دفتر یادگاری بچه های p30

ناکرده گناه در اين جهان كیست بگو
آن کس که گنه نکرده چون زیست بگو

من بد کنم و تو بد مکافات دهی
پس فرق میان من و تو چیست بگو

"حكيم خيام"

Sam
ساعت1:25 صبح 24 سپتامبر 2008 (روز كريسمس)

بوديم كسي پاس نمي داشت كه هستيم باشد كه نباشيم بدانند كه بوديم

چهارم ديماه 1387

2008 dec 24

:7:

ای دنیا


بلاخره روزی میشه که ما هم دیگه توی پی سی نیایم !!!


هممون میمیریم . از ادمین گرفته تا یوزر معمولی


اگر بار گران بودیم رفتیم

اگر نامهربان بودیم رفتیم

...Tomorrow Never Comes Until It's Too Late

24/12/2000

من هنوز دوستـت دارم شیـــــطون تو _بگـــو مگه عـــــلـی چش بود
که یه لحظه صادق نبودی باهاش_حالا که تو عشق و حالی و نموندی
باز کنار یه زخــــمی دلشــــکسته_الان دیگه منم برو دل شـــــکسته

عــلی قــــلنــدری A.GH
4/10/1387
اینم یه یادگــاری روی دیـــــوار P30World

[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

كاش بودي تا دلم تنها نبود
تا اسير غصه فردا نبود

كاش بودي تا باور كني
زندگي بي تو زيبا نبود

چهارشنبه 4 ديماه 1387
2008/12/24

یاد سال های ناسروده که می افتم
هم بازی کودکی هایم تیله هایش را
کنار آواز پروانه ها می بیند
و با کشتی هایش
ایوان شمعدانی ها را فرش می کند
حالا فکر می کنم
چند سال از تیله ها بزرگتر شده ام ؟
چند سال از کاشی ها ؟
سکوتی که از کودکی ها
تا امروز صبوری کرده می شکند
سکوتی سبز ، همرنگ تیله ها
امروز دستم را گرفتی
و تمام دنیای من کف دستهای تو جا ماند
این بار که دیدمت همراه دست هایت
یک تیله ی کوچک سبز برایم بیاور
باور کن هنوز آن قدر کودکم
که تمام دنیایم در همان تیله ی سبز خلاصه می شود

چه تاپیکی زدیما.خوب گرفته.ایول به همه ی بچه های پی سی فوروم.

آمدند و رفتند و به جا ماند یک مشت خاطره غبارآلود ...
آمدیم و می رویم و می ماند چند شعر یادگاری ...

:40: سانلی - زمستان 87 :40:

هستم ولی میروم