[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
(ماهی سیاه کوچولو)
از خـواب پـا شـدم امـروز
چـشـمـای بـسـتــتو دیـدم
مـاهـی سیـاه ِ کـوچـولــو
تُـنـگ ِ شـکسـتــتو دیـدم
دیــدم همـیـن که مـی خـونـن
تــاریـــخ تــشــنــگـی هـاتـو
دریاچه های خشکیده
خـون گـریـه مـی کـنـن بــاتـو
اخـبــار داغ رو مـیـخـونـم
هـرچـنـد خـوب مـی دونم
داغـی کـه رو ارس مـونـده
این کـوه سـخـتــو لـرزونده
نـه شـعـر آذری گفتم ، نـه خـون آذری دارم
نسبت به مردمت امـا ، حـس بــرادری دارم
رنــجـور آذربـایـجـان ، مـعـصـوم آذربـایـجـان
مـغـرور آذربـایـجـان ، مـغـمـوم آذربـایـجـان
آروم میگرفتم با افسانه های شیرینت ...
آهسته گریه می کردم با شهریارِ غمگینت ...
دل ابــر بــود و بــارون شـد ،
سـرمــا زد و زمـستون شد ،
آبـــــادیــ ــا بـیـابــون شد ،
هـرچـی کـه بــود ویــرون شـد ،
هـرچـی کـه بــود ویــرون شـد .....
10/10