کتاب دین و زندگی پیش را از chap.sch.ir دانلود کنید و بخونید ;)نقل قول:
کتاب دین و زندگی پیش را از chap.sch.ir دانلود کنید و بخونید ;)نقل قول:
نظر یعنی چشم ، کمر هم که کمره ! ، هر دو عضوی از بدن هستن و مراعات نظیر دارن ( البته کمر اینجا ایهام داره ، یا کمره یا کمربنده ! و همینطور نظر دقیقا به معنی چشم نیست و منظور شاید نگاه باشه ! )نقل قول:
- بیت اول "دلیران میدان گشوده نظر ....... که بر کینه اول که بندد کمر" توی کلک اومده "نظر" و "کمر" مراعات؟!چرا؟!
اگه منظور واقعا شیر و پلنگ باشه ، پس بیت آرایه ی حسن تعلیل هم داره ، چون مفهومش اینطوری میشه :نقل قول:
2- بیت یازدهم "فلک باخت از سهم آن جنگ رنگ ..........بود سهمگین جنگ شیر و پلنگ" توی کلک و dvd گزینه دو اومده "شیر" استعاره از امام علی (ع) و "پلنگ" استعاره از عمرو بن عبدود است اما دبیر سال دوممون به این موضوع اشاره نکرده و گفته کنایه داره... یعنی مقصود واقعا شیر و پلنگه...یعنی شاعر واقعا داره میگه این جنگ مثل جنگ شیر و پلنگ سهمگینه... و استعاره نیس یعنی. خب کی درست میگه؟!
" فلک به خاطر اون جنگ رنگ باخت ( ترسید ) ، چون جنگ شیر و پلنگ ترسناک هست "
ولی باز هم اگه به مفهومش دقت کنی می بینی که استعاره وجود داره ، یعنی دو مبارزی که در شعر در موردشون صحبت میشه به شیر و پلنگ تشبیه شدن و استعاره داره ...
کلا این بیت هم اغراق داره ، هم استعاره ، هم کنایه ، هم مراعات نظیر و هم میشه فلک رو مجاز از میدان مبارزه گرفت ( مجاز کل به جزء !! ) و هم میشه ترسیدن فلک رو نوعی تشخیص حساب کرد !!
به نظر من هم نمی تونه مجاز باشه ، چراش رو نمی دونم !! ولی اگه من همچین بیتی ببینم به عنوان مجاز انتخابش نمی کنم !!نقل قول:
- بیت بیست و چهارم " چو شیر خدا راند بر خصم،تیغ ......... به سرکوفت شیطان دو دست دریغ" توی کلک اومده "تیغ" به معنای شمشیر... به نظرتون مجاز از شمشیر نیست؟
رخ مجاز از چهره ؟؟!! ، کفر که چهره نداره ! ، به نظرم فقط این عبارت تشخیص داره و کنایه ...نقل قول:
4- بیت بیست و پنجم " پرید از رخ کفر در هند رنگ ........... تپیدند بت خانه ها در فرنگ" توی کلک گفته "رخ"به معنی "چهره" اما دبیرمون گفته مجاز از چهره هستش.کدومشه؟!
نمی دونم کنایه داره یا نه ! ولی نویسنده بر این باور بوده که مهمانها حقشون خوردن و یا " صرف کردن صیغه ی بلعت " نبوده !!نقل قول:
5- در صفحه 35 آمده" در صرف کردن صیغه ی بلعت اهتمام تامی داشتند " توی کلک علاوه بر اینکه گفته ایهام تناسب داره گفته کنایه هستش از "چیزی را خلاف حق تصور کردن" .درسته؟یعنی چی؟چه ربطی داره؟!
برای دین و زندگی هم یه دور کتاب رو بخونی متوجه میشی ...
موفق باشی ...
