خیلی خوب بود...مرسی...:31::31::27::27::31::31: کلی خندیدیم:40:...:11:نقل قول:
Printable View
خیلی خوب بود...مرسی...:31::31::27::27::31::31: کلی خندیدیم:40:...:11:نقل قول:
اين سوتي هاي دوستام ها!!!!
خودم سوتي ندادم!
گوشي ايرانسل
قرن 2007
کره جهان
محمد شاه مجلس را به سوپ بست توپ را گفت سوپ:20:
دست مرسی. بسی خنددیم.نقل قول:
خواهری خوش اومدی. جالب بود....نقل قول:
------------
بچه ها ادامه بدین.
2نقل قول:نقل قول:میبینم که برنامه 90 راه انداختین و کارشناسی میکنیننقل قول:
این سوتیه چیز داشت منم وارد حاشیه نشدم طوریکه میشه ازش 2 جور برداشت کرد نوشتم در اصلم همینطوره و ما به هردو خندیدیم اما اون کلمرو با تاکید گفت و یکم زبونش گرفت و دقیقا اینطوری گفت (i:coon-aa) حالا خنده داشت یا نه؟
من دیگه زیاد حاشیه هاشو تعریف نکردم.
---------
wnr girl مرسی خیلی جالب بودنقل قول:
دم همه ي سوتي نويسا گرم!
________________________
امروز سر جلسه امتحان بوديم ... بعد اين اوليارو ميشونن كنار ما كه چي كسي تقلب نكنه ... اين پسره هم كه بغله ما بود چند روز بود هي اذيت ميكرد! (سر جلسه هيچي نميبرم جز يه خودكار) اينم هي گير داده بود كه اين خودكاررو از من بگيره سر به نيستش كنه! زورش هم نميرسد هي زور ميزد نميتونست! اينم عادت داره يه جامدادي با كلي خرت و پرت مياره! شال گردن و دستكشاش رو هم ميچپونه تو كلاش اويزون ميكنه به جا ميز(كلا شباهت زيادي به مستر بين داره) ... بعد هي اين پا ميشد ميرفت بيرون دوباره بر ميگشت ... هي تلاش ميكرد اينو از من بگيره! آخرش قاطي كرده بود اون كلاهرو با اون همه محتوايت كوبيد تو سره من! منم يهو ديديم همه برگشتم به طرف من يه صدايي هم قبلش اومد! بد ديدم پسره داره به من نيگا ميكنه! بعد عمق فاجعرو دست يافتم بهش(جا مدادي بد بختشو از پنجره شوتيدم به بيرون! ) ... بعد يهو ديدم رفت بيرون در عرض دو ثانيه با جامداديش برگشت گفتم چي شد يهو ... گفت فلاني پايين بوده برام اورده! هيچجي ما هم كلي ازش عذر خواهي كرديم كه دست خودم نبود جون تو!(واقعا هم نميدم چرا من اينكارو كردم!) ...
اگه شبيه سوتي نبود ديگه خودتون يه كاريش كنين!
________
يكي ديگه همين امروز ...
من عادت دارم اصلا يه جاي درس حسابي برا درس خوندن نميشينم ... يا رو مبل يا روزمين يا رو ميز غذا خوري!
امرو رو ميز غذا خوري بودم! بد مامانم نشسته بودش ... منم عادت دارم پشت ميز ميشينم شونصد متر ميرم پايين پاهام هم چهل متر وا ميشه!(از عرض و طول!!!) ...هيچي در اوج درس خوندن خسته شده بودم گقتم پاشم برم يه چرخي بزنم ... يه دم پاييم كه زيره ميز بود و پوشيدم ... اونيكيو هرچي زور زدم نتونستم بپوشم ... يهو ديديم مامانم اينجوري ميكنه دمپاييه منو ميخواي چيكا(پاش رو دمپايي من بود!) هي تلاش ميكرد اينو بپوشه منم داشتم از خنده ميمردم ... بعد نيگا كرد ديد كه بعله ...! (خودش هم زد زير خنده!)
