لذت خطي بود
از سنگ
تا زوزه آن سگ پير رنجور
آه
آن دستهاي ستمكار مظلوم
وقتي كه من بچه بودم
مي شد ببيني
آن قمري ناتوان را
كه بالش
زين سوي قيچي
با باد مي رفت
مي شد
آري
مي شد ببيني
و با غروري به بيرحمي بي ريايي
تنها بخندي
وقتي كه من بچه بودم
Printable View
لذت خطي بود
از سنگ
تا زوزه آن سگ پير رنجور
آه
آن دستهاي ستمكار مظلوم
وقتي كه من بچه بودم
مي شد ببيني
آن قمري ناتوان را
كه بالش
زين سوي قيچي
با باد مي رفت
مي شد
آري
مي شد ببيني
و با غروري به بيرحمي بي ريايي
تنها بخندي
وقتي كه من بچه بودم
من حاصل عمر خود کار ندارم جز غم
در عشق تو من یار ندارم جز غم
یک همدم همراز ندارم نفسی
یک مونس دمساز ندارم جز غم
مست بودم شبم از فاجعه ها يخ می زد
چشم تو روی همين حادثه برزخ می زد
مست بودم شبم از فاجعه ها.....داغ شدم
مست بودم که تو را وسوسه ی باغ شدم
مست بودم تب چشمان تو را خوابم برد
زير رگبار غزلوارگيت آبم برد
حس پرواز مرابال تو بی پروا شد
و قفس پشت قفس پشت قفس پر ،وا شد
در آرزوی بوس و کنارت مردم
وز حسرت لعل آبدارت مردم
قصه نکنم دراز ، کوتاه کنم
بازآی که باز از انتظارت مردم
ما گذشتيم و گذشت آنچه تو با ما کردي
تو بمان و دگران ، واي به حال دگران
رفته چون مه به محاقم که نشانم ندهند
هر چه آفاق بجويند کران ، تا به کران
نی دولت دنیا به ستم می ارزد
نی لذت مستی اش الم می ارزد
نی هفت هزار ساله شادی جهان
این محنت هفت روز غم می ارزد
دانه تویی دام تویی باده تویی جام تویی
پخته تویی خام تویی خام بمگذار مرا
ای دوست دل از جفای دشمن درکش
با روی نکو شراب روشن درکش
با اهل هنر گوی گریبان بگشای
وز نا اهلان تمام دامن درکش
شرح شكن زلف خم اندر خم جانان
كوته نتوان كرد كه اين قصه دراز است
------------
چه قدر امشب حالم بده. [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
سایه ،فرانک،مژی ؟؟؟آیا کسی هست مرا یاری دهد [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
تا کی بود این جور و جفا کردن تو
بیهوده دل خلایق آزردن تو
تیغست به دست اهل دل خون آلود
گر بر تو رسد خون تو در گردن تو