صور جمالیه نکات مربوط به ترجمه را میگه. حدود 30٪ سوالات کنکور هم مربوط به ترجمه و تعریب [از طریق نکات] هست. حالا به نظرت حذفه؟ :دینقل قول:
عربی:
1- صور جمالیه و ... اول کتاب گفته جزو صفحات اختیاری هستش...واسه کنکور یعنی حذفه یا نه؟:31:
کتاب را آموزش و پرورش چاپ میکنه، کنکور را سازمان سنجش برگزار میکنه. شما که توقع ندارید تا این حد هماهنگی وجود داشته باشه؟ :دی
مثلا قسمت آزمایشگاه شیمی 2؛ نوشته که نباید سوال از این قسمت مطرح بشه. اما چندین سال پای ثابت کنکور بود! یا کتاب دین و زندگی، توی مقدمه نوشته: "آیاتی که ترجمهی آنها در کتاب آمده است، نباید ترجمهی این آیهها در ارزشیابی مستمر و پایانی و آزمون ورودی دانشگاهها مورد سؤال قرار گیرد". حدود 70-60٪ سوالهای کنکور مربوط به آیهها هست که باید خود آیه و ترجمه را حداقل حفظ باشی!
پس ملاک را باید کنکور قرار بدی، به قول دبیر ما، از روی جلد کتاب شروع میکنی تا پشت جلد کتاب :27:
تکوینی یعنی فطرینقل قول:
دین و زندگی:
3-" تسلیم بودن تمام عالم در مقابل خداوند و به صورت تکوینی" این "تکوینی" یعنی چی؟:31:
تشریعی یعنی از طریق پیامبران و کتب آسمانی
تیغ یعنی شمشیر. وقتی معنیاش میشه شمشیر، برای چی بگیم "مجاز"؟!نقل قول:
3- بیت بیست و چهارم " چو شیر خدا راند بر خصم،تیغ ......... به سرکوفت شیطان دو دست دریغ" توی کلک اومده "تیغ" به معنای شمشیر... به نظرتون مجاز از شمشیر نیست؟ [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
مجاز: به کار بردن واژهای در غیرمعنی اصلی به شرطی که نشانهای آن را به معنی غیراصلی راهنمایی کند
ولی "رخ کفر" را میشه اضافه استعاری در نظر گرفت. یعنی مضاف را از کس دیگری عاریه گرفتهایم: کفر مثل انسان چهره دارد.نقل قول:
رخ مجاز از چهره ؟؟!! ، کفر که چهره نداره ! ، به نظرم فقط این عبارت تشخیص داره و کنایه ...
در مورد مجاز زیاد توی کتابهای ما بحث نشده، اما دبیر ما گفته بود "هر استعارهای، مجاز هم هست"
رفتم دیدم چند بخش بود دین و زندگیش نمیدونستم کدومو بگیرم...اولیو گرفتم وسطاش متوقف شد دانلود (اندر فواید اینترنت زغالی :31: ) بعد هم دیدم بگیرم باز باید پیدا کنم کجاشه و بخونم وقت گیره بیخیال شدم :31: سه ماه دیگه کلاسا شروع میشه یاد میگیرم ... این همگامان انقدآیاتو مشخص کرده توحید افعالی فکر کنم همون که گفتم درسته یعنی هر آیه ای مالکیت خدا رو نشون بده توحید افعالی داره :31:نقل قول:
دقیقا منم مشکلم همین داخل پرانتزه :31:نقل قول:
پس استعاره میگیرمشون چون به جز دبیرمون همه گفتن استعاره :31: ولی ایول بیت رو خوب آرایه هاشو آنالیز کردی :31: به تشخیصش دقت نکرده بودم :31:نقل قول:
