز بعد براي اولين بار عضو پرسپوليس شد.
آن موقع همايون بهزادي تك ستاره پرسپوليس بود.باچهره ي فتوژنيك.قامت بلندوكفش طلايي مسابقات فوتبال دل همه را مي برد.اما سال54وقتي بهزادي سرمربي تيم بود اختلاف با علي عبده مدير وقت پرسپوليس دوران شيرين او را به پايان برد.
پروين درسال اول حضور در پرسپوليس تا مرز تبديل شدن به يك ستاره ي جهاني و حرفه اي هم پيش رفت.
پس از 4سال بازي پروين با پيراهن سرخ رنگ پرسپوليس او ديگر جاي بهزادي را گرفته بود با آنكه به او نمي رسيد اما در غيبت او ستاره ي پرسپوليس شد.تبحر پروين در ضربات كاشته محبوبيت او را دوچندان كرده بود طوري كه هرگاه خطايي به نفع پرسپوليس مي شد فرياد تماشاگران براي پروين بالا مي رفت.
پيراهني كه روز15شهريور49برتن او رفت تا 22اسفند58همچنان برتن او ماند.
درتمام اين مدت او يكي از بزرگان تيم ملي بود و 2بار قهرمان جام ملتهاي آسيا شد.او دراين مدت يك صعود به المپيك را تجربه كرد.درجام جهاني1978كه درآرژانتين برگزار شد علي پروين به عنوان كاپيتان تيم ملي بود.او در33سالگي از تيم ملي خداحافظي كرد و چند سال بعد او دوباره توسط ناصر ابراهيمي به تيم ملي دعوت شد اما از حضور در تيم ملي انصراف داد تا در اوج بازيگري از اين حرفه كنار رود.
دوران مربيگري...
پروين فوتبال را تا تيرماه سال66ادامه داد.او وقتي 41ساله شد فوتبال را رها كرد و تنها به مربيگري ادامه داد.پس از كناره گيري شاهرخي از مربيگري پرسپوليس او به عنوان مربي پرسپوليس انتخاب شد.
در اولين سال مربيگري تيم قهرمان فوتبال باشگاه هاي دسته اول تهران شد.در همان سال قهرمان جام حذفي كشور شد.در سال بعدقهرمان باشگاه هاي دسته اول تهران شد.
با حمايت بنياد از پرسپوليس و اختلافي كه پروين با آنها داشت او پس از ساليان دراز با اين تيم از آن كنار رفت.تيم پس از آن در جام باشگاهها بازي اول خودرا5بر0بردند ولي در مقابل محمدان بنگلادش كه به مربيگري ناصر حجازي بود 2بر1شكست خوردند.كه با توجيه عوام فريبانه بازيكنان به دليل نبود علي پروين در تيم همراه بود.
پس از آن بود كه دوباره پروين به پرسپوليس بازگشت.
روز بازي پاس با پرسپوليس در استاديوم آزادي هريك از تماشاگران يك شاخه گل سرخ در دست داشتند.60هزار گل سرخ كنار زمين در اولين بازي پس از بازگشت پروين. پرسپوليس 3بر1پاس را برد وهمه آنرا مديون يك نفر بودند:علي پروين.
او در سال68براي مربيگري تيم ملي به خاطر تجارب زيادي كه داشت دعوت شدو تا سال72مربي تيم ملي ايران بود.
در مسابقات مقدماتي94تيم ملي بين4تيم آسياچهارم شد.اين شكست در كنار عزم راسخ صفي زاده رييس فدراسيون فوتبال براي حذف پروين ازمربي گري ايران كافي بود.پروين هم از كار كنار رفت.دومين حذف او از فوتبال در سال72بود.اين بار او مدت زمان بيشتري را كنار گود بود.
اما در مهر77امير عابديني مدير وقت پرسپوليس او را برگرداند.پس از اينكه تيم از حمايت صنايع معادن و فلزات خارج شد عابديني پروين را به تيم اضافه كرد تا با استفاده از او بتواند تيم داري كند.
او توانست درسالهاي 77و78پرسپوليس را قهرمان كشور كند.درسال79دوم شود.ودر سال80قهرمان.در سال81هم پس از سوم شدن استعفا دادو مدير فني پرسپوليس شد.در فصل85-84او دوباره سرمربي پرسپوليس شد اما نتايج ضعيف تيم قرمزهاي پايتخت همه را متاثر كرده بود تا آنكه پروين در اواخر فصل به طور كمل با توجه به سخن خودش از فوتبال كناره گيري كرد.وحتي با اصرارهاي مدير جديد پرسپوليس انصاري فرد هم از تصميم خود بازنگشت.وآري هان به عنوان سرمربي پرسپوليس انتخاب گرديد.
او با تمامي انتقادات و طرفداري هاي مصبت و منفي اي كه تحمل كرد براي آنكه بماند يا نماند بالاخره از تيم هميشگي اش خداحافظي كرد.
در نهايت او با اين همه سلطان بي چون و چراي فوتبال ماست او خيلي زحمت براي آن كشيده پس بر همه است كه احترامش را نگه دارند.
1.او از سال 60تا66به طور همزمان هم مربي تيم بود وهم بازيكن آن.
2.در همان سالها او كه درعمرش در پست مهاجم بازي نكرده بود در نوك حمله پرسپوليس بود و در 17بازي اي كه انجام داد15گل زد تا در حضور عليدوستي .محمد خاني آقاي گل مسابقات شود.
3.دختر بزرگ تر پروين، همسر آرش فرزين است كه در آلمان زندگي مي كرد و مدتي است كه با ازدواج با دختر پروين، در ايران ماندگار شده. حسام، داماد ديگر پروين است. هر دو دامادش از خانواده هاي پولدار هستند و اين سليقة پروين را در انتخاب داماد نشان مي دهد. نازگل، دختر آرش و رضا پسر حسام، دو نوة پروين هستند. يك ويلا در رامسر دارد كه سالي يكي دو بار براي سر زدن به آن جا، تيم را به اردوي رامسر مي برد. اهل مسافرت خارج از كشور هم هست. بيشتر با رفقايش به تركيه مي رود.
رابطة چندان جالبي با پسرش ندارد. شب ها در خانه به او بند مي كند و تا صبح، به شيوة بغل پا زدن و مدل موهاي محمد گير مي دهد. برخلاف پسرش، هر دو دامادش را دوست دارد
منبع:استفاده از سايت رسمي پرسپوليس.سايت علي پروين.مطبوع
-
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
توماس روسیچكی
هافبک تهاجمی ملقب به موتزارت کوچک . روسیچکی برای عملکرد فوق العاده وقدرت دید بال مشهور است.اودوران حرفه ای را با اسپارتا پراگ در سال 1998 شروع کرد. جایی که او مقام سوم لیگ چک را بدست آورد و شد جوانترین بازیکنی عنوان مرد سال فوتبال چک را بدست آورده است
او در 18 سالگی به اسپارتا پیوست دورانی که او بعدها از آن به عنوان هدیه ای با برادرم یاد کرد. اسپارتا تیم پر طرفداری در زمان برادر یزرگتر یاری روسیچکی بود. در آن زمان یاری یکی از آینده داران تیم چکوسلواکی سابق بود.
توماس سال 2001 به دورتموند رفت و به آنها در کسب مقام در بوندس لیگا سال 2002 و رسیدن به فینال جام یوفا و جلوگیری از سقوط به دسته دوم در فصل 1004 _ 2005 کمک کرد . او در مجموع 150 بازی در بوندس لیگاو 23 بازی در لیگ قهرمانان و جام یوفا انجام داد.
