سيگار هايم ؛
بوي خون گرفته اين روزها
رگ هايم ؛
بوي دود
../.
Printable View
سيگار هايم ؛
بوي خون گرفته اين روزها
رگ هايم ؛
بوي دود
../.
نقل قول:
عبدالقادر بیدل دهلوی را گفتند: (معجزه شاعری ات را به ما نشان بده و بیتی بسرای که بتواند تا همیشه ادامه یابد بی آنکه قواعد شعر درهم ریزد) مولانا بی درنگ این بیت را سرود :
( نشانت می دهد هر دم به انگشت عصا پیری
که مرگ این جاست یا این جاست یا این جاست ... )
مادرم با اشکهایش لباس می شست
مدام با خودش حرف می زد
از درد ، از مرد . . .
انقدر گفت
که آرزو کردم هرگز بزرگ نشوم !
مادرم حق داشت
او زبان کمربند را خوب می فهمید ...
من فقط در نخ کامیونم بودم ...
کنار حوض کوچک حیاط
خدا را پشت کامیونم سوار می کردم
و دنیایم را نشانش می دادم
اما خدا همیشه
در دست اندازها از پشت کامیون می افتاد
گریه می کردم
مادرم می گفت ، نگران نباش
خدا این جاست
یا این جاست
یا این جاست
یا این جاست
یا این جاست
"کسری مطلق "
دارند عصبی*اَم می*کنند کلمات
وقتی به حذفِ نامِ تو
رأی نمی*دهند...
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
از ستاره ها دورتر نمي روم
تو همين جا منتظرم باش
به گنجشك ها گفته ام
هواي دلتنگي ات را داشته باشند
تا من برگردم.
از چه بگويم وقتي
دلت,
حتي از دلتنگي مهيب اين روزهايم هم
بي خبر است...؟!!
وقتي قلب مهربانت از اين
شب گريه هاي پائيزي
هيچ نمي داند..؟!!
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
صـــدا / ..
صـــداـے پـــاـے رفتـــنـے بــود
کــــﮧ آمـــدن را / ..
در دفتـــر نــت هـــایــش
جــا گــذاشتــه بود .. / .
" نـــگار معبــود ـے "
خواهــش می کنم ؛
پنجـره را بـاز بگذار ..
و بـرو !!
هوای دلــم..
به وسعت تمـــام حرف های نا گفته ات..
گرفته اســت..!
نه پی حرفـی برای گفتنــ
نه پی راهــی برای رفتـنــــــ
خــسته استـــــ…
دلــمـ…
_____
زیر پتو
دنیای بزرگ تری است
رویاهای من...
رو سر بنه به بالین ، تنهــــــــا مرا رها کن
ترک من خراب شبگرد مبتلا کن
ماییم و موج سودا، شب تا به روز تنهــــــــا
خواهی بیا ببخشا، خواهی برو جفا کن
----------------------------------------------------------
پ ن : خــــــــــــوبم : )