گفته رضا صادقی از ایران می رود نگفته رضا صادقی از ایران رفت
Printable View
گفته رضا صادقی از ایران می رود نگفته رضا صادقی از ایران رفت
سلام
چه جوری میشه با رضا ارتباط بر قرار کرد
ایمیل داره؟
سایتش چیه؟
کسی نمیخواد جواب منو بده؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ ؟؟؟؟
سلام نه من که ندارم
ولی اگه بتونی یه جوری حسین مرسلی مدیر سایتشو پیدا کنی میتونی شماره رضا رو هم پیدا کنی
سایتشم
rezasadeghi.com
بود که فکر نکنم در دسترس باشه
آهنگ جدید و فوق العاده زیبای رضا صادقی به نام لبخند خدا
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
192
[192].mp3کد:http://dl5.farskids21.com/Ali/89/03/20/Reza%20Sadeghi%20-%20Labkhande%20Khodaa%20
128
64کد:http://dl5.farskids21.com/Ali/89/03/20/Reza%20Sadeghi%20-%20Labkhande%20Khodaa.mp3
کار قشنگی شده دانلود کنیدکد:http://dl5.farskids21.com/Ali/89/03/20/Reza%20Sadeghi%20-%20Labkhande%20Khodaa.ogg
رضا صادقی چند روز پیش ایران را به مسیر دبی ترک کرد ...
دلیل رفتن رضا صادقی به دبی برای تنظیم قراداد با صدابردار انگلیسی بود که صدابردار
جرج مایکل نیز هست واین تنظیم قرارداد برای حرفه ای تر شدن هر چه بیشتر
کنسرتهای مشکی پوش ایران است
و بعد از تنظیم قرار داد با این صدابردار سراغ ۱۰ نوازنده حرفه ای عراقی خواهند رفت
و با آنها نیز قرار داد امضا میکنند ...
یعنی نوازنده های عراقی از نوازنده های ما بالاترن؟
كنسرت رضا صادقي در زنجان زمان : 1 و 2 تير ماه مكان : زنجان
خدايا با توام...خدايا با توام...
سلام خوب هميشه.
مدتی در گيرودار کودکی،کودکانه از تو دور بودم
می دانم دلخوری ، اما به دل خسته ام ببخش.
پس آشتی ! باشه؟
گاهی به آهی ، راهی طولانی می شود وآن قدر
در اين آه راه نور غرق می شويم که گويی
نمی دانيم چرا آغازش کرديم.
عزيزم با تو فقط می توان گفت ، ناگفته های
عمری که ديگران از او گريزانند. از خستگی هايم
نمی گويم چون می دانی ، پس بشنو از بی تو بودنم!
هرگز آهم را نميبخشم که اين گونه دورم کرد
گويی از خويش و تو نبودم . آوارگی روحم را
چه جوابی است جز هزاران سوال بی جواب.
تو از دور می ديدی اما من از نزديک بريدم.
دستان يارگونه ات را برسرم بنواز.« آخه قربون نگاهت ، من که جز تو کسی رو ندارم»
دلم برای خنده هايت تنگ شده.دوستت دارم
با تو باز هم به باغ تو برويم و بگوييم و بخنديم.
ممنونم که دلت برايم سوخت و نگذاشتی بسوزم.
راستش سوختم اما خاکستر نشدم .
سوختم و ساختی من را...
راستی از آن بالا چه خبر؟خيلی وقت است دعوتم نکردی
ميدانم درحد ضيافتت نبودم.
حق داری گلم.اما من بی دعوت می آيم تا باز هم
بيشتر و بيشتر دلت برايم بسوزد.زنجير ابلهانه
تفکرات بچگانه ام زشتم کرد اما...
قول می دهم خوشدل شوم رهايم نمیکنی می دانم.
چون می دانی دوستت دارم.دوستت دارم
چون در گذر هر لحظه من جاری می شوی.
عاشقانه هايم،شاعرانه های همه و همه بی تو،نگاتيو
سوخته ای است که تصويری از آن بي پرده
قلبی نخواهم ديد.بگذار کنارت بمانم.بگذار با تو فخر
فروشی کنم.
تنهاترين لحظه،پرترين حضور تو بود که من نفهميدم.من را ببخش.
خوبِ هميشه،من را ببخش.
داستان هميشگی رفتن و ماندن و بودن پر از خستگی را
می خواهم بشکنم.می خواهم از شعری ،از نتی و شيد
حتی سکوتی ،از اين حلقه تنگ ونفس گير رهايی يابم.
کمک می کنی؟
شک نميکنم بی ترديد «تو با منی هرجا برم خدايا با توام...»