-
می گذرد قافله ای
و من تنهاترین همسفر ثانیه های زمانم
وآنگاه که نام کردند مرا و
پیکرم را از گل سرشتند
خمیر مایه ام از غم بود
به من آموختند که عشق کلید زندگی است
در آن ثانیه های بی کسیم
تو را آرزو کردم ای عشق
ای کهنه دبیر زمان و مکان
ای کهنترین واژه های دل آدمی
تو را آرزو کردم و آنگاه
سفرم در زمان آغازید
سفرکردم برای رسیدن
برای رهایی
برای تو
-
وان دم که ز بدخویی دشنام و جفا گویی
میگو که جفای تو حلواست همه حلوا
گر چه دل سنگستش بنگر که چه رنگستش
کز مشعله ننگستش وز رنگ گل حمرا
-
آسمان آبي بود
با چند لکه ي سفيد از ابرهاي هميشه.
اتومبيل ها گم شده در عجله اي نامعلوم
سطح خيابان را مي خراشيدند.
چهره اي از پس پرده اي
از پنجره اي حقير
خيره بود
بر نقطه اي ناپيدا
و شايد غرق در فکري عميق...
و پرنده اي
در پرواز...
هر روز،
اينجا
همه جا
دايره اي خسته از تکرار
به مفهومي مي انديشد که
آغازش را هيچکس نديده است
و پايانش را
چه قصه ها بافته اند...
-
درآ در گلشن باقی برآ بر بام کان ساقی
ز پنهان خانه غیبی پیام آورد مستان را
چو خوبان حله پوشیدند درآ در باغ و پس بنگر
که ساقی هر چه درباید تمام آورد مستان را
که جانها را بهار آورد و ما را روی یار آورد
ببین کز جمله دولتها کدام آورد مستان را
-
از کوچه های خاطرم امشب عبور می کنم
این خاطرات کهنه را با تو مرور می کنم
از عشق بی حاصل تو من بارها شکسته ام
از فکر ترک عشق تو حس غرور می کنم
-----------
کل هر آنچه شعر بلدید به "الف"ختم می شه آیا
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
-
بله زیرا می خواهم تمام اشعار شما را که با الف شروع می شود را تمام کنم !
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
=/=
مهمان شاهم هر شبی بر خوان احسان و وفا
مهمان صاحب دولتم که دولتش پاینده با
بر خوان شیران یک شبی بوزینهای همراه شد
استیزه رو گر نیستی او از کجا شیر از کجا
بنگر که از شمشیر شه در قهرمان خون میچکد
آخر چه گستاخی است این والله خطا والله خطا
=/=
مونیکا خانم الف بده لطفا
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
-
این شعرا که ماله من نیست همشون صاحب داره!در ضمن هنوز واسه این کارا جوونی
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
-----------
آبستن لحظات است زمان
بر شاخساران خيزران روغن خوابيده
سوار اسب ابتهاج روياهاي سوزن بان پير فرطوط
روي صندلي سختيها و شيرينيهاي اندي سال
نماي باز کارگردان سمج
چراغي مي جنباند
دستي مي کشيد روي پيشاني خطوط نقش در نقش تابلو نقاش
-
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
حالا میبینیم !
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
==//==//==//==//==
شهری که در آنسوی شقایق می شود طالع
در جاده ی جادوی ابریشم
در دروازه های عالمی دیگر
بروی آدمی دیگر
آن عالم و آدم که حافظ آرزو می کرد
نزدیک است
آنک
شهری که از دروازه های آن
هم بوی جوی مولیان خیزد
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
هم یاد یاد مهربان آید
==
از بوی جوی مولیان شفیعی کد کنی
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
-
در سكوت سپيد كاغذها
پنجه هايم جرقه ميكارد
شعر ديوانه تب آلودم
شرمگين از شيار خواهشها
پيكرش را دوباره مي سوزد
عطش جاودان آتشها
-
ای نوبهار عاشقان داری خبر از یار ما
ای از تو آبستن چمن و ای از تو خندان باغها
ای بادهای خوش نفس عشاق را فریادرس
ای پاکتر از جان و جا آخر کجا بودی کجا