عاقا این درصدا رو از کجا آوردین ؟نقل قول:
Printable View
عاقا این درصدا رو از کجا آوردین ؟نقل قول:
خاسم بگم 90 به بالا دیدم بی انصافیه، خواستم بگم 50 به پایین یادم اوفتاد به حال و روز اونایی که ازدواج کردن، حالا ما به همه گفتیم 70-80 شما هم بگید 70 -80 !!نقل قول:
درسته، نمیشه مطلق درصد داد، هستن افرادی که از ازدواجشون کاملا راضین، ولی شخصا بنظرم آرامش انسان قبل از ازدواج بیشتره، ازدواج موفق شرطای خیلی خیلی زیادی داره که بخصوص تو این دوره زمونه جوونای ما اکثریت فاقد اونها هستن و به همین دلیل میبینی اکثرن از هفت روز هفته 5 روزشو با هم قهرن (راستی این امارو رو من از کجا در میارم؟!)
سلام
من قصد ازدواج دارم . دنبالش هم هستم ولی متاسفانه دختر خوب پیدا نمی کنم .
هر دختری که انتخاب می کنم راجبش تحقیق که می کنم منصرف می شم یا این که چند روز بعد با دوست پسرش تو خیابون می بینمش . :n04:
این دختر هایی که انتخاب می کنمم خوش نام هاشون هستن .
وضعیت جوری شده که تو خیابون راه می رم اکثر دختر ها رو می شناسم . شهر ما منو دیگه جواب کرده الان بین بقیه شهر های استانمون هم دنبالش هستم . تو ۱ شهر دیگه از استانمون و یک شهر یک استان دیگه فعالیت هایی داشتم .
فکر کنم 60 یا 70 تایی شدن .
ایشون اسمی از دین نبردن ، فقط تعریفی ارائه کردند که منظور خودشون رو بهتر برسونند .نقل قول:
موافقم . ببینید ، هر چیزی جای خودش .نقل قول:
ما آدما توی زندگیمون چند مرحله داریم و وارد هر مرحله ای که شدیم ، عموما دیگه از رفتار های قبلمون فاصله می گیریم . ازدواج یعنی تعهد ، یعنی قول دادن به پایبندی و خروج از مرحله تجرد . پس طبیعیه که اموری مثل رفیق بازی( در معنای افراطی خودش) و الواطی و . . . بایستی حذف بشه چون برخلاف قول و تعهدیه که فرد موقع ازدواج میده .
به نظر من هر وقت کسی به این نتیجه رسید که میخواد از مرحله تجرد و بالطبع آسایش و بی مسئولیتی اون دوره بگذره ، باید ازدواج کنه . مهم اینه که فرد بپذیره که وقتش رسیده . رسیدن به این درک خودش خود بخود مسئولیت پذیری میاره و فرد دیگه دچار اون رفتارهای اشتباه نمیشه .
دوستانی که میگن ازدواج اشتباهه و آسایش و آزادی رو می گیره ، کسانی هستند که هنوز نپذیرفتن که وقتش رسیده وارد بعد دیگه ای از زندگی بشن . به این افراد نمیشه ایراد گرفت چون آگاهانه دارن این انتخاب رومیکنن . مسئولیت نپذیرفتن بسیار بسیار بهتر از اینه که بدون آمادگی مسولیت بپذیری و بعدا نتونی از پسش بر بیای .
طبیعتا ازدواج محدودیت ها و سختی هایی داره ولی در جاهای دیگه ای به نحو دیگه ای آزادی ها و بلوغ از نوع دیگری رو به ارمغان میاره (که نیازی نیست وارد بحثش بشم)
چیزی که مهمه اینه که هر تصمیمی توی زندگیمون می گیریم آگاهانه باشه . چه قصد کنیم متاهل بشیم و چه بخواییم که مجرد باقی بمونیم .
یه سوزن به خودتون بزنید ، یه جوالدوز به دیگران .نقل قول:
دوست عزیز ، دخترا که با آدم فضایی ها دوست نمیشن !! اگه پسر دنبالشون نباشه اونا هم دنبال پسرا نمیرن . پس یکجانبه فضاوت نکنید . اصولا اگه دوست شدن با جنس مخالف رو بد تلقی می کنید ، به دختر ها برچسب نزنید . هر دو طرف رو ببینید . ضمنا همیشه هستند دختر هایی که مثل شما فکر می کنند و رفتار شما رو می پسندند . پس اصلا ناامید نشید . موفق باشید:n02:
واقعا ایتقدر کوچکه هر سری خیابون میری میبینی؟؟؟ما که شهرمون به این کوچکی نیست،با توجه به این اصل که دخترها واقعا موجودات مرموز و دورویی هستن،واقعا چطور دختر را بشناسیم؟نقل قول:
سلامنقل قول:
ممنون از نظر شما
بنده چند بار در این سایت مطالبی نوشتم که در اون مطالب هیچ حرفی از خدا و دین , کتب آسمانی و پیامبران و غیره نزدم اما یکی از دوستان اومدن ربطش دادند به دین و گفتند بنده تفکرات دینی نوشتم !!!
:20:
در تاپیک مشکلات نگهداری حیوانات در خانه
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
در تاپیک علمی
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
و همین تاپیک
باز هم هست اما حالا یادم نیست
مجارات کردن انسان فاسد در همه ی کشورها وجود داره حتی فرانسه که توهین به ادیان در اون آزاد هست
پس فساد وجود داره اما انسانها با توجه به درجه بندیِ ارزشهاشون فساد رو هم دسته بندی کردند
در کشورهای منطقه ی ما یک مرد حق داره چند همسر داشته باشه اما اگر با یک نفر کنار خیابون با شیر و خط کردن قمار کنند میبرنشون زندان
در امریکا اگر یکی بگه میخواد قمارخونه 10 طبقه بزنه , بهش میگن کارآفرین نمونه و کلی هم وام و مزایا و تسهیلات بهش میدند
اما اگر بفهمند دو تا زن داره 20 سال زندانی میشه
اما اگر بفهمند با 200 زن غیر از همسرش رابطه داره کسی کاریش نداره
زنش هم اگر اعتراض کنه بهش میگن اگر خوشت نمیاد تقاضای طلاق بده
ارزشهای انسانها با هم فرق میکنه . ترتیبِ ارزشها هم برای انسانها فرق میکنه
یکی برای داشتن یک موبایل تنش رو میفروشه . یکی دیگه موبایلش رو میفروشه تا پولش رو خرج درمان یکی دیگه بکنه
یکی زنش رو کتک میرنه که چرا غذا رو سوزونده , یکی زنش ماشینش رو داغون میکنه بهش میگه فدای سرت , خودت سالمی ؟ طوری نشدی ؟
اینکه چرا ارزشهای انسانها با هم فرق میکنه برمیگرده به باطن انسانها و اونچه که از حقیقتِ دنیا درک کرده اند
بنده میخواستم چند سوال از شما بپرسم در مورد انسان خراب و انسان مُخرّب یا خراب کننده اما شما ناراحت میشین از سوالهای بنده
اما مطمئن باشین اگر بفهمین پای یک انسان خراب کننده به خانواده ی شما باز شده محاله ساکت بشینین
ارزشها تعیین کننده ی همه چیز در زندگی انسان هست
کجا بره , کجا نره , چی بخوره , چی نخوره , چی بگه , چی نگه , چی بپوشه چی نپوشه , چی رو خوب بدونه چی رو بد بدونه و غیره , چی رو جُرم بدونه چی رو جرم ندونه
وقتی ادمها اینقدر مغرورن معلومه ازدواج نمیکنن . چون ازدواج یعنی نیم من شدن ، ازدواج یعنی زندگی اجتماعی و محدود کردن انتخاب ها در چهار چوب خانواده
وقتی ادمها اینقدر اهل زلمبو زیمبو میشن معلومه ازدواج نمیکنن . چون تا زلمبو زیمبو رم جمع کنن وقت ازدواجشون گذشته
وقتی آدمها سنگ میشن معلومه ازدواج نمیکنن . چون ازدواج یعنی عشق ورزیدن
وقتی آدمها از دین فاصله میگیرن معلومه ازدواج نمیکنن چون بین انسان و حیوان فرقی نمیزارن میرن سراغ حیوان ( مزیت حیوان اینست که حیوان آدم رو نیم من نمیکنه و تسلیمه )
یکی از دوستای من با 40 میلیون پس انداز و نزدیک 7 بار خواستگاری رفن ه حدی از ازدواج بدش اومده که رفته یه پرشیا گرفته...
