به نظرم اون جملات فراستی که میگفت کارگردان حتما باید اعتقاد محکمی داشته باشه تا بتونه فیلم خوب بسازه، بی معنی بودش
کارگردانان خوب دنیا همه این طوریند؟
Printable View
به نظرم اون جملات فراستی که میگفت کارگردان حتما باید اعتقاد محکمی داشته باشه تا بتونه فیلم خوب بسازه، بی معنی بودش
کارگردانان خوب دنیا همه این طوریند؟
نقل قول:
ديشب عجب تيكه ي باحالي جيراني به صدر عاملي انداخت به اين صورت:
به منتقد ميگفت ما سعي ميكنيم تحليل كنيم و تحليلمون هم درست باشه و بتونيم آدرس درست به مخاطب بديم........
ایشون که همش آقا آقا میکرد ... !نقل قول:
دیشب صحبت های شهریار بحرانی و فراستی خیلی جالب بود.
بحرانی چقدر قشنگ حرف زد
اینجا یه سری قسمتهای هفت رو میشه دانلود کرد
کد:http://www.rasekhoon.net/song/subject-1366.aspx
---------- Post added at 10:19 PM ---------- Previous post was at 10:18 PM ----------
خو معلومهنقل قول:
کارگردان باید به چیزی که میسازه حرفی که میزنه اعتقاد داشته باشه
آنچه از دل برآید بر دل نشیند..
اونجا که فراستی گفت من رسول صدر عاملی رو نمی شناسم منظورش چی بود؟
یعنی میخواست بگه عددی نیست؟
نهنقل قول:
منظورش این نبود
صدرعاملی این چند وقت فراستی رو کوبونده بود
فراستی این جمله رو گفت تا مثلا بگه من بدون پیش داوری و بدون توجه به حرف ها فقط میخوام فیلم رو نقد کنم
یه بار هم به دهنمکی گفته بود که اصلا تو سینما اسم مهم نیست و فقط فیلم مهمه.اصلا فرض بر اینکه هیچ کسی تو رو نمیشناسه و مردم هم از ماجرای انتخابات 88 و بعدش خبر ندارند.تو باید تو فیلمت همه چیز رو باز کنی و این فیلمه که با مردم حرف میزنه نه خواسته ها و باورهات
صرفنظر از آقا آقا گفتنش، حرف و در اصل، مفهومی که در موردش صحبت می کرد خوب بود دیگه؛ نبود؟نقل قول:
حالا می خواد اونو آقا گفته باشه یا خانوووم :31:
خود حرف، حرف خوبی بود.
فراستی می گفت که کارگردان باید از روی اعتقاد فیلم بسازه نه از روی تقلید و تخیل و با ادا و اطوار.
حالا می خواد هر موضوعی داشته باشه: جنگی، اجتماعی، سیاسی و یا حتی عشقی!
(البته در مورد جنگی، کاملاً روی صحبتش با حاتمی کیا بود)
آقا اگه عشقی هم می سازی، یه چیز تاثیرگذار بساز. نه اینکه طرف توی دکه روزنامه فروشی و نونوایی یکی رو بیینه و جیک ثانیه عاشق بشه و بقیه ماجرا...
اگه دقت کرده باشید، الان موضوع بیشتر فیلم های به اصطلاح اجتماعی و سریال ها روی محوریت خیانت می چرخه. اگه توی جامعه هم این مشکلات وجود داشته باشه که وجود هم داره، آیا تلویزیون و سینما هم باید به اون دامن بزنه یا اینکه حداقل اگه نمی تونه یه الگوی خوب برای زندگی رو در قالب فیلم نشون بده، یه راه حل برای این مشکل ارائه بده و فقط به فکر بیان و تشدیدش نباشه و اینکه صرفاً برای گیشه نباشه. (البته با در نظر گرفتن ممیزی ها و خط قرمزهایی که وزارت ارشاد تحمیل می کنه)
بحرانی هم می گفت که تقلید نکنیم و با توجه به فرهنگ خودمون و اعتقاداتی که براش ارزش قائلیم فیلم بسازیم.
بالاخره آسمون بریم زمین بیایم، ما توی ایران به دنیا اومدیم و فرهنگمون با یک سری ارزش ها گره خورده.
صد البته کارگردان ها و فیلم های بسیار با ارزش خارجی داریم که خیلی از فیلم های خوب ما به گرد اونا هم نمی رسن، ولی لُب مطلبش این بود که مفاهیم نامناسب بعضی از فیلم ها مثل خشونت و ... رو وارد فرهنگ خودمون نکنیم و اخلاق گرایی و ادب رو جایگزین زیراب زنی و تخریب همدیگه بکنیم.
از فراستی هم واقعاً خوشم اومد، اعتقادش بر اینه که فضاسازی و شخصیت پردازی و از همه مهم تر، روایتگری
فیلم باید اینقدر کامل و گویا باشه که خود فیلم، هدفش رو منعکس کنه صرفنظر از کارگردان و سابقه ذهنی بیننده نسبت به اون.
ولی هم چنان با نظرش در مورد اصغر فرهادی کاملاً مخالفم، چون فیلم هاش واقعاً شاهکارن: چه شهر زیبا، چه چهارشنبه سوری،چه درباره ی الی... اخیراً هم جدایی نادر از سیمین رو دیدم که عالی بود، ولی به شخصه "درباره الی..." رو با ارزش تر می دونم و گل سر سبد کارهاش هست به نظرم و یه نقطه عطف در سینمای ایران!
بنده مدتها پیش بود که گفتم 99 درصد فیلمهای ایرانی اعم از جدی ، کمدی، مبتذل! و ... عنوان "اجتماعی" رو یدک میکشن اما از این لحاظ ارزشی و سودی که ندارند هیچ بلکه ضرر هم دارند!نقل قول:
یه راه حل برای این مشکل ارائه بده و فقط به فکر بیان و تشدیدش نباشه و اینکه صرفاً برای گیشه نباشه.
اینها فکر میکنن نشون دادن مشکلات میشه فیلم اجتماعی. نشون دادن فقر اعتیاد طلاق یا جوانهایی که با خانواده مشکل دارند.. فکر میکنن صرف نشون دادن اینها فیلم رو اجتماعی میکنه
خوشم اومد از کارگردان اینجا بدون من که با وجود اینکه فقر و اینا توفیلم بود اما گفته بود فیلم من اجتماعی نیست
و خوشم میاد که فراستی هم میگه این فیلمها اسماً اجتماعی اند..
خداییش چندتا منتقد تیزبین مثل فراستی داریم؟
کدوم منتقدی به این نکته اشاره کرده تا حالا، اون هم به این صورت صریح؟
---------- Post added at 03:30 PM ---------- Previous post was at 03:28 PM ----------
اینم یکی از چیزهاییست که توی ایران خیلی زیاده و به شخصه فکر میکنم یکی علل گرایش برخی فیلمهای ایران به نداشتن هدف مشخص و صرفا فرمگرا بودن یا قصه گویی بدون تعلق همینهنقل قول:
یه بار هم به دهنمکی گفته بود که اصلا تو سینما اسم مهم نیست و فقط فیلم مهمه.اصلا فرض بر اینکه هیچ کسی تو رو نمیشناسه و مردم هم از ماجرای انتخابات 88 و بعدش خبر ندارند.تو باید تو فیلمت همه چیز رو باز کنی و این فیلمه که با مردم حرف میزنه نه خواسته ها و باورهات
بجای اینکه فیلم حرف بزنه سازنده حرف میزنه (حالا چه در قالب دیالوگ ها و صحنه هایی تابلو و رو ، چه حتی در قالب صحبتهای خود سازنده در رسانه ها)
به جایی میرسیم که دیگه خسته میشیم از پیام احتماعی سیاسی اخلاقی و ...
واسه این که بسیاری این فیلمها فقط ژستی برای خودشون میگیرن که مثلا حرفی دارند اما در واقع حرفی برای گفتن ندارن
اونهایی هم که حرفی میخوان بزنن - جدای از درستی و غلطیش- بلد نیستن..
مسعود فراستي در گفت و گويي مفصل از لحن و نگاهش به سينماي ايران دفاع كرد
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
نقد يعني نظر يك منتقد نسبت به اثري كه ديده است. قطعا هر نقدي كه ميكنم سليقه شخصيام است و سليقه هم جزئي از نقد است. لحني هم كه به كار ميبرم بخشي از نقد من است و علاقهاي هم ندارم كه آن را تغيير دهم. بيادبي و با ادبي به اين معني كه بعضي از دوستان ميگويند را نميفهمم. بعضي از واژهها كه به نظر بعضيها كه ادعاي ادب ميكنند ولي يك ادب قلابي و كاذب دارند را هم قبول ندارم. من در سينماي ايران هميشه به فيلم كار دارم نه به صاحب فيلم. هنوز ما به سينمايي نرسيديم كه بتوان از آثار به صاحبان اثر برس
شايد مسعود فراستي به عنوان يك منتقد تا قبل از برنامه هفت بيشتر براي علاقه مندان به سينما شناخته شده بود تا مردم عادي اما اتفاقاتي كه در اين چند ماهه اخير در برنامه هفت افتاده است نام او را خيلي بيشتر از گذشته بر سر زبانها انداخته است. او زبان تند و تيزي دارد. ركوروراست است. چه حرفهايش درست باشد و چه غلط معمولا حرف خود را ميزند. با اين پيش زمينه به سراغ او رفتيم تا مصاحبهاي ركوروراست در مورد هر آن چه تا به حال در چند ماه اخير در موردش گفته شده صحبت كنيم. البته او قبل از آغاز مصاحبه گفت من دفاعي در مورد حرفهايي كه تا به حال زدم ندارم چون هيچ كدام را اشتباه نميدانم. به هر حال مصاحبه ما با او خيلي صريحتر از آن چيزي شد كه فكر ميكرديم هر چند به دليل بعضي ملاحظات كه از سوي خود فراستي صورت پذيرفت و ما هم به آن احترام ميگذاريم بعضي از صحبتها تعديل شد. متن كامل اين گفتوگو را در ادامه بخوانيد. حالا قبل از اينكه فردا شب پاي برنامه ديگري از سري مجموعههاي هفت بنشينيد گفتوگويي كه به قول خودش اصلا محافظه كارانه نبود.
خيليها شما را متهم ميكنند كه به جاي يك نقد صريح و تند گاهي اوقات به بيادبي متوسل ميشويد. چه تفاوتي بين بيادبي و نقد تند در نظر شما وجود دارد؟
به نظر من نقد تند و كند نداريم. نقد، نقد است. نسيه نيست. نقد يعني نظر يك منتقد نسبت به اثري كه ديده است. قطعا هر نقدي كه ميكنم سليقه شخصيام است و سليقه هم جزئي از نقد است. لحني هم كه به كار ميبرم بخشي از نقد من است و علاقهاي هم ندارم كه آن را تغيير دهم. بيادبي و با ادبي به اين معني كه بعضي از دوستان ميگويند را نميفهمم. بعضي از واژهها كه به نظر بعضيها كه ادعاي ادب ميكنند ولي يك ادب قلابي و كاذب دارند را هم قبول ندارم. افرادي كه روي بعضي حرفهاي من برچسب بيادبي ميزنند خودشان بدترين بيادبيها را در كارهايشان به كار ميبرند. مثلا در همين فيلم جرم كه حرف من در موردش جنجال بيمورد درست كرد، بدترين الفاظ و فحش كوچه بازاري به كار گرفته شده و هيچ كس هم صدايش در نيامد. اين بيادبي نبود. فقط شايد استفاده از اين واژه در تلويزيون و از يك برنامه زنده مناسب نبود.
پس شما قبول داريد كه به كار بردن اين لفظ در تلويزيون و در برابر مردمي كه در عرف آنها اين كلمه كاملا مفهوم بدي دارد اشتباه بوده است؟
نه بحث اشتباه بودن نيست. چون اين كلمه ممكن است در تلويزيون ما و از زبان وعاظ گوناگوني بيان شود و به هيچ كس هم بر نخورد، چون بحث فقهي قضيه را مطرح ميكنند. من با به كار بردن اين لفظ قصد توهين نداشتم و جالب است كساني شروع به جنجالسازي كردند كه از قبل هم با من و با نقد مسئله داشتند.
خيلي وقتها احساس ميشود كه شما قبل از اينكه برنامه هفت شروع شود با قصد تخريب يك فيلم و كارگردان آن وارد برنامه ميشويد و اصلا دوست داريد كه به هر قيمتي مخالف باشيد.
قطعا من با فيلم بد مخالفت ميكنم و به هيچ عنوان شوخي هم ندارم. فيلم بد از قبل خودش را تخريب كرده و من وظيفه دارم اين تخريب را كامل كنم. وقتي فيلمي بد ساخته شده و توهين به شعور و سليقه و زيبايي شناسي مخاطب است چرا من بايد به آن لبخند بزنم؟ بايد به شدت فيلمهاي مستهجن تخريب شوند تا شايد كمتر شاهد ساخته شدن اين گونه فيلمها در سينما باشيم.
