کاش می شد همچو آواز خوش یک دوره گرد
زندگی را بار دیگر دوره کرد.....................
کاش می شد همچو آواز خوش یک دوره گرد
زندگی را بار دیگر دوره کرد.....................
من من من من ...
من با چمدونم
آخر این جاده ...
تو هم اگه دیدی
تنهایی سخته برات ...
من با چمدونم آخر این جاده منتظرت میشم...:40:
تو هم اگه دیدی تنهایی سخته برات بیا بمون پیشم ...:40:
اسمش را میگذاریم؛ دوست مجازی
اما آنسو یک آدم حقیقی نشسته.
خصوصیاتش را که نمیتواند... مخفی کند
...وقتی دلتنگی ها و آشفتگی هایش را مینویسد
وقت میگذارد برایم، وقت میگذارم برایش.
...نگرانش میشوم
دلتنگش میشوم.
وقتی در صحبت هایم، به عنوانِ دوست یاد میشود
مطمئن میشوم که حقیقی ست.
هرچند کنار هم نباشیم هرچند صدای هم را هم نشنیده باشیم،
من برایش سلامتي و شادي آرزو دارم
هرکجا که باشد...
اگر تمام وصلههاي دنيا را يکجا جمع کنيم
باز هم من و تو، با هيچکدامشان به هم جور نميشويم
تو را نميدانم، ولي من نــا جورم...
وقتی هیچ نداری چه داری جز دم زدن از انسانیت ...؟
رنگ و بوی این روزا
چقد غریب و بی وفاس
نه ...
بهتره بگم که
روزا همه یکنواست
احساسا دیگه خامه
نه دیگه ارزشی داره نه دیگه پر محتواس
دلم خیلی گرفته اس
باید برم از این دیار
از این دیار غربت
تو این دنیایه بی رحم
تو این اغیار پر زخم
بازم بگم که کاشکی
کاشکی دلم تنها بود
تو ای یار تنها صدا کن مرا
ز اندوه شب ها رها کن مرا
صدا کن صدا کن که تا بوده ام
دمی بی خیالت نیاسوده ام.
روزها رفتند و من دیگر
خود نمی دانم کدامینم
آن من سر سخت مغرورم
یا من مغلوب دیرینم؟
بگذرم گر از سر پیمان
می کشد این غم دگر بارم
می نشینم شاید او آید
عاقبت روز بدیدارم
دلتنگی يعني تنها روبروي دريا نشسته باشي... و خاطره ي يک خيابان خفه ات کند....
من از این شعر خیلی خوشم اومده امیدوارم تکراری نباشه...
رفتنت آغاز ويرانيست حرفش را نزن
ابتداي يك پريشاني است حرفش را نزن
گفته بودي چشم بردارم من از چشمان تو
چشمهايم بي تو باراني است حرفش را نزن
آرزو داري كه ديگر برنگردم پيش تو
راهمان با اينكه طولاني است حرفش را نزن
دوست داري بشكني قلب پريشان مرا
دل شكستن كار آسانيست حرفش را نزن
عهد كردي با نگاه خستهاي محرم شوي
گر نگاه خستة ما نيست حرفش را نزن
خوردهاي سوگند روزي عهد ما را بشكني
اين شكستن نامسلمانيست حرفش را نزن
حرف رفتن ميزني وقتي كه محتاج توأم
رفتنت آغاز ويرانيست حرفش را نزن
ما که خود را لحظه ها در زنـدگی گم می کنیم
پرسش اینجاست که آیــا زنـدگی هم می کنیم؟!!!!!!
زندگی در حافظه است به حافظه ات احترام بگذار.............
به هیچ یار مده خاطر و به هیچ دیار
که بر و بحر فراخست ادمی بسیار.
---------- Post added at 03:58 PM ---------- Previous post was at 03:55 PM ----------
اشتباه ،
تداعی عبور لحظه هاست
هنگامی که چشمانت
به آئینه های خیس می نگرند … ...
روز تلخ آخرم را زیر باران گریه کن ...
مه گرفته ،
رقص تابوت در هوا را گریه کن ...
گریه کن ،
من را میان دست ها و اشک ها
اشک کن بدرقه راهم ، به یاد یاد ها
روز خوب دل سپاری ، روز تلخ رفتنم ...
خاک بسپار خاطراتِ از رنگ و رو افتاده ام ...
گریه کن ...
من را ، دلم را ... خط به خط فریاد ها...
سر به دار و چشم بر در ، در دلم آشوب ها
گریه کن ،
و بغض بشکن ... در هجوم خاطرات
دفترم را پاره کن ...دیگر این پایان ماست
رهرو تنهــــــــــــانقل قول:
دلم برای كسیــــــــ تنگ استكه آفتاب صداقت رابه میهمانی گلهای باغ می آوردو گیسوان بلندش را به بادها می دادو دستهای سپیدش را به آب می بخشیددلم برای كسیـــــــ تنگ استكه چشمهای قشنگش رابه عمق آبی دریای واژگون می دوختو شعرهای خوشی چون پرنده ها می خوانددلم برای كسیــــــــ تنگ استكه همچو كودك معصومیدلش برای دلم می سوختو مهربانی را نثار من می كرددلم برای كسیـــــــ تنگ استكه تا شمال ترین شمالو در جنوب ترین جنوبهمیشه در همه جا آه با كه بتوان گفتكه بود با من وپیوسته نیز بی من بودو كار من ز فراقش فغان و شیون بودكسی كه بی من ماندكسی كه با من نیستكسیــــــ ....دگر كافی ست
آن آمدنم به میل خود بود ؟ نبودوین ترکِ تنم به میل خود بود ؟ نبودجز لمحه ای اختیارِ محدود ؛ که شد...باز آمدنم به میل خود بود ؟ نبود
شبی یاد دارم که چشمم نخفت
شنیدم که پروانه با شمع گفت
که من عاشقم گر بسوزم رواست
تو را گریه و سوز باری چراست؟
دیگرم گرمی نمی بخشی
عشق ای خورشید یخ بسته
سینه ام صحرای نومیدیست
خسته ام از عشق هم خسته
روی دست خودم مانده ام
آینه را زیر و رو می کنم
حتی می تکانم
خبری از من نیســــــت
چهره ام را گم کرده ام !
مرا اگر می بینید
آن من
تصویر تداوم یافته ی ذهن شماســــــت
نه من !
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
من تو را در تو جستجو کردم
نه در آن خواب های رویایی
در دو دست تو سخت کاویدم
پر شدم پر شدم ز زیبایی
بیمار خنده های تو ام
بیشتر بخند ... بیشتر بخند لعنتی!!
خواهم همه با تو راز گفتن
درد دل خسته باز گفتن
صد قصه کنم ز آشنایی
بس گریه ز تلخی جدایی
من نه عاشق هستم و نه محتاج نگاهی که بلغزد بر من
من هستم و یک حس غریب که به صد عشق و هوس می ارزد
من نه عاشقم و نه دلداده به گیسوی بلند و نه آلوده به افکار پلید
من به دنبال نگاهی هستم که مرا از پس دیوانگی میفهمد
...
آسمون ابری شده....خدا انگار خوابیده
انگار از اون بالاها ....گریه هامو ندیده
من باهارم تو زمین
من زمینم تو درخت
من درختم تو باهار -
نازِ انگشتای بارونِ تو باغم می کنه
میونِ جنگلا تاقم می کنه
...
گله ای نیستـــــ ــ ..
فقط گاهی خاطــEــره ها که هجــOــوم می آورند…
پناه بگیــIــر...
طـــOـوفان که گذشتــــ خبرت می کنــــAـم ..
اینک
سرشاراز آزادی ام
آزاد از تمام سکوت ها و ترانه ها
آزاد از تو
آزاد از خودم
آزاد از حرف های در گلو مانده
اگربدانی چه لذتی دارد
بی تو به توت فرنگي ها گاز زدن
و نگاه کردن به ستاره ها،
چیدن گوجه سبزهای ترش،
آب دادن به گلهای رز صورتی...
خاطره می سازم به تنهایی!
بدون حتی ذره ای تو ،
گیلاسها را گوشواره می کنم
و خوشبخت می شوم
بی تو...!
چشای مونده به راهو ...
شب تنهایی ماهو ...
یه دل بی سر پناهو
من و خونه ...
ساعتای غرق خوابو
این منه بی تو خرابو
یادت هرگز نمی مونه
یادت هرگز نمی مونه ...
نمی مونه ...
مي گفتي عاشقم بود / از دنيا منو ربودي
با عشقت دلم رو سوزوندي / نقش دل من رو خوندي
اما بهم گفتي كه نميتوني بموني / بهت ميگم عاشقتم تو اينو ميدوني
تنها گذاشتي منو ... رفتي كتاب عشق ما رو بستي / منو غرق كردي تو مستي
بعد 2 سال هنوز تو دلم هستي / اين دل بدبخت رو شكستي
دم به دم تو فكرتم ... هر دم تو عشقم / درد من هنوز تو دلم ... من كجا برم بدون تو يار من !! يار من !!
چیزی بگوی
پیش از آنکه در اشک غرقه شوم
چیزی بگوی
هر دریچهی نغز
بر چشماندازِ عقوبتی میگشاید ..
عشق
رطوبتِ چندشانگیزِ پلشتی ست
و آسمان
سرپناهی
تا به خاک بنشینی و
بر سرنوشتِ خویش
گریه ساز کنی.
آه
پیش از آن که در اشک غرقه شوم چیزی بگوی،
هر چه باشد ...
شاملو
...
تو رو دوست دارم
مثل مثل عطر شکوفه های سیب
تو رو دوست دارم
مثه خواب خوب بچگی
بغلت میگیرمو می میرم به سادگی
چطور دلت اومد بری
بعد هزارتا خاطره
تاوان چی رو من میدم
اینجا کنار پنجره
چطور دلت اومد بری
چطور تونستی بد بشی
تو اوج بی کسیم چطور
تونستی ساده رد بشی
چطور دلت میاد بامن
اینجوری بی مهری کنی
شاید همین الان توام
داری بمن فکر میکنی
چطور دلت اومد که من
اینجوری تنها بمونم
رفتی سراغ زندگیت
نگفتی شاید نتونم
دلم سبک نشد ازت
دلم هنوز میخواد بیای
حتی با اینکه میدونم
شاید دیگه منو نخوای
بذار که راحتت کنم
از توی رویات نمیرم
میخوام کنار پنجره
بیادت اروم بمیرم
اهل محل سلاممو
جواب سربالا میدند. . .
حقیقت داره یــــــا خوابه
که دســتات توی دستاشه
محـــــــــــــاله، اون نمیتونه
مثه من عاشقتــــــــــــ باشه
باهاش خوشبخت و آرومی
سرت رو شـــونه ی اونه
یه روزی مال من بودی
ولی اینو نمیـــدونه
نمیدونه که دســـت تو
تو دستای منــــم بوده
بهش بگو که آغـوشت
یه وقت جای منم بوده
بگو چی بین ما بوده
سر عشقت چی آوردی
اونم حرفاتو بـــــــــــاور کرد
واسه اونم قســـــــم خوردی
منو یادت میاد یا نه
همون که عاشقش بودی
چقدر راحـــــــــــت یکی دیگه
جامـــــــــــــو پر کرد به این زودی...
تو را نادیدن ما غم نباشد
که در خیلت به از ما کم نباشد
من از دست تو در عالم نهم روی
ولیکن چون تو در عالم نباشد
گـــــــرگ
از هر طرفـــــ ـــ که بخـــــــوانی می دَرد
درستـــ ـــــ مثل ِ درد
موقـــع Delete فولــدر خاطِراتتـــــ ـ ،
ذهنَـــم error می دهــ د ،
گـُمانم یکی از فــایلها در حال اجراستـــــ ــ ـ ..
تو با منی و بی تو ام ...
ببین چه گریه آوره ...
سکوت کن
سکوت کن
سکوت حرف آخره ...
ایکـــاش دلـــم اســیـــر و بــیـمار نبود
در بـــنـــد نــــگاه او گـــرفـتار نــبـود ...
من عاشق و او زعشق من بیخـبر است
ایکــاش دل و دلــبــــر و دلـــدار نـبود ...
کجــایی ای رفیق نیمه راهم
که من در چاه شبهای سیاهم...
نمی بخشد کسی جز غم پناهم
نه تنها از تو نالم کــز خدا هم...
هرگزم نقش تو از لوح دل و جان نرود هرگز از یاد من آن سرو خرامان نرود
من از زندگی تو هوات خستم .. ازت خستم و باز وابستم
نگو ما کجاییم که شب بین ماست .. خودم هم نمیدونم اینجا کجاست
بیا با هوای دلم سر نکن .. بهت راست میگم تو باور نکن
از این فاصله سهممو کم نکن .. بهت خیره میشم نگاهم نکن
تو رنجیدی و دل ندادم بری .. خودم رو فراموش کردم تو یادم بری
تو یادم بری .. زندگیم سرد شه .. یه روز این پسر بچه هم مرد شه
ولی هر شب از خواب من رد شدی .. به هر راهی رفتم تو مقصد شدی
درست لحظه ای که ازت میبرم .. تحمل ندارم شکست میخورم
نمیشه تو این خونه پنهون بشم .. بهم سخت میگیری آسون بشم
اگه پای من جاده رو برنگشت .. فراموش کن بین ما چی گدشت