گفته گور بابا یازدواج .میخوام با بقیه پولم و ماشینم برم سفر و گردش و تفریح :n02:
حق داره ایشوننقل قول:
واقعا انتظارات بالاست (دیدم ک میگم تو خواستگاریا)
هر کی زرنگ باشه زن نمیگیره
دودشم مستقیم تو چشم همین خانوما میره
چرا دودش مستقیم باید تو چشم خانوما بره؟ یعنی این جنس مونث هیچ کار و هدف دیگه ای تو زندگیش غیر از ازدواج نداره مثلا؟
بحثای خاله زنکی رو قاطی اینجا نکنین. اینجا یه تاپیک تو متفرقه نیست که یکی برمیداره میگه با توجه به یک اصل!!! دخترا مرموز و دو رو هستن چطوری بشناسیمشون!!! اون یکی هم میگه ازدواج میخوام بکنم دختر خوب پیدا نمیکنم!!!
واقعیته میتونی شما کتمان کنی! بحثای خاله زنک بازی مال خانوماس ن اقایون! شما وقتی حاضر نیستی نظر منو قبول کنی من چی بگم؟ شما خانوما قانع هستین واقعا بنظر خودتون؟ همه چی با هم میخواین اون اقا تو این وضعیت خراب از کجاش بیاره؟ دودشم بله تو چشم خانوما میره چون اون اقا 40 سالشم بشه جا افتاده است وقتی پول داشته باشه ی دختر 20 سال هم میتونه بگیره ولی هیچ وقت برعکسش نمیتونه اتفاق بیفته!نقل قول:
گرچه بحث با شما چون خانوم هستی از جنس خودت طبعا دفاع میکنی بی فایدس پس لطفا منو ایگنور کن نقل قول نکن شما دنبال جواب نیستی! دنبال متهم کردنی[emoji3]
پ.ن: مدیر محترم چرا نظر منو پاک میکنی؟؟؟ اصلا بن کن دیگه! این خانوم ورداشته توهین میکنه بحثا بقیه خاله زنکی توصیف میکنه پست من پاک میشه؟؟
دوست گرامی شما ابتدا بحث رو جنسیتی کردین و پستی که از شما پاک شد هم کاملا بدون محتوا و حمله شخصی بود.نقل قول:
به هر حال اگه شما تمایل دارید درباره انتظارات بالای خانم ها بحث کنید آزاد هست و مشکلی نداره، ولی شکلی که پیش گرفته بودید و حمله به خانم های انجمن (یا حمله به آقایان) قابل قبول نیست و چنین پست هایی حذف میشه. شما درباره پست ها و محتوای بحث های سایرین می تونید نظر بدید، ولی نمی تونید پست یک نفر رو نقل قول کنید و بهش بگید "این قد بشینین تا علف زیر پاتون سبز بشه".
یعنی آقایون از گفتن هر حرف نامناسب و بی معنی ای مبرا هستن؟ چه جالب!!!نقل قول:
واقعیته میتونی شما کتمان کنی! بحثای خاله زنک بازی مال خانوماس ن اقایون!
شما آقایون چطور؟ اگه دخترانی که دنبال ازدواج های تجملاتی و شوهر پولدار هستن زیاد شده آقایونی که دنبال زن ثروتمند هستن هم کم نیستن! طوری صحبت نکنین که انگار فقط دخترا هستن که امروزه مشکل قناعت دارن! این مشکلیه که همه دارن باهاش روبرو میشن و به شرایط کلی اجتماع امروز برمیگرده.نقل قول:
شما خانوما قانع هستین واقعا بنظر خودتون؟
یه ذره عمیق تر به این مسئله نگاه کنین یکی از خارج از ایران پست شما رو بخونه فکر میکنه آقایون ایرانی همشون به خونه های 40 متری و ماشین اوراقی راضین ولی خانوماشون فکر میکنن این بدبختا سر گنج نشستن!نقل قول:
همه چی با هم میخواین اون اقا تو این وضعیت خراب از کجاش بیاره؟
پول مهم شده! این تقصیر من و شما نیست که این اتفاق افتاده ولی نتیجه اش رو شما داری تو زندگی همه میبینی.
متاسفانه شما از اون دسته آدمایی هستی که سن رو فقط مسئله ای برای زندگی جنس زن میدونن درحالیکه یک آقای 30 ساله به اندازه ی یک خانم 30 ساله شادابی خودش رو نسبت به 20 سالگیش از دست داده من نمیدونم چطور چنین مسئله ی ساده ای برای عده ای قابل درک نیست!! یعنی آقایون رو کلا هرکولی چیزی تصور کردن که زمان روشون اثری نمیذاره مثلا؟نقل قول:
دودشم بله تو چشم خانوما میره چون اون اقا 40 سالشم بشه جا افتاده است وقتی پول داشته باشه ی دختر 20 سال هم میتونه بگیره ولی هیچ وقت برعکسش نمیتونه اتفاق بیفته!
و اینکه شما عقیده داری یک آقای 40 ساله ی پولدار میتونه بره یه زن 20 ساله بگیره ولی برعکسش ممکن نیست خیلی فاجعه آمیزه چون تنها نگاهی که تو این جمله به ازدواج داشتی نگاه جسمانی بوده متاسفانه! غیر از این اگه معنی دیگه ای این جمله ی شما داره و من اشتباه برداشت کردم خیلی مشتاقم برام توضیحش بدین و از اشتباه درم بیارین!
متهم کردن شما چه نفعی برای من داره دقیقا؟؟؟ برید تمام این تاپیک رو بگردید ببینید من حتی یک پست دارم که توش به نحوی آقایون رو مقصر دونسته باشم و از جنس خودم دفاع کرده باشم!نقل قول:
گرچه بحث با شما چون خانوم هستی از جنس خودت طبعا دفاع میکنی بی فایدس پس لطفا منو ایگنور کن نقل قول نکن شما دنبال جواب نیستی! دنبال متهم کردنی
دودی اگه تو مشکلات و مسئله ی ازدواج امروز هست به چشم همه میره! شما خودت و جنس خودت رو از این مسئله مبرا ندون!!!
