قدم بزن در خاطرات من
چه یافتی؟
تو ، تو ، تو ، تو
تمام خاطراتم را احاطه کردی!
Printable View
قدم بزن در خاطرات من
چه یافتی؟
تو ، تو ، تو ، تو
تمام خاطراتم را احاطه کردی!
در جادههای سرخ شفق
آسمان، بارانی است
آسمان بارانی است
ساعت دیواری، نیمه های شب را
تهنیت می گوید.
من چه تنها هستم
غم تنهایی را، با که می باید گفت؟
با اجاق خاموش؟!
با چراغی که در آن نوری نیست؟!
پشت این پنجره، باران غمی می بارد.
من غرورم، گم شد
در هیاهوی بزرگ این قرن
در هیاهوی بزرگی که برای هیچ است.
چه کسی گفته که؛ اکنون انسان
از برای انسان
تکیه گاه خوبی است؟
چه کسی گفته
مرا باور نیست.
آسمان بارانی است.
(صدیقی)
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
اه که می روی ...
خـُـرد که می شوم ....
پاییز است و صدای خش خش برگهای زیر پا ....
هوس يک بوسه ي فرانسوي
ميان ديوانگي يه تانگوي مرگبار
پا برهنه رو سراميک هاي سفيد
هي لعنتي.....!!!!!!
من در لباس رقصم چشم براه توام.....
هَركس از این دُنــیـــــا چیزی برداشت
من از این دُنـــیـــــــا
دَستـــــــ برداشتم
این روزها همه به من
د لـتــنــگــی
هدیه می دهند
لطفا آتش بس اعلام کنید!
تمام شد
دلـــــــــم...!
راه*هاي زیادی هست
که از آنها تو به يادم مي*آيي!!
و باور كن..
من راه*هاي اندكي
براي فرار از تو دارم!
باید بگویمت
مبادا
ازقلم بیوفتی
هرچند
ازچشم تو افتادم
و
دلم شکست !!!
لطفا دستگاه های شوک را خاموش کن
و لبانت را ببند
جمله های عاشقانه دیگر فایده ای ندارد !
.
.
.
عشق درونم مرد دیگر !!
هنوز هم توی همان کوچه ی بن بستـــ ..
یادت هست؟؟؟ قرار بچگی هایمان؟؟
تا بیایی گلهای دیوار زن تنهای همسایه را پرپر میکردمـــــ
و حالا... خاطره پرپر میکنم ؛
و فکر میکنمــــ
چه شباهتیست .. میان لبخند معنی دار زن تنهای همسایه ...
و .. خیانت چشمان تو در کوچه ی بعدیــــــ ...!!