به نظر من یکی از مشکلات اصلی بازی سبک بازی بود. بازی به هیچ عنوان ترسناک نیست، به هیچ عنوان Survival نیست و حتی فاکتورهای Stealth خوب و Action فوق العاده هم نداره. در واقع خواسته از همشون یک چیزی تو بازی بگنجونه! یک مثال بزنم یک چیزی مثل Skyrim توی سبک AA. البته نه در اون حد. اواخر بازی بسیار فوق العاده تر از اوایل اون بود و از لحاظ داستانی و احساسی به اوج خودش رسید. ولی چون کسی بازی رو تموم نکرده نمیتونم خوب موارد داستانی رو تعریف کنم. به نظر من نقطه ی قوت بازی یک سری نکات احساسی داستانی بود. اما Narrative بازی رو خیلی دیگه کشش داده بودن، راحت میتونستن بازی رو 6 یا 7 ساعت کمتر کنند و از این خسته کننده بودنش کاهش بدن. یکی دیگه از این دلایل خسته کننده بودنش Level Design بازی بود که سعی کرده بود تا حد ممکن غیر Script شده باشه و از Set Piece ها دوری کنه. همین باعث شده بود بازی به شدت خسته کننده بشه تا اواخر بازی که سعی کرده بودن Set Piece بیشتر بزارن. حتی بازی اون حالت Set Pieceهای In-Game هم نداشت و همش یک حالت منطقه منطقه بود. فرض کنین تو Farcry 3 هر پایگاه، یک قسمت از مراحل بازی باشه. اینم دقیقا به همین صورت، میرفتی جلو به یک منطقه میرسیدی یک سری آدم یا Infected (حالا هرکدوم) بودن اونتو. بعد تموم میشد یک سری Exploration و پازل های کاملا ساده و تکراری وجود داشت که به سطل آشغال تکون دادن و نردبون گذاشتن و اینجور چیزا ختم میشد که عملا وقت بازی رو بدون هیچ جذابیتی گرفته بود. اما نقطه ی قوت این تکراری بودن، یک سری Interactionهایی بود که با محیط یا با Ellie در اکثر اوقات برقرار میکردی. بعضی مواقع یک سری مثلث هایی بالا سر Ellie میومد که تقریبا همشون عالی کار شده بودن و روابط رو زنده و پویا نگه میداشتن. به نظر من میتونستن بیشتر صحنه های Script شده بسازن بدلیل اینکه ND توی این موارد فوق العاده هست، میتونستن بیشتر از این چیزا بزارن که از خسته کنندگی lvl Design کاسته بشه. من شخصا بازی غیر اسکریپت شده رو ترجیح میدم اما تنها در مواردی میشه اینکارو کرد که سازنده توانایی بالایی در این موارد داشته باشه. نمونه ی بارز Level Design غیر اسکریپت شده بایوشاک 1 هست که به صورت عجیبی تو این موارد عالی کار کرده! اما متاسفانه من این رو در این بازی ندیدم و بازی سعی کرده بود با محیط ها و فصل های متفاوت اون تکراری بودن گیم پلی رو بپوشونه.
گرافیک بازی عالی بود! فوق العاده بود و اصلا میشد دقیقا فرق یک جای سرد و یک جای گرم رو کاملا تشخیص داد. صدا گذاری فوق العاده عالی بود و فکر نمیکنم اصلا بشه از اون بهتر توی یک بازی کار کرد. اما موسیقی بازی فقط یک ملودی تک داشت که هممون تقریبا شنیده بودیم. موسیقی تا اواخر بازی سعی شده بود بر روی تک ضرب ها تکیه کنه که با توجه به شرایط محیطی تغییر میکرد. مثلا در یک جا صدای تبل میشنیدیم زیاد میشد در یک جا یک سری آکوردهای گیتار میومد. کلا حالت افکتی بود که به بازی میداد تا اون شرایط و یا احساسات رو به شما القا کنه. به نظر من میتونست ملودی های زیاد تری داشته باشه یا میتونست یک سری موزیک های In-game استفاده کنه که تنها یک جای بازی شاهد اون بودیم اون حدود 1 دقیقه. اما اواخر بازی این مورد هم پیشرفت کرد. در کل باید بگم که یک جورایی بازی ماهیت خودشو در گیم پلی گم کرده بود و نمیدونست کدوم موارد رو کجای کار بزاره کدوم رو جای دیگه. در واقع من میخوام بگم این بازی تنها سعی کرده بود فقط با جلوه های بصری فوق العاده و گرافیک هنری محشر، اون حس Survival و آخر زمانی رو وارد کنه در حالیکه توی گیم پلی ما یک چیزی مثل Uncharted رو شاهد بودیم. یعنی میدونین من منتظر یک چیز یونیک بودم، مثلا اسلحه ی خاصی یا یک نکته ای از گیم پلی که خاص باشه و ... اما حتی تو Exploration بازی هم این مورد بسیار سطحی کار شده بود و یک حالت General داشت.