دوستان یکبار دیگه نظرسنجی یه نگاهی بندازیم
عدم اعتماد به جنس مخالف دومین گزینه انتخابی بوده .میخواستم بپرسم دقیقا چرا به جنس مخالف اعتماد نمیشه کرد؟
من خودم هم به این گزینه رای دادم
بنظرم ریشه در باور ها و اعتقادات و جوی که فرد در اون بزرگ میشه داره، عدم اعتماد به جنس مخالف بیشتر از سوی آقایون مطرح میشه تا خانوم ها دلیلش هم نگاه ابزاری و کالایی به خانوم هاست- اگه تو جامعه ی خودمون نحوه ی برخورد رابطه ی مرد ها با جنس مخالف با رابطه ی خانوم با جنس مخالف رو یه بررسی کوچیک بکنیم یا نگاهی به واژه های معادلی که برای ازدواج (زن بگیرم و ... ) بندازیم به این قضیه پی میبریمنقل قول:
این جو بی اعتمادی که به وجود اومده اصلا جالب نیست اگه فردی ازدواج میکنه برای طرف مقابلش به عنوان یک انسان ارزش قائل باشه دیگه این قضایا به وجود نمیاد به هر حال هر دو نفر انسان بودن و اختیارشون دست خودشون بوده و هر رابطه ای که قبلا برقرار کردن باز هم خودشونن و ارزش های انسانی خودشون دارن ، ولی اگه به فرد مقابلمون به عنوان یه کالا بهش نگاه کنیم این دید ها بوجود میاد!
یه سوال هم از دوستانی که بی اعتماد هستن دارم ممنون میشم جواب بدین
چرا به فردی که قبلا با شخصی رابطه داشته دیگه نمیشه برای زندگی اعتماد کرد؟ آیا فرد دیگه ای میشه و غیر قابل استفاده؟ اگه اولین ارتباطش با شخص شما باشه بعد از اون تکلیفش چیه؟ فرد دیگه ای نمیشه؟
نقل قول:
یک سری رفتار ها توی کوچه و خیابون دیده می شه و آدم خجالت می کشه، توی نت هم عین همون رفتار ها وجود داره. بگذریم از گروه های جوک وایبر و تلگرام که از هر 10 تا جوک، 8 تاش توهین به جنسیت مونث هست، البته خیلی از خانم ها خودشون این جوک ها رو نشر می دن، و دلیلش هم واضحه، این هم مثل مسائل دیگه، جنسیتی نیست و هم خانم ها و آقایون مرتکب این اشتباه می شن.
این دید سنتی باعث این این طرز فکر می شه که مرد، قهرمانه و باید کار کنه و پول در بیاره و یه زنِ "خوب" داشته باشه که توی خونه خستگی رو از تنش در بیاره. جامعهی مدرن مدت هاست از این طرز فکر فاصله گرفته دوست عزیز. دیگه در اکثریت کار ها، جنسیت فاکتور تعیین کننده/محدود کننده نیست. این دید، برای زمانی هست که مرد ها با نیزه از قبیله دفاع می کردن تا نسلشون ادامه پیدا کنه.
باور های سنتیِ بدون دلیل و پشتوانه منطقی/تجربی رو دور بریزید، سپس به این طور مسائلِ جامعه شناختی فکر کنید.
یکی از دلایل به نظر مننقل قول:
انسان هر چه از طبیعت و سادگی اولیه ش فاصله میگره و به اصطلاح مدرن تر میشه علاقه اش به آزادی بیشتر بیشتر میشه. انسان مدرن دیگه تحمل قید و بندها رو نداره، انقلاب های که در سیاست، اقتصاد و اخلاق اتفاق افتادن همه نشونگر چنین میلی هستن. روابط بین زن و مرد هم تحت تاثیر چنین میلی قرار گرفته، انسان مدرن دیگه تحمل قیود زندگی مشترک رو نداره و آزادیش براش مهم تره.
در جوامعی که تفکر غالب و سنت با چنین میلی در تضاد هستن افراد راهی ندارن جز اینکه به صورت پنهانی دنبال این میل شون برن. در چنین جامعه که نه کاملا سنتی هست و نه مدرن و در یک حالت گذار هست اون چیزی که قربانی میشه چیزی نیست جز اعتماد، البته اعتمادی که سنت تعریف میکنه
واسه من به شخصه اگر ارتباط منطقی و برای شناخت باشه مشکلی نداره..نقل قول:
یه سوال هم از دوستانی که بی اعتماد هستن دارم ممنون میشم جواب بدین
چرا به فردی که قبلا با شخصی رابطه داشته دیگه نمیشه برای زندگی اعتماد کرد؟ آیا فرد دیگه ای میشه و غیر قابل استفاده؟ اگه اولین ارتباطش با شخص شما باشه بعد از اون تکلیفش چیه؟ فرد دیگه ای نمیشه؟
اما اگر ارتباط به شکلی باشه که چارچوبها و ارزشهایی که من بهش اعتقاد دارم درش اعمال نشده باشه هرگز نمیتونم اعتماد کنم به طرف مقابلم
من حتی در قبال جنس موافق هم همین نظر رو دارم.دوستانم رو انتخاب میکنم و سعی میکنم با افرادی که چارچوبهای انسانی رو رعیات نمیکنند رفت و آمد نداشته باشم...
سلام.ما هم میایم تو بحث.حرفی که من میزنم بنظر خودم و خیلیای دیگه خیلی منطقیه...
ببینین این سوسول بازیا که این میگه مگه دختر خوب هست اون یکی میگه مگه پسر خوب هست این دوستان بخاطر اینکه خودشون یسری مشکلاتی دارن نمیتونن به دیگران اعتماد کنن.من با توجه به اینکه خودم دنبال هیچ برنامه ای(؟) نبودم و نیستم و نخواهم بود و با توجه به "الْخَبِيثَاتُ لِلْخَبِيثِينَ وَ الْخَبِيثُونَ لِلْخَبِيثَاتِ وَ الطَّيِّبَاتُ لِلطَّيِّبِينَ وَ الطَّيِّبُونَ لِلطَّيِّبَاتِ أُولَئِكَ مُبَرَّءُونَ مِمَّا يَقُولُونَ لَهُمْ مَغْفِرَةٌ وَ رِزْقٌ كَرِيمٌ" (برام هم مهم نیس الان کسی بگه قران رو قبول ندارم)اولین کسی که فکر کنم مناسبه(نه اولین دختریو که ببینم)سعی میکنم طرح ازدواج بریزم...اونم نه اینطور که برم جلو شماره بدم...خوب آدم زبون داره اگه تو محیط دانشگاه باشه میری باهاش در میون میزاری خیلی ساده اونم کاملا در چاچوب مسایل اخلاقی و دینی(نه اینکه یه مدت با طرف باشی و ولش کنی یعنی کاملا به اسم ازدواج بری جلو وشرطت هم در جریان گذاشتن خانواده ها باشه)اگرم محیط های خانوادگی باشه الحمدولله کسی هست بهش بگم با مامان بابام در میون بزاره و نیازی نباشه خودم برم جلو و چه بهتر...
بیایم یه سری لجبازیارو بزاریم کنار...با ازدواج ادم علاوه بر اینکه متاهل میشه متعهد هم میشه و دیگه اون ادم سابق نیست...این تعهد لازمش اینه که اول به اصول خودت متعهد باشی...ادمی که میگه از شنبه هفته اینده فلان کارو شروع میکنم و شروع نمیکنه عمرا اگه بتونه دنبال کار باشه و دنبال تشکیل خانواده باشه...
حالا فکر نکنین فلان اخوند یا فلان دکتر روانشناس اینارو گفته...اینا حرفه دله داداش کوچیکه 17 سالتونه...
ببخشید اگه مطالب پراکنده بود چون در جواب چند نفر مختلف بود...
از مدیریت محترم انجمن هم تقاضا دارم پست مارو پاک نکنن ...ممنون
فعلا ما داریم تو جامعه سنتی / بر پایه دین ایران زندگی میکنیم! منکر حرف های شما نمیشم ولی نمونه عرض میکنم در همان جامعه های پیشرفته الان روابط دختر و پسر قبل از ازدواج ی چیز کاملا طبیعی هست حتی اگه ب جاهای باریکم بکشه!!! ولی در اینجا هیچ وقت نمیتونه جایی داشته باشه همچین عقیده ای! بخاطر اینکه کل کشور بر پایه دین اسلام بنا شده!نقل قول:
پس هر وقت شما تونستی ی جامعه چند دین و فرهنگه ک open minded همه باشن از ایران بسازی اون موقع تمام این حرفای شما قابل اجرا خواهد بود
بحث من دینی هم نیست مجبورم استفاده کنم
موفق باشید
ی سوال شما ک 17 سال داری هیچ تجربه رابطه ای هم نداشتی طبق گفته خودت چجوری با قطعیت میفرمایی ک مشکل از خودشونه ک نمیتونن اعتماد کنن؟ شما تجربه ای داری خوب بفرمانقل قول:
والا ما ک سنمون بالاتره تو تجربه ها دیدیم عکس این حرفا (نمیشه وارد مبحث بشم نمونه بگم به دلیل جو کاملا احاطه شده فروم) اگه اینجا میزنیم تو کتاب و فیلم ک نشنیدیم -_-
سلام.در کل ممنون بابت جوابتون...این روزا سن ملاک نیست...با توجه به اینکه جامعه داره سمت مدرنیته میره دیگه از کسی سنشو نمیپرسن.من من باب مزاح گفتم!!! یسوال هم ازتون داشتم.دقیقا با کدوم قسمت حرفام مشکل داشتین چون خیلی برام مهمه...البت5 من باقاطعیت هم نگفتم...ببینید اعتماد رو اولا باید بسازیم.چجوری? هر کس با منطق خودش....اعتماد یهچیز بدست اوردنیه...یعنی طبق گذشته طرف میتونی یه برایندکلی از طرف داشته باشی.حالا کسی که میخوایم باش ازدواج کنیم رو اگه نشناختیم چیکار کنیم....اونجا بر میگرده به خود طرف...شما باتوجه معیار های خودتون میاین یه بنده خدایی رو انتخاب میکنین.معیار های هر کسی هم افکار اونو تشکیل میده و افکار هم بر امده ار علم و تجربشه....مصداقش اینه که جامعه تشخیص پراید یک سم کشندس...با توجه به تجارب جامعه...تجربه هم خوب به گذشته طرف بر میگرده.خوب وقتی یه نفر یه گذشته داغون داره تجارب بدی هم در پی اون اومده و تجارب هم معیار هاشو ساخته....نقل قول:
البته من هدفم از این بحثا یه بحث دوستانس یه وقت فکر نکنین جبهه گیریه...من با توجه به تجاربم این تشخیص رو دادم که ازدواج چیز خوبیه...البته این شاید به میزان اعتقادات هم برگرده که ما اینجا واردش نشیم بهتره با توجه به دوتا پست قبلیه شما...ببخشید اگه من از هر دری سخنی میگم چون مجبورم برای تفهیم نوشتاری بیشتر مصداق ها و مثال های زیادی بگم...
اون جوامع پیشرفته هم زمانی مثل جامعه سنتی ما بودن. نمیشه بگیم "هیچ وقت" ایران به اون شکل نمیشه به خصوص که شاید در همین 10 سال جامعه خیلی خیلی به اون سمت گرایش پیدا کرده و سرعت این گرایش ها هم مرتب بیشتر شده. با اینکه جامعه در ظاهر سنتی و تک فرهنگی است در باطن خیلی خیلی بیشتر شبیه هست به اون جوامع مدرن غربی تا چیزی که به نظر می رسه. سن متوسط پایین مردم و عصر ارتباطات از نظر فرهنگی کل جهان رو نزدیک به هم می کنه.نقل قول:
زمان پدربزرگهای ما بود که کشورها و جوامع از نظر فرهنگی نسبت به هم ایزوله بودن و نیاز به نسخه های متفاوت بود.
فرد باید به محیط جامعه نگاه کته بعد تصمیم بگیره!!!!آیا اعتمادی حتی برای خرید کالا بین مردم وجود دارد که شما برای یک عمر زندگی هم اساس را به خوش بینی و اعتماد قرار میدهین؛و اینکه چند بار فرصت اشتباه هست و به چه قیمتی(طلاق و مهریه و زندان و....مشکلات روانی به کنار)؟؟؟؟؟وقتی انسانیت و صداقت در روابط تجاری و همون خرید و فروش کالا اینجا معنی نمیده؛چطور انتظار دارین جو بی اعتماد وجود نداشته باشه و به عنوان انسان به طرف مقابل نگاه کرد(مرد به زن به یک صورت به شکل کالا نگاه میکنه،زن هم که به صورت دیگه که هردوش نیاز به گفتن نیست)؟اگر توی ایران مرد به زن به دید کالا نگاه میکنه،زن هم از اونطرف مثل بنگاه داره سر قیمتگذاری و ارزش خودش بر مینای سکه مزایده میگذاره و به شوهرش به دید منبع تامین نقدینگی سنگین نگاه میکنه نه یک انسان واقعی؟؟؟فقط نکاه مرد سنتی نیست!!!زن میخاد هم احترام و آزادی غرب را داشته باشه وهم سنتهایی مثل مهریه!!!!پس مرد هم حق داره این نگاه را داشته باشه..
جواب سوالتون هم اینه که لااقل در ایران با این شرایطی که هست،نمیشه حدس و خطا رفت و با خوش بینی گفت همه چی درست میشه!!!!اساس را باید بر بدبینی گذاشت تا شاید به نتیجه رسید!!!میخاد فعالیت اقتصادی باشه یا روابط انسانی!!!!که البته دیگه انسانیتی وجود ندارد و پول جای همه چی را گرفته
این که جامعه ما سنتی هست توجیه مناسبیه که مستقیم و غیر مستقیم از سنت های بی پایه و اساس دفاع بشه؟! شما می گی کل کشور بر این اساس هست پس ما هم بیخیال، هر چی بوده رو ادامه می دیم. خوب وقتی خیلی از چیز هایی که هست، غلط هست، می شه آشکارشون کرد.نقل قول:
ما کاری به حالت اتوپیایی بحث نداریم، مطالبی که درست هستند رو عنوان می کنیم. هر چه قدر بشه از باور های غلط فاصله گرفت و به روش های مدرنِ منطقی/علمی نزدیک شد، برای همه مفید هست.
یک نکته هم این که، فرهنگ مناسب به طور ناگهانی و یک شبه ساخته نمی شه. (چیزی که برای ورود بانوان به ورزشگاه ها می گن، برای اجباری نبودن حجاب می گن، و برای خیلی چیز های دیگه)
اگه برای تغییر فرهنگ به اون صورت بخوایم منتظر بمونیم احتمالا هیچ موقع اتفاق نخواهد افتاد.
جامعه ما به شدت ظاهر گرا شده
سنتهایی که سر زبانها باشه و به ظاهر جایگاه اجتماعی طرف مقابل رو تعیین کنه هنوز پابرجاست .
اما سنتهایی مثل ساده زیستی داره از این جامعه رخت میبینه و میره ...
من احساس میکنم حتی در قدیم هم همینطور بوده...فقط اون موقع شرایط برای بروز رفتارهای این چنینین که امروزه شاهد هستیم فراهم نبوده...جامعه ما ثابت کرده اگر آب باشه شناگرهای خوبی هستند ....
عاقا بنظر من وقتی میخواید ازدواج کنید دنبال گذشته ی طرف مقابلتون نباشید ، گذشته هرچیزی که بوده مربوط به همون گذشته هست و مربوط به زمانی که شمایی وجود نداشتید در زندگی طرف مقابلتون ؛ بنابراین نباید بخاطر روابط و اتفاقاتی که در گذشته ای بوده که شما درش نقشی نداشتید تصمیم بگیرید و یا قضاوت کنید افراد رونقل قول:
دنبال گذشته ی طرف مقابلتون باشید و کنجکاوی بخواید بکنید در موردش خصوصا بعد از ازدواج ، زندگیتونو به شدت تحت تاثیر قرار میدین و سایه ی شک و تردید و بدبینی رو روی ذهن خودتون خواهید انداخت
بازم به نظر من باید با توجه به شخصیت و وضعیت حال حاضر طرف مقابل تصمیم گرفت و انتخاب کرد نه اینکه مبنا رو بگذاریم به گفته های در و همساده ! و ... ولو اینکه مو به مو درست گفته باشن
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]نقل قول:
سلسله مراتب مازلو که به هرم مازلو هم مشهوره در تعریف نیازهای انسانی توسط شخصی بنام آبراهام مازلو اولین بار توضیح داده شد.
ابن هرم به این ترتیب چیده شده که نیازهای ابتدایی تر در سمت پایین هرم قرار دارن و با برآورده شدن اونها انسان تلاشش رو به سمت برآورده شدن لایه های بالاتر پیش میبره
اولین و پایین ترین لایه (Physiological) شامل نیازهایی هست که جسم انسان بدون اون ها دچار اختلال عملکرد میشه و از این جهت مهمترین لایه جهت برآورده شدن همین لایه است و شامل: آب, هوا, خوراک, پوشاک و نیازهای جنسی هست
زمانی که نیازهای لایه ی اول برآورده شد انسان ناخوداگاه به سمت برآورده کردن نیازهای دومین لایه (Safety) حرکت میکنه که شامل احساس امنیت شخصی, امنیت مالی, سلامتی هست
*در کمبود احساس امنیت اقتصادی و مالی شخص سعی میکنه این احساس رو با مواردی دیگه مثل جمع کردن پول و حساب های مالی, تلاش برای بدست آوردن شغل ثابت و بیمه های متعدد مسکن و شغل و آینده و ... جایگزین کنه.
(مثالی که برای وضعیت کنونی جامعه ی ما میشه زد)
زمانی که شما در یک لایه احساس کمبود میکنید تلاش خودتون رو برای جایگزین کردن احساسی که بدستش نیاوردید با احساس های مشابه انجام میدید و در تلاش برای رسیدن به لایه های بعدی ناموفق عمل میکنید.
اینکه گفته میشه در جامعه ی امروز ما همه به فکر خودشون هستن و دوستی و اعتماد ( لایه ی سوم ) معنایی نداره و همه ظاهرگرا شدن کاملا با تعریفی که مازلو ارائه داده در لایه ی دوم قابل پیش بینی و تحلیله. راه حل این مشکل هم ایجاد امنیت اقتصادی و شرایط اقتصادی پایداره که خودبخود باعث حل این مشکلات و حرکت به سمت لایه ی سوم میشه.
بقیه ی لایه ها رو توضیح نمیدم اما برای مطالعه ی بیشتر:
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
اینجا یک متاهلم پیدا نمیشه چه زن چه مرد توضیح بده از ازدواج راضی هست مشکلات چیه خوبی هاش چیه ؟!
بسیاری از انسان ها، در بسیاری مواقع زندگی خویش و بسیاری موضوعات، bias هایی داشته و در وضعیت denial نسبت به واقعیاتی که خویش از آن مطلعند، زندگی میکنند و درب های مغزشان را، به روی گسترانیدن تفکراتی که ممکن است آن موضوعاتی که نسبت به آنها در denial به سر میبرند را نمایان سازد، میبندند.نقل قول:
در این مورد خاص، از بسیاری از افراد متأهل یا در رابطه که بپرسید، تعاریف و تمجیدات و فوائد رو بیشتر پیش میکشند و از مسائلی که خودشان نمیپسندند، طفره میروند چون اگر به آنها بپردازند و این denial را کنار بگذارند، عواقبش بر تفکرات، پیشفرض ها، زندگی، و چارچوب افکارشان سهمگین خواهد بود.
شاید بتوان از آن به عنوان نوعی سیستم دفاعی مغز برای دفاع از پیشفرض های فکری بنیادین، که اتصالات زیادی در افکار مختلف بر آنها بنیان گشته، نام برد (سیستم ذخیره و پردازش اطلاعات در مغز، به این ارتباطات اهمیت ویژه ای میدهد)!
به نظرم، گرفتن نظرات از افراد متأهل بد نیست، ولی قابل استناد نیستند که برپایه ی آنها بخواهید تصمیمات مهمی بگیرید. یک ضرب المثل فارسی میگه "هیچ ماست-بندی نمیگه ماستم ترشه" که میشه بهبودش داد که "هیچ ماست-بندی نمیگه ماستم ترشه، مگر اینکه بخواد تغییر شغل بده یا اجناس دیگه ش رو به شما بفروشه"!
اغلب افراد، حتی اگر ناراضی باشن، تعاریف زیادی میکنند برای حفظ کردن چهره ی خویش و اینکه در نظر دیگران، یک ابله نادان بی خرد به نظر نرسند که زندگی مزخرفی دارد! البته اگر واقعاً خیلی ناراضی باشند، ممکنه برای توجیه اینکه بخوان طلاق بگیرن یا مثلاً بخوان برن دنبال یک مورد جدید، کلی از مورد فعلی ایراد گرفته و حتی به قول معروف، پیازداغش رو هم زیاد کنند"!
بیشتر مطالعه کرده و اطلاعاتتون رو افزایش بدید، تا با دیدی باز انتخاب کنید. تنها کسی که نظرش در مورد شما و آینده تان، بیشتر به واقعیت از دید شما و اخلاقیاتتان نزدیک است، خودتان هستید.
بنده متاهل هستم قبلا هم اینجا یکی دوتایی پست داده بودم و اتفاقا همیشه میام نظرات هم میخونم!نقل قول:
قصد این رو هم ندارم بگم ازدواج اَخه ! با یگوم بَه بَه چَه چَه
همانطور که پست بعدی من یک موردی را متذکر شده چنین تصمیمی را اگر بخواهید براساس الگوهای فردی دیگران بگیرید و یا اینکه آن ها موفق شده اند یا نشده اند همین اول در کل زندگی خود تجدید نظر کنید (میخواین هم نکنید به کسی ربطی نداره)
هیچ چیز مطلقی در دنیا نداریم ( به جز یک آفریدگار - حوصله بحث یا متریالیسم یا هر گروه دیگه ای هم ندارم -) و ازدواج هم یک امر نسبی است که من قبلا هم گفته ام بررسی موفقیت در آن یا عدم موفقیت به ملاک های شخصی شما است که قبل از ازدواج داشته اید
اگر شما قبل از ازدواج فردی بوده اید که به شدت دوست گرا و دوست باز بوده اید خوب معلوم است بعد از ازدواج چنین چیزی به شما 100% لطمه میزند و حالا اگر همین الگو را ندانید قرار است تغییر پیدا کند پس موفق نخواهید شد
ازدواج یک امر فوق العاده پیچیده و در عین حال ساده است فقط قواعد دارد، قواعد آن از پیش تعریف شده نیست که دوستان دنبال آن اینجا هستند که این طوریه اونطوریه
اینطوری جواب میده اونطوری جواب نمیده
قواعدش توسط چارچوب های ذهنی شما تعیین میشه شما فقط باید یک دید به اطراف خود داشته باشید زندگی ها را مقایسه کنید و ببینید به دنبال ازدواج چه چیزهایی ممکن است از بین برود و یا ایجاد شود
سپس ببینید این ایچاد شدن و از بین رفتن ها آنقدر با جنبه های شخصی شما همخوانی دارد که پذیرا یا دافع آن ها باشید؟
بعد این چارچوب های ذهنی را تشکیل دهید بیشتر موفق می شوید
من نمونه های زیادی دیده ام احساس بودن با کسی را حس نمی کنند و دوست ندارند یک دوست دار متعهد داشته باشند
خیلی ها هم دیدم که به شدت دوست دارند با یکی یک نوع ارتباط ( خواه براساس عقاید مذهبی و یا کلیت درونی انسان و خیلی چیزها که حوصله بحث ندارم) برقرار کنند و خواهان ازدواج (نقل قول نگیرید که تنها راه ارتباط مگه این است ؟!) هستند.
