ستمگر
شهریار
برو ای یار که ترک تو ستمگر کردم/حیف از آن عمر که در پای تو من سرکردم
عهد و پیمان تو با ما و وفا با دگران/ساده* دل من که قسم های تو باور کردم
به خدا کافر اگر بود به رحم آمده بود/زآن همه ناله که من پیش تو کافر کردم
تو شدی همسر اغیار و من از یار و دیار/گشتم آواره و ترک سر و همسر کردم
این بیت یعنی تو همسر دیگران (اغیار) شدی و به این دلیل من آواره شدم از شهر و دیار و هم تورو هم خودم رو ترک کردم و رها کردم
از تو بگذشتم و بگذاشتمت با دگران/رفتم از کوی تو لیکن عقب سرنگران
میگه رفتم ولی دل نگرون توام و دلم پشت سرم مونده
ما گذشتیم و گذشت آنچه تو با ما کردی/تو بمان و دگران وای به حال دگران
شیر مردا
مولانا
چون ملک ساخته خود را به پر و بال دروغ .. همه دیوند که ابلیس بود مهترشان
میگه مثله فرشته ها (یا شایدم منظورش شیطانه چون شیطان هم ملک بوده در ابتدا) خودشو با دروغ پوشونده
اینجا همه دیوند واسه همین ابلیش بزرگترشون شده و اینجوری تحت فرمان دارتشون
همه قلبند و سیه چون بزنی بر سر سنگ .. هین چرا غره شدستی تو به سیم و زرشان
همه تقلبی اند(قلبند) مثله پول سیاه .. که بمثله سکه تقلبی بزنی به سنگ صدا میده و معلوم میشه ... آگاه باش(هین) که چرا گول خوردی (غره شدستی) تو به این پول و مادیات تقلبیشون
شیرمردا تو چه ترسی ز سگ لاغرشان .. برکش آن تیغ چو پولاد و بزن بر سرشان
تو یه شیرمردی گول ظاهرشون رو نخور که مثه سگ لاغر و فریاد توو خالی هستش ! حرف برن و دهان باز کن (تیغ چو پولاد استعاره از زبان) و جوابشونو بده