شهرت توماس در دورتموند بیشتر شد. دورتموند در آخرین روزهای حضور توماس دچار مشکلات مالی بود علی رغم تاثیر فروان توماس در تیم نتوانستند اورا حفظ کنند .خبر ها حاکی انتقال او به یکی از باشگاه های رئال مادرید ,آرسنال چلسی ویا آتلتیکو مادرید بود و خود اونیز اظها کرده بود خواسته او از دورتمود ترک باشگاه در پاین فصل 2005 _2006 است .این خواسته توماس با ورود استیون چینار آفریقایی محقق شد
می 2006 آرسنال یک قراداد طولانی مدت با توماس روسیچکی امضا کرد. مبلغ قراداد فاش نشد اما شایع شد در حدود 6.8میلیون پوند شرط دورتموند برای دادن روسیچکی بوده است . وبدین ترتیب توماس پیراهن شماره هفت رابرت پیرس را بر تن کرد
-
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
سر الكس فرگوسن
سال 1941 = در 31 دسامبر در محله گووان شهر گلاسكو ديده به جهان گشود
سال 1957 = به صورت پاره وقت شاگرد كارخانه ي آچار سازي گلاسكو بود و به عنوان يك بازيكن آماتور به تيم كوئينز پارك پيوست
سال 1960 = به صورت پاره وقت به تيم سنت جونستون ملحق شد
سال 1964 = آچار سازي را رها كرد و به عضويت تيم دانفر ملين در آمد
سال 1967 = با 65000 پوند به رنجرز پيوست
سال 1969 = با 20000 پوند به تيم فالكرك ملحق شد
سال 1973 = به تيم آير رفت
سال 1974 = در ماه سپتامبر به عنوان مربي ايست استر لينگ منصوب شد. ولي 3 ماه بعد از سنت ميرن سر درآورد
سال 1978 = توسط سنت ميرن اخراج ولي به عنوان جانشين بيلي مك نيل مربي آبردين شد
سال 1980 = با قهرماني در ليگ اسكاتلند همراه آبردين اولين افتخار مربي گريش را كسب كرد
سال 1981 = با آبردين نايب قهرمان ليگ اسكاتلند شد
سال 1982 = آبردين با پيروزي 4 بر 1 قهرمان جام حذفي اسكاتلند شد
سال 1983 = آبردين اين بار 1 بر 0 رنجرز را شكست داد تا جام حذفي را حفظ كند و رئال مادريد را در گوتنبرگ 2 بر 1 مغلوب كرد تا جام برندگان اروپا را به خود اختصاص دهد
سال 1984 = آبردين با پيروزي 2 بر 1 برابر سلتيك قهرمان جام حذفي و سپس ليگ اسكاتلند شد. الكس فرگوسن نشان افتخاري امپراتوري بريتانيا را دريافت كرد
سال 1985 = در پي مرگ جك استين در خلال بازي مقدماتي ولز با اسكاتلند فرگوسن مربي موقت تيم ملي اسكاتلند شد
سال 1986 = اسكاتلند در همان دور اول از جام جهاني حذف شد. اين تيم در ايام مربي گري فرگوسن 3 برد 4 مساوي و 3 باخت كسب كرد و 8 گل به ثمر رسانيد و 5 گل دريافت كرد. در 6 نوامبر فرگوسن آبردين را رها كرد تا به عنوان جانشين ران آتكينسون معزول رهبري منچستر يونايتد را به دست بگيرد
سال 1990 = اولين جامش در اولد ترافورد را با پيروزي 1 بر 0 برابر كريستال پالاس در ديدار تكراري فينال جام حذفي به دست آورد
سال 1991 = منچستر يونايتد در روتردام 2 بر 1 از سد بارسلونا گذشت تا جام برندگان جام را به دست آورد
سال 1992 = با پيروزي منچستر يونايتد مقابل ستاره سرخ بلگراد سوپر جام اروپا به اولد ترافورد آمد. همچنين با پيروزي 1 بر 0 منچستر يونايتد مقابل ناتينگهام فارست اين تيم براي اولين بار جام اتحاديه را در دوره ي مربي گري فرگوسن به دست آورد. اما روئياي منچستر براي قهرماني ليگ برتر با سبقت گرفتن ليدز يونايتد در آخرين هفته بر باد رفت
سال 1993 = انتظلر 26 ساله منچستر براي قهرماني ليگ برتر خاتمه يافت. فرگوسن در ماه ژانويه با خريد روي كين از ناتينگهام فارست با قيمت 3.75 ميليون پوند ركورد نقل و انتقالات اين كشور را شكست
سال 1994 = منچستر يونايتد چهارمين تيم قرن و ششمين تيم در كل تاريخ فوتبال انگلستان شد كه در يك فصل قهرماني در جام حذفي و ليگ برتر را با هم جشن مي گرفت. شياطين سرخ در فينال جام حذفي چلسي را 4 بر 0 شكست دادند
سال 1995 = منچستر در ليگ پس از بلكبرن نايب قهرمان شد و جام حذفي را به اورتون واگذار كرد. دوباره فرگوسن با خريد اندي كول از تيم نيوكاسل با قيمت 6 ميليون پوند ركورد نقل و انتقالات را جا به جا كرد
سال 1996 = منچستر يونايتد اولين تيم تاريخ فوتبال انگلستان شد كه دو بار هر دو جام ليگ و حذفي را فتح كرد. شاگردان فرگوسن در ليگ برتر از نيوكاسل سبقت گرفتند و در جام حذقي ليورپول را 1 بر 0 شكست دادند
سال 1997 = فرگوسن قصد داشت با تصاحب جام قهرمانان اروپا خود را همسنگ سرمت بابسي سازد اما منچستر در مرحله ي نيمه نهايي به دورتموند باخت
سال 1998 = فرگوسن و يارانش ياس آور ترين تاريخ منچستر را بدون كسب جامي پشت سر گذاشتند. هر دو جام برتر و حذفي را آرسنال ربود و موناكو در مرحله ي يك چهارم نهايي منچستر را حذف كرد. فرگوسن براي تقويت خط دفاعي تيمش ياپ استام را با قيمت ده و نيم ميليون پوند از آيندهوون خريد تا بار ديگر ركورد نقل و انتقالات را بشكند
سال 1999 = فرگوسن شكوهمند ترين فصل تاريخ منچستر را با تصاحب سه جام اروپا و حذفي و ليك برتر رقم زد. اين مربي در ماه مي قراردادي امضا كرد كه تا سال 2002 در منچستر باقي بماند. در 11 ژوئن در مراسم جشن تولد اليزابت نشان شواليه را دريافت كرد. در 11 اكتبر مراسم و مسابقه اي به گرامي داشت حضور موفق او در اولد ترافورد با حضور ستارگان كنوني و اسبق منچستر بر گذار شد. در 30 نوامبر منچستر با پيروزي 1 بر 0 برابر پالميراس روي تك گل روي كين جام تو يو تا را فتح كرد تا اولين تيم انگليسي شود كه اين جام بين قاره اي را به خانه مي برد. در ماه دسامبر فرگوسن به عنوان بهترين مربي سال جهان جايزه ي ويژه ي ((بي بي سي )) را دريافت كرد و تيمش به عنوان بهترين تيم سال شناخته شد
سال 2000 = فرگوسن در اين فصل منچستر را به ششمين قهرمانيش در ليگ برتر با اختلاف 18 امتيازي نسبت به آرسنال رهنمون كرد. در 8 مي فاش كرد كه پس از انقضاي مربي گريش در سال 2002 منچستر را تنها مي گذارد اما همچنان مي خواهد در اداره ي باشگاه نقشي داشته باشد