بنده می دانم ازدواج کرده ام یک چیزهایی را از دست داده ام در مثال های خیلی ساده درآمد خوب یا بدی که دارم دیگر فقط مال خودم نیست، هر بار که قبض میاد باید بدانم مقداری از درآمدی که قبلا از جیب پدر می رفته الان از جیب من میره
باید بدانم که میزان گوشت و مایحتاج زندگی چطوری و به چه میزان مصرف می شود و ....
باید بدانم دیگه نمی توانم تا ساعت 5 صبح بشینم فیلم ببینم !
من همه این ها را میدانستم و ازدواج کردم و حالا بسته به طبیعتی که داشته ام این نبود ها را پذیرفته ام و اینطوری نیست که بگم "ها ها من راضی هستم ازدواج خیلی خیلی خوبه!! ازدواج کنید!!" فقط میگم بنده یک چیزهایی را از دست داده ام ولی یک چیزهایی را به دست آورده ام (این به دست آوردن ها ملاک های شخصی شما است و هیچ بهایی برای شما نداره که من بگم ها مثلا من خنده ی یک دختر، اضطراب او برای اندوه خودم، خنده ی فرد با شکلک های من و... را به دست آوردم چون اصلا قرار نیست این ها ملاکی باشه که شما براساس آن ازدواج کنید) و این چیزهایی که به دست آورده ام به نسبت چیزهایی که از دست داده ام برتر هستند که باعث شده بگم من از ازدواجم راضی هستم و اون فردی که ناراضی است باید ببینیم این بود و نبودهایش به چه میزان است (اگر مسائلی نظیر بعد فرهنگی، مسائل زناشویی و یا مواردی نظیر خیانت و .... دخیل نیستند)
در نتیجه شما باید این چیزها را بررسی کنید بعد به دنبال ازدواج باشید
شاید از دید شما اینکه به خانه بیاین و خانم تان در را باز کند و بوی غذا را بشنوید و مست شوید مسخره باشد ولی برای بنده فاکتوری باشد که نظیرش در زندگی برایم نبوده و نخواهد بود (گرچه بنده به اقتضای کارم همیشه در خانه هستم!)
خیلی از بحث های اینجا از نمیدونم پول و اینها صحبت می کنه ولی اینا برادر من، دوست من هیچ فاکتوری نیست
بنده روزهایی بوده که پول یک نوشابه هم در حسابم نبوده!! (حالا میخواین باور کنید یا نکنید) ولی درآمد ماهانه ام به 4 میلیون داره نزدیک میشه و بیشتر هم میشه بعدا
ولی هیچوقت نیامدم بگم چون ازدواج کردم و اون قسط رو دارم میدم یا دادم و یا این خرج را برای ماشین یا خانه کردم پس کاش پول دارتر می بودم تا الان ازدواج بهتری داشتم
ولی من یک سری موارد مطرح شده در اینجا را قبول دارم توقعات هم از سوی دختر و هم پسر (ما چیزی به اسم تک بعدی بودن نداریم و مبحث جنسیتی هم معنایی ندارد، پسرها انتظاراتی دارند که مطرح نمیشه و دخترها هم همینطور - گرچه اکثریت آن در رابطه با پول است چون ذات بشر مفرح بودن و در رفاه بودن است ولی این دلیل نمیشه ما بگیم چون پول نیست ازدواج نمیکنم هزینه های ازدواج بالا است! بنده یکی را میشناسم هیچ ساپورتی در زندگی نداشته و نداره با 17 میلیون قسط و کار کردن یک خانه ی 70 متری خریده، وسایل خانه اش رو خریده - دوباره 9 میلیون وام گرفته و سرویس مبلمان و ... رو داره می خره و تازه مراسم هم میخواد بگیره و کار جدیدی هم شروع کنه ! پس اگر بعضی از دوستان خودشان عرضه ی کار و زندگی و تلاش را ندارند به گردن توقعات دختر ها و سختی های هزینه ها نندازند)
بالا رفته ولی.....
رشته از دستم در رفت.... شما مشغول باشید
denial و ساخت یک سری illusion برای توجیه نارضایتی ها و کمبودها. همچنین روی آوردن به پررنگ نمودن بیش از حد برخی جنبه های اندکی که مورد پسند شخص شما هستند، برای پوشاندن جنبه هایی که مورد پسندتان نیستند!نقل قول:
آیا این چیزهایی که "بدست آورده اید" همگی در چنین سطوح کودکانه و سطحی-نگرانه ای اند؟!نقل قول:
دلیل نمیشه؟! یعنی شما یک زندگی زجرآور فقیرانه یا نهایتاً متوسط رو به پایین، و اینکه همه روزه در آرزوی ابتدایی ترین چیزها باشید رو ترجیح میدهید چون فقط یک فرد ترجیحاً از جنس مخالف در کنارتونه و در این زجر، افکار شما رو تأیید میکنه تا خوشحالی کاذب داشته باشید چون یک نفر با شما موافق است و درکتان میکند؟ هدف وجودی بچه هم احتمالاً از نظرتان این است که شیرینی زندگیتان را بیفزاید، بعدش مهم نیست!نقل قول:
احتمالاً هدف زندگی از نظر شما این هست: صبح تا شب جان کندن و کسب پول به هر قیمتی و رفتن زیر هر قرض سنگینی برای اهداف ابلهانه، و اینکه طرف کل زندگیش رو به شدت تلاش کرده و یک وضعیت متوسط رو به پایین را بتواند ساپورت کند. بعد به خاطر این رنج بسیار و احتمالاً کمبود منابع مالی و همچنین رژیم غذایی و lifestyle نامناسب، بعد چند دهه کلاً زمین-گیر شده و اصولاً لذتی از زندگیش نبرده باشه چون فقط دائماً در حال حمالی بوده. در این بین هم انسان های جدیدی را تولید نموده (aka پس انداخته) و در این وضعیت سخت، و در یک جامعه ی خشن، ولشون میکنه که خودشون در کوچه ها تربیت شده و تبدیل بشن به عده ای دیگر از این ملت فهیم و باشعور و کمالات! او هیچ گاه سرمایه ی کافی نداشته که بتواند فرزندانی فهیم را بپروراند با امکانات کافی؛ وقت کافی هم در میان اینهمه تلاش برای تأمین سرمایه برای "مراسم و دیگر خزعبلات با هدف پز دادن و آبروداری" نداشته که بچه را تربیت مناسب کند و در کنارش باشد...نقل قول:
this was one of the most ridiculous things i've ever heard in my lifeنقل قول:
از فواید ازدواج خوب اینه که هم مرد و هم زن لذت های رو تجربه می کنن، که برای مجردا امکانش فراهم نیست، منظورم صرفا لذت ج ن سی نیست چون این لذت رو در غیر چارچوب ازذواج هم میشه تجربه کرد. معمولا خانم ها با مستقل شدن از خانواده و تشکیل زندگی دلخواهشون در پناه یک مرد مورد اعتماد، خودساخته، خوش اخلاق و با درامد مناسب احساس امنیت و اعتماد بنفسی رو تجربه میکنن که جنسش با هر نوع احساس امنیت و اعتماد بنفس دیگه ای فرق میکنه. برای اکثر خانم ها صاحب یک مرد بودن و رسیدگی به کارهاش و کنترل کردنش!! بسیار مطلوب هست. بچه دار شدن و حس مادر بودن هم که پیداست برای بسیاری از خانم ها لذت بخش هست.
برای مرد هم یک ازدواج خوب لذت های خودش رو داره. مستقل شدن از خانواده، داشتن کسی که به کارهاش رسیدگی کنه!! حس زندگی و زحمت کشیدن برای کسی و لذت بردن از دیدن خوشحالی اون، حس پدر بودن همراه با سختی ها، غم ها و شادی هاش و ...
اما بحث روی همین قید خوب هست، تجربه نشون داده اکثر ازدواج ها خوب از آب در نمیان و دو طرف بیشتر از اینکه از با هم بودن لذت ببرن، بیشتر رنج میبرن و عذاب میکشن و پشیمون میشن از اینکه ازدواج کردن و آرزو میکنن کاش این فقط یه رابطه موقت بود که هر وقت دلخشون میخواست میتونستن تمومش کنن.
اینکه چرا اکثر ازدواج ها هم شکست میخورن دلیلش زیاده، عدم دقت کافی در انتخاب همسر، عاشق شدن و انتخاب احساسی و نه عقلانی، مقاومت در برابر دست برداشتن از انتظارات ایدال، مقایسه زندگی خود با دیگران، تنوع طلبی و تمایل تجربه افراد دیگه، دخالت خانواده ها، هنوز بچه بودن یه طرف یا هر دو، مشکلات اقتصادی، بعضی تیپ های شخصیتی که اصلا برای ازدواج و رابطه همیشگی با یک نفر ساخته نشدن و هزاران دلیل دیگه که باعث میشن یک ازدواج موفق و رضایت بخش اونطور که بنظر میاد ساده نباشه
خلاصه اینکه اگر شانس بیارید و ازدواج موفقی داشته باشید حتما از زندگیتون لذت بیشتری خواهید برد، اما اگر انتخاب صحیحی انجام ندید یا خودتون هنوز آمادگی ازدواج نداشته باشید انتظار معجزه نداشته باشید
البته تمام این "فواید" بدون ازدواج هم ممکن است، اگه همون خانم در 18 سالگی از خانواده مستقل بشه و شروع به پرورش شخصیت و ایجاد هدف های مستقل زندگی کنه. برای این چیزها لزوما نیاز به ازدواج نیست، مگه مرد هایی که میگن نه این چیزها فقط با یک مرد ممکنه، که خیلی ساده میشه فهمید هدفشون اینه که جلوی پیشرفت و استقلال زن ها در جامعه رو بگیرند.نقل قول:
و این مسئله "صاحب مرد بودن" و "کنترل کردنش" برای مرد ها بسیار نامطلوب است و بعد از مسائل مالی در همه تحقیق ها، دومین عامل بروز مشکل و جدایی بین زوج هاست.
ترجمه: داشتن کلفت در خانه و ایشون به ازای زحمتی که اون کلفت می کشه خرج زندگیشو بده، و این داینامیک تا ابد ادامه داشته باشه.نقل قول:
و این صحبت ها درست هست ولی اکثرا جزئی هستند. طبیعتا فاکتورهایی که گفتید نقش دارند ولی مستقل نیستند، بطور مثال تقریبا همه مواردی که گفتید خودشون تا حد بسیار زیادی ناشی از مشکلات اقتصادی هستند. مشکلات اقتصادی در نهایت باعث میشه افراد در انتخاب همسر دقت نکنند چون فشار مالی انتخابشون رو تحت تاثیر اساسی قرار میده، انتخاب های لحظه ای و احساسی داشته باشند چون این حس لحظه ای خوب شاید تنها حس خوب زندگیشون باشه، انتظارات مالی داشته باشند چون ازدواج رو تنها راه برای بهبود شرایطشون می بینند، دخالت سایرین که همراه با کمک گرفتن از سایرین وارد زندگی میشه و خیلی چیزهای دیگه.نقل قول:
یک سری از پیش و پا افتاده ترین نیازهای مسلم هر انسانی رو ازش بگیری و بعد بهش بگی ازدواج کن تا بتونی بهشون دسترسی پیدا کنی!نقل قول:
هروقت چنین بحثی پیش میاد یک سری از آقایون عنوان میکنن حالا مگه ما با این استقلال و بقول شما آزادی ای که داشتیم چیکار کردیم که شما برای خودتون انقدر بزرگش کردین؟
جواب اینه که داشتن اون چه شما دارین اتفاق بزرگی نیست, نداشتنشه که احمقانه و بزرگه!
تجربه کردن حس استقلال یکی از بدوی ترین نیازهای هر انسان به بلوغ رسیده ایه و اگه خانم ها به اندازه ی آقایان تجربه اش میکردن امروز انقدر زن طالب ازدواج و شوهر پولدار نداشتیم چون تجربه ی حس زندگی مستقل چه از نظر مکان و چه از نظر مالی به حدی جدابه که دست کشیدن ازش کار ساده ای نیست!
مرد هم همچین تو این کشور ازادی کامل نداره بعنوان یک مرد مجرد نه میتونم خونه کرایه کنم و نه کار دلخواه داشته باشم.الان اگه خانوم ها مستقل بشن و با داشتن درامد خوب دیگه به ازدواج فکر نمی کنن چون دیگه اون نیازهای اصلیشون کامل شده و سن ازدواج بشدت بالاتر میره و توقعاتم بالا!
منم به این نتیجه رسیدم که ازدواج برای هر شخص متفاوت هست و با ازدواج موفق میتونید نقاط ضعفتون رو رفع کنید ...
نقل قول:ابتدای به امر بنده روی سخنم شما نبود ! اگر میخواستم کلا با شما بحث کنم صحبت های قبلی شما را در این تاپیک مورد بحث و نقل قول قرار می دادمنقل قول:
سخن من در خطاب به کسی بود که یک فرد متاهل هم اینجا پیدا میشه؟ یادم نمیاد این سوال را شما کرده باشی
انجمن فلسفه نیومدیم و اینجا هم به چالش کشیدن سواد کسی نیست چه بسا خیلی از عزیزان اینجا اطلاعات بیشتری داشته باشند.نقل قول:
denial و ساخت یک سری illusion برای توجیه نارضایتی ها و کمبودها. همچنین روی آوردن به پررنگ نمودن بیش از حد برخی جنبه های اندکی که مورد پسند شخص شما هستند، برای پوشاندن جنبه هایی که مورد پسندتان نیستند!
بنده از جنبه های منفی زندگیم هیچ صحبتی نکردم و دلیلی هم ندارم مختصات نقشه ی زندگیم رو اینجا رو کنم که شما تشخیص روانشناسانه بدی که دارم انکار میکنم یا توهم ذهنی دارم
همانطور که گفتم زندگی متاهلی جنبه های منفی و مثبتی داره اگر میخواهید پیش بروید باید نیمه ی پر لیوان را همیشه دیده باشید نه براساس مثبت اندیشی براساس واقعیتی که وجود داره
کودک؟سطحی؟ برادر میخوای بپری توی چاه 100 کیلومتری که عمق داشته باشه ؟ من نمیخوام در مورد شما قضاوت کنم شما هم در مورد افکار و نوع زندگی من قضاوت نکن که بنده یا سطح یا عمق کودکانه ای دارم یا نهکد:آیا این چیزهایی که "بدست آورده اید" همگی در چنین سطوح کودکانه و سطحی-نگرانه ای اند؟!
بنده یک نوع فلسفه شخصی در مورد زندگی دارم و داشتم و گرایش خودم به زندگی رو هم میدونم نیازی به این محیط اینترنت ندارم که یکی بیاد بگه سطحی نگری؟ کودکانه؟
زندگی فقیرانه یا متوسطنقل قول:
دلیل نمیشه؟! یعنی شما یک زندگی زجرآور فقیرانه یا نهایتاً متوسط رو به پایین، و اینکه همه روزه در آرزوی ابتدایی ترین چیزها باشید رو ترجیح میدهید چون فقط یک فرد ترجیحاً از جنس مخالف در کنارتونه و در این زجر، افکار شما رو تأیید میکنه تا خوشحالی کاذب داشته باشید چون یک نفر با شما موافق است و درکتان میکند؟ هدف وجودی بچه هم احتمالاً از نظرتان این است که شیرینی زندگیتان را بیفزاید، بعدش مهم نیست!
دوباره یک قضاوت دیگه براساس دو خط نوشته ی من - برادر شما نوع زندگی من رو دیدی ؟ بنده مثال زدم شده که پول توی حسابم کم بوده ولی اینطور نبوده که بگم ها کاش یک میلیارد میداشتم!
من شکر خدا برادر همین الان کار هم نکنم اونقدر پشتوانه دارم که تا هفت نسلم تامین باشند اگر دارم تلاشی توی زندگی میکنم و مسیری که انتخاب کردم طبق علایق شخصی زندگیم بوده این خواسته ی شخصی خودم بوده
همسرم هم چه نوع زندگی رو ترجیح میده یا نمیده یا اینکه بچه ی من در چه محیطی میخواد بزرگ بشه دوباره هیچ ربطی به این تاپیک نداره و نداشته
بنده گفتم اون دسته از دوستانی که میان میگن پول نیست و .... اشتباه میکنند به خاطر همین فاکتور ازدواج نمیکنند چون دقیقا به راحتی میشه پیشرفت کرد زمانی که تلاش کرد
ولی زمانی که رفاه پسند باشی و چشم انداز نداشته باشی همینه قضیه
پسر عموی پدر خانوم من ثروتش رو نمیشه حساب کرد ولی همین آدم گذشته ای داره که هیچوقت فکرش رو نمیکرده از هیچ به همه چیز برسه
یادم میاد از این روانشناسان پشت میز و اینترنت نشین بدتان می آمد نه؟نقل قول:
احتمالاً هدف زندگی از نظر شما این هست: صبح تا شب جان کندن و کسب پول به هر قیمتی و رفتن زیر هر قرض سنگینی برای اهداف ابلهانه، و اینکه طرف کل زندگیش رو به شدت تلاش کرده و یک وضعیت متوسط رو به پایین را بتواند ساپورت کند. بعد به خاطر این رنج بسیار و احتمالاً کمبود منابع مالی و همچنین رژیم غذایی و lifestyle نامناسب، بعد چند دهه کلاً زمین-گیر شده و اصولاً لذتی از زندگیش نبرده باشه چون فقط دائماً در حال حمالی بوده. در این بین هم انسان های جدیدی را تولید نموده (aka پس انداخته) و در این وضعیت سخت، و در یک جامعه ی خشن، ولشون میکنه که خودشون در کوچه ها تربیت شده و تبدیل بشن به عده ای دیگر از این ملت فهیم و باشعور و کمالات! او هیچ گاه سرمایه ی کافی نداشته که بتواند فرزندانی فهیم را بپروراند با امکانات کافی؛ وقت کافی هم در میان اینهمه تلاش برای تأمین سرمایه برای "مراسم و دیگر خزعبلات با هدف پز دادن و آبروداری" نداشته که بچه را تربیت مناسب کند و در کنارش باشد...
پس نوع و شیوه ی زندگی من یا افکار من اگر قرار باشه به شکل دو خط نوشته مشخص بشه بنده فاتحه بخونم به زندگیم
Suit yourself, i don't care at allکد:this was one of the most ridiculous things i've ever heard in my life
از نظر من مجردی بهتره :n02:
چون گرونی که کم نیست و همچنین خیانت هم کم نیست :n09:
در کل وقتی مجرد باشی رابطتت بازه یعنی هم می تونی با پسر رابطه داشته باشی و هم می تونی با دختر رابطه داشته باشی
ولی وقتی که متاهل میشی ، رابطه ی ازاد نمی تونی داشته باشی که اگرم بخوای داشته باشی باید طلاق بگیری ، که تقریبا حدود 30 درصد طلاق ها سره همین موضوع هست :n02:
به راحتی؟ !نقل قول:
زندگی فقیرانه یا متوسط
دوباره یک قضاوت دیگه براساس دو خط نوشته ی من - برادر شما نوع زندگی من رو دیدی ؟ بنده مثال زدم شده که پول توی حسابم کم بوده ولی اینطور نبوده که بگم ها کاش یک میلیارد میداشتم!
من شکر خدا برادر همین الان کار هم نکنم اونقدر پشتوانه دارم که تا هفت نسلم تامین باشند اگر دارم تلاشی توی زندگی میکنم و مسیری که انتخاب کردم طبق علایق شخصی زندگیم بوده این خواسته ی شخصی خودم بوده
همسرم هم چه نوع زندگی رو ترجیح میده یا نمیده یا اینکه بچه ی من در چه محیطی میخواد بزرگ بشه دوباره هیچ ربطی به این تاپیک نداره و نداشته
بنده گفتم اون دسته از دوستانی که میان میگن پول نیست و .... اشتباه میکنند به خاطر همین فاکتور ازدواج نمیکنند چون دقیقا به راحتی میشه پیشرفت کرد زمانی که تلاش کرد
ولی زمانی که رفاه پسند باشی و چشم انداز نداشته باشی همینه قضیه
پسر عموی پدر خانوم من ثروتش رو نمیشه حساب کرد ولی همین آدم گذشته ای داره که هیچوقت فکرش رو نمیکرده از هیچ به همه چیز برسه
این داستانا موند قدیم و اگه الانم باشه تکوتوک با شرایط خاص پیدا میشه ، هیچ "به راحتی" در این جامعه وجود نداره، شما نمی تونید به راحتی پیشرفت کنید یا خوش بین باشید و بدون واقع بینی پیش برید و ازدواج کنید، بحث مالی جدیه و برنامه ریزی دقیق رو میطلبه ، ربطی به رفاه پسندی و این حرفا نداره ... خلاصه در این جامعه تلاش = پیشرفت ، نیست، فاکتورهای دیگر هم دخیله...
نمیدونم تلاش چی میبینین
وقتی کله صبح بری سر کار شب با خستگی برگردی ماهی 1-2 تومن بگیری نمیدونم جای پیشرفتش کجایه! همون پولم ک میره چیزی نمیمونه
چه بسا ک الان خیلی از تولیدی ها ورشکست شدن خیلی های دیگه هم به زور دارن خودشونو راه میبرن
رفیقم چند ساله فست فود داره اینقد وضعش خراب شد فهمیدم همین کلا واگذار کرد
الان هر کاری بکنی محکوم به شکسته
حالا شما ب من بگین جای پیشرفت کجاست ما خبر نداریم؟ ک تلاش کنی ب جایی برسی؟