خوبه اميد وارم بنت نكند.
ولي ما پشتيبانتيم.................
Printable View
خوبه اميد وارم بنت نكند.
ولي ما پشتيبانتيم.................
توی انجمن متفرقه نگاه کن . یه تاپیک به این اسم هستنقل قول:
فکر کنم همچین تاپیکی هست....نقل قول:
:31::31:جدا ؟ ...بگو کجا هست ؟ چون خوراک خودم ه ...:31:نقل قول:
اين يه تيكش خيلي باحال بود .به قول يارو گفتني بسي خنديديم:31::31::31:نقل قول:
----------------------------------
اين سوتي هم همين امروز اتفاق افتاد البته شايد براي شما زياد خنده دار نباشه ولي كلاسه يه لحظه منفجر شد
تويه كلاس نشسته بوديم كه معلم داشت از مملكتو سياستو از اين جور چيزا صحبت ميكردكه بقل دستيه من ميخواست تو دلش بهش بگه غلط كردي كه يهو تن صداش رفت بالا و بلند به معلممون كفت غلط كردي هيچي ديگه معلممون هم بنده خدا از خجالت سرشو انداخت پايين و از كلاس رفت بيرون و بقيش هم كه ديگه بعله سرو كله مديرو اينا..........
نقل قول:
کاره زیاد سختی نیست!!! فقط باید به دو چیز توجه کنید:
1.کاملآ طبیعی رفتار کنید (چون ما به بهانه ماشین حساب میگرفتیم دستمون)
2.یه نمه تو درسی که ضعیفید بیشتر معلمشو دوست داشته باشید
البته اون موقع بیشتر معلما حالیشون نبود بلوتوس چیه!!! یه چندتا خاطره در مورد لو رفتنشم دارم که چون ربطی به تاپیک نداره وزیاد جالب نیست بیخیلش.
2.3 ماه پیش خونه خالم بودیم تقریبآ تمام فامیل بودن خلاصه بگم بحث رسید به برنامه کوله پشتی اون برنامش که
فرزاد حسنی به سردار رادان کلید کرده بود (اتفاقآ چند روز قبلش یه تیکش رو یکی واسم بلوتوس کرده بود)
خلاصه منم گفتم اره من تو گوشیم دارمش از قضا شوهر خالم [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] ندیده بودش گفت بزار ببینم
منم چون گالریم پره از این چرت وپرتاس و پیدا کردنش مثله گشتن دنبال یه سوزن تو انبار کاهه
با فایل منیجر رفتم که از رو اسمش بزارم خلاصه بعد از کلی گشتن یه فایل دیدم که اسمش حسنی بود
گوشیرو دادم دسته شوهر خالم گفتم دکمه وسط رو بزن پلی میشه
یهو دیدم یه صدایی از گوشیم اومد که:<<بچه ها بیاین ک.ن همدیگه بزاریم>> و جمعیت دارن درو دیوارو نیگاه میکنن [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
منو بگو سرخ شدم، زرد شدم، سفید شدم می خواستم گوشیرو بکنم تو حلقم [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] . نگو اشتباهی اون فیلمه که صداگزاری کردن ماله شرکت گاز (نه حسن خطرناکه) رو چون اسمش حسنی بوده گذاشتم خلاصه کلی خجالت کشیدم بعدآ فهمیدم اون کلیپ فرزاد حسنی هنوز تو اینباکسم بوده سیوش نکرده بودم.
البته از اون موقع به بعد دیگه دختر خاله هام مثله اینایی که دیگه روشون باز شده باشه
هر وقت منو میبینن قبل از سلام و احوالپرسی زرتی میگن جدید چی داری؟
بهترین سوتی بود که خوندم!این اتفاق برای من هم نزدیک بوده که بیفته!من هم هر دو کلیپ حسنی شرکت گاز و حسنی کوله پشتی رو دارم!!:8::8::27::27::21::21::31:نقل قول:
:5: اینو یه جایی دیدم ... حیفم اومد اینجا نذلرم ...
آقا فقط قبلش فکر بد نکنید ...:10::27:
:21::18::31:نقل قول:
انگار واسه شما 4-3 مگابايت چيزي نيست عزيز
تا عكسات رو كوچيك و كم حجم نكني هيچ كس مغز .... نخورده بياد
اين 15-10 مگابيت رو بگيره كه عكس اتاقت رو ببينه
بن ؟ = من ننوشتم ..
اگر اين فروم يك تاپيك مفيد داشته باشه كه ملت سرحال بيان همينه خدا پدر ووك منو بيامرزه
سوتي هامون ته كشيد..............................
دوستان سلام
این سوتی مربوط میشه به امروز فقط جای اسمها حروف انگلیسی میزارم
من یه همکلاسی دارم به اسم محسن دوتا دوست دیگه هم ما داریم به نامهای y و z (فرضا)
امروز من و محسن سر کلاس بودیم بعد از اینکه کلاس تموم شد رفتیم بیرون این آقای y به محسن
گفتش: که اس ام اسی رو که فرستادم خوندی
محسن گفت : نه مگه چی بوده
y گفت من یه اس ام اس برات فرستادم که توش نوشته بودم ( محسن Z فحش خواهرت داده)
محسن گفتش : نه هنوز که نفرستادی
y گفت : آره چطور مگه
محسن : گوشی دست خواهرمه
بنده خدا این همکلاسی ما خیلی ناراحت شد
سوتیو بیخیال اون قسمت اخریه مهم بود که حل شد و من بد بخت به دختر عمه هام سلامم با زور میکنم اینقد که قددن. اه اه اهنقل قول:
منم یه سوتی مثله این دادم درکت میکنم ادم وجدانش درد میگیرهنقل قول:
یه بار دختر داییم اینا تو اتاق بودن بعد من منم میخواستم در اتاقو باز کنم که یهو همزمان با اون درو باز کردیم اون به من گفت ترسیدم منم اصلا هیچی بهش نگفتم و همینطوری رد شدم هنوزم از بابت اون روز ناراحتم چون فکر میکنم اونم هنوز اون روزو یادش نرفته!!!:13:
بدون شرح...!!!نقل قول:
armin جان٬من منظورتونو نفهميدم!!!!!! اينكه اين همه كلمات تكراري نوشته بودم ٬براتون عجيب يا مسخره بود؟؟!!!
يه پيشنهاد به دوستاني که مدرسه ميرن:
ما اون موقع که هنرستان ميرفتيم با بچه ها هر کي سوتي ميداد (البته کلامي) مينوشتيم رو ديوار ته کلاس اسمه طرفم مينوشتيم جلوش واسه کسايي هم که وضعشون خيلي خراب بود يه ستون جدا درست کرده بوديم. يه ارشيو کامل از سوتي داشتيم ولي خب خطراتي هم داره مثلن ما سوتيه معلما رو هم مينوشتيم يه بار يکي از معلما حصه فضوليش گل کرد اومد شروع کرد به خوندن که [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] چشمش به سوتيه خودش افتاد سوتيش اين بود که به جاي سيم بسکر زبونش نچرخیده بود گفته بود سيم بسکل که البته اون موقع خودشم خنديد و فکر کرد که کسي يادش نميمونه که وقتي اينو رو ديوار ديد کفري شد رفت مديرو [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] صدا کرد که مديرم 4،5 تا از بچه هاي کلاس که ديگه تو طول سال تابلو شده بودن (مثل اينجانب) [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] دستمال داد دستمون ديوار به اون باحالي رو تميز کرديم ولي خداييش حيف بود
ولي به دردسرش مي ارزه حيفه حتما اينکارو بکنيد (شما برگزیده اید نمره انظباطه 20 ماله عوامه [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] )
چند روز پيش با دوستم رفته بوديم خريد لباس٬ وقتي خريدامونو كرديم و اومديم حساب كنيم٬ طبق معمول هميشه مشغول صحبت كردن و گرم تمركز به حرفهاي همديگه بوديم٬ وقتي يارو قيمت رو زد و لباسها رو هم توي پلاستيك گذاشت بهمون داد٬ منم كه اصلا حواسم به اطراف نبود پلاستيك رو ورداشتم و با دوستم رفتيم بيرون٬ اصلا يادم رفته بود حساب كنم و پولشو بدم٬ تا دم در مغازه اومديم و نگو اون بدبخت كلي هم صدامون زده بود اما ما اصلا حواسمون نبوده٬ تا دم در اومد گفت ببخشيد خانم شما حساب نكردين٬ اقا جان انقدر حس بدي بود٬كلي خجالت كشيدم.از همه بدتر اين كه بقيه هم متوجه شدند چه گندي زديم٬ اخه يكي از پسرهاي همكلاسيمون هم از بخت بد من اونحا بود. كه ماشاالله كم هم اهل حرف و حديث نيست.
