به نظرم اختلاف نظر بیشتر بر سر تفهیم خرافات به فرد خرافه پرست هست نه تشخیص اصل خرافات ..
در اینکه علم تشخیص میده که اعتقادی منشا خرافی داره یا نه که شکی نیست علم قادر هست هر چیزی رو بر اساس تجربیات و مشاهدات با درجه ای ازقطعیت تبیین کنه (نه به صورت مطلق چون علم همواره در حال تکامل هست) ولی باید توجه داشت که علم قادر نیست جواب هر سوالی رو بده علم فقط چیزی رو تببین میکنه که در محدوده واقعیت های فیزیکی باشه علم قادر نیست در محدوده اخلاق اظهار نظر کنه کار علم چگونگی امور هست نه چرایی
قسمتی از خرافات به چرایی امور مربوط میشه چرا این عمل بهتر است ؟ هدف این کار چیست ؟
ما برای اثبات حقیقت از علم کمک میگیریم و چگونگی یه حقیقت رو توضیح میدیم چرایی امور که قسمتی از خرافات از اون نشات گرفته در حوزه فعالیت علم نیست...برای تفهیم یک خرافه در کنار توضیح حقیقت با روش علمی باید قادر باشیم قسمت چرایی امور رو هم به صورت منطقی پاسخ بدیم .
در کنار این توضیح باید بتونیم علم رو به عنوان زبان حقایق معرفی کنیم تا زمانی که خرافه پرست علم رو به عنوان یک زبان ، یک روش یا یک راه حل استنباط حقیقت قبول نداشته باشه نمیتونیم خرافی بودن یک اعتقاد رو ثابت کنیم ..