ولي گاهي مشاهده ميشود كه موضع شما نسبت به بعضي فيلمها تبعيض آميز است. يعني در برابر بعضي فيلمها با كارگردانهايي خاص خيلي نرمتر برخورد ميكنيد. به همين دليل نقدها گاهي بوي شخصي شدن ميگيرد.
من در سينماي ايران هميشه به فيلم كار دارم نه به صاحب فيلم. هنوز ما به سينمايي نرسيديم كه بتوان از آثار به صاحبان اثر برسيم. در اين مورد هم كه شما ميگوييد به سه موردي كه ميدانم منظور شماست اشاره ميكنم. در مورد اخراجيها 3 و مسعود ده نمكي هر آن چيزي كه لازم بود بگويم را در برنامه هفت عنوان كردم با اينكه لحنم لحن هميشگي مسعود فراستي نبود. به نظرم اخراجيها 3 فيلم خوبي نيست. ده نمكي قبل از اين فيلم دو فيلم قابل تحمل دارد ولي اين فيلم اصلا در حد و اندازههاي اخراجيها 1و 2 نبود. اين دقيقا همان نظري است كه در مورد مجيد مجيدي دارم. معتقدم كه بچههاي آسمان فيلم بسيار خوبي است و اين فيلمهاي آخر فيلمهاي خيلي بدي هستند. خوبي و بدي اثر است كه لحن من را مشخص ميكند و...
اما اين حرفي كه ميزنيد با حرف قبلي شما متناقض است. اگر اخراجيها 3 فيلم بدي است پس چرا اين قدر نرمتر از بقيه با آن برخورد كرديد؟
در اخراجيها 3 مجموعه اتفاقات فرهنگي و سياسي جامعه تا حدودي بر لحن من اثر گذاشت. خارج از متن فيلم حاشيههاي فراواني وجود داشت. خيليها اين فيلم را بايكوت كردند وخيليها دست به تحريم فيلم زدند. بدون اينكه ملاحظهاي براي اين فيلم بكنم. فقط لحن كمي تعديل شد.
خب اصلا چرا اين اتفاق بايد بيفتد وقتي شما داعيه بيتعارفي با هر فيلم و اثري را داريد؟
برنامه هفت زنده است و ممكن بود هر حرفي كه در مورد اين فيلم زده ميشد به سرعت جنبه سياسي پيدا ميكرد. من با اين كارم سعي كردم كه حساسيتهاي بيرون از متن فيلم را وارد مباحث سينمايي نكنم. من نميتوانم ادعا كنم كه بدون توجه به حساسيتهاي سياسي و فرهنگي و التهابهاي جامعه ميتوانم رفتار كنم. اين مسئله فقط در مورد من صدق نميكند. خيلي از مواقع وجود يكسري شرايط خاص باعث ميشود كه هر آدمي نخواهد خودش را وارد مسائلي كند كه به حيطه كارياش مربوط نميشود. در فيلم نفوذي هم تقسيم وقت به درستي تقسيم نشد. و من به خوبي فرصت نداشتم حرف هايم را بزنم و متاسفانه با اينكه معتقد بودم با فيلم بسيار بدي مواجه هستم ولي نتوانستم با آن وضعيت ( كه شامل خيلي مسائل ميشد) به مخاطب بگويم اين فيلم كه داعيه جانبداري از دفاع مقدس را هم دارد كه اصلا اينگونه نيست فيلم بسيار بدي است. مورد سوم هم فيلم ملك سليمان بود. من در جشنواره فيلم فجر دو سال پيش كه فيلم اكران شد نقد تندي براي اين فيلم نوشتم ولي در لحن تلويزيونيام بسيار مودبانه برخورد كردم. معني اين قضيه اين نيست كه من رعايت صاحب فيلم را ميكنم بلكه اين مسئله حاصل مسائلي است كه در جامعه وجود دارد و من با درك اين فشارها بايد بتوانم فيلم را در برنامه زنده هفت به صورتي نقد كنم كه بعدها هم برنامه بتواند كارش را انجام دهد. اما من حرف اساسي خودم را در مورد اينگونه فيلمها ميزنم ولي با لحني كه لحن واقعي خود من نيست.
پس شما با يك ديد شخصي مبني بر اينكه نقد صريح يك فيلم ممكن است با شرايط جامعه همخواني نداشته باشد لحن خود را تغيير ميدهيد؟
بله. سعي ميكنم لحنم را كنترل كنم و خيلي راحت و رك به قضيه نپردازم. ببينيد سازش روي اصول نبايد انجام شود. براي سازش نكردن روي اصول بايد ياد بگيريم در صورت لزوم روي فروع سازش كنيم. كسي كه اين را نفهمد حتما روي اصول سازش ميكند.
بازخوردهاي مردم از ديدن يك فيلم تا چه حد بر نقدي كه ميكنيد تاثير گذار است؟
سعي كردهام در نقدهايم هم موضع مخاطب عمومي سينماي ايران باشم و اين مسئله دغدغه است. اما به جز موارد خاصي كه متاسفانه از دستم در رفته است خيلي جاها موضع مخاطب عام را فرموله ميكنم و سعي ميكنم كه در كنارش مخاطب خاص را هم در نظر بگيرم. ضمن اينكه خيلي جاها به دليل محدوديتهاي زماني و ساير مسائل كه قبلا گفتم نظر من در حد اعلام موضع گفته شده و نتوانستهام موضع خودم را كامل و شفاف بيان كنم ولي در هر صورت چه در زماني كه اعلام موضع ميكنم و چه در زماني كه حرفم را كامل ميزنم بازخوردهاي مردم در نوع نقد من تاثير گذار است.
به نظر خودتان نقدي كه شما انجام ميدهيد چه فرقي با ديگر منتقدان سينمايي دارد؟
اكثر منقدان ما خيلي با فيلمها تعارف دارند و نظر خود را در مورد يك فيلم شفاف بيان نميكنند. اگر يك فيلم بد است خب با دلايل درست آن را نقد كنيد. تعارف و ملاحظه كاري يا به اصطلاح يكي به نعل زدن يكي به ميخ عادت من نيست. اصلا شخصيتم اجازه چنين كاري را به من نميدهد. در ضمن روابط عمومي هيچ فيلمي نبودهام و نخواهم بود.
انتقاد مهمي كه به شما وارد ميشود اين است كه شما روي فيلمي كه نقد ميكنيد تسلط نداريد ياخيلي از صحنههاي فيلم را نديده ايد. حتي گاهي گفته ميشود كه شما در بعضي از اين فيلمهاي كمدي اصلا فيلم را نميبينيد. در حالي كه يك منتقد براي نقد يك فيلم حداقل بايد دو يا سه بار آن را ببيند.
به نظرم فيلمهاي ايراني در حد و اندازهاي نيستند كه با يك بار ديدن نتوانيم همه آن چيزي كه قرار است در نقد باشد را بگوييم. من خيلي اوقات 10 دقيقه از يك فيلم گذشته و من آن را ميبينم ولي هيچ چيز مهمي از دست ندادهام. فيلمهايي كه به راحتي و با چند دقيقه ديدن دقيقا ميشود فهميد كه كل ماجرا و داستان تا به انتها چيست. مطمئن باشيد اگر قرار نبود كه در يك برنامه زنده تلويزيوني اين فيلمها را نقد كنم قطعا نميتوانستم ديدن هيچ كدام از آنها را تحمل كنم. مثلا فيلم خانم ميلاني غيرقابل تحمل بود ولي من نشستم و يك ساعت و نيم فيلم را ديدم. فيلمي كه نه افت و خيز دارد، نه درامي در آن شكل ميگيرد و نه شخصيت پردازي درستي دارد. ديدن پنج دقيقه ابتدايي اين فيلم براي من كافي بود ولي متاسفانه باز هم تحمل كردم و تا انتهاي فيلم را ديدم. البته اين مسئله را رد نميكنم من بارها شده كه سه دقيقه از يك فيلم را ديدهام و از سينما بيرون آمدهام و بعد هم گفتهام كه فيلم بدي است. اما اين مسئله در مورد فيلمهايي كه قرار است در برنامه هفت نقد شوند صدق نميكند. من بدترين فيلمهايي كه يك منتقد ميتواند در زندگياش ببيند را به خاطر برنامه هفت تا آخر ديده ام. بعضي را هم كه كامل نديده ام،در جشنواره اصلا نقد نكرده ام.
برنامه هفت تنها برنامه نقد جدي فيلمهاي سينماي ايران در تلويزيون است و شما خواسته يا ناخواسته به جايگاهي در تلويزيون رسيده ايد كه ممكن است نظر شما در خوب يا بد بودن يك فيلم بر تعداد مخاطب آن تاثير بگذارد. با توجه به اينكه ما كلا 50 تا 60 فيلم در سينماها اكران ميكنيم. اين نقدهاي تند شما ممكن است تاثير منفي بر سينما رفتن مردم بگذارد. فكر نميكنيد اين مسئله براي سينما خوب نيست؟
سوال بسيار خوبي است. اين دغدغه دست اندركاران برنامه هفت هم هست. به عنوان يك مخاطب جدي سينما يا منتقد خيلي خوشحالم كه نظرم ممكن است حتي ذرهاي بر فروش يك فيلم اثر گذار باشد. دست اندركاران فيلم طلا و مس معتقدند كه بعد از نقد من فروش فيلمشان تا حدودي افزايش پيدا كرده است و اين براي من امتياز بزرگي است. خب اين خيلي خوب است كه يك منتقد بتواند فروش يك فيلم خوب را بيشتر كند و صورت ديگر قضيه هم به همين صورت است. اگر نقد تند من براي يكسري فيلم مستهجن و مبتذل مثل همين بهاصطلاح كمديهاي بيارزش مخاطبان آن را كمتر ميكند باز هم يك اتفاق بسيار خوب براي سينماي ايران است.
اگر مردم با يك نقد تند به ديدن فيلمهاي بيهويت، توهين آميز و ضد سينما نروند نشانگر اين است كه آرام آرام سطح شعور مخاطبان ما در حال افزايش است و در اين حالت مطمئنا ديگر كسي نميتواند هر آشغالي را به خورد مردم بدهد. خوشحالم كه برنامه هفت توانسته تا حدي مرگ اين فيلمهاي مبتذل و شبه سينمايي را جلو بيندازد. كساني كه يك فيلم به اصطلاح كمدي را در 19 روز جمع ميكنند و كنار شانههاي تخم مرغ به مردم ميدهند بايد سطح خود را بالا ببرند وگرنه به زودي به بن بست بسيار بدي ميخورند. اين بن بست به نفع سينماي ايران است.
براي مخاطبان عام ايراني معمولا كساني كه از موضع مخالفت در مسائل مختلف وارد ميشوند خيلي جذاب ترند و دقت بيشتري هم به حرفهاي چنين شخصيتهايي ميكنند. گاهي احساس ميشود شما دوست داريد با نقدهاي تند و بيپروا و يكسري حركتهايي كه شبيه شومنهاي تلويزيوني است نظر مخاطب عام را به خود جلب كنيد.
در اين زمينه كه چقدر از حرفها و حركات من شومني است و چقدر واقعي، دفاع خاصي ندارم. اما براي كساني كه اين مسئله دغدغه آنهاست پيشنهاد ميكنم كه بروند و نقدهاي من در دهه شصت و هفتاد را بخوانند. رد پاي مدل نقدهاي امروز من در آن سالها به خوبي ديده ميشود. حتي در خيلي از مواقع من بسيار تندتر از امروز بوده ام. نقدهايم در مورد مخملباف، كيارستمي، كيميايي، هامون و حتي فيلم مادر علي حاتمي در آن سالها را بخوانيد، آن نقدها خيلي تندند. لحن من هم جزيي از شخصيت من است. خارج از برنامه هفت، در خانه، پيش دوستانم و حتي در كلاس هايم هم همين هستم. هيچ وقت دوست نداشتم ژستي را بگيرم كه مال خودم نيست يا حرفي را بزنم كه به آن اعتقاد ندارم. اداي كسي را درنمي آورم و تمام آن چيزي كه شما در صفحه تلويزيون ميبينيد حس واقعي و در لحظه من است.
شما معتقديد كه حس و حرف هايتان در هفت حس همان لحظه است. برنامه هفت هم برنامه زندهاي است كه فقط همان حس لحظه شما را بدون هيچ كم و زيادي منتقل ميكند. فكر نميكنيد بعضي مواقع با توجه به همان حس لحظهاي حرف اشتباهي زده ايد يا موضع اشتباهي در مورد يك فيلم گرفته ايد؟
من تا اين لحظه از هيچ كدام از نقدهايم پشيمان نيستم و معتقدم حتي به كار بردن تندترين كلمات و جملات كه قبلا هم به آنها اشاره كردهام هيچ اشتباهي نكردهام كه الان بخواهم از آن پشيمان باشم. تنها چيزي كه از ان پشيمانم اين است كه در دو سه مورد متاسفانه مجبور شدم ملاحظه كاري كتم كه دلايل آن را هم توضيح دادم.
فكر ميكنيد دليل اينكه خيلي از منتقدان سينما موضع منفي به رويه شما گرفتهاند چيست؟
فكر ميكنم مسئله روشن است. بگذريم. البته بعضي از منتقديني كه از دوستان خوب من هستند فقط در زمينه بعضي موضع گيري هايم با من اختلاف نظر دارند و اين طبيعي است ولي در مورد بقيه برخوردهايي كه ميبينم بدون شك اساسش چيز ديگري است. چون من دارم كارم را بهدرستي انجام ميدهم و خوب نقد ميكنم.
به چه دليل اينقدر مطمئن هستيد كه خوب نقد ميكنيد؟
چون به خودم اعتماد دارم. از سواد لازم براي كاري كه انجام ميدهم برخوردارم. بيشتر از خيليها نسبت به سينماي كشورم دلسوزم و از همه مهمتر قدرت و جسارت بيان نقدهايم را دارم و پاي آنها ميايستم.
به نظر شما اگر برنامه هفت زنده نباشد چه اتفاقي برايش ميافتد؟
كل خاصيتش را از دست ميدهد.
در ايام عيد برنامه طنزي پخش شد كه بعضي از مجريان تلويزيوني را به صورت كمدي نشان ميداد. يكي از شخصيتهايي كه مردم به شدت از آن استقبال كردند آقاي سفارتي بود كه به نوعي كاريكاتور شما محسوب ميشد. برخوردتان با اين برنامه چگونه بود؟
تندي برنامه كم بود. بايد خيلي تندتر از اينها من را ميزد. حركات فيزيكياش تا حدودي شبيه به من شده بود. مثلا «سلام، مخالفم» خوب بود. عينك بازياش خوب بود اما متن قوي در كار نبود. از همه مهمتر نسبت به نقد من محافظه كار بود، من از محافظه كاري خوشم نميآيد. خلاصه بايد نقد را تاب آورد و در كنارش طنز را.
حاشیههای برنامه "هفت" دیشب
به گزارش مهر، برنامه سینمایی "هفت" شب گذشته ۱۵ مهرماه اختصاص به نقد و بررسی فیلم سینمایی "زنان ونوسی مردان مریخی" با حضور کاظم راست گفتار کارگردان فیلم داشت. همچنین به دلیل سپری شدن دو سال از فعالیت جواد شمقدری در سمت معاونت امور سینمایی، وی شب گذشته مهمان برنامه بود و توضیحاتی درباره عملکرد و فعالیتهایش در طول این دو سال داد.
ابتدای برنامه اختصاص به معرفی فیلمهای کلاسیک "سقوط امپراطوری رم" به کارگردانی آنتونی مان و "راه بزرگ آبی" به کارگردانی جیلو پنته کرووو داشت. همچنین نظرسنجی برنامه به طرح این سئوال اختصاص داشت که از میان برنامههای" تشکیل شورای عالی سینما با حضور رئیس جمهور"، "ایجاد شرایط افزایش تولید فیلمها" و"رفع مشکل فیلمهای توقیف شده" که توسط شمقدری اجرا شده کدام یک موفق تر بوده است؟ در پایان رفع مشکل فیلمهای توقیف شده بیشترین رای را به دست آورد.
هفت روز هفته، از پیش تولید تا پس از تولید که اختصاص به فیلمهای "کلاس هنرپیشگی" به کارگردانی علیرضا داوودنژاد، "روئیدن درباد" رهبر قنبری و"غیر مجاز" مصطفی کیایی داشت و هفت ضلعی که به موضوع صدابرداری در سینما همراه با گفتگوهایی با حسن زاهدی، محمود سماک باشی و جهانگیر میرشکاری میپرداخت از دیگر بخشهای برنامه شب گذشته بودند.
شمقدری مهمان اول برنامه بود که بعد از صحبتهای کوتاهی درباره جوانی و نوجوانیاش در شهر مشهد و اینکه در آن زمان بیشتر خانوادههای مذهبی تلویزیون نداشتند و به فرزندانشان اجازه نمیدادند به دیدن فیلم فارسیها بروند وارد بحث اصلی شد.
وی گفت: بحث چیستی و چرایی سینمای ما جزء اهداف مقام معظم رهبری و نظام جمهوری اسلامی ایران بوده است. چرایی سینما بسیار مهمتر است. در طول این ۳۰ سال درباره چرایی بیشتر با مشکل روبرو بودهایم چون معمولاً سلیقهای برگزار شده است.
وی ادامه داد: در طول این دوسال که از فعالیت من در معاونت سینمایی میگذرد ما جهشهایی را آغاز کردهایم. در مصوبات شورای عالی سینما همه این زیرساختها لحاظ شده است. ساختارهایی نیز وجود دارد که باید تغییر کند و بازنگری در مورد آنها صورت گیرد. در این مسیر ما هم از تجربیات ۳۰ سال گذشته استفاده کردیم و هم از حضور افرادی چون آقایان کلهر و مرحوم حجتالاسلام اسکندری بهره بردیم.
وی خاطرنشان کرد: این برنامهها از زمانی که من مشاور هنری بودم آغاز شدهاند. برخی دوستان در مقطعی با تشکیل سازمان سینمایی مخالفت کردند، اما در طول این سالها من دست همکاری به سوی همه دراز کردم اما برخی حاضر نشدند با ما همکاری کنند چون دیدگاه من را قبول نداشتند.
شمقدری نیز در پاسخ به این سئوال که اهداف شورای عالی سینما برای همه مبهم است گفت: در سازمان سینمایی به دنبال این مسئله هستم که تفکر جدیدی در یک نهاد سینمایی شکل بگیرد تا همه اجزا به گونهای هدفمند حرکت کنند. شورای عالی سینما قرار است مثل هیئت دولت عمل کند و تحت نظارت رئیس جمهور فعالیت داشته باشد. در حال حاضر هفت نفر سینمایی و شش نفر از افرادی که در ارتباط با سینما هستند مثل رئیس سازمان صدا و سیما با ما در این سازمان همکاری میکنند.
وی بیان کرد: ساختار سازمان سینمایی باید تغییر کند. در این سازمان ما حداکثر سه معاون و ۱۵ مدیر کل داریم. یک معاون مباحث اجرایی و امور مالی و پشتیبانی را بر عهده دارد، معاون دیگر امور آثار و محصولات سینمایی اعم از همه فیلمهایی سینمایی، مستند و انیمیشن را بر عهده دارد و معاونت سوم امور برنامهها، موسسات و مجامع سینمایی را انجام میدهد.
معاون امور سینمایی خاطرنشان کرد: این معاونتها چند مدیر کل دارند که برنامهها را اعمال میکنند. همچنین دفتری هم تحت عنوان دفتر توسعه، مهارت و پژوهشهای سینمایی راهآندازی میشود که در خدمت نیازهای سینمای ایران فعالیت میکند.
در خلال این گفتگو صحبتهای سید ضیاء هاشمی، منوچهر محمدی، فرشته طائرپور و همایون اسعدیان پخش شد که سئوالاتی از شمقدری داشتند و بیشتر به طرح بحث معافیت مالیاتی سینماگران و اختلافاتی که بین صنوف مختلف پیش آمده، پرداختند.
شمقدری درباره قانون معافیت مالیاتی هنرمندان گفت: اگر اشکالی در قانون معافیت مالیاتی وجود دارد مربوط به دولت گذشته بوده است. چرا این دوستان آن زمان و در سال ۸۲ متوجه این کوتاهی نشدند. این قانون برای تغییر با مشکلاتی رو به رو است و شرایط سختی دارد. اما من معتقدم این قانون اشتباه نیست و درست تنظیم شده است.
وی ادامه داد: راهکاری که ما برای این مشکل ارائه کردیم این است که نام افرادی که از نظر ما سینماگر تلقی میشوند به اداره مالیات ارائه شود تا پرداخت این پنج درصد مالیات خودبه خود برایشان حذف شود و نیازی به مراجعه برای امور رفع پرداخت مالیات نباشد.
نقد فیلم سینمایی"زنان ونوسی مردان مریخی" با حضور کاظم راست گفتار کارگردان فیلم و مسعود فراستی بخش پایانی برنامه شب گذشته "هفت" بود