سال 2001 = پس از تنها يك خريد عمده فابين بارتز دروازه بان فرانسوي تيم فرگوسن به استيلاي خويش بر فوتبال انگلستان ادامه داد و هفتمين قهرماني ليگ را در 9 سال اخير با اختلاف 15 امتيازي كسب كرد. فرگوسن همچنين اولين مربي شد كه با يك تيم انگليسي فاتح 3 جام متوالي ليگ مي شود. در 18 مي فرگوسن اعلام كرد كه پس از دوره ي مربي گريش به طور كامل منچستر يونايتد را ترك خواهد كرد اما در 13 ژوئيه يك روز پس از خريد خوان سباستين ورون با مبلغ 28 ميليون پوند از لاتزيو با شكستن مجدد ركورد نقل و انتقالات باشگاه منچستر اعلام كرد كه فرگوسن پس از اتمام قراردادش با اين تيم در مي 2002 به عنوان مشاور و سفير به مدت 5 سال در اولد ترافورد باقي خواهد ماند
سال 2002 = در 5 فوريه باشگاه منچستر يونايتد بيانيه اي صادر كرد تا اعلام كند در حال مذاكره با فرگوسن براي تمديد قرارداد مربيگري اش است. در 27 فوريه منچستر تاكيد كرد كه فرگوسن قراردادش را يك روز پس از پيروزي 5 بر 1 برابر نانت فرانسه در ليگ قهرمانان اروپا به مدت 3 سال ديگر و تا سال 2005 تمديد كرده است. ديويد بكهام علت باقي ماندن او را بر 3 دليل دانست : 1- به خاطر علاقه ي فراوان به ورون 2- بازيابي قدرت منچستر يونايتد 3- برگزاري فينال ليگ قهرمانان اروپا در سال 2003 در ورزشگاه اولدترافورد منچستر در 2 مارس كاپتان روي كين را متعاقد كرد تا قراردادش را تا سه سال ديگر يعني تا سال 2006 تمديد كند. اين تيم در سال 2002 ليگ برتر را به آرسنال داد و در جام قهرمانان اروپا در مرحله ي نيمه نهايي مغلوب لوركوزن شد و در جام حذفي نيز حذف شد
سال 2003 = در ماه مي منچستر يونايتد در فينال جام حذفي مغلوب ليورپول شد. همچنين در ليگ برتر با پشت سر گذاشتن آرسنال براي هفتمين بار قهرمان ليگ برتر انگليس شد. همچنين منچستر در جام اتحاديه با شكست از ليورپول در ديدار فينال با نتيجه 2 بر 0 به عنوان نايب قهرماني اين جام رسيد. منچستر يونايتد در آغاز فصل توانسته بود جام خيريه را از آرسنال بربايد. در ليگ قهرمانان اروپا هم منچستر يونايتد در مرحله ي يك چهارم نهايي مغلوب رئال مادريد شد و از دور رقابتها حذف شد
سال 2004 = در اين سال منچستر يونايتد در آغاز جام خيريه را به خانه برد. آنها تيم آرسنال را در ضربات پنالتي و با درخشش تيم هاوارد دروازه بان تازه وارد اين تيم شكست دادند. در ليگ برتر اين بار پس از تيمهلي آرسنال و چلسي در رده ي سوم ايستاد. در جام حذفي نيز در بازي فينال 3 بر صفر ميلوال را برد و قهرمان شد. در ليگ قهرمانان اروپا در يك هشتم نهايي مغلوب پورتو با مربي گري خوزه مورينيو شد و از گردونه ي مسابقات حذف شد
سال 2005 = اين سال آغاز فشارها بر فرگوسن را دامن زد. در ليگ برتر پس از چلسي و آرسنال سوم شد. در جام اتحاديه حذف شد. در جام حذفي در فينال مغلوب آرسنال شد و بلاخره در ليگ قهرمانان اروپا در مرحله ي يك هشتم نهايي در مقابل آ.ث ميلان حذف شد.
او به نوعی پدر خوانده مربیان فوتبال در سرتاسر جهان به شما می اید. مردی که هم اکنون در سال های نخستین سومین دهه حضور خود در کسوت مربی گری منچستر یونایتد حضور دارد و بنا بر اظهارات مکررش به هیچ وجه-حداقل به این زودی - قصد ترک باشگاه و شاگردان مورد علاقه خود را ندارد. بسیاری از انالیزور های فوتبال گمان می برند که فرگوسن در طراحی تاکتیک های منچستر نقش چندان برجسته ای به عهده ندارد و این مهم در قالب اجرایی خود کاملا بر شانه های کارلوس کرش پرتغالی-دستیار اول مرد اسکاتلندی اولدترافورد- قرار گرفته است. در این میان اما واقعیت این است که حتی وظایف امثال کرش را نیز تدوین میکند وبا همه ی داشته های این باشگاه ثروتمند انگلیسی به سان مهره های یک شکل دومینو بازی میکند.
برای فهم راحت تر این موضوع کافی است به جدایی یک ساله کرش از منچستر و کوچ وی به مادرید اشاره شود.کاری که به دستور شخص فرگوسن-و به منظور قدر دانی از زحمات مرد پرتغالی برای شیاطین سرخ- صورت گرفت.فرگوسن وقتی فهمیدکرش در ان شرایط از توانایی های فنی و مدیریتی لازم جهت اداره تیمی در اندازه های رئال مادرید برخوردار نیست بلافاصله در پایان فصل دستور بازگشت دستیار خود به خانه را صادر کرد و با بازگشت کرش به منچستر همگان فهمیدند که مرد اسکاتلنذی می خواهد جانشین اینده اش در کنار خود وی به جمع اوری تجربیات لازم بپردازد. در این زمینه کافی استبه این نکته اشاره شود که رایان گیگز که از وی به عنوان پسر خوانده فرگوسن یاد میشود برای دو تن از سر دبیران روزنامه های انگلیسی فاش ساخته است که سر الکس فرگوسن در وصیت نامه ورزشی اش کارلوس کرش را به عنوان مناسب ترین شخصیت جهت جانشینی خود معرفی نموده است و این کم رنگ ترین توصیفی است که می توان از گذشته و حال و اینده ی یکی از مقتدر ترین مربیان فوتبال با دوستداران -و در عین حال مخالفان- وی در میان گذاشت.مردی شکل گرفته شده و به وجود امده برای پیروزی و مدیریت و فوتبال
-
آرسن ونگر
(زاده در ۲۲ اکتبر ۱۹۴۹ در استراسبورگ، فرانسه) مربی فوتبال است .
در حال حاضر هدایت باشگاه آرسنال را بر عهده دارد.
نام : آرسن ونگر
ملیت : فرانسه
تولد: 9/22/1949
ونگر با نانسی شروع کرد وسپس به موناکو پیوست. مدتی به ژاپن رفت و در گرامپوس مربی گری کرد. در سال 1996 آرسن ونگر جانشین بروس ریوش در هایبری شد. گانرها بااو به نخستین قهرمانی در سال 1991 رسیدند. در 98-1997 ونگر به عنوان اولین مربی غیر انگلیسی توانست لیگ برتر و Fa cup را فتح نماید. آرسنال با او توانست به یک رکورددر
لیگ برتر دست یابد و طی آن جام را از منچستر برباید. گانر ها در این سال ها در رقابت های اروپایی موفق نبودند. آنها در فصل 2000-1999 توانستند به فینال جام یوفا راه یابند
اما در فینال در ضربات پنالتی مغلوب گالاتاسرای شدند. ونگر با وجود پیشنهاد های فراوان از باشگاه های مختلف قرارداد خود را در سال 2001 تمدید کرد. ونگر در طی این سالها
با افتخارات و جام های متعددی که برای هایبری آورده است، توانسته وفاداری خود را ثابت کند. هر چند خود او هم از عدم موفقیت در لیگ قهرمانان اروپا رنج می برد
-
ژرارد هولیه
هولیه را با علاقه اش به لیورپول و ان سکته قلبی معروف و دوران فعلی اش در لیون می شناسیم.این مرد که امسال 59 ساله میشود هرگز یک فوتبالیست معروف نبوده و دوران مربیگری وی نیز با وجود موفقیت های گاه و بی گاه در معرض انتقادات گوناگون قرار داشته است.
