تو به کس مهر نبندی مگر آندم
که ز خود رفته در اغوش تو باشد
لیک چون حلقه بازو بگشایی
نیک دانم که فراموش تو باشد
ـــــــــــــــ
غم انگيز نه؟
Printable View
تو به کس مهر نبندی مگر آندم
که ز خود رفته در اغوش تو باشد
لیک چون حلقه بازو بگشایی
نیک دانم که فراموش تو باشد
ـــــــــــــــ
غم انگيز نه؟
این شعرو مامانم خیلی دوست داره
دمی با غم به سر بردن جهان یک سر نمی ارزد
به غم بفروش دلق ما کزین برتر نمی ارزد.....
--------------
فرانکم هنوز حل نشده آیا؟ [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
دوستانی که تازه در این تاپیک فعالیت می کنند ضمن خوش آمد گویی
لطفا قوانین نا نوشته تاپیک رو حفظ و موضوع تاپیک و نوع اشعار رو با دقت رعایت کنند
پیشاپیش تشکر می کنم
در اين دنيا نكردم من گناهينقل قول:
نوشته شده توسط Monica
فقط بر روي تو كردم نگاهي
نگاه من اگر دارد گناهي
مجازاتم بكن با يك نگاهي
يه نفر مياد كه من منتظر ديدنشم
يه نفر مياد كه من تشنه بوييدنشم
دادا جون
چرا هي شعر ميذاري؟
ببين اخرين حرف شعر قبل چي چي بوده با همون شروع كن!!!!!!!!!!!
و يك عدد هم بذار و نه بيشتر ممنون
حالا اخرين حرف اخرين شعر شوما "د" است
من هم با اون شورع مي كنم
ديدي اي دل كه غم عشق دگر بار چه كرد
چون بشد دلبر و با ياد وفا دار چه كرد
ديگر به اعتماد كه بايد بود ؟نقل قول:
ديدي اي دل كه غم عشق دگر بار چه كرد
چون بشد دلبر و با ياد وفا دار چه كرد
ديوار اعتماد
فرو رخت
و كسوت بلند تمنا
بر قامت بلند تو كوتاهتر نمود
پايان آشنايي
آغاز رنج تفرقه اي سخت دردناك
هر سوي سيل
سنگين و سهمناك
من از كدام نقطه
آغاز مي كنم ؟
توفان و سيل و صاعقه
اينك دريچه را
من با كدام جرات
سوي ستاره سحري
باز مي كنم ؟
نقل قول:
من شکسته بد حال زندگی یابم
در ان نفس که به تیغ غمت شوم مقتول
چه جرم کرده ام ای جان و دل به حضرت تو
که طاعت من بیدل نشود مقبول
لب تشنه مي دود نگهم هر دم
در حفره هاي شب ‚ شب بي پايان
او آن پرنده شايد مي گريد
بر بام يك ستاره سرگردان