نقل قول:این ابتکار خودم بود :31: نخندینا :31: ولی آخه دیدم مثلا انگشتر نگین داره و مثلا تو بیت اومده نگین پادشاهی میگن مجاز از انگشتر...اصل کاری هم همون نگین انگشتره خب ... شمشیر هم خب یه دسته داره با یه قسمت برندش که تیغشه..اصل شمشیر هم همون قسمت برندس :31: گفتم شاید تیغ (قسمت برنده شمشیر) مجاز از کل شمشیر باشه :31: (بدعت در ادبیات :31: )نقل قول:
نقل قول::31:البته من الان بیتو دوباره خوندم فهمیدم یه اشتباهی کردم...من قبلا میدیدم بعضی ابیات توش رخ داره مجاز از سر بود... چون رخ یعنی صورت و جزئی از کل سر هست...این جا چشمم افتاد به رخ اشتباهی گفتم مجاز از چهره :31: (عاقبت ادبیات زیاد خوندن :31: ) ولی این نکته ای که مهدی جان هم گفتن قابل تامله :31:نقل قول:
منم شک کردم آخه گفتم چی ربطی داره؟:31: دوباره مراجعه کردم به کلک دیدم نه درسته...واسه همین به کار برده.اینم عین خط کلک ادبیات 2 صفحه ی 67 :نقل قول:
صرف کردن صیغه ی بلعت:کنایه از چیزی را خلاف حق تصور کردن
صور جمالیه و فی رحاب که فقط ترجمس...نکته نداره که...نکات توی کارگاه ترجمه ها اومده ها...ولی البته این نکته ای که شما و دبیرتون میگین هم درسته :31:نقل قول:
===
مشکل من با ادبیات همین دو یا چند گانگیاس... :31: هر کسی نظری داره :31:کاش هامون سبطی کتاب ادبیات هم میداد :31:
در ضمن از هر دو دوست عزیز Mahmood_N جان و mehdi_7070 جان هم ممنونم برای وقتی که واسه پاسخگویی گذاشتید.:11:
اینجا کمر بستن اومده. "کمر در کاری بستن" کنایه از آماده و مهیا شدن برای کاری یا مقابل و برابر شدن در جنگ هست. پس نمیتونه منظور کمربند باشه.نقل قول:
دقیقا منم مشکلم همین داخل پرانتزه :31:
اکثر مجازهای ذکر شده همین حالت جزء و کل را دارند. اما اشاره کردم این نکته توی کتابهای ما نیومده. به خاطر همین چنین چیزی توی کنکور دیده نمیشه و اضافه استعاری مطرح میشه.نقل قول:
:31:البته من الان بیتو دوباره خوندم فهمیدم یه اشتباهی کردم...من قبلا میدیدم بعضی ابیات توش رخ داره مجاز از سر بود... چون رخ یعنی صورت و جزئی از کل سر هست...این جا چشمم افتاد به رخ اشتباهی گفتم مجاز از چهره :31: (عاقبت ادبیات زیاد خوندن :31: ) ولی این نکته ای که مهدی جان هم گفتن قابل تامله :31:
به نقل از لغتنامه دهخدا:نقل قول:
منم شک کردم آخه گفتم چی ربطی داره؟:31: دوباره مراجعه کردم به کلک دیدم نه درسته...واسه همین به کار برده.اینم عین خط کلک ادبیات 2 صفحه ی 67 :
صرف کردن صیغه ی بلعت:کنایه از چیزی را خلاف حق تصور کردن
بلعت کردن:... در مورد مال مردم خوردن و حق کسی را بالا کشیدن استعمال میشود. به مزاح ، خوردن ، تصرف کردن مال کسی به غیرحق . تصاحب کردن . غصب کردن . صرف مالی به غصب . خوردن مالی نه به وجه مشروع : تمام مال یتیم را بلعت کرد. مادر صغیر را گرفت و مال صغیر را بلعت کرد. (یادداشت مرحوم دهخدا).
به نظر میاد واژه "تصور" درست نباشه و "تصرف" بوده در واقع.
