گفتند :
واجد شرایط ایم
و ما در میهمانی گنجشک ها
شرکت کردیم
هیچ کس نمی داند
آن صدای موهومی که درمن بود
صدای باد نبود
صدای میدانچه ی تیر نبود
تو بودی
و آغاز بلند آیه ها
ازمن بود
انگار وقتش رسیده بود
که صدای امواج بنفشه ها را رها کنی
و میدان مین از ذهن پنجره ها دورشود
رنگ نفس هایت برگشته بود
و هوسی شیرین ...
دیر وقت بود
باید برمی گشتیم
من ویارآفتاب داشتم
و دل مشغول وصله کردن آسمان بودم
تو به خواب عمیقی فرو رفتی
بی آنکه لبخند ازروی لبانت محو شود
و پاک فراموش کردی
قول داده بودیم
پا به پای گنجشک ها
پیرشویم !
/
نسیم جعفری