هولیه در یک نگاه:
تولد:3 سپتامبر 1947
محل تولد:پاریس
قد:178 سانتی متر
وزن:80 کیلوگرم
وضیعت تاهل:دارای دو فرزند
ویگی:هرگز علاقه ای به حاشیه ندارد
نفرت:هیچ علاقه ای به سیاست ندارد
علایق شخصی:مطالعه و فوتبال
نکات خواندنی از هولیه:
هولیه از هر دوکشور فرانسه و انگلستان یک نشان افتخار دارد.در انگلستان به جهت فداکاری هایش و موفقیت به عنوان یک فرد خارجی نشان ویژه مهاجران ((OBE)) را تصاحب کرد.
وی در فرانسه نیز نشان((لژیون دونور)) را کسب کرد.
هولیه زمانی عضو کمیته مربیان یوفا بود وانجا نیز به نوعی معلم محسوب میشد.
یکی از جملات معروف او ((روزی منچستر یونایتد را زیر خواهیم کشید)) است که به عنوان یکی از 100 جمله کلاسیک در مورد باشگاه در قسمت کلمات قصار سایت باشگاه نقش بسته است.
افتخارات:
قهرمانی لیگ فرانسه همراه با پاری سن رمن در فصل6-1985
قهرمان رقابتهای زیر 19 سال اروپا همراه با تیم ملی فرانسهدر سال 1996
قهرمانی جام اتحادیه . جام حذفی. جام یوفا . سوپر جام یوفا. جام خیریه در سال 2001 و مجددا در جام اتحادیه انگلستان در سال 2003 همراه با لیورپول/ دو بار قهرمانی در لیگ لوشامپیونه و دو بار قهرمانی در سوپر جام فرانسه
گام اول از تدریس در دبیرستان تا عشق به لیورپول
ژرارد یکی از چند فرزند خانواده ی هولیه از طبقه ی متوسط پاریس بود که در روز 3 سپتامبر 1947 متولد شد.
منطقه محل تولد او ((تروان)) نام داشت.هولیه هرگز در دوران جوانی فوتبال را به طور جدی تعقیب نکردو پیوسته به دنبال رویای خود یعنی راه یافتن به باشگاه لیل بود.معلمان دوران تحصیل وی اذعان میکنند که هولیه از شاگردان برجسته بود. سرانجام رویای هولیه براورده و در دانشگاه مورد نظر در رشته ی ادبیات انگلیسی پذیرفته شد.او پس از اخذ مدرک به طور نیمه وقت شغل تدریس زبان انگلیسی را بر عهده گرفت. اما یک اتفاق تلخ او را به یک معلم حرفه ای تبدیل کرد. ماجرا از این قرار بود: پدر هولیه بر اثر یک بیماری مهلک در گذشت و او به عنوان یکی از فرزندان ارشد خانواده برای تامین مخارج مجبور شد به طور تمام وقت در دانشگاه مشغول شود. پس از گذراندن چند سال هولیه به یک سفر پر خاطره فرستاده شد. یکی از مراحل اخذ پایان نامه دانشگاهی سفر به بندر لیورپول و تدریس در این شهر بندری انگلستان بود. این اتفاق در سال های 1969 و 1970 رخ داد.او مربی کمکی دبیرستان ((اسوپ)) بود. هولیه خیلی زود با جو هیجان انگیز ان طرف رودخانه ی مرسی ساید (جایی میان شن های بندر) خو گرفت.
هولیه با جنون باشگاه لیورپول انگلستان اشنا شد.تیمی که ان زمان در صدد امپراتوری پر دوام خود در انگلستان و اروپا بود.
روز 16 سپتامبر 1969 شروع رویایی لیورپول
هولیه برای اولین بار در روز 16 سپتامبر 1969 پای به ورزشگاه انفیلد گذاشت و بازی لیورپول مقابل تیم ((دوندالک)) ایرلند را تماشا کرد.نمایش دیوانه کننده ی قرمزها که با برتری 10 بر صفر همراه شد چشمان هولیه را از تعجب و اشتیاق گرد کرد.هولیه پس از خروج از ورزشگاه به این فکر میکرد که چگونه می توان یک فوتبالیست خوب شد.جالب این که فوتبال در خون هولیه بود. او در فرانسه یک فوتبالیست نیمه اماتور بود.هرچند وی هرگز نتوانست رویای فوتبالیست شدن را عملی کند.اما با رها کردن شغل تدریس واخذ پایان نامه به دنیای مربیگری روی اورد.اولین تجربه او سرمربیگری تیمی به نام ((اراس)) بود.به این ترتیب وی در سن 26 سالگی و در سال 1974 دوران حرفه ای مربیگری را اغاز کرد.هرچند این وضیعت دوام چندانی نداشت.هولیه توامان عنوان مربی-بازیکن را در تیم ((لوترکت)) عهده دار شد.در مرتبه ی بعدی او مربی گری تیم جوانان ((اراس)) را تجربه کرد.((تویوکس)) تیم بعدی هولیه نام داشت و در واقع شروع دوران موفق هولیه از همین نیم اغاز شد. وی با این باشگاه به دسته بالاتر فوتبال فرانسه راه یافت و سال بعد نیز این عنوان را همراه با لانس تکرار کرد.به این ترتیب نام هولیه به عنوان یکی از مربیانی که دو بار پیاپی صعود را تجربه کرده در روزنامه های محلی به چشم میخورد. موفقیت های پیاپی از راه می رسید. لانس پس از صعود با حضور در بالای جدول به رقابت های جام یوفا راه یافت.
در سن 51 سالگی از سوی سران لیورپول دعوت به همکاری مشترک با ((روی اونز)) به عنوان سر مربی شد. روی اونز چند ماه بعد استعفا داد تا هولیه به تنهایی سرمربی پرافتخارترین تیم انگلستان شود. هولیه اعلام کرد قصد دارد یک ساختار مجدد برای لیورپول بسازد و باشگاه را به دوران اوج بازگرداند.در این راستا ستارگانی چون استو مک منمن و پل اینس و دیوید جیمز باشگاه را ترک کردند.انها جای خود را به ستاره های مورد نظر هولیه دادند.
هولیه سکته کرد
هولیه دچار حمله قلبی شد و مدتی را در بیمارستان سپری کرد.اوضاع چندان وخیم شد که پزشکان به او توصیه کردند دیگر فکر نشستن روی نیمکت را از سر بیرون کند.در غیاب او((فیل تامپسون)) هدایت تیم را به دست گرفت. هولیه در این دوران مراقب همسر و دو فرزندش بود. پس از انجام عمل جراحی دوم مدتی را در بیمارستان سپری کرد و سپس راهی منزل شد. بر خلاف انتظارات هولیه خیلی زود روی نیمکت نشست و برای ان که دور از استرس بماند مجبور بود 90 دقیقه تمام ابنباتی به لب داشته باشد.لیورپول با فیل تامپسون تا رتبه های بالای جدول پیش رفت و حتی یکی از ارزوهای بزرگ هولیه یعنی شکست منچستر یونایتد در اولدترافورد را عملی کرد.مردم فکر میکردند با بازگشت دوباره هولیه تیم کار ناتمام را تمام میکند.اما سیستم بسته تدافعی لیورپول که توسط او به لیورپول تزریق شده بود کار را دشوار می نمود.نتایج بر وفق مراد نبود. کارشناسان سیستم تیم او را ملال اور می دانستند.از جنبه مردمی نیز او به فردی مطرود تغییر چهره داده بود.
لیورپول در دوران پیش از او اگر جام کسب نمی کرد حداقل با حضور ستارگان عامه پسندی چون ردنپ و فاولر و اوون جذاب بود.دوران هولیه رو به پایان بود....
24 می2004 پایان کار
یک سال و 5 روز از شب قهرمانی لیورپول در اروپا هولیه از باشگاه لیورپول جدا شد .اولین مربی خارجی لیورپول در مدت حضور خود 6 جام معتبر را به دست اورد اما سرانجام نتوانست جام لیگ را به هواداران تشنه تیم اهدا کند.هرچند تا رتبه دوم (که پس از مقام دوم سال 1991 بهترین رتبه محسوب میشد) بالا امد.یکی از افتخارات بزرگ هولیه زمانی رخ نمد که گزارشگر بازی فینال لیگ اروپا اعلام کردتیم با بازیکنان انتخابی هولیه پنجمین جام تاریخ اروپا را بالای سر برد.رد 29 مس سال 2005 و 3 روز پس از قهرمانی اروپا توسطلیورپول هولیه با یک قرارداد دو ساله به قهرمان 4 ساله فرانسه یهنی لیون پیوست.او جانشین پل لوگوئن شده بود و در اولین فصل تا شروع ماه اکتبر همرا با تیم رکورد شکست ناپذیری را تجربه کرد. تیم او در لیگ قهرمانان با حداکثر امتازها و پیروزی غرور امیز سه بر صفر مقابل رئال مادرید از گروه خود صعود کردوتا مرحله ی یک چهارم نهایی نیز پیش رفت. در لوشامپیونه به قهرمانی دست یافت تا ثابت کندهر کجا که میرود قهرمانی را با خود به همراه می برد.در سال دوم حضورش در لیون (2007-2006) نیز بار دیگررئال مادرید را در هم کوبید اما درمرحله ی یک هشتم نهایی با قبول شکستی دیگر از رسیدن به جمع 8 تیم برتر اروپا بازماندواما بار دیگر موفق شد تا لیون را قهرمان فرانسه کند واین تیم رکورد دست نیافنتنی از خود در لوشامپیونه بر جای گذارد. او همچنان می خواهد به کارش ادامه دهد و به رغم بیماری پا پس نمیکشد
-
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
مورینیو در یک نگاه:
نام کامل: خوزه ماریو دوسانتوس مورینیو فلیکس
تولد:۲۶ژانویه ۱۹۶۳
محل تولد:ستوبال
قد:۱۸۰
لقب:مورو-مغرور
وضعیت تاهل:در سال ۱۹۸۹با "تمی" ازدواج کرد و دختری به نام ماتیلدا و پسری به
نام جونیور دارد.
شهر مورد علاقه:لیسبون
تیم محبوب و مورد علاقه: پورتوی سال ۲۰۰۴ و۲۰۰۳
علاقه شخصی: تاریخ-شنا-دیوانه فوتبال
غذای محبوب: ماهی
نقطه قوت: جاه طلبی-اعتماد به نفس
بزرگترین افتخار از نظر وی: قهرمانی جام یوفا و لیگ قهرمانان اروپا با پرتو
مرد پرتغالی لندن نشین تا همین چند سال پیش به هنگام حضور رابسون پیر در بارسلونا به عنوان مترجم وی دور و بر فوتبال می پلکید,در ان زمان رابسون مثل همیشه سخاوتمندانه همه چیز را به خوزه جوان اموزش می داد و مترجم پرتغالی برای درس پس دادن , اموخته های خود را روی بازیکنانی چون رونالدو ,لوئیز انریکه ,زوبی زارتا , هریستو استویچکفو...امتحان میکرد.قهرمانی اش با پورتو در لیگ قهرمانان اروپا در سالی که همه بزرگان لیگ های اروپایی حذف شده بودند باعث جهش خیره کننده وی و حضور تاثیرگذارش در تیم چلسی گردید .در این میان 2قهرمانی پیلپی او با چلسی در لیگ برتر انگلستان و کسب 2 جام حذفی و اتحادیه در فصلی که به تازگی پشت سر گذاشته شد
نشان داد که رومن ابراموویچ مالک نفت فروش چلسی تا چه اندازه در شکار این گرگ مغرور و تشنه ی پیروزی با موفقیت عمل کرده است.
-
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
نام: دیدیه
نام خانوادگی:دروگبا
متولد:11 مارچ 1978
قد :180
وزن:84
پست:فوروارد
باشگاه فعلی:چلسی انگلیس
تعداد گلهای ملی:24
تعداد بازی های ملی: 34
اولین بازی ملی:ساحل عاج مقابل افریقای جنوبی(8 سپتامبر - 2002)
افتخارات:
نایب قهرمانی با تیم ساحل عاج در جام ملت های آفریقا
قهرمانی لیگ برتر انگلیس با تیم چلسی در سال های(2004-2005)(2005-2006)
قهرمانی جام اتحادیه انگلیس(کارلینگ کاپ) با تیم چلسی در سال2006
مرد سال فوتبال افریقا در سال2006
بهترین گلزن تورنمنت کارلینگ کاپ
و یکی از بهترین گل زنان فعلی لیگ برتر انگلیس و لیگ قهرمانان اروپا
پدر و مادر دروگبا با فوتبالیست شدن او مخالف بودند. دایی دروگبا توانست انها را راضی کند. پدر دروگبا برای خرید کفش فوتبال برای او مجبور به فروختن ساعت خود که هدیه ی ازدواجش بود شد.
او در لیگ قهرمانان اروپا واقعا خوب کار کرد یک تنه تیم بزرگ بارسلونا را تا مرز حذف برد. در لیگ قهرمانان ابتدا در استم فوردبریج یک گل زیبا را به تیم بارسلونا زد وسه گل بازهم دراستم فوردبریچ به تیم لفسکی زد تاهم چلسی صعودش قطعی شود هم خودش یکی از مدعیان کفش طلای اروپا شود. در بازیه برگشت مقابل بارسلونا در نیوکمپ با گلی که در دقیقه ی 93 زد بارسا را تا لبه ی حذف شدن برد.
-
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
Name : john terry
Nationality : English
Date Of Birth : 07/12/1980
Height : 186 cm
Weight : 91.0 kg
Previous Club : Nottm Foret
Position : Defender
جان تری در سنین جوانی وضیعت مالی خوبی نداشت. او ابتدا در ورزشگاه استمفوردبریج به فروش تنقلات می پرداخت. از همان زمان یکی از طرفداران چلسی بود. هروقت چلسی در یک بازی برنده میشد تمام تنقلات خود را به صورت رایگان پخش میکرد. تا اینکه شرایط برای تری سخت تر شد و او مجبور به تمیز کردن دستشویی های چلسی شد.زمان گذشت تا به امروز که وی به یکی از اسطوره های باشگاه تبدیل شده است.او اکنون به نیازمندان کمک میکند و به کودکان مریض هم سر میزند.
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
-
بیوگرافی كارلوس توز فوتباليست محبوب آرژانتين
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
«كارلوس آلبرتو توز» پنج فوريه 1984 در «سيدا ولا» واقع در حوالي «بوينس آيرس»، متولد شد او يك فوتباليست مطرح آرژانتيني است كه با بازي در باشگاههاي برتري همچون «بوكا جونيورزآرژانتين» «كورينتيانس» در برزيل و «وستهاميوناتيد» انگليس، نام و آوازه خود را به گوش مردم سراسر دنيا رسانده است. او در حال حاضر با يك قرارداد دو ساله براي منچستريونايتد توپ ميزند. «توز» يكي از پرآتيهترين فوتباليستهاي آرژانتين محسوب ميشود همچون هموطن ديگر خود«ليونل مسي»، «مارادوناي جديد» ناميده ميشود. ديهگومارادونا خود زماني او را «فرستاده آرژانتين در قرن بيست و يكم» ناميد.
كودكي
توز با نام «كارلوس آلبرتو مارتينز» به دنيا آمد و در منطقهاي محقر و فقيرنشين كه به «فورته آپاچي» معروف است، بزرگ شد. از همان جا بود كه نام مستعار «آپاچي» را روي او گذاشتند. بعد از اينكه بين باشگاه زمان كودكي او و باشگاه «بوكاجونيورز» درگيريهايي بر سر او صورت گرفت پدر و مادرش نام فاميل او را به «توز» كه نام فاميل مادرش بود تغيير دادند.
بوكاجونيورز
توز در سيزده سالگي به باشگاه بوكاجونيورز پيوست و اولين بازي حرفهاي خود را با اين تيم در روز 21 اكتبر سال 2001 انجام داد. او تا پايان سال 2004 با همين باشگاه همكاري ميكرد و خاطرات و افتخارات بسياري از آن باشگاه دارد او در سال 2003 بهخاطر موفقيتهاي فردي خود در بازيهاي المپيك از سوي نشريه «فاكس اسپورت» عنوان «قابل توجهترين فوتباليست آمريكايلاتين» را دريافت نمود. بهعلاوه نويسندگان ورزشي فوتبال آرژانتين نام «فوتباليست سال» و مرد ورزش سال 2004 را به او دادند.
كورينتيانس
در ماه دسامبر سال 2004 «توز» با قيمت 20 ميليون دلار و با يك قرارداد پنج ساله به ارزش ده ميليون دلار به باشگاه ورزشي «كورينتيانس» منتقل شد. اين قرارداد گرانترين قرارداد آن زمان آمريكاي جنوبي بود. طرفداران و هواداران «كورينتيانس» ابتدا استقبال گرمي از توز نكردند ولي در سال 2005 او كاپيتان و ستاره باشگاه در ليگ برزيل و محبوبترين بازيكن هواداران «كورينتيانس» از جمله «لولا» رييسجمهور آن كشور شد. پس از پايان ليگ برزيل جايزه بهترين بازيكن تورنمنت از سوي فدراسيون فوتبال برزيل به او اهدا گشت و توز بعد از سال 1976 نخستين برنده غيربرزيلي اين جايزه شد.
وستهاميونايتد
روز 23 آگوست سال 2006 نشريه «اسكاي اسپورت» فاش كرد كه كارلوس توز ديگر براي باشگاه كورينتيانس بازي نميكند و احتمالا به زودي به يكي از باشگاههاي اروپايي منتقل خواهد شد. اين نشريه عنوان كرد كه چلسي و منچستريونايتد هر دو خواهان اين فوتباليست آرژانتيني هستند و احتمالا او به يكي از اين دو باشگاه برتر انگليس خواهد رفت. ولي در روز 31 آگوست همان سال كارلوس توز در وبسايت اختصاصي خود نوشت كه در حال امضاي قرارداد با وستهاميونايتد است و قيمت او دراين قرارداد 12 ميليون پوند خواهد بود.پس از ورود توز به وستهام، اين تيم در نه بازي باخت و اين تصور در اذهان ايجاد شد كه اين باختها در نتيجه ورود توز است بهطوري كه حتي «آلفيو باسيله» مربي تيم ملي آرژانتين از او خواست از وستهام بيرون بيايد ولي حقيقت اين بود كه توز در اكثر آن مسابقات جزو نفرات اصلي تيم نبود. سرانجام در اواخر اكتبر 2006 و در بازي مقابل «تاتنهام» اين طلسم شكسته شد و وستهام يك بر صفر بازي را برد و پس از آن توز همواره در اوج آمادگي خود به سر ميبرد.
منچستريونايتد
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
روز دهم آگوست 2007 قرارداد موقت توز با منچستريونايتد قطعي و او به آن باشگاه منتقل شد. در باشگاه منچستريونايتد هم همچون وستهام شماره 32 به او داده شد. شمارهاي كه از نظر توز بسيار خوش يمن است زيرا اعداد آن همان اعداد شماره پيراهن «مايكل جوردن» بسكتباليست معروف است كه يكي از الگوهاي محبوب توز ميباشد.
جاي سوختگي
«كارلوس توز» يك جاي سوختگي مشخص از گوش راست تا گردن و سينه خود دارد. اين اثر سوختگي يادگاري تلخي از دوران كودكي اوست. وقتي توز تنها ده ماه داشت يك روز به دنبال پيدا كردن مادرش به آشپزخانه رفت. مادر آنجا نبود ولي يك كتري پر از آب جوش، توجه او را جلب كرد. بچه به سمت كتري رفت و آن را به سمت خود كشيد. آب در حال جوش روي بدن او ريخت و دچار سوختگي درجه سه شد. اين اتفاق باعث شد كه توز مدت دو ماه در بخش UCI بستري شود. امروز اين اثر سوختگي هنوز روي گردن او به چشم ميخورد و ظاهر بدي به او داده است ولي همين ظاهر غيرمعمول سبب شناخته شدن بهتر و بيشتر او شده است. توز علاقهاي به ترميم اين اثر ندارد. باشگاه بوكاجونيورز زماني به او پيشنهاد كرد جراحي پلاستيك انجام دهد ولي توز اين پيشنهاد را رد كرد زيرا معتقد بود اين اثر سوختگي بخشي از گذشته و تاثيرگذار در زندگي حال اوست.
مردي با القاب بسيار
كارلوس توز 23 ساله داراي لقبهاي مختلفي است و مردم به مناسبتهاي گوناگون اسامي و لقبهاي جديدي روي او گذاشتهاند. يكي از لقبهاي او «مانچادو» به معناي «داغ خورده يا لك شده» است. اين لقب بهخاطر جاي سوختگي عميق روي گردن اوست كه از ديد هيچكس پنهان نميماند. در حقيقت اين اثر سوختگي نوعي امضا براي توز ميباشد. لقب ديگر او «آپاچي» است. اين نام بهخاطر محل زندگي و زادگاهش در دوران كودكي به او داده شده است. «فورته آپاچي» يك منطقه شناخته شده در پايتخت آرژانتين است كه بهخاطر حوادث خشونتبار، موادمخدر و فقر مشهور
ميباشد. زندگي در آن محله براي خانواده توز به راستي يك نبرد بود و مهمترين خاطره آن دوران، گرسنگي و تنگدستي. پدر توز يك بنا بود و آوردن نان براي اهل خانه وظيفه سختي براي او به شمار ميآمد. او مجبور بود شكم همسر و پنج فرزندش را به گونهاي سير كند ولي هميشه هم در اين كار موفق نبود. شايد همين موضوع باعث شد كارلوس توز به دنبال راهي جديد براي پيدا كردن پول و ثروت باشد. او در كودكي در تيمهاي خياباني محل زندگياش بازي ميكرد تا پول جمع كند و براي خودش ساندويچ و نوشابه بخرد. او درهمان بازيها تبديل به چهرهاي آشنا و شناخته شده شد و مدتي بعد آوازه بازي خوب او به گوش صاحبان باشگاه «آل بويز» بوينسآيرس رسيد و در هشت سالگي وارد آن باشگاه حرفهاي شد.
معروفترين نام او «كارلوس توز» است. اين نام ساده در سال 2001 در جام قهرماني فيفا و با دو گل زيباي او بر سر زبانها افتاد و او را به مردم فوتبالدوست جهان شناساند. در حقيقت پيش از آن، مردم كشورش او را با نام «كارليتوزآلبرتو توز» ميشناختند. ديگر اسامي و القاب او «ري»، «كانترو ورسال»، «كارليتوز شماره ده»و «توز دونا» هستند كه هر كدام به مناسبتهاي مختلف توسط فوتبال دوستان به او داده شده است.
توز قرباني مطبوعات
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
بعداز اينكه با بازي خوب توز در المپيك 2004 آتن، تيم ملي آرژانتين مدال طلاي مسابقات را به چنگ آورد و اين مدال بيش از هر چيز مديون شش گل او در هشت بازي بود، توز به شدت مورد توجه مطبوعات قرار گرفت. نشريات مختلف او را تحسين و تمجيد ميكردند و به عرش ميبردند ولي همين موضوع سبب شد كه مشكلات جانبي هم براي او ايجاد شود. زيرا او مورد توجه پاپاراتزيها هم قرار گرفته بود. اوايل، اين اتفاق و اين شناخته شدن براي خودش هم شيرين و دلچسب بود و از لحظه به لحظه آن لذت ميبرد. ولي وقتي پاپاراتزيها او را رها نكردند و براي يافتن خبر تازه و جنجالي حتي از ديوار خانهاش بالا رفتند، ديگر صبر و طاقتش تمام شد. انتشار اخبار رابطه پنهاني او با مانكن و هنرپيشهاي به نام «ناتاليا فاسي» زماني تيتر درشت نشريات شد كه همسرش «وانسا» باردار بود. روزنامهها و مجلات فقط براي فروش بيشتر نشريات خود به اين موضوع بال و پر ميدادند و نام «ديو و دلبر» را به اين دو داده بودند و گاهي نيز آنها را بكام و ويكتورياي آرژانتين ميناميدند همين اخبار سبب شد كه آرامش زندگي توز از بين برود و كار او و همسرش به مرحله جدايي و طلاق برسد. اعصاب او به حدي تحريك شده بود كه با كوچكترين موضوع ناراحت كنندهاي از كوره در ميرفت. رفتار خودمحور توز روي زندگي حرفهاي او هم تاثير منفي گذاشت. خوزه پكرمن مربي آرژانتين او را از تيم خود كنار گذاشت و باشگاه اتلتيكومادريد كه درصدد خريد او بود از تصميم خود منصرف شد. در همان زمان بود كه توز احساس ميكرد ملتش به او خيانت كرده و بار سفر را بست و به برزيل رفت تا به باشگاه «كورينتيانس» بپيوندد.
-
بیوگرافی دكو (فوتباليست حرفهای پرتغالی)
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
«اندرسون لوييس دهسوزا» متولد 27 آگوست 1977 در «سن برناردو دوكامپو»ي برزيل يك فوتباليست حرفهاي پرتغالي است كه در جهان فوتبال او را با نام «دكو» ميشناسند. او در تيم پرتغال و تيم باشگاهي بارسلونا توپ ميزند و يك هافبك كلاس بالاست كه شوتهاي قدرتمندي ميزند.
«دكو» در سال 1997 و در سن 19 سالگي از يك باشگاه كماهميت برزيل به نام «كورين تيانز آلاگوآنو» به پرتغال رفت تا در باشگاه «بنفيكا»ي «ليسبون» پايتخت اين كشور بازي كند. او در اين تيم با هموطن خود «كاجو» همبازي بود. با اينكه دكو در تمرينات خوب ظاهر ميشد ولي مسولان بنفيكا تصميم گرفتند او را مدتي به باشگاه ديگري به نام «الوركا» قرض دهند كه او در آن تيم مدت يك فصل بازي كرد.
دكو درآن فصل خيلي خوب ظاهر شد به طوري كه «بنفيكا» تصميم گرفت قرارداد او را تمديد و نام او را وارد اعضاي تيم اول خود كند ولي باشگاه و نماينده بازيكنان با هم به توافق نرسيدند. مربي تيم احساس ميكرد دكو آنقدر خوب نيست كه ارزش نگه داشتن را داشته باشد. در نتيجه «دكو» به باشگاه «پورتو» واگذار شد و در فصل بازيهاي 99-98 در دوازده مسابقه بازي كرد و دو گل به ثمر رساند. مسولان «پورتو» از بازي دكو بينهايت راضي بودند. همين موضوع سبب شد كه او در زمان نقل و انتقالات زمستاني به اين باشگاه فروخته شود.
سالهاي نخست حضور در پورتو نشان داد كه «دكو» بازيكني بااستعداد و مقتدر است به طوري كه هواداران آن باشگاه به او لقب جادوگر(ocigam) داده بودند. دكو بازيكني درخشان بود كه بيشتر توان خود را صرف دفاع ميكرد و در اين راه از خشونت هم فروگذار نبود به همين خاطر همانقدر كه دكو گلزده و يا سازنده گل بازيكن ديگري بوده به همان اندازه هم كارت زرد و قرمز دريافت كرده است. اين رفتار او بارها به ضرر «پورتو» تمام شد ولي با اين وجود او مهره اساسي و كليدي تيم بود و مدت سه سال اين وضعيت را حفظ كرد. همين بازيهاي تاثيرگذار سبب انتقال او به باشگاه قدرقدرت بارسلونا شد.
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
«دكو» تحت راهنماييهاي «خوزه مورينيو» هدايت تيم بلندپرواز پورتو را بر عهده گرفت و بازيكن كليدي فصل 2003-2002 شد. او در اين فصل در سي بازي ده گل به ثمر رساند ولي هفده كارت زرد و يك كارت قرمز دريافت كرد. با اين وجود او در «جام يوفا»ي سال 2003 يكي از بازيكنان مهم و كليدي محسوب كه موجب پيروزي تيمش برابر تيم «سلتيك» شد. سال بعد دكو به پورتو كمك كرد تا بار ديگر عنوان ملي خود را بازيابد. او در آخرين سال همكاري در پورتد جايزه pvm(باارزشترين بازيكن) يوفا را به خود اختصاص داد و در همان زمان به عنوان بهترين هافبك مسابقات انتخاب شد.
بارسلونا
روز هفدهم ژوئن سال 2004 دكو به يك خبرنگار راديويي گفت كه به احتمال زياد به تيم چلسي خواهد پيوست. او اظهار داشت صحبتهاي مبسوطي در اين زمينه بين پورتو و آن باشگاه انگليسي انجام شده ولي هنوز تصميم نهايي اتخاذ نشده است و تنها كارهاي باقي مانده براي اين انتقال آزمايشات جسمي و امضاي يك قرارداد رسمي با چلسي است ولي چند روز بعد به روزنامه ورزشي «اوجوگو» گفت بيشتر ترجيح ميدهد به بارسلونا برود تا اينكه به دنبال مورينيو خودش را به چلسي برساند. در آن زمان بايرن مونيخ هم خواستار اين فوتباليست بود ولي وقتي مذاكرات با چلسي بينتيجه به پايان رسيد آن باشگاه هم در تصميم خود مردد شد. بهترين پيشنهاد در آن زمان از سوي بارسلونا و با قيمت 21 ميليون يورو بود. ولي پورتو به اين قيمت راضي نميشد. سرانجام پس از پايان بازيهاي يورو 2004 پورتو پذيرفت با قيمت 15 ميليون يورو به علاوه كليه حقوق مربوط به «ريكاردو كوارسما» بازيكن گوشه بارسلونا، دكو را به اين باشگاه واگذار كند. در بارسلونا عدهاي پيشنهاد دادند كه «دكو» در كنار و تحتالشعاع رونالدينيو بازي كند ولي «فرانك رايكارد» او را به عنوان هافبك حملهاي تيم انتخاب كرد. هر چند اين اقدام ابروهاي خيليها را بالا برد ولي در زمين بازي «دكو» با دانش تاكتيكي، تواناييهاي دفاعي و تلاش بيدريغ خود حيرت همگان را برانگيخت. در دسامبر 2004 دكو جايزه دوم بهترين بازيكن را به دست آورد. در آن سال جايزه اول نصيب آندري شوچنكو و جايزه سوم متعلق به رونالدينيو شد. دكو در سالهاي بعد نيز جوايزي همچون بهترين هافبك يوفا، جايزه توپ طلايي جام جهاني، باشگاهي فيفا و جايزه «مرد مسابقه» را از آن خود كرد.