فکر کنم بعضیهاش یه سری نکته داشت یا اون یکی معنی لغت. دقیقا یادم نیست. خلاصه خواستم بگم ترجمه تعریب مهمه:31:نقل قول:
صور جمالیه و فی رحاب که فقط ترجمس...نکته نداره که...نکات توی کارگاه ترجمه ها اومده ها...ولی البته این نکته ای که شما و دبیرتون میگین هم درسته :31:
خب بعد کمر با نظر مراعات داره یعنی یا نه؟ :31: آخه نظر یعنی نگاه...معنی چشم نمیده فکر کنم.یا شایدم معنی چشم بده "گشوده نظر" یعنی چشم هاشونو باز کردن؟نقل قول:
یعنی اینکه الان ما میگیم:نقل قول:
رخ کفر:کفر مانند انسانی است که رخ دارد ----> اضافه ی استعاری
اما باید در اصل گفته بشه :
رخ کفر ----> رخ مجاز از انسان
که تو کتابای ما ذکر نشده و ما تو کنکور باید اضافه استعاری در نظر بگیریم.
درست فهمیدم؟:31:
به چشمام شک کردم... برای بار سوم رفتم دیدم :31: نه همون تصوره...پس به قول شما و دهخدا حتما اشتباه چاپی بوده...تصرف به معنیش میخوره.نقل قول:
ممنون.:11:
فک نمیکنم اینجا مراعات نظیر وجود داشته باشه!!!!!:18:یعنی اصلاً مراعات نظیر وجود نداره!!!!نقل قول:
خب بعد کمر با نظر مراعات داره یعنی یا نه؟ [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] آخه نظر یعنی نگاه...معنی چشم نمیده فکر کنم.یا شایدم معنی چشم بده "گشوده نظر" یعنی چشم هاشونو باز کردن؟
به نظر من زمانی کلمه ها مراعات نظیر دارن که تو معنای واقعی خودشون بیان و یا به شکل استعاره،که بازم تو حالت استعاره بیان باز معنی خودشونو میدن، خاصیت خودشونو حفظ کنن یعنی کل بیت استعاره داره!!!(خودم نفهمیدم چی گفتم!!!:دی)
مثلاً :
در حالت استعاره:
هرکس که دل به دست بتی داد همچو من
سنگی گرفت و شیشه ناموس را شکست
ولی تو اون بیت کمر و نظر هیچ کدوم معنی خودشونو نمیدن یعنی کمر و نظر به عنوان عضوی از بدن نیومدن که که بخوان باهم مراعات داشته باشن!!!!!در صورتی که اگه هردو عضوی از بدن بودن مراعات داشتن نه در حالت کنایه که کمر بستن و نظر گشودنه!!!
البته بازم مطمئن نیستم،ولی من همیشه اینطوری فکر میکردم
واجب شد حتماً درموردش تحقیق کنم!!!:دی
از كجا بايد فهميد كه كلمه اي كه ايهام داره ، يكي از اونا تخلص شاعر هستش؟ . اصلا از كجا بايد اين تخلص شاعر رو تشخيص داد ،؟ البته تو شعر.
يكي اين توحيد را توضيح بده. مثلا توحيد در ربوبيت يا توحيد افعلي و .. . .
حكمت الهي رو خوب متوجه نميشم . اگه ميشه توضيح بدين .
تخلص معمولا تو ابیات آخر میاد و باید حفظ کرد...اینارو از کلک برات میزارم فکر کنم فقط همینا کافیه دیگه چیز دیگه ای نباشه:نقل قول:
علی اسفندیاری--->نیما یوشیج
محمد حسین بهجت--->شهریار
حسین ممتحنی--->حمید سبزواری
محمدرضا رحمانی--->مهرداد اوستا
مهدی اخوان ثالث--->م.امید(ماث)
رهی معیری--->رهی
جلال همایی--->سنا
قائم مقام فراهانی--->ثنا
زیب النسا--->مخفی
هوشنگ ابتهاج--->ه.ا.سایه
مولانا--->خموش
نورالدین عبدالرحمن جامی--->ابتدا "دشتی" سپس "جامی"
===
در مورد توحیدها هم دوستان میگن کتاب پیش رو بخونید.
===
:11: