-
سلام
ممنون از محمود عزیز
ولی یه قسمت خنده دار رو که محمود یادش رفت بگه و حتما باید بگیم من تعریف می کنم
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
آقا توی ماجرای هل دادن اون وانته
بعد از اینکه بنده خدا تونست از مسیری که یخ زده بود عبور کنه ما رو سوار کرد و یه مسیری ما رو برد ولی خیلی زود راه افتاد و امین جونم
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
از ماشین جا موند و طفلک یه مسیر دویست سیصد متری رو دنبال ماشین دوید تا تونتیم به صاحب ماشن حالی کنیم که یکی از دوستامون سوار نشده و از همه قشنگتر دویدن امین جونم بود که ما هم تشویقش می کردیم
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
توی دلمون هم بهش می خندیدیم
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
منم که اینقدر خسته شدم مجبور شدم از رفتن به بیرجند منصرف بشم و فردا شب برم بیرجند
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
-
واقعا برنامه ی جالبی بود و خیلی خوش گذشت
این رو هم یادشون رفته بود دوستان اضافه کنند که اونجا با توجه به یخ زدگی جاده و ... اما هوای خیلی معرکه ای صبح تا عصر داشت همچنین مناظر و آبشارهای کوچکی که یخ زده بودن و قندیل بسته بودن هم جالب بود (عکس از این مناظر داریم)
از عواقب بعدی این ماجرا اینکه من امروز نتونستم برم کار آموزی (به علت تورم انشگتان و ....) و خونه نشین شدم
اقا یه برنامه قرار ملاقات دیگه فقط برای اونایی که تو این قرار اومدن دارم :
محل: یه درمونگاهی ،چیزی
موضوع : مراسم امپول زنون
زمان : نمیدونم اما با توجه به حاد شدن مسئله ی سرما خوردگی هر چی زودتر بهتر
باز هم میگم جای همه مخصوصا و مخصوصا بهنام عزیز و دوباره مخصوصا و مخصوصا موقع اتیش روشن کردن خالی
-
يره واقعا كه
نمدنوم كدوم شير ناپاك خورده اي بود گزارش مو ره داد به اي مديرا و مو ره بنيدن
ميبينوم كه مرن كوه و مو ره خبر نمكنن
واقعا كه مرامم مرام بروبچ پنزرا خودمان كه هر وخت حال موكنم يك سوت اسكيپي تو كوچه مزنم همه ميريزن بيرون يا مرم عباسقلي خان يا 17 شهريور پلاسم خيلي حال مده جون دداش شما هم تونستن بين اخر صفايه
جون ما يك قرار درست حسابي همي پايين مايينا بذرن ما بيم خدايي شعن كلاس دره بري مو با كفش ورلد كاپ بيام پارك ملت ته سوسول بازيه اگه يكي از بچه هاي پنژرا بيبينم چي مگه خب اخه مو تو پنژرا كلي بروبيا درم خلاصه دربست هستوم باهاتان
عكساتانه بيبينوم يك وقت سوسول نبشن كه مو اصلا حال نمكونوم و هر چي سمت جواد بيشتر بزنن بهتره
دنبال او يره گه راپورتي ره هم دروم مگردم بيبينوم كيه حالشه بيگيروم كه باعث رف مو بن شوم
گذرتان به پنژرا افتاد سراغ مو ره از هر كي بيگيرن نشونتان مده مو ره به همي اسم "شل تنبون" معروفوم اونجه
صفاي همه ي بروبچ جواد دوست جواد پرور مشهدي گرم
به اميد او روزي كه مشهد بشه مهد جواداي ايران
-
یه قسمت باحالو نگفتین:آخر کار که همه از خستگی زمین میخوردن یه وانت پر وسایل وفرغون و.... اومد ما رو نجات بده.همه بچه ها مثه .... پریدیم بالا رو هم .
به علت مسایل اخلاقی نمیشه همه چیو کامل توصیف کرد
با اینکه هوا سرد بود ولی حسابی حالیدیم-هر جوری هم که گزارش بدیم بازم نمیشه به واقعیت نزدیکش کرد مگه اینکه عکسا کمک کنن
تنها بچه مدرسه ای جمع باید از مدرسه اومده باشه : نوید منتظریم احسان عکس بده
علی آقای نامدار عزیز به جون خودم برنامه خیلی دیر قطعی شد و فرصت هماهنگی پیش نیومد .البته زنگ زدم ولی یکم دیر بود .باید خودت پیگیر باشی.در هر صورت این داستان ادامه دارد.
شل تنبون جان کسی گزارش نداده = مدیرا حساسن=چیزی ننویس بن کنن
-
سلام . اومدم با عکسها !
راستی ، اگه همگی زنده به خونه رسیدن یه پیغام اینجا بذارن ! ( اگه بعد از 2 روز زبونم لال یک کاریتون شد به من ربطی نداره )
هر چند متاسفانه آسیب دیدگی پای خود من دوباره عود کرد و درد شدید زانوم دوباره شروع شد ...
حالا بریم سراغ عکسها !
اولی مربوط میشه به اول مسیر ( روستای زشک )
افراد به ترتیب از راست به چپ : محمود ( Master Data ) - میلاد - نوید - خودم - مهدی ( طرقه ) - عکاس : امین ( از فوکوس نکردن عکس معلومه که عکاس نیستی امین جان ! )
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
دومی هم تقریبا وسطهای مسیر بود . کنار اون رودخونه و آبشار قشنگ !
افراد به ترتیب از راست به چپ : نوید - مهدی ( طرقه ) - امین - میلاد - محمود ( Master Data )
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
عکس سوم هم از منطقه گرفتیم ( البته اگه گوشه سمت چپ تصویر رو نیگاه کنید چند تا آدم بیکار که خیلی هم آشنا هستند رو میبینین ! )
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
عکس چهارم ( عکس جنجالی ! ) دقیقا 5 دقیقه قبل از دوی استقامت روی یخ امین به دنبال ما و وانت !!!
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
عکس پنجم هم توی مینی بوس در راه برگشت ( به خاطر کم نور بودن محیط و تکانهای شدید مینی بوس عکس این شکلی شد ! )
افراد به ترتیب از راست به چپ : میلاد - امین - مهدی ( طرقه ) - محمود ( Master Data ) - نوید .
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
عکسهای من تموم شد ( چند تا هم منظره هست که نمیذارم ) . حالا نوبت نوید هست که بیاد و عکسها ناهار رو بذاره .
در ضمن ، از همینجا جای بهنام جان و تمام کسانی که نیومدن رو خالی میکنم و میگم که اونجا به یادتون بودیم ( مخصوصا زمان هل دادن وانت ! )
-
-
-
يره خب خدا ويكيل چي بوگوم مو عكسا ره كه ديدوم هم حال كردوم و صفا هم ضد حال خوردومو و به قول سوسولا افسرده رفتوم
اي چي وضشه همتان سوسولن كه مخصوصا او يرگه ميلاد و او نويد با او تيپاي سوسولي
خييييلي حال كردوم با تيژ مهتي و ممود خيلي باحالن روي هر چي جفاته ره سفيد كردن مرام شما دو تا جفات پروررره عشق است
يره ببخشن خدايي اي طوري موگوم ولي ... ره با لانچيكا بزني بره اينجيي كه شماها رفتن نمره اووخت ....به همي قبله ي هشتم بي كارن مو بودوم با بچه ها قرار مگذاشتوم يك سيراب شيردون يا يك لبوي توپ كه كلي صفايه جون دداش
جون ممد سيبيل (يكي از رفيقاي اسومه كه خيلي باحاله و ميرومش با خودوم در ضمن تازگيا يك هوندا تميز مامله كرده ) بين و قرار ره يك جاي با صفا تو همي پايين مايينا بگذرن تيپا هم يك طوري بشن كه بخورم به هم سوسولا نين مو كه خيلي دوست دروم بيبينومتان مخصن : مهتي و ممود و امين و بهنام طلا وامير و مجيد اي خاهر و مادر يادوم رف از اي مجيد بوگوم مجيد جان برار با همه چيت حال كردوم خدا ويكيل از ما قماشي اند هر چي جفات و جفات پروري اسمت و عكست و او عكس زير اسمت تو سايت و همه چيت موخوره كه از خودماني يك حساب بيژه روت وا كردوم
قربون هر چي مشهدي شلوار پارچيي ، کبش ورلدکاپ ، کافشن چرمه اصلیتتانه حفظ کنن که خیلی می ارزه
-
جناب اقای شل تنبون اخه چرا من ؟؟؟ :sad:
گنادارم باور کنین من سوسول نیستم لباسام اونجورین وگرنه منم یاد دارم مثل شما حرف بزنم میگی نه قرار بعدی رو بیا نشونت بدم :biggrin:
در ضمن از اينكه من رو تو ياهو اد كردي ممنونم من موافقت كردم منتظرم تا بيشتر با هم آشنا شيم ;)
-
آقای شل تنبون ممنون
داداش جوادی از خودتایه ای که قابل تو رو ندره داداش
ولی خب فکر مکردم به نظرت سوسول باشم
ولی خب یک دفعه که بیام سر قرار می بینی که واقعا اوجور هم که فکر مکنی از بچه جوادا نیستم
البته خودم هم ناراحتوم ولی خب مجبورم
آقا ما که منتظرتم بیا قرار بی بی نمت
کار ندری داداش یا علی
خدافظ