تا به حال
افتادن شاه توت را ديده اي!؟
كه چگونه سرخي اش را
با خاك قسمت مي كند
[هيچ چيز مثل افتادن درد آور نيست]
من كارگر هاي زيادي را ديدم
از ساختمان كه مي افتادند
شاه توت مي شدند.
سابیر هاکا
Printable View
تا به حال
افتادن شاه توت را ديده اي!؟
كه چگونه سرخي اش را
با خاك قسمت مي كند
[هيچ چيز مثل افتادن درد آور نيست]
من كارگر هاي زيادي را ديدم
از ساختمان كه مي افتادند
شاه توت مي شدند.
سابیر هاکا
من براي تو مينويسم
براي تويي كه تنهايي هايم پر از ياد توست
براي تويي كه قلبم منزلگه عشق توست
براي تويي كه احساسم از آن وجود نازنين توست
براي تويي كه تمام هستي ام در عشق تو غرق شد
براي تويي كه چشمانم هميشه به راه تو دوخته است
براي تويي كه مرا مجذوب قلب ناز و احساس پاك خود كردي
براي تويي كه وجودم را محو وجود نازنين خود كردي
براي تويي كه يك لحظه دوري ات برايم مثل يك قرن است
براي تويي كه سكوتت سخت ترين شكنجه ی من است
برای تو می نویسم ...
تنهايی،
تقديرِ من نيست
ترجيحِ من است!
جبران خليل جبران
در این خانه
همه چیز دست نخورده مانده
جز سرفه هایم که شدید تر شده
و همسایه های متعهد
که شب بیداری مردی عزب را تاب نمی آورند
همه چیز شکل سابق دارد
جز من و لباسهای تو ,
که از فرطِ آغوش چروک شده اند
راستی از آنجا که تو هستی خیالم راحت است
اما این حوالی دیگر
هیچکس عاشق نمی شود
بیخبر آمد ولی در بوق و کرنا کرد و رفتبیتفاوت التماسم را تماشا کرد و رفتاو که احساس مرا عمری گدایی کرده بودآخر احساسش به من را ساده حاشا کرد و رفتفکر میکردم که درمان تمام دردهاستحیف، او تنها غم خود را مداوا کرد و رفتروزگاری غم برایم هیچ معنایی نداشتآمد و غم را برایم خوب معنا کرد و رفتزندگی بی او برایم زندگی با درد بوداو که پای مردنم را زود امضا کرد و رفت ...سمانه میرزایی
هنگامی دستم را دراز کردم که دستی نبود
هنگامی لب به زمزمه گشودم که مخاطبی نداشتم
و هنگامی تشنه آتش شدم،
که در برابرم دریا بود و دربا و دریا …!!
" دکتر علی شریعتی "
گریه کار کمی است
برای توصیف نداشتنت…
دارم به رفتار پر شکوهی
شبیه به
مرگ
فکر می کنم .....
خدایا یک مرگ بدهکارم و هزار آرزو طلبکار . . .
خسته ام . . .
یا طلبم را بده یا طلبت را بگیر . . . !
.
ایا در این دیــــــــار کسی هست که هنوز
از آشنا شدن به چهره فنا شده خویش
وحشت نداشته باشد ؟
ایا زمان آن نرسیده ست
که این دریچه باز شود باز باز باز
که آسمان ببارد
و مرد بر جنازه مرد خویش
زاری کنان نماز گزارد؟"
.
نخند رفیق
به عقابی که میان دکلهای برق
سوخته است
مجید تیموری