دوستان خدا دلتونو شاد کنه من که کلی به این سوتی ها خندیدم . :31:
منم سوتی زیاد میدم اما نه از این نوع ها . من وقتی عصبانی یا هیجان زده میشم کلماتو دیر پیدا می کنم به خاطر همین اشتباهاتم زیاد میشه البته الان خیلی بهتر شدم 2.3 سال پیش که وضع خیلی وخیم بود .:31:
یکی از بچه ها یه بار سر کلاس یه معلممون که خیلی کلا گیج میزنه داشت نارنگی می خورد.معلممونم بوشو حس کرد و گفت بچه ها بوی نارنگی نمیاد؟ما م گفتیم نه .گفت پدر سوخته ها کودومتون دارید پرتقال می خورید؟؟؟
_________________
یه بار دیگه م همین معلم میخواست با ضرب المثل بگه ریاضی سختی می خوادو اینا خلاصه برگشت گفت که گفت فکر کردید اینجا هنوستانه که هرکی یاد فیل کرد بیاد جمع گردد وانگهی دریا شود؟؟
آقا یه بار منم با دوستام خواستیم بریم پوشیران که اشتباهی از در خروجی داشتیم وارد مشدیم.
نگو درش از این اتومات هاس و فقط از طرف داخل باز میشه. هی دست تکون دادیم و به شیشه زدیم تا اومدن جلوی در.
ما هم گفتیم در خرابه.
یهو دیدیم همه از رو به رو و پشت سر دارن میخندن.
نفهمیدیم چطوری فرار کردیم.
ebicross خواهشا این آواتورتو عوض کن ...
تو پیسی همه سایشو با تیر میزنن حالا شما تبلیغ مجانی واسش میکنی ؟
بازم اومدم با يه سوتي داغ و تازه.
امروز امتحان عملي داشتيم تو كلينيك جراحي عمومي.تو گروه ما دو تا پسر و دو دختر ايراني هستيم٬ كه هميشه خدا در حال گفتمان هستيم٬خودتون هم مي دونيد ماشالله ايراني ها پرچونه اند.
دم در كلينيك منتظر بوديم كه دكتر يكي يكي صدامون برنه بريم مريض رو معاينه كنيم و يافته هامون رو بگيم٬ توي اين فاصله كه منتظر بوديم٬اون دو تا پسره كه خيلي شوخ اند شروع كردند انواع دلقك بازيها رو در اوردن٬ ما هم كلي مي خنديديم و همراهيشون مي كرديم ٬تا اينكه يكي از دكتر هاي جراح كه هندي هست داشت از ته راهرو به سمت ما ميومد٬ما هم همچنان گرم مسخره كردن و چرت و پرت گفتن بوديم. اين دكتره چشم هاي وق زده و زل داره ٬كله اش هم طاسه و چند تار مو داره كه سعي مي كنه با اون دو سه تار كچليش رو بپوشونه كه اتفاقا خيلي زشت ترش مي كنه و قيا فه مسخره اي بهش مي ده٬ شلوار كوتاه هم مي پوشه كه اصلا متناسب يك دكتر نيست٬خلاصه ما داشتيم راجع به همه اين خصوصيات منحصر به فرد اين جراح نظرات لطفمون رو مي داديم كه اين اقا هم از جلو ما رد شد و رفت توي كلينيكي كه قرار بود توش امتحان بديم٬ بعد دكتر منو صدا زد كه برم تو و اولين نفر بودم كه امتحان مي دادم٬منم سرم رو بالا گرفتم و با اعتماد به نفس رفتم كه به گوني گوني سؤالهايي كه ازم مي شه با اون سواد نم كشيدم جواب بدم٬همين كه سلام عليك كردم نشستم٬ يه دفعه اين دكتر هنديه با يه پوزخند به فارسي شروع كرد صحبت كردن با منم....... گفت چه خبر؟؟! خوش مي گذره؟؟! امروز با دوستات خيلي سرحال به نظر مي رسيد٬معلومه حالتون خوبه!!!!!! اقا جان اينا رو كه مي گفت من داشتم اب مي شدم ميريختم ٬واااي فقط مي خواستم اونجا نباشم. شرم اور بود٬اصلا به اين فكر نكرده بودم كه اين دكتره فارسي بلده!!!! ديگه فهميدم كه كارم تمومه٬ سؤال نپرسيده ردم مي كنه برم پي كارم. نامردي هم نكرد٬ يه سؤالهايي ازم پرسيد كه سواد خودم و همكلاسيهام هم ميذاشتم روش نمي تونستم جواب بدم٬ بعد كه اومدم بيرون از بقيه اون ايرانيها هم پوست كنده بود٬ اخه طي اين دو هفته ايي كه توي كلينيك اين دكتره بوديم انواع متلك ها گفته بويم و مسخره بازي در اورده بويم٬و اين اقا هم به رومون نياورده بود كه ما ادامه بديم و بعدا تصفيه حساب كنه!!!!!!
خلاصه كه حالمون جا اومد٬حسابي ضد حال خورديم.:41:
بنده خدا که گناهی نداره. مامور و معذور...نقل قول:
ebicross خواهشا این آواتورتو عوض کن ...
تو پیسی همه سایشو با تیر میزنن حالا شما تبلیغ مجانی واسش میکنی ؟
این آواتار قضیه ی فلسفی داره که باید تقریبا 30 دقیقه بهش نگاه کنی تا بفهمی.
_______________________
امروز رفیقم گوشیشو داد بهم تا براش چند تا آهنگ درست حسابی بریزم. منم ریختمو و داشتم تو گوشیش سرک میکشیدم که دیدم فیلمهای خانوادگیه و بدون اینکه نگاه کنم با کلید قرمزه صفحه رو بستم. آخه حواسم نبود گوشیش سیستم عامل داره و با قرمزه که ببندی فقط Minimize میشه.
خلاصه گوشی رو که بهش دادم اونم منو رو نگه داشت یهو دید گالری بازه. به من گفت باید با Back ببندی تا صفحه باز نمونه و منم گفتم حواسم نبوده.
یهو همون صفحه رو باز کرد و یک نگاه تو صورتم کرد و هیچی نگفت رفت...
به خدا من کاری نکردم و تا دیدم اسم کلیپاش معلومه که با دوربین گرفته شده صفحه رو بستم ولی نمیدونم حالا چطوری درستش کنم...
خلاصه که یک لحظه غفلت - یک عمر پشیمانی
سیم بسکر یا سیم بکسر؟!!نقل قول:
عرض شود که مدتی پیش رفته بودیم عروسی یکه از اقوام بعد یکی دو ساعت فعالیت شدید بدنی!! خیلی گشنه مون شده بود سفره رو پهن کردند و سالاد رو اول آوردن بوی خوش اون خیار هاش پیچید و منم که عاشق سالاد چنگال رو برداشتم و یا علی.. حالا این سالاد ها رو توی بشقاب های چینی ریخته بودن و روش هم کلی سس مایونز خالی کرده بودند یه خیار گنده بود که میخواستم دو تیکه کنم ولی هی از زیر چنگال سر میخورد میرفت اونور! یواش یواش داشت توجه مردم به من زیاد میشد منم عصبانی شدم چنگال رو کجکی گذاشتم روی خیاره و بشدت فشار دادم که در یه لحظه یه تیکه خیاره از زیر چنگال در رفت و شالاپ خورد توی صورت یه بابایی که رو بروی من نشسته بود! حالا اون بابا صورت تپلی و سفیدی داشت و سه تیغه کرده بود واسه همین چسبید به صورتش و خیلی صدا داد!! و توجه همه جلب شد ولی کسی به روش نیاورد ولی همه اطرافیان من خودشون سفت گرفته بودند که آبروی اون بابا نره و شام رو خورده و نخورده زدن بیرون!! منم سرم رو انداخته بودم زیر و مثل تلویزیون رنگی سرخ و سفید می شدم هی :41:
سلامنقل قول:
اخه یخورده زیاد تعریف از خود داشت
اگه ناراحت شدید معذرت میخوام :11:
من از قصدي يه خورده تعريف كرده بودم كه به قضيه جو بدم٬اگه توجه كرده باشي يه خورده شوخي هم توشه٬مثلا گفتم من خياي باهوش و با استعدادم جون عمم!!!!1 اين يعني طعنه كنايه زدن.
عمدا هم تعريف كردم كه اخرش بيام خنثى كنم با اون صفر كله گنده ام.
چند ماه پیش تو کتابخونه دانشگاه بودم اومدم بیام بیرون یهو 2 تا دختر که با یکیشون قرار بود بعله(آره و اینا)... سینه به سینه شدم اونا میخواستن بیان تو ... البته دوستش جلوتر از خودش بود.... هم من هم اونا خودمونو کشیدیم عقب تعارف کردیم که شما اول بفرما دوستش به نمایندگی از دو تاشون تعارف میکرد... حالا هی من اصرار میکردم اونم اصرار میکرد منم چون میخواستم طرف بیشتر از ادب و کمالاتم کیف کنه قبول نمیکردم اونا هم ازون طرف لج کرده بودن نمیومدن...خلاصه منم چون عجله داشتم یه ببخشید گفتمو سریع خواستم بپرم بیرون از شانسه بد من یهو اونم تو همون لحظه تعارفه منو قبول کرد! یهو به طرز فجیعی خوردیم به همدیگه .... اون طرفه ما هم که عقبتر از دوستش بود یه گوشه افتاده بود داشت به ما میخندید
:25:!!!!...نقل قول:
یه سوتی مال دیشب که خوش بختانه من این سوتی رو ندادم فقط مورد حمله واقع شدم
دیروز عصر خونه ی دوستم بودم از قضا من با خانواده ی این دوستم زیاد جور نیستم اما خیلی تریپ ریلکس بودن داریم داشتم میبومدم خونه که دم در برادرش ما رو دید منم با قاطعیت باهاش خداحافظی کردم گفتم آقا امین خداحافظ ببخشید مزاحم شدم اون که اصلا انتظار نداشت هول شد اومد تعارف کنه بگه شام پیشمون بمون گفت شب پیشم بمون من که نفهمیدم دیگه چی گفتم فقط با سرعت خودم و پرت کردم بیرون که جلوش نخندم
رفته بودیم ختم یه بنده خدایی ...
موقع بیرون اومدن از مسجد من هواسم نبود اصلا کجا هستم ...
همینطور که می اومدیم بیرون ...به صف جلوی مسجد گفتم : خوشحال شدیم ...
افراد تو صف که اینجوری بودن:45: بعد شدن ینجوری :eh:بعد اینجوری ...:hmm:
منم شدم اینجوری :blink: در حالی که رفیقم اینجوری:tongue: دیدم اوضاع پسه خودمو کردم این شکلی:whistle:
افراد تو صف هم اینطوری :angry: بعد که منو دیدن :grrr:
خلاصه آخرش منو کردن این شکلی :34::24:
هاااااا چقدر خندیدیم
دست گل همتون درد نکنه
این سوتی آخریه شکلکیه خیلی باحال بود و از فن آوری جالبی بکار رفته بود
روز عاشورا خونه یکی از اقوام رفته بودیم موقع پهن کردن سفره ما گفتیم پا شیم که به اصطلاح یه کمکی بکنیم(که ای کاش نمیکردیم) که نگن این بابا اومد فقط خود و رفت!! خلاصه رفتیم وسط صفی که غذا رو دست به دست می کردند تا برسه به سفره اول ماست ها رو توی ظروف یکبار مصرف میدادن یه نفر از اون ته صف گفت زود باشین ماست رو برسونین منم با سرعت از سمت چپی میگرفتم و به سمت راستی میدادم توی این وضع یه نفر اومد از وسط صف رد بشه منم داشتم باسرعت ماست رو دست به دست میگردم که در حال چرخش اونو ندیدم و دستم بهش خود و لباس و شلوارش با ماست یکی شد!!
بچه ها مرسی ادامه بدید
این تاپیک باحالترین تاپیک اینچاست
خیلی جالب بود با شکلک های مرتبطنقل قول:
نقل قول:نقل قول:قربان همتون ....نقل قول:
من هم سوتی های باهالتون رو 2نبال مینم ...
مدرسه ما رو که یادتون هست ؟
یه سری باید ساعت 10:30 سر کلاس عملی مدل شرکت میکردیم ..
هفته قبل استاد گفته بود که هفته ای که میاد جلسه میوفته واسه 2 هفته ی دیگه .
منم که اصلا تو این حال وهوا نبودم , مطلب رو نگرفتم و خوش و خوشال و خرم داشتم میرفتم سر کلاس ..
ما با ( بعضی ) معلم ها این حرف ها رو نداشتیم که آقا شرمنده دیر اومدیم و فلان و بهمان . . اون روز صبح که کلاس نداشتیم .. من یکم دیرم شده بود . ( انگار که کل مدرسه اون روز تعطیل بود و کلاس ما رو هم داده بودن خصوصی دخترا - حالا دیگه نمیدونم که چی بود ) منم که دیرم بود شوتی رفتم و در باز کردم و تا ته کلاس رفتم ...؟!!!؟!؟!؟! یه لحظه خودم و مین اون همه 2ختر دیدم ....
حالا جالب اینجان که من فکر کردم خابم , برگشتم دم در کلاس , یه نیگاه به شماره کلاس انداختم و مطمءن شدم که آره درست اومدم 2باره رفتم تو .....
آقا یه روز باز مدزسه بودیم .. آخر کار که تعطیل شدیم داشتیم همراه بچه ها میرفتیم بیرون ....
یکی از استاد ها به یکی از بچه ها گیر داده بود و خلاصه اون روز رو بیرون کلاس سر کرده بود ... ( رفیقم بود )
آقا خلاصه همینطور که داشتیم میومدیم بیرون من محض دلداری دست انداخته بودم دور گردن دوستم و داشتیم میومدیم بیرون ... اون همینطور فوش و فضیت میداد منمم تایید میکردم ( علی رغم میل باطنیم .. چون من با اون استاد خیلی رو در بایستی داشتم ) .. همینطور که اون یه فوش میداد و منم میگفتم
- آره ! درست میگی نفهمه دیگه نمیشه کاریش کرد .
آقا چشمت روز بد نبینه .. سرم رو که برگردوندم دیدم مثل شیخ اجل پشت سرمونه .. و همه ی حرفهامون رو شنیده ...
منو میگی ؟ مُردم ..! چون خیلی با اون رودربایستی داشتم ...
حتی نتونستم از اون به بعد به صورتش نگاه کنم . [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
نقل قول:من داشتم صفحات قبلو می خوندم دیدم انگار ایشون یادشون رفته قبلا اینجا این سوتی رو گفتن اینم خودش یه سوتیه:31:نقل قول:
نوشته اول ماله 12-23-2007, 08:56 AM بود پایینی هم ماله ديروز, 10:47 PM
وقت نیست و فقط در وصف سوتی دیشبم باید بگم که رو فرشهای نو و تر تمیز خونه عموم که زن عموم راضی بود بمیره ولی لک نشه سوپ چپه کردم. نه یکی، نه دوتا بلکه یه کاسه ی بزرگ. تقریبا نصف فرش رو پر کرد. [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]