دنیای عجیبی شده است . . .
برای دروغ هایمان ،
خدا را قسم میخوریم ،
و به حرف راست که میرسیم ؛
می شود جان ِ تــو…
Printable View
دنیای عجیبی شده است . . .
برای دروغ هایمان ،
خدا را قسم میخوریم ،
و به حرف راست که میرسیم ؛
می شود جان ِ تــو…
وقت رفتن شده دوست
آخرین شعر مرا هم تو بخوان و به این آخر بد هم تو بخند
خنده ات تسکینی است، به دل خون شده ام
فصل مرگم پیداست
((جشن مرگم برپاست))
بعضی وقتــــــــا مجبوری تو فضــــــــای بغضت بخنــــــــدی
دلــــت بگــیــره ولـــی دلــگــیــری نــکــنی...
شــــــــاکی بشی ولی شکایت نکنــــــــی …
خیلی چیــــــــزارو ببینی ولی ندیدش بگیــــــــری …
خیلی هــــــــا دلتو بشکنن و تــــــــو فقط سکــــــــوت کنی...
دوستان
در بسیاری از تاپیک‌های انجمن ادبیات نیازی به ارسال پیاپی پست حتی با فاصله‌ی زمانی چند ساعت نیست.
روزی یک پست مناسب و بجاست و راه رو برای نوشتن و به اشتراک گذاشتن اشعار، دست‌نوشته‌ها و احساسمان هموار میکنه
و چون دوست ندارم اجباری در کار باشه
بنابراین لطفا همگی رعایت کنیم
از این لحظه به بعد هر گونه بی‌دقتی علاوه بر پاک شدن پست و یا حتی تاپیکی ، جریمه‌های سنگینتری رو متوجه کاربر خواهد کرد.
جریمه‌هایی که برطرف کردنشان به سختی انجام شده و یا هرگز میسر نخواهد بود
برای یکبار هم که شده [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] و [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] رو مطالعه کرده و اجرا کنیم.
این تذکر تنها برای این تاپیک نیست و این تاپیک نمونه‌ای است از تاپیک‌هایی که مورد توجه و دقت قرار نمی‌گیرند.
دفترم دردمیکند
واژه هایم تیر میکشند
سکوتم گیج میرود
آبریزش چشم دارم
گلویم بغض جمع شده
دلم آشوب است
خوش به حال اسمون که هروقت دلش بگیره
بی بهونه میباره, به کسی توجه نمیکنه,
از کسی خجالت نمیکشه, می باره و می باره,
انقدر می باره تا ابی بشه و افتابی بشه,
بعدش هم انگار نه انگار که بارش بوده.
کاش میشد مثل اسمون بود...:n30::n30::n30:
این روزهــــایم به تظاهر می گذرد...
تظاهر به بی تفاوتی،
تظاهر به بی خیـــــالی،
به شادی،
به اینکه دیگــــر هیچ چیز مهم نیست...
اما . . .
چه سخت می کاهد از جانم این "نمایش"
موسیقی عجیبی ست مرگ.
بلند می شوی
و چنان آرام و نرم می رقصی
که دیگر هیچکس تو را نمی بیند...
:n12:
امتداد نگاه تو را هر که بگیرد
به جهانگردِ غمگینی می رسد
که تا بحال
کسی را نبوسیده است
که مدت هاست
کسی را ندیده است
کاش هیچکس
دنبال نگاه تو را نگیرد
در امتداد نگاهِ تو راه نرود
به انتهایِ نگاهِ تو نرسد
اینجا
که نگاه تو تمام می شود
اینجا که من رسیده ام
به جز اندوه سفر
چیزی نیست.