چه مصیبتی است اسیر قانون تو بودن
پای رفتن ندارم و نگاه تو منتظر بدرقه ست
خواب و خاطره یکی ست تا تو نباشی
تا پس میکشم میکِشی و تا میایم میگریزی
نه گریز را میخواهم نه این کشیدنت را
فقط راحتم بگذار......
Printable View
چه مصیبتی است اسیر قانون تو بودن
پای رفتن ندارم و نگاه تو منتظر بدرقه ست
خواب و خاطره یکی ست تا تو نباشی
تا پس میکشم میکِشی و تا میایم میگریزی
نه گریز را میخواهم نه این کشیدنت را
فقط راحتم بگذار......
تن خسته ام که طاقت نداشته باشد
مهم نیست زمین خشک است یا آسمان ابری
بی هوا مینشینم
کفن از حریر هم که باشد تو مردی
نه! چرا میگویم تو؟؟؟ چرا مردن؟؟؟
وقتی نیستی ضمیر هم نداری چه رسد به فعل
آن هم از نوع مردن
وقتی خستگی ات را نمیفهمند
چه دختر زمستان باشی چه آسمانی بی ستاره
باید باشی
خدا را چه دیدی؟
شاید زمستان هم شبی ستاره باران شد.
از من گم نام تر هم پییدا میشه؟؟؟ البته اگه بشه اسمم رو گذاشت شاعر ببخشید که این رو مینویسم خواستم بپرسم اشکالی نداره که تو این تاپیک چند تا پست پشت هم بدیم؟؟؟:11:
ای که تقدیر تو را دور از من ساخت سلامنامه ای دارم از فاصله هاچند شب بود که من خواب تو را می دیدمخواب دیدم که فراری هستیمی گریزی از شهر پاسبانانهمه جا عکس تورا می کوبنددر همه کوی و گذر قصه تبعید تو بودمردم و تیر و تفنگاسبهای چایکمتهم:قاتل گلهای سفید جایزه یک گل رزو تو می دانی من عاشق گلهای رزمدوست دارم بنویسی به کجا خواهی رفتنگرانت شده ام بی جوابم مگذارپشت پاکت بنویس متهم قاتل گلهای سفیدتو که می دانی من عاشق گلهای رزم
هنوز چشمام رو کاملا باز نکردم . گوشی رو برمی دارم
:بله ، بفرمایید
:سلام
:آه ..سلام ..تویی
:آماده شدی ؟
:آره
:ببین ، من هنوزم می گم تو نیای بهتره .
حرفشو قطع می کنم ...
:نیم ساعت دیگه دم درم
....
.......
نیم ساعتی می شه برگشتم خونه .
کاش گوش می دادم .
کاش نمی رفتم .
روسریم خیسه .
یقه لباسم هم حتی خیسه
چقدر باریدم
سرم رو می گیرم بین دستام
تا جایی که می شه فشار می دم
رو تخت ولو می شم
پرم از درد
پرم از درد
پرم از درد ...
...
......
هما ...همای خوبم
چه خوب شد همه با هم رفتین
هومن ..امیر ...هما ...
صدامو می شنوین ؟
....
.......
اشک می ریزم
بی صدا اشک می ریزم
می دانم اما
آرام نمی شوم
هرگز آرام نمی شوم
...
......
هنوزم گیجم .
سردم است
می لرزم
وصدایی می شنوم
انگار باز هم صدای خداست
که از پشت تل های خاک
به زاری و خواری به گوش می رسد
و به آسمان می نگرم
بوق ..بوق ...بوق
بردار دیگه
بوق ...بوق ............
بوق
بــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ـــــوق
به مونیتور گوشیم نگاه می کنم
No Answer
دوباره می گیرم
بوق ...بوق ...
دستگاه مشترک مورد نظر خاموش می باشد
The mobile ….
کلافه می شوم
کلافه ام می کنی
دستم رو روی دکمه Power گوشی نگه می دارم
همین !
زیبا شده ایی عروسکم
چقدر هم !
چشمانم بی هیچ بهانه ایی می خندند
چشمان تو نیز
و لبت
شاد ِ شاد ِ شاد
از با هم بودنی چنین نو
...
« پیر شدیم دختر »
« نه؟! »
در گوشت با قهقهه می گویم
صورتم را می بوسی
« پیر بودی ! »
تو کنون
بی هیچ دغدغه ایی در نگاهت
بی هیچ درنگی در کلامت
با لباسی که گویی برای گام نهادن بر عرش بر قامتت دوخته اند
خرامان خرامان
دست در دست پناهگاهی که امن می پنداریش
از روبرویم می گذری
و من
آرام و بی صدا
غرق می شوم در این همه سپیدی
...
زیبا شده ایی عروسکم
زیباتر از همه زیبایی ها
....
دست در دست ِ هم
دور ِ اتاق را
با صدای کف و موسیقی می چرخیم
من با صدای بلند می خندم
تو نیز
تو بگو ...
برنعش کدامین مرده بگریم؟
بر نعش مرده نبودنت
یا بر نعش مرده خودم - از نبودنت - !!!
تو بگو ...
بر کدامین ابلیس سنگ زنم؟
به ابلیسِ رانده شده از درگاه خدا
یا به ابلیسِ وسوسه گرِ شومِ عشق
تو بگو ...
به درگاه کدامین خدا سجده برم؟
خدایی که تورا – بهار و زندگی را – ارزانیم داد
یا خدایی که نبودنت را – خزان و مرگ را - وا نهاد
تو بگو...
در پناه کدام آغوش آرام بگیرم ؟
آغوشت که همه ی بهانه من برای زیستن بود
یا آغوشِ مرگ که به هر بهانه مرا میخواند
و باز هم تو بگو
تنها تو بگو
به کدامین قطرات اشکم
از میان دریایی که در نبودنت ساخته ام سوگند یاد کنم ؟
که وایِ بر من حتی اگر لحظه ای از یاد ببرم
دورانِ عسلوارِ با تو بودن را و
تک تکِ ثانیه هایِ تلخِ بی تو بودن را
ای کاش باورت بود
ای کاش دانسته بودی
ای کاش بودی و میدیدی
و به من میگفتی .....
ای کاش نمرده بودی !
ای کاش نمرده بودیم ! ! !
ای کاش . . . . . .