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
فوريه سال 2007 خبر رسيد دكو قصد دارد به يكي از باشگاههاي انگلستان برود و باشگاههاي ليورپول، چلسي يا منچستر يونايتد خواستار او هستند. ولي هنوز چنين اتفاقي نيفتاده و دكو همچنان در تصاحب بارسلوناست. زندگي خصوصي
دكو قبل از عزيمت به پرتغال و در زمان زندگي در برزيل با دختري به نام «سيلا» آشنا شد و مدتي بعد با او ازدواج كرد. سه سال بعد از ازدواج آنها دكو به پرتغال رفت و سيلا هم به همراه همسرش به اين كشور عزيمت كرد. دكو و سيلا صاحب دو پسر به نامهاي «خوآ انريك» و «پدرو گابريل» هستند كه در حال حاضر در كنار مادرشان در برزيل زندگي ميكنند. يكي دو سال بعد از انتقال به پرتغال دكو در يك مهماني با دختر جواني به نام «جاكيارا» ملاقات كرد و به او علاقمند شد. اين آشنايي به طلاق دكو و سيلا انجاميد و سيلا به همراه دو پسرش با چشمان گريان پرتغال را ترك كرد و به كشورش برگشت. پس از اين اتفاق مطبوعات برزيل به شدت از او انتقاد كردند درآوريل سال 2005 دكو و جاكيارا با يكديگر ازدواج كردند. آن دو صاحب دختر كوچولويي به نام «ياسمين» شده بودند. در جشن ازدواج دكو تمام كساني كه در طول مدت اقامتش در پرتغال با او دوست شده بودند شركت داشتند و براي اين زوج آرزوي سعادت ميكردند. «پنيتو دوكاستا» رئيس باشگاه پورتو نيز ساقدوش داماد بود. در حالي كه ياسمين هماكنون سه سال دارد، دكو و همسرش در انتظار دومين فرزند خود به سر ميبرند.
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
رسوايي
وقتي خبر انتقال احتمالي «دكو» به باشگاههاي انگليس منتشر شد، اخبار جانبي ديگري نيز انتشار يافت. از گوشه و كنار شنيده ميشد كه دكو به اين دليل ميخواهد خود را به انگليس برساند كه يك معشوقه اسرارآميز در آنجا دارد و به همين دليل است كه سفرهاي زيادي به لندن ميكند. كار به جايي كشيد كه فيلم ويدئويي از او و آن دختر مرموز و بينام و نشان به دست مردم افتاد ولي دكو و همسرش تمام اين اخبار را تكذيب كردند و دكو اعلام كرد هرگز نميتواند فكرش را هم بكند كه به همسر دوستداشتنياش خيانت كند.
با اين حال خيلي از مطبوعات حتي مطبوعات پرتغال بارها اشاره كردند كه دكو نميتواند الگوي خوبي براي جوانان كشورش باشد.
دكو فروشي نيست
پس از پايان فصل گذشته بازيها شايعات بسياري حول و حوش انتقال دكو به گوش ميرسيد و گفته ميشد مسولان بارسلونا به خاطر اينكه در فصل گذشته از بازي او نااميد شدهاند قصد دارند او را كنار بگذارند. ولي «لاپورتا» رئيس اين باشگاه سرانجام اعلام كرد مرد پورتويي آنها هيچ جايي نميرود و در اسپانيا خواهد ماند. او در مصاحبهاي خيلي محكم گفت:« دكو فروشي نيست. او بازيكني است كه روحيه مثبت به بازيكنان تيم ميدهد و ما به هيچ وجه او را نميفروشيم.» دكو عكسالعمل مثبتي به اين سخنان «لاپورتا» نشان داد و گفت:« اين سخنان مرا خوشحال كرد. من هميشه گفتهام بازيكن حرفهاي هستم كه اينجا را ترك كردهام چون عاشق بارسلونا هستم ولي زندگي جريان دارد و اوضاع هميشه يك جور نميماند. بالاخره روزي فرا خواهد رسيد كه بارسلونا ديگر مرا نخواهد اما ظاهرا آن روز، امروز نيست.»
مسي بهترين است دكو علاقه خاصي به «ليونل مسي» دارد. از نظر او مسي لياقت آن را دارد كه برنده جايزه توپ طلايي شود و ميگويد مسي بهترين فوتباليست دنياست. هر چند كه «كاكا» در فصل گذشته خيلي خوب كار كرد ولي من مسي را به او ترجيح ميدهم. او حيرتانگيز است. همه همتيميهايش ميگويند او بهترين بازيكن سال ميشود. دكو درباره رونالدينيو هم نظراتي دارد و ميگويد او با هيچيك از بازيكنان مشكل ندارد :«هواداران ما با او هيچ مشكلي ندارند. همه دوستانش هم عاشقانه از او حمايت ميكنند.
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
. مربي ما ميگويد او انسان والايي است. رونالدينيو متعلق به بارسلوناست. مطبوعات، زيادي به پروپاي او ميپيچند. نميفهمم چرا اينقدر علاقه دارند به زندگي خصوصي او بپردازند. به نظر من اين اصلا عقلاني نيست. كوتاه از دكو دكو يك فوتباليست برزيلي با 174سانتيمتر قد و 73 كيلوگرم وزن است و عاشق بارسلونا و كشور پرتغال ميباشد. او پرتغال را وطن خود ميداند. او در اولين حضور خود در تيم ملي پرتغال كه برابر كشور برزيل انجام شد گل زد و سبب شد پرتغال بعد از گذشت سال ها (يعني از جام جهاني 1966) بار ديگر برابر برزيل پيروز شود.
دكو پدر سه فرزند است و در انتظار چهارمين فرزند خود به سر ميبرد. دو پسر اول او از همسر اولش و دخترش ياسمين از همسر فعلياش «جاكيارا» است. او در سال 2006 به عنوان بهترين فوتباليست اسپانيا انتخاب شد. او يكي از معدود بازيكناني است كه در دو باشگاه مختلف ليگ قهرماني يوفا را برد. القاب دكو در باشگاه پورتو «جادوگر» و «سوپر دكو» بودند. اين القاب را هواداران پورتو به او ميدادند.
دكو نخستين بازيكني است كه در دو باشگاه مختلف جايزه بهترين هافبك يوفا را به دست آورد. درباره دكو ميگويند: ليونل مسي:«دكو زياد حرف نميزند ولي وقتي حرف ميزند همه گوش ميكنند.»
مورينيو: «دكو كلاس دنياست.» فيليپو مربي برزيلي:«فكر ميكنم بزرگترين اشتباه زندگي من اين بود كه وقتي در برزيل بودم با دكو قرارداد نبستم ولي الان كه در پرتغال مربيگري ميكنم از اين بابت خوشحالم.» فرانك رايكارد:«دكو فشارسنج تيم ماست. وقتي رو فرم باشد كيفيت بازي ما را بالا ميبرد و وقتي وضعيت مساعدي نداشته باشد تمام تيم ضعيف بازي ميكنند.»
مارتين اونيل مربي سابق باشگاه سلتيك:«او بازيكن بزرگي است. احمقانه است كسي او را دستكم بگيرد.» يك مجله ورزشي استراليايي:«شايد دكو شبيه به پسربچههاي سردرگم در فيلمهاي خندهدار ژاپني باشد ولي او باهوش، دقيق، سرسخت، متكبر و يك پاسور فوقالعاده است.»