اره استرس خیلی داشتم ولی میخواستم برم برج میلاد از اونجا بپرم چون هم (به قول اون زنه تو صرفه جویی مصرف سوخت) کلاس داره هم ادم دیگه مطمئن میشه که ازراییل اومده سراغش.نقل قول:
خفن ترین سوتی که من توی عمرم خوندم این بود.نقل قول:
مییییییییییییترکیم. بمبببببببب
ای ول روحیه منو واسه امتحانات چسبوندی به طاق
البته اينم بد نيست:5: .ولي صرفت ميكنه تا اونجا بري چرا اين همه پول تاكسي بدي:31:نقل قول:
از طبقه ي 3 مردن راحتر از 300-400 است نه؟ ولي من هيچ لحظه اي را با اون وقتي كه تو راه پرت شدن پايين از برج ميلادم عوض نميكنم:8::27:
نقل قول:
سوتی جالبی بود.
راستی چرا بچه دوست داری؟ بچه به چه دردی میخوره؟ [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
اقا ما يه بار تو زمين فوتبال واسه افه اومدن يه شوت محكم از وسط زمين زديم وشانس ما توپ راحت تو دست دروازبان جا گرفت خدا نصيبتون نكنه مربي هم هر چي بلد بود به ما گفت .تو همون حال وهواي فحش و كتك يهو اقاي دروازبان حريف با پشت پاي خودش توپ را شوتيد تو دروازه ي خودشون . از همون جا مربيمون كفشاشو در اوورد وبا همون نيش كنار رفتش دويد طرف ما تا بغلمون كنه ما هم از همه چي بي خبر پا رو گذاشتيم به فرار كه مثلا كتك نخوريم.
اقايون از سوتي جالب همه متتشكريم.
دست مرسی. تونستم قشنگ اون موقعیتو تصور کنم.نقل قول:
یه سوتی مربوط به چند ساعت پیش:
فیلم پارک وی رو گرفتم و همگی به صورت خانوادگی نشستیم نگاه کنیم.
فیلم از اونجا شروع شد که دختره داره نقش لورا رو برای یک پسره بازی میکنه و صورتش زخمیه.
30 دقیقه نشد که فیلم بهم اومد و تمام شد.
هممون گفتیم ااااااااا چه فیلم توپی بود وحشتناک بود ولی چرا دختره اونطوری بود.
از گفتن این قسمت خجالت میشکم ولی ما Cd دوم رو اول نگاه کرده بودیم.
بعدش که همه رفته بودن پی کاراشون دیدم یه Cd دیگه هم داره و ما اونو ندیدیم.
دوباره نشستیم از اول نگاه کردیم.
نقل قول:
:27:سوتیه جلبی بود:31:
نمي دونم چرا اين جوري شدم؟
من قبلا خيلي خوب بودم [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
چند روز پيش يکي از بچه ها اومد به من گفت :" فلاني , فلان جزوه رو داري؟"
گفتم "اره ....ولي تو که واسه خودت نمي خواي راستش بگو ببينم واسه کي مي خواي؟"
بعد منو برد به دوتا دختر معرفي کرد گفت : ايشون گل پسرن!! اون جزوه اي که هم مي خواين بايد از ايشون بگيرين....... [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
دخترا هم کلي منو تحويل گرفتن که آقا .... تو رو خدا! ما اون جزوه رو لازم داريم و لطف مي کني واسه ما مي آريش و منم با کلي غمزه و ادا و اطوار گفتم فردا واسه تون مي آرم! [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
فرداي قضيه شد و رفتم سر قرار ....مي دونستم يه چيزي کمه ولي نمي دونستم چي کمه !
تا اينکه فهميدم چي کمه!
هيچ رقمه قيافه دخترا يادم نمي اومد! [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
هيکل واندازه شون چرا ولي قيافه اصلا!
گفتم غمي نيست اونا که ديگه حتما منو ميشناسن! خودشون ميان جلو!
هي با صداي بلند بلند با در و ديوار حرف زدم.......کسي طرف من نيومد! [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
هرچي بالا پايين پريدم و شکلک در آوردم! کسي طرف من نيومد [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] !
يه ساعت گذشت هيچکي طرف من نيومد
خسته شدم [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
ديدم خيلي ضايع است .....
خوب منم کار و زندگي دارم نميشه که تا فردا صبح اينجا وايسم.....
شروع کردم به گشتن!
هر کي به نظرم آشنا مي رسيد گفتم:
خانوم ببخشيد من قرار نبود براي شما جزوه بيارم؟ [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
همه هم به من جواب دادن :نه! [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
.......
نشون به اون نشون که جزوه هنوز تو کيفه .......اون رفيقم رو هم هنوز نديدمش!
نمي دونم شايد هم خواب ديده بودم که يکي از من جزوه مي خواست!
ببينم........
شما ها از من جزوه نخواسته بودين؟
چند وقت پيشم يه شب اوضاعم خيلي بد بود و بد مريض بودم
اصلا نميفهميدن چي به چي هست!
خلاصه يکي از بچه هاياومد ودم در شروع کرد به ماچ و بوسه
که طلبكار جون خداحافظ! ما رو حلال کن!
منم هي ميگفت فدات بشم قربونت برم به سلامت!
بعدش گفت تيغ داري؟ گفتم آره و رفتم براش آوردم و خلاصه رفت
منم اصلا نميفهميدم که چه خبره
تو اون لحظه اسمم رو هم يادم نمي اومد
نيم ساعت بعدش مامانش زنگ زد با گريه و زاري که آره فلاني به قصد خودکشي زده بيرون!
حالا بگذريم سر چي...
مامانش گفت که خدا خدا ميکنه که بياد پيش تو
چون تو تنها کسي هستي که ميتوني مخش رو بزني و حرف ترو ميخونه!
طلبكار ترو خدا نذاري بچم خود شو بکشه باهاش حرف بزن...
من گفتم چشم و تازه فهميدم که چه کار کردم!
بنده خدا 2 ساعت من و ماچ و بوسه ميکرد که من مخش رو بزنم نره خود کش و مثلا بهش اميد بدم!
من تيغ دادم دستش و گفتم به سلامت!
و البته چيزي که واضح ميباشد به جز چند تا زخم روي دست و دزديده شدن موبايلش...اتفاق خاصي براي اين هموطن عزيزمون نيافتاد...
ببینم طلبکار جان این پست 2168 از سوتیهای خودته یا از جایی کپی کردی؟
وااااای چرا این کار و کردی؟؟؟ من جای دوستت بودم اون تیغ رو فرو میکردم تو شکم دوستای بی معرفتی مثل تو ولی خداییش خیلی خندیدمنقل قول:
راستی من همیشه لنگ جزوم همه جورش رو داری؟؟؟ شاید من بودما
اقا طلبكار خيلي جالب بود كلي خنديديم .
راستي چرا از گفتن اسمتون خودداري ميكنيد؟
بچه ها يه سوتي بزرگ دادم كه تا الان دارم بار سنگين خجالتو به دوش مي كشم. اول نمي خواستم خودمو لو بدم بعد دل به دريا زدم گفتم تا كسي نمي بينه بذار بگم عقده ام خالي شه :D
دور از جونتون من دانشجوي پزشكي ام ..... :P اخ ببخشيد منظورم اينه كه دور از جونتون يه روز وقت عمل جراحي داشتم و دكترم هم كلي تحويلم مي گرفت ٬هي خانم دكتر خانم دكتر راه انداخته بود واسم٬كلي هم رو سواد نم كشيده و اب رفته ما هم طفلي حساب مي كرد :-) ولي اخه پدرت خوب٬مادرت خوب كجاي من شبيه دكتر باسوادهاست كه اينقدر به اطلاعاتم ايمان داشتي؟؟!!!!1 :O :P
حالا اينا بماند٬بريم سر بزرگترين سوتي زندگيم٬يا بهتره بگم بزرگترين غلطي كه كردم :-S :-S
اقا جان روز عمل رسيد و من قرار بود ساعت 9 تو بيمارستان باشم٬ چون خونه ام از بيمارستان دور بود منم صبح زود ساعت 6 بيدار شدم و در حال حاضر شدن بودم كه ديدم اين شكم هميشه گشنه ما بد جور داره داريه دنبك مي زنه٬خيلي هم احساس ضعف داشتم٬خلاصه علم و دانش و اكاهي نداشتم رو گرو گذاشتم و جهت اطمينان بيشتر هم از دوست همكلاسيم كه قرار بود باهام بياد بيمارستان مشورت خواستم كه مثلا به نظرش الان چيزي بخورم يا نه؟؟!!!!1 اونم با اطمينان گفت٬اره بچه جون٬يه چيزي بخور كه جون بگيري٬اخه بعد از عمل حسابي ضعف مي كني و از حال مي ري!اقا جان ما رو بگو شير شديم رفتيم دور يخچال كه يه صبحونه مشت بخوريم :| :| :O
اين همه چيز تو يخچال بود 2زرتي رفتم سراغ يه ليوان شير خنك٬تا ته خوردم٬ :kidding :quiet
يه سانديچ هم خوردم كه مثلا خير سرم يه وقت غش نكنم تلف بشم ;)
خلاصه ما رفتيم بيمارستان و بستري شديم و پرستار اومد كه به دستور دكتر اقدامات لازم رو براي عمل انجام بده. اقا جان سرم رو وصل كردند و بار ديگه عوامل بيمارستان كه دل خجسته اي داشتند هي واسه خودشون من خانم دكتر رو تحويل مي گرفتند و كلي واسه انتخاب اين رشته تشويقم مي كردن٬ اخه بيچاره ها هنوز حاليشون نبود چه گندي زدم :-S :(
تا اينكه اقاي دكتر تشريف اوردن و شروع كردند به احوالپرسي هاي قبل از عمل :No :cry
همينكه گفت البته عزيزم خودت كه بيشتر از من شرايط قبل از عمل رو مي دوني ٬خوب چيزي كه نخوردي نه؟؟!! منو بگو كه يه ان يادم افتاد چه شكري خوردم :No :cantbelieve
از خجالت روم نمي شد چيزي بگم ٬ولي خوب اگه نمي گفتم هم جونم در خطر بود٬با ترس و لرز گفتم 2چرا يه خورده صبحوونه خوردم.دكتره شد :O :-O :|
منم كه :$ :'( :( گفت خوب چي خوردي٬منم با افتخار هر چي بيشتر افتضاحترين چيزي رو كه خورده بود اول گفتم ٬گفتم يه ليوان شير (H):5: اقا جان دكتره كم مونده بود همونجا وسط اتاق خودشو تيكه پاره كنه٬ از يه جاييش دود ميومد٬اگر كسي نبود حتم دارم خفه ام مي كرد. :-) :angrytalk :angrytalk :@ گفت مثلا خير سرت اين چيزا حاليت ميشه تو ديگه چرا؟؟!!!11
من خودم روزي به 10 تا مريض تعليمات قبل از عمل مي دم كه تا 24 ساعت قبل از عمل چيزي نخوريد٬چي كار بكنيد چي كار نكنيد٬اما به خودم كه رسيده بود گند زدم واقعا از خودم خجالت كشيدم٬باور نمي كردم يه همچين سوتي حيثيتي گنده اي داده باشم ولي خوب ديگه پيش اومد :( :S :S
بعد هم كه دكترم كلي غر زد٬عمل رو انداخت واسه يه روز ديگه٬ چون به هيچ وجه امكان نداره به شكم پر كسيو عمل كنند٬زيرا مريض در حين عمل و بيهوشي اگر استفراغ كنه مي ميره :shocked به هر حال عمل لغو شد و افتا واسه يه روز ديگه٬و تا هنوز كه به دكترم مراجعه مي كنم بهم مي خنده٬مي گه خانم دكتر صبحونه كه نخوردي نه؟؟!!!!!!!11 البته اون روز هم كلي پرستار و دكترا مسخرم كردند :'( :41:
اما عوضش تا عمر دارم ديگه اين غلطا نمي كنم و حواسم خوب جمعه. ;)
فكر كنم اگر مجاني هم ويريتتون كنم هيچ كدومتو بعدر از خوندن اين سوتي نميايين پيشم :P :27:
همينطورينقل قول:
شناسايي نشم
ممنون جالب بودنقل قول:
منم سوتی که میخوام بزارم تو مایه های سوتی بالائیست که تصادفی منم این موضو ع رو تایپ کرده بودمو میخواستم بزارم .
همین تابستون من یه عمل کوچولو ی بی حسی داشتم رفتم اتاق عمل و منو نیمه بیهوش کردن جشمام باز بود و فقط انگشت پام و بیحس کرده بودن اما کل اتاق دور سرم میچرخید و گیجی ویجی میرفتم بعد از اینکه دکتر گفت تموم شد منم که تو حال خودم نبودم و فکر میکردم خوب خوب شدم گفتم دکتر دستت درد نکنه و ملافرو انداختم اونورو میخواستم پاشم برم بیرون یه دفه 4 تا دکتر بهم حمله کردن جلو مو گرفتن یکیشون نیشخندی زدو گفت کجا میخوای بری منم که زیاد تو حال خودم نبودم گفتم خوب شدم دیگه میرم بیرون قدم بزنم فکر کنم خندیدن چون همش میچرخیدن و قیافشون یادم نمیاد. منو به زور خوابوندن و بردن دیگه زیاد یادم نمیاد.
سال اول دبيرستان يه پسره بود که تيريپ کت و شلوار و بعضي روزها حتي کروات ميزد.
اولاي سال حواسم نبود پاشو لقد کردم. خيلي جدي گفت: ميدوني چيکار کدي؟؟؟ کفشاي 500 دلاريمو کثيف کردي. منو ميگي گفتم هـــاااااااه!!!!
خلاصه اين آقا ميگفت عينکم از آلمانه شلوارم از روسيه و پيرهنم از انگليسه و از اين حرفها.
يه روز يه تي شرت تنش بود. بچه ها هميشه از اين ميپرسيدن لباستو چند خريدي تا باز يه چيزي بگه و ما بعدا بخنديم. خودش نميدونست و خيلي جدي ميگفت. داشتم ميگفتم يه تي شرت سبز تنش بود که بچه ها کم کم جمع شدن گفتن چقدر تي شرتت خوشکله. از کجا خريدي. نه چپ کرد نه راست صاف گفت سوئيس!!!
گفتيم تو کي رفتي سوئيس؟؟ گفت خالم برام خريده.
يهو بچه ها تحملشون تموم شد و اين رو گرفتن و از بالاي يقش مارک لباسشو در آوردن که نوشته بود: جهان آرا
مارو ميگي دوباره گفتيم هـــاااااااااه!!!
خب می بینم که سوتی هاتون ته کشیده
منم یکی بگم البته این سوتی یکی از آشناهاست
ماجرا اینه که یکی از بر و بچس آشنا دانشگاه قبول میشه تهران اقا این میره اونجا کلی دوست موست گیر میاره یه دفعه دوستاش بهش میگن بابا تو که بچه شمالی برای ما یه کم گوجه سبز بیار دیگه
اینم میگه باشه بابا هرموقع برم شهرمون میارم
خلاصه قضیه از این قراره که اینجا کسی گوجه سبز نمیگه به اون میوه و همه میگن آلوچه
این بنده خدا هم میره تو باغشون هرچی گوجه سبز و کال و نرسیده بوده میکنه یه ساک پر گوجه کال میبره با خودش
اونجا که مرسه میبینن میگه بابا این چیه دیگه ما گوجه سبز خواستیم این چیه
اینم میگه خودتون گفتین گوجه سبز میخواین دیگه من چی کار کنم :27:
هرچند زیاد باحال نبید ولی در بی سوتی ای بازم از هیچ چی بهتره
چند ماه پیش با یکی از دوستام رفته بودیم شلوار بخره . بعد دادیم واسش کوتاه کنن . خیاط گفت نیم ساعت دیگه بیا . ما هم رفتیم شام بزنیم . وقتی که برگشتیم دیدیم پلیس داره بازار رو خالی میکنه و هی میگه : برید ، بخدا مسئله ای نیست . ما هم گفتیم ای دل غافل بمبه . آخه چند روز قبلش هم توی دستشویی های بازار بزرگ اهواز بمب گذاشتن که خنثی کردن . خلاصه از یه راهی با ترس ولرز رفتیم تو بازار . باورتون نمیشه . هر لحظه امکان داشت بمبی منفجر بشه . خلاصه رفتیم شلوار رو گرفتیم و از کوچه پس کوچه بر گشتیم خونه . من هم برداشتم به داییم اس ام اس زدم که : toye bazar emam bomb gozashte boodan. police ham eltemas mikard berin inja namoonid. BE MAMANAM NAGI HA . بهش گفتم نگو چون بعدش دیگه مامانم هر وقت بخوام بیرون برم هی میگه زود بیا و از این حرفا . اون هم نه گذاشت و نه برداشت به خونه زنگ زد به بابام گفت توی بازار بمب گذاشتن و الان رضا اس ام اس زد . میگه به مامانم نگو . چی شده ؟ اتفاقی افتاده ؟ بعد از این تماس خونه یه آرامش خاصی گرفت . آرامش قبل از طوفان :31::31: :31:بقیه اش رو خودتون میدونین.
نمیدونم متوجه شدین یا نه؟؟؟
به تازگی ایستگاههای مترو داخل شهر تهران وقتی به ایستگاه میرسیم علاوه بر اینکه به فارسی نام ایستگاه را میگه به انگلیسی هم میگه
به عنوان مثال وقتی میرسیم ایستگاه دانشگاه شریف میگه:
Next station DANESHGHA-e-SHARIF!!!!
البته شاید بشه گفت که این سوتی نیست اما این یکی را توجه کنین:
وقتی مترو به ایستگاه امام خمینین میرسه به زبان فارسی میگه:
ایستگاه امام خمینی ، مسافرین محترمی که قصد عزیمیت به ایستگاههای میرداماد یا شهرری دارند در این ایستگاه از قطار پیاده شده و با توجه به تابلوهای راهنما وارد خط 1 شوند!!!
بعد بالافاصله خیر سرش میخواد اینو انگلیسی بگه!!
تمام جمله را به انگلیس درست میگه تا میرسه به اونجایی که من بالا قرمز کردم!!!!
mirdamad YA shahre rey!! [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
آخه ادم چی به اینا بگه؟؟؟ [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
اقا من یه دختر خاله دارم بچه که بود به سیب میگفت شیب حالا باحالترش اینه که تو املاهاشم سیبو مینوشته شیب :31:
یه سری واسه درس تاریخ اومدم اسم یکیو بگم مستر گولوا بود یا یه همجین چیزی گفتم مسترگوگولی بعد واسه اولین بار خنده این دبیر تاریخمونو دیدیم:34:
من شوخی کردمها ناراحت نشین - جای منو که تنگ نکردین. ولی فاصله ی بین پستهای سوتی رو زیاد میکنید :دی
_____________________________________
تو صف عابر بانک بودم. تقریبا دو سه نفر جلوم بودن.
این نفر اول رمزشو زد پول گرفت. دوباره کار گذاشت که پول دوباره بگیره. رمزش رو 2 اولش رو زد. یکم صبر کرد. منم سریع گفتم 2536
همه برگشتن بهم نگاه کردن.
چه اسپم بازاریه سوتی های همه ته کشیده دیگه کسی سوتی یادش نیست؟؟
من که خیلی وقت پیش گفتم اینجا هم داره اسپم بازار میشه! کمتر اسپم بازی کنید تو رو خدا.
چند روز پيش با چند تا از دوستامون تو پارك داشتي ميرفتيم كه من يه زنه رو ديدم (ازپشت) كه عين خاله ما بود حتي لباساش. ما هم رفتيم جلو دستمو نو گزاشتيم رو چشم اين زنه گفتيم تو پارك چي كار ميكني كلك اين يارو هم كه كپ كرده بود گففت شما؟دستتون رو برداريد آقا.اشتباه گرفتين.گفتم اگه گفتي من كيم؟يه لحظه ساكت شد بعد گفت احمد تويي خيلي شوخيه بي مزه اي بود قلبم ريخت.من هم سرمو بردم جلو گفتم دالـــــــــي يه هو ديدم اه اين كيه ديگه منم تا ديدم ضايع بازيه شروع كردم به عضر خواهي :43::43:اين يهرو هم افتاد دنباله ما هي با كيفش ميزد:grrr::grrr:. تو حين فرار فقط متو ديدم كه اينجوري:18::blink: نگاه مي كردن.رفيقامونم اين جوري:16::16::39:
نقل قول:
بد ضایع شدی
چرا اینجا این همه اسپم دادن آکوا فقط منو خورد:19:
بچه ها دیگه سوتی نمیدین؟؟؟ منم دیگه اسپم نمیدم:27:
بیا زدن عکس مکسای مارو پاک کردن
من نگفتم مشکل داره گفتی بزار
حالا خوبه بن نشدم
باز یه سری عکس میزارم
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
بابا مرسي به اين انصاف
كجا دارن استخدام مي كنن ما هم بريم
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
همه جور چراغ داريم به جزچراغ پشت سر آدمها
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
تبليغ جالب تلسكوپ
البته در اين كه چين دنيا رو فتح كرده شكي نيست
عكس اول ماه رو نشون ميده - عكس دوم پرچم نصب شده روي ماه - عكس سوم هم نوشته روي پرچم آمريكا كه نوشته Madi In China
چند روز پيش پياده داشتم مي رفتم خونه دوستم٬ يه ماشين كنار خيابون پارك بود٬ اينجا تو دبي همه شيشه ماشينهاشونو دودي مي كنند كه توي ماشين ديده نشه٬ و يه مزيت ديگه اي هم كه داره اينه كه مي شه به عنوان اينه ازش استفاده كرد٬ اقا جان من همينكه از پيش اين ماشين رد شدم هوس كردم يه نگاهي به سر و صورتم بندازم ببينم مرتبه يا نه؟؟!11 همين جوري مقابل شيشه در راننده وايستادمو داشتم موهامو يه خورده جمع و جورش مي كردم و خودتون ديگه مي دونيد دخترها وقتي مقابل اينه قرار مي گيرند چقدر دقيق تمام سر و صورتشونو بررسي مي كنند٬ منم كه سخت مشغول بودم يه دفعه ديدم صداي موتور ماشين اومد و ببببببببببله اقا پاشو گذاشت رو گاز رو رفت و من موندمو ادماي دور و ورم كه بهم مي خنديدند٬خداييش بد جور ضايع شدم٬اصلا به اين فكر نكرده بودم كه كسي تو ماشينه:20:
سلام. ميشه بگيد اينجا منظورتون با كي بوده؟؟؟؟؟؟نقل قول:
تنها آغا ي معروفي كه من ميشناسم " آغا محمد خان قاجار " بوده. من فكر ميكردم اينجا همه آقا هستند. حالا اگه اشكالي نداره " آغا" ي اينجا، كه شما ميشناسيدس به ما هم معرفي كنيد!!!
این اغا مث لفظش تو فارسی نوشته میشهنقل قول:
تو مه ارز من شوت تر تر ترییییییی:27:
نقل قول:
:18::18::18:
سلام دوست عزيز
ميدوني من كلا فارسيم ضعيفه!!!!! هم معني كلمات رو درست نميدونم مثل " آقا " و " آغا ". و هم اينكه همه كلمات فارسي رو نميتونم درست بخونم و معنيشون رو بفهمم.
ضمن اينكه من IQ پاييني هم دارم و اصلا منظورتون رو از اين پستتون نفهميدم.
چند وقت پيشا (هفت هشت ماهي ميشه) رفته بوديم بيرون شهر با همه اقوام و اينا... من كلا با داييم خيلي جورم و باهم شوخي مي كنيم و اينا...همينجور كه نشسته بوديم گفتم يه مزه اي بريزم،يه جوكه هست در مورد زني كه حامله نميشه بهش يه كلمه اي ميگن.....(Waterproof:46:) ماهم رفتيم راست واسه داييه تعريف كرديمو بعدش هم غش غش واسه خودمون خنديديم.....بعد يهو احساس كردم خوشش نيومد يكم فكر كردم و ايندفه يه چيز وحشتناكي يادم اومد:mellow: ....زن دايي من نازاست.
تا يكهفته همينجور بر خودم لعنت مي فرستادم و فحش ميدادم، هنوز هم كه يادم مياد اعصابم خرد ميشه، واقعا خيلي آدم بيشعوري هستم:biggrin:
سوتی یعنی این...نقل قول:
یعنی وقتی بعدا ادم یادش میوفته بزنه تو سر خودش!:31:
ضایع شدی اما گذشته از اینا خیلی دلم واسش سوخت تو فکر میکنی چیزی نگفت به نظر من که از تو آتیش گرفت شاید غمگین ترین سوتی بود که اینجا خوندم :41:نقل قول:
نقل قول:
ضایع شدی؟؟؟
خوبه دبی ماشیناش اونجورین ما که از خیر همین شیشه های معمولی ماشین هم نمیگذریم اما خوبب اصلا گیریم کسی تو ماشین نبود همین که جلو ملت واستادی روبه آینه خودش که کلی ضایع بازیه:11: