جـاذبه ...
دقیقا یعـنـی :
همـان نیرویـی کـه سـیـب را ..
به آغوش زمین کشاند ..!!
و مرا به آغوش تـو ..!
Printable View
جـاذبه ...
دقیقا یعـنـی :
همـان نیرویـی کـه سـیـب را ..
به آغوش زمین کشاند ..!!
و مرا به آغوش تـو ..!
در مذهب عاشقان قراری دگر است
وین باده ی ناب را خماری دگر است
هر علم که در مدرسه حاصل گردد
کاری دگر است و عشق کاری دگر است///
مینویسم برای کسی که خواست بنوسم
کسی که نمیدانم در چه لحظه ی زیبا وارد قلبم شد
کسی که با آمدنش شد تمام فکر و خیال ام
کسی که نمیتوانم بگویم دوستش دارم
کسی که نمیداند دوستش دارم
شاید قسمت من این بود ...
این بود که عشق را در خود مچاله کنم
آری . بی شک همین بود
اما میگویم که ...
دوستت دارم
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
دارم از تو دور میشم
داره تنها میشه قلبم
میدونم نبودن تو
جونمو میگیره کم کم
چیزی از تنم نمونده
بعد دل شکستن تو
یه اتاق ساکت و سرد
منو فکر رفتن تو
دوست دارم
دوست دارم هنوز عشق منی
می دونم منو از یاد میبری
بهونه ی نفس کشیدنم تویی
دوست دارم تو قلب من فقط تویی
دارم از یاد تو میرم
بی تو هر لحظه میمیرم
ته زندگیم همینجاست
بدون اینو که میمیرم
می گم عاشق تو هستم
بی تو آروم نمی گیرم
دوست دارم
دوست دارم هنوز عشق منی
میدونم منو از یاد میبری
بهونه ی نفس کشیدنم تویی
دوست دارم تو قلب من فقط تویی...
چنان تنها و خاموشم که کس من را نمیبیند
که کس حتی ز نام من سراغی هم نمیگیرد
در این گوشه که تاریک است
درون خود میمیرم
دگر حتی خود من هم سراغ از من نمیگیرد
درست خاطرم نيست كه چه روزي بود
روزي كه ما ، "ما" شديم
از چه روزي شناختمت
گاه كه به عمق چشمانت خيره مي شوم
تا لحظه آشناييمان را جويم
به هيچ مي رسم ، تو گويي آشنايي ما
از ازل است
سهم من از عشق
دردي است
كه با مرهم "فاصله" تيمارش کرده ام !
اگر اين واژه نبود
بی چارگی هايم ،
وقتی تو در آغوش نگاهم بودی
ديدنی می شد !
به چشمای تو سوگند که عشقت واسه من رنگ جنونه
به چشمای تو سوگند که عشقت مث اتیشه تو قلبم مث خونه
اگه یار تو باشم با این دستای خستم واسه تو لونه میسازم تو همین قلب شکستم
به چشمای تو سوگند به چشمای تو سوگند
همونقد پر عشقم همونقد پر دردم که عاشقای دنیا نمیرسن به گردم
آخ دیگه خواب تو چشام نیست امیدی تو نگام نیست پر از دردمو ای وای یه درمون سر رام نیست یه درمون سر رام نیست
به چشمای تو سوگند که عشقت واسه من رنگ جنونه
که عشقت مث اتیشه تو قلبم مث خونه
به چشمای تو سوگند به چشمای تو سوگند
تو که نیستی خیال کن که دیگه هیچکی باهام نیست
دیگه هیچی تو این زندگی اونجور که میخوام نیست
من از غم مینویسیم مینویسیم که بخونی من از دل مینویسم که غم عشقو بدونی
تو از حاله عاشق اخه هیچی نمیدونی نمیدونی نمیدونی
به چشمای تو سوگند که عشقت واسه من رنگ جنونه
که عشقت مث اتیشه تو قلبم مث خونه
به چشمای تو سوگند به چشمای تو سوگند
همونقد پر عشقم همونقد پر دردم که عاشقای دنیا نمیرسن به گردم
آخ دیگه خواب تو چشام نیست امیدی تو نگام نیست پر از دردمو ای وای یه درمون سر رام نیست یه درمون سر رام نیست
به چشمای تو سوگند که عشقت واسه من رنگ جنونه
که عشقت مث اتیشه تو قلبم مث خونه
به چشمای تو سوگند به چشمای تو سوگند
تو که نیستی خیال کن که دیگه هیچکی باهام نیست
دیگه هیچی تو این زندگی اونجور که میخوام نیست
من از غم مینویسم مینویسم که بخونی من از دل مینویسم که غم عشقو بدونی
تو از حاله عاشق اخه هیچی نمیدونی نمیدونی نمیدونی
به چشمای تو سوگند که عشقت واسه من رنگ جنونه
که عشقت مث اتیشه تو قلبم مث خونه
به چشمای تو سوگند به چشمای تو سوگند
تنها ...برنامه ای که تکرارش ... !!آرزوی هر روز من است ،پخش زنده ینگاه توست !!
همین که هستی کافیست !!!
.............دور از من!
بدون من................
چه فرقی می کند ..
گل که می خری خوب است .
برای من نیست ..
نباشد...
همین که رختمان زیر یک آفتاب خشک می شود کافیست!
دلخوشم به این حماقت شیرین ...!