-
تو لمس تیزی و من ، نرم و منحنی بودم
چقدر کوچک و گرم و شکستنی بودم
تو خانواده ی من بودی و ولم کردی
در اوج بوسه ی تو ، با تو ناتنی بودم
چقدر شُره شدم دور خوبی ِ دهنت
که طعم خالص یک لیس بستنی بودم!
درست بود هدفگیریی ِ خیالی ِ تو
همان زنی که در آیینه بشکنی بودم!
چقدر پیش تو زن بوده ام تمام و کمال
چقدر پیش خودم آدم آهنی بودم!
حدیث غلامی
-
باران و چتر و شال و شنل بود و ما دو تا…
جوی و دو جفت چکمه و گِل بود و ما دو تا…
وقتی نگاه من به تو افتاد، سرنوشت
تصدیق گفتههای «هِگِل» بود و ما دو تا…
روز قرارِ اوّل و میز و سکوت و چای
سنگینی هوای هتل بود و ما دو تا
افتاد روی میز ورقهای سرنوشت
فنجان و فال و بیبی و دِل بود و ما دو تا
کمکم زمانه داشت به هم میرساندمان
در کوچه ساز و تمبک و کِل بود و ما دو تا…
تا آفتاب زد همه جا تار شد برام
دنیا چهقدر سرد و کسل بود و ما دو تا،
از خواب میپریم که این ماجرا فقط
یک آرزوی مانده به دِل بود و ما دو تا…
----------
نجمه زارع
-
معلق شدم در هوا
می دانستم روزی مرتاض می شوم
ممنونم چوبه دار
الياس صادق زاده
-
رفتنت را خواب دیدم
حالا
آمدنت را
به خواب هم نمی بینم...!!!
-
اولین حادثه
دیدنت بود
دومی
دوست داشتنت
بعد از آن حادثه ای رخ نداد.
پژمان الماسی نیا
-
ما
سه نفربوديم
يكي
جامانده از قطاري
با مقصدي چنان معلوم
كه در نيمه هاي راه گم شد !
او
كنار بوي آغوشت
توي قطار
به خواب رفت
و
من
مدت هاست
سكويي
براي درددل وهم آلود
مسافران جامانده
شوان کاوه
-
دویدنِ بیپایانِ یکی نقطه بر قوسِ دایره.
تا کی؟
باز باید بیدار شوم، بشنوم، ببینم، باور کنم.
باز باید برای ادامهی بیدلیلِ دانایی
تمرینِ استعاره کنم.
همه برای رسیدن به همین دایره
از پیِ دایره میدوند.
هی نقطهی مجهول!
مرارتِ مسخره!
مضمونِ بیدلیل!
تا کی؟
میز کارم غبار گرفته است
رَختهای روی هم ریخته را نَشُستهام
رویاهای بیموردِ آب و ماه و ستاره به جایی نمیرسند،
شب همان شب وُ
روز همان روز وُ
هنوز هم همان هنوز ...!
من بدهکارِ هزار سالهی بارانم،
آیا کسی لیوانِ آبی دستِ من خواهد داد؟
----------------------------------------
سید علی صالحی
-
برای انتظار کشیدن
به دنیا آمده ایم
همیشه یک چشممان
در انتهای کوچه
خشک شده است
و یک چشممان را
به در نیمه باز
دار زده ایم
او سرزده خواهد آمد
با گلی در دست
اما ما انتظار کس دیگری را داريم..
رسول علی پور
-
تو مرگ پاکترین عاشقان خود دیدی
چگونه خندیدی
بمان
بمان
تو و خلوتگه تبهکاران
تورا به خامی اگر خوش خیالی خوابی هست
به خیل خواب خود ای خوبروی من خوش باش!
مرا هنوز در اندیشه آفتاب هست...
-
با توام ، با تو كه دستت
دست دنيا ساز رنجه
با توام با تو كه بغضت
معني آواز رنجه
اگه يخ باد ستمگر
پي قتل عام برگه
اگه اين باغ برهنه
باغ تاراج تگرگه
اگه بي پناهي گل
رنگ بي پناهي ماست
دستتو بذار تو دستم
وقت پيوند درختاست
رو تن سخت درختا
بنويس و دوباره بنويس
كه شكست يك شقايق
مرگ باغ ، مرگ باهار نيست