من به سکوت دل خوش میکنم
در دریای سکوت شناور
در دشت سکوت سرگردان
در راههای پر پیچ وخم سکوت....
به دنبال چه هستم؟
کتابی که نوشته نشده؟
حرفی که گفته نشده؟
Printable View
من به سکوت دل خوش میکنم
در دریای سکوت شناور
در دشت سکوت سرگردان
در راههای پر پیچ وخم سکوت....
به دنبال چه هستم؟
کتابی که نوشته نشده؟
حرفی که گفته نشده؟
هر کجا شاخ گلی همرنگ خون روید ز خاک
کشته ی عشقی است مدفون از مزار ما مپرس
نیستی رجحان به هستی دارد اندر کیش ما
ای اسیر حرص از دار و ندار ما مپرس ...
ستاره ای تو را خواهد چید
مانند گل نسترن
شاید شعر
گره ای از تو بازگشاید
دور خودت میچرخی و پایین میآیی
مینشینی کف دست من
نگاهم میخورد به نازکی تنت
سلام میدهمت قاصدک
==
امضای این تاپیک :
من همچنان اعتیاد مشاعره تو این تاپیک رو ترک نکردم
آشتی کردم با P30World تقریبا
کلاس عشق ما دفتر ندارد
شراب عاشقي ساغر ندارد
بدو گفتم که مجنون تو هستم
هنوز آن بي وفا باور ندارد
...
درد ما را نيست الغياث
هجر ما را نيست الغياث
دين و دل بردند و قصد جان كنند
الغياث از جور خوبان الغياث
ثریا چون منیژه بر لب چاه
دو چشم من بدو چون چشم بیژن
نگاه کن
ازآنسوی دیار بی ســــرپا تا این دشت تنها
در کنارتو استاده ام
از آن آب دریا تا این تشنگی صحرا
در کنار تو استاده ام
نگاه کن
از برای دوری و فراق سیاهی ها تا سفیدی ها
از برای هجران شبگاه تا بانگ سحر گاه
در کنار تو استاده ام
من در زیر کهکشان غمگین و اشک باران باز هم
با لـــبان خـــنـــدان و دســتـان باز
در کنار تو استاده ام
من در سفر دور و در هجرت دراز باز هم
با تکیه بر سایه ات و نگاه بر چشمانت
در کنار تو استاده ام
سوگند
برآن نگاه گرم اول و قلب پراحسـاس پاک
و بر آن روح شــــاد و بـیــنــظـیــر
درکنار تو استاده ام
سوگند
بر آن لبان لطیف و چشمان پر نور
و بر آن قامت بلند وعنبر تن خوشبویت
در کنار تو استاده ام
سوگند
بر دیوانگی و ســنـــــگســـاری مجـنون
و بر عهـد و پیمان لـیـلیی با وفا
در کنار تو استاده ام
سوگند
برتیشه ای فرهاد و اشک های سـرد شرین
و بر حