-
خدایا!
مرا متبرک گردان
تا در راه تو گام بردارم
مهر بورزمو بخندم
به همه مهر بورزم
هر چند از من بیزار باشند
و در هر شرایطی
هر چند ناگوار
پیوسته خندان باشم
به من بیاموز
در هر موقعیتی به تو تکیه کنم
و نوای باشکوهت را بشنوم
چون هر انکه نوای تو را بشنود
با خویشتن و دنیا به آرامش می رسد
-
خدايا تو که مي دوني من چي مي خوام بگم خدايا تو که مي دوني من اصلا قصد بدي ندارم خدايا تو که مي دوني من واسه اين چيزا ساخته نشدم خدايا تو که مي دوني من نمي تونم ... حتي اگه بخوام . خدايا تو که مي دوني . خدايا خوش به حالت که منو از خودمم بيشتر مي شناسي بهت حسوديم مي شه . مي گما تو رو هيشکي نمي بينه اما مي گن همه جا هستي ولي ما رو همه دارن مي بينن و انکارمون مي کنن چه جورياست؟
خدايا اگه بدوني چقدر بهت حسوديم ميشه آخه تو همه چيزو مي دوني از همه چيز خبر داري وهيچوقت دچار سوء تفاهم نمي شي اما ما آدما...
مي گم خدا حوصلت سر نميره که اولش مي دوني آخرش چي ميشه؟
خدايا اگه بگم نمي بخشمت اين بنده هات ميان منو محکوم مي کنن نمي دونم خودتم منو محکوم مي کني يا نه ؟
خدايا به من مي گي بهشت و جهنم چه فرقي با هم دارن؟ آخه اينا هر کدوم يه تعريفي از خودشون ميدن من سر در گم شدم ! خدايا لازم نيست بگم چقدر خسته ام از همه چيز اصلا خدايا لازم نيست من ديگه باهات حرف بزنم آخه خودت همشو مي دوني اين مسخره است که وقتتو مي گيرم واسه چيزايي که مي دوني! ببخشيد ديگه مزاحم نمي شم از اين به بعد اگه خواستم حرفي بزنم مي گم : همونا که خودت مي دوني !
پس خدايا همونا که خودت مي دوني.
*خدایا خودت که می دونی تنهاست تو تنهاش نذار!
-
خدایا!
ذهنم پریشان است
قلبم بی قرار است
افکارم شوریده و
درمانده ام
پس رشته زندگی ام را
به دست های امن تو می سپارم
توفان می خوابد
و آرامش تو حکم فرما می شود
-
خدايا، از دنياي زيباييهايت زيباترينشان را مي خواستم، اما هر چه فكر كردم ديدم تو هر چه زيبايي داري زيباست، پس خدايا همه ي زيبائيهايت را مي خواهم.
خدايا، از بخشندگي و رحمتت زيادترينش را مي خواستم، اما هر چه فكر كردم ديدم هيچكدام از رحمتهاي تو كم نيست، پس خدايا، من تمام بخششها و رحمتهايت را مي خواهم.
خدايا، از روشناييهايت روشنترينشان را مي خواستم، اما هر چه فكر كردم ديدم هر كدام از نورهايت اگر بر مسيري بيفتد آنرا واقعا نوراني و روشن مي كند، پس خدايا هرچه از روشنايي داري را مي خواهم.
خدايا، از مشيتت و كمكهايي كه مي كني بانفوذترينشان را مي خواستم، ولي نتوانستم كمكي كم نفوذ از جانب تو بيابم، پس خدايا همه كمكهايت را مي خواهم.
-
خدايا، با تمام توانت كمكم كن تا وسيله ي ايجاد آرامش و صلح روي زمين تو باشم.
خدايا، جايي كه نفرت هست، بگذار بذر عشق برويانم،
جايي كه شك هست، جوانه ي يقين باشم،
جايي كه نااميدي هست، اميد باشم،
جايي كه تاريكي هست، از جنس نور باشم،
جايي كه غم هست، از جنس شادي باشم،
بخشي از دعاهاي مولانا:
بيا ساقي! مي ِ ما را بگردان،
بدان مي، اين قضاها را بگردان!
قضا، خواهي كه از بالا بگردد؟!
شراب ِ پاك ِ بالا را بگردان!
زميني، خود، كه باشد با غبارش؟!
زمين و چرخ و دريا را بگردان!!
-
خدایا !
مرا همواره در درگاهت نگاه دار
دیدن تو حتی از دور
یعنی زنده ماندن و جان داشتن
اما ندیدنت پژمردن و جان دادن
-
خدايا: آرزوى صلحى داشتيم كه در سايه او در ساحل وجود تو سيراب شويم ، نه آن كه در شبهاى سيه زاد فرتوت او، آشنايان لحظه ها را نيز سرگردان بيابيم .
خدايا: رمايه عابران بر گوش ! غبار كاروانهاى غمستان كوير را برچشيم ، و دوستان سابق را، رهگذرانى عبوس بر جاده وجود خويش مى يابيم ؟!
خدايا: ما توفان را از تو طلب مى كنيم ، تا در سايه خروش او، سكوت درياى دلمان خروش برگيرد.
خدايا: سنگرها را آرزومنديم تا تپش قلوب حزب اللهيان و التهاب استخوانهايشان ، سايه عشق را بر سرمان مستدام دارد.
پروردگارا: در دوران به سازى ، كركسان ، سينه هامان را هوسگاه پرواز ساخته اند؟! بارالها مى خواهيم غروب باشيم تا غمگسارى مهربان بر درد آشنايان باشيم . تا شعله آشنا سوزان غريبان دل شويم . خدايا: برخى در خزان صلح گلستانهاى عريان ، قصد آن دارند كه حاصل بهاران خون را به لگد بكوبند؟! او با هياهوهاى فريبناك شيطانى ، ما را از نجواى تو دور سازند! پس ما را در جنگ با نفس اءماره يارى نما. پروردگارا ما جنگى طلب مى كنيم تا جان تاريك خود را به شعله آن ، برافروزيم آنگاه با اشك آتشزاد خويشتن ، سينه هزاران عاشق را تسكين بخشيم .
خدايا: در دوران سكون و سكوت ، مغموم و تنها گشته ايم ، و در شبهاى بى فرجام آن به دنبال صبح فرداى خود مى گرديم .
خدايا: غرش را مى طلبيم تا در دل آن ، مرز انسانيت بيابيم ، و از حماسه آن ، رازها برسازيم و در اشك آن ، بهار عشقهاى مظلومانه را در كنار وجودت جشن بگيريم .
-
خدایا!
راهی نمیبینم
آینده پنهان است
اما مهم نیست
همین کافی ست
که تو همه چیز را می بینی
و من تو را.
-
پروردگارا، دلم پر است و جيبم خالي، سينهاي دارم مالامال از غم. و لبي خاموش از شكايت. نه زبان گفتن دارم و نه گوش شنوا پيدا ميشود. «يا سامع كل نجوي» خدايا تو تمام نجواها را ميشنوي. به هر كس بخواهم نامه بنويسم بايد از گلآقا و مش رجب اجازه بگيرم!! شكر و هزار شكر كه با تو ميتوانم راحت درد دل كنم، و حتي از تو بخواهم كه اگر «غضنفر» روي هر كلمه خط كشيد، روي يك ساعت ازعمرش خط بكشي.
آمين... ياربالعالمين!
***
پروردگارا. خواجه عبداللـه انصاري به درگاهت ناله كرد و گفت: «خدايا. به هر كس عقل دادي، چه ندادي؟ و به هر كس عقل ندادي، چه دادي؟!»
اما امروز اگر زنده بود و ميدانست عقل چه پدري از آدم در ميآورد شايد ميگفت: (خدايا. به هر كس كه «رو» دادي چه ندادي؟ و به هر كس كه «رو» ندادي چه دادي؟!) پروردگارا در حيرتم كه سالها نماز خواندهام و در نمازم گفتهام «اهدنا الصراةالمستقيم» نه تنها بنده كمترين بلكه دست كم سي مليون نفر در همين كشور خودمان (البته بنده هم از صدا و سيما يادگرفتهام كه به ايران بگويم كشورمان) روزي ۲۰بار از تو خواستهاند كه به راه راست هدايتشان كني و تعجب ميكنم كه از بين مردم تنها رانندگان تاكسي و مسافركشهاي شخصي راه راست و مستقيم برو شدند!! و فقط به صورت دربست منحرف ميشوند!...
پروردگارا. از گراني هر جنس كه شكايت كردم روز بعدش صد كالاي ديگر گران شد... خدايا از تو خواستم كه صبرم عطا و قرضم ادا كني، هزار بار كه به من صبر ايوب دادي ولي قرضم كه ادا نشد هيچ، صد برابر هم شد. خدايا. روزگاري مويم سياه بودو بختم سفيد. امروز مويم سفيد شده و بختم سياه!- البته به قول يكي از رفقا در همه جا بخت ما سياه است جز در خريد هندوانه كيلويي ۳۰ تومان كه هميشه سفيد است!... خدايا خوش به حال آن بندهات كه گفت: «تا دندان داشتم نان نداشتم، وقتي به نان رسيدم كه دندانم ريخته بود!» خدايا من بنده ناتوان در حال حاضر نه نان دارم، و نه دندان!
-
خدايا...
پروردگارا...کمکم کن، کمکم کن که بتوانم پنچره ي دلم را رو
به حقيقت بگشايم...
خدايا...
ياريم کن که مرغ خسته دلم راکه ديري است دراين قفس زنداني
است، درآسمان آبي عشق تو پرواز دهم...
خدايا..
پروردگارا...ياريم کن که شوق پروازراهميشه درخود زنده نگه دارم .....
خدايا...
توخود مي داني که بدترين درد براي يک انسان دورماندن ازحقيقت خويشتن
و رها شدن درگرداب فراموشي وسر درگمي است...
پس تواي کردگار بي همتا مرا ياري کن که به حقيقت انسان بودن پي ببرم
تابتوانم روز به روز به تو که سر چشمه تمام حقيقت هايي نزديک ونزديکتر
شوم....
خدايا، مرا فرصتي ده تاپاک بودن راتجربه کنم وبتوانم حتي براي يک لحظه
آنچه باشم که تومي خواهي.