رفتی و بی تو در دل شب ها گریستمشب ها به یاد روی تو ، تنها گریستمهر شب چو شمع مجلس رندان پاکبازیا سوختم به خلوت غم ، یا گریستمدور از تو ای شکوفه ی گل ، در خزان عمرچون ابر نوبهار به هر جا گریستملب تا نهاد ساغر می بر لب تو دوشمن سوختم ز رشک و چو مینا گریستمشهری به ناله اند و من از خویشتن به رنجاز بسکه در فراق تو شبها گریستمتا آنکه دامن تو شبی آورم به دستگاهی به دیر و گه ، به کلیسا گریستمالفت ، چو یار، رشته ی الفت گسست و رفتهر دم به یاد آن گل زیبا گریستم
عبدالله الفت
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]