دیروزها را
باد برده است
و فرداها
آمیزه ای است
از امید
و تصور مبهم یک خوشبختی
کاش
در این دایره
ابر بطالت
نقطه ی روشن کنون را
پنهان نکند
...
Printable View
دیروزها را
باد برده است
و فرداها
آمیزه ای است
از امید
و تصور مبهم یک خوشبختی
کاش
در این دایره
ابر بطالت
نقطه ی روشن کنون را
پنهان نکند
...
در كلبه اي تاريك
كه از وحشت ماندن
ديوانه پرواز مي كند
تا مرگ را
در ديوارهاي
كلبه ي تاريك
به بال هاي شكسته ي خود
آشنا سازد
آنگاه آرام گيرد
تا جسم خاموشش را
به روشنايي هديه كند
شايد فردايي
از خود زنييِ او
به ديوار سكوت
روزنه اي هويدا شود
وجاري شدن آغاز
-----------
سایه جونم با این اواتار بازی بساطی درست شده واسه ما [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] اما هیچکی سایه خانومیه من نمی شه [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
زان لحظه که دیده بر رخت وکردم
دل دادم و شعر عشق انشا کردم
نی نی غلطم کجا سرودم شعری
تو شعر سرودی و من امضا کردم
خوب یا بد تو مرا ساخته ای
تو مرا صیقلی کرده و پرداخته ای
....................................
..............................لطف داری عزیز . چیزی شده ؟
ياد آن شام غريبان هستم
ياد آن لحظه ي آخر با تو
لحظه ي تلخي بود
لحظه ي رفتن تو
توي ايوان بودم خفته و بي خبر از هر چه كه بود
شايد اما آن دم
خواب تو مي ديدم
گاهگاهي با خود زير لب مي گويم
كه هنوزم خوابم
كه تو هستي هنوزم با من
شامها فكر فراقت بودم
ليك حتي يك بار
نشد اين رفتن تو باور من
كوچه ي خاطره ها
صبح آن روز شد از رفتن تو غرق سكوت
كفتران دانه نخوردند آن روز
بوته ي ياس شد از رفتن تو پژمرده
كفتران دست تو را مي خواهند كه بپاشي دانه
همه كس باز تو را مي خوانند
كوچه بي تو تنهاست
خانه بي تو خاليست
لحظه ي رفتن تو
لحظه ي تنهاييست……
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
من تازه اين تاپيك رو ديدم و به نظرم خيلي جالبه .نميتونم هر 526 صفحه رو بخونم اميدوارم تكراري نباشه:
تا زهره و مه در آسمان گشت پديد
بهترزمي ناب كسي هيچ نديد
من درعجبم ز مي فروشان كايشان
زين به كه فروشند چه خواهند خريد
دل دیر باورم باور نکردی...که آخر بی کس و تنها میمونی
ای دل,ای جان..برو فکر دیگ کن...یاد یاران برو از سر بدر کن
یا حق..... ;)
نشان يار سفر كرده از كه پرسم باز
كه هر چه گفت بريد صبا پريشان گفت
فغان كه آن مه نا مهربان مهر گسل
به ترك صحبت ياران خود چه آسان گفت
من و مقام رضا بعد از اين و شكر قريب
كه دل به درد تو خو كرد و ترك درمان گفت
غم كهن به مي سالخورده دفع كنيد
كه تخم خوشدلي اينست پير دهقان گفت
گره به باد مزن گرچه بر مراد رود
كه اين سخن به مثل باد با سليمان گفت
...
تیرم تیرم...آخ جون...میخوام برم ..آخ جون...بیا جلو آخ جون...تو باغ نو..آخ جون..نقل قول:
نوشته شده توسط Dianella
عدس پلو...آخ جون...بخور و برو..آخ جون...
داش داش..داش داش..داشم من...نعشه خش خاشم من..
تو چمنها آبپاشم من...عاشق دنبکم من...صیاد اردکم من..وای وای وای...
مامانم حات چطوره...حال و احوالت چطوره..جون من مالت چطوره..مال امسالت چطوره...
تو که همچین نبودی مامان چرا دیر اومدی...تو که غمگین نبودی از عمر خو سی نبودی وای وای وای...
تیرم تیرم...آخ جون...میخوام برم ..آخ جون...بیا جلو آخ جون..نرو نرو آخ جون...
تو 5 دری آخ جون....قر کمری آخ جون...
شراب میخوای یاا..کباب میخوام یاا..
عجب دنیای وا نفسایی ها آدم چی چی بگه نیمدونه وا...
(این که گفتم یه شعر قدیمی هست..من خیلی باهاش حال میکنم..خوراک بساط هست!!!!)
(اینم لینکش..... [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] آهنگ هم تیروم تیروم هست از جمال وفایی!!!)
ظهر بود.
ابتدای خدا بود.
ریگ زار عفیف
گوش می کرد،
حرف های اساطیری آب را می شنید.
آب مثل نگاهی به ابعاد ادراک.
لکلک
مثل یک اتفاق سفید
بر لب برکه بود.
حجم مرغوب خود را
در تماشای تجرد می شست.
چشم
وارد فرصت آب می شد.
طعم پاک اشارات
روی ذوق نمک زار از یاد می رفت.
باغ سبز تقرب
تا کجای کویر
صورت ناب یک خواب شیرین؟
ای شبیه
مکث زیبا
در حریم علف های قربت!
در چه سمت تماشا
هیچ خوشرنگ
سایه خواهد زد؟
کی
انسان
مثل آواز ایثار
در کلام فضا کشف خواهد شد؟
ای شروع لطیف!
جای الفاظ مجذوب، خالی!
...
يادم تو را فراموش...رو دست زدي به قلبم...لحظه اين جداييي ديí وقتش كم كم...
چه زود فراموشت شد..عهد روزهاي پاييز...گفتي فقط با من باش..تو دنيا غم انگيز..
دادي بهم يادگار..پلاك بي قراري...قسم خوردي به جز من...كسي رو دوست نداري...
ياد عاشقت يه روز از روزها كه من پيشت نبودم..دلت رو از رو هوس باختي و من يادت نبودم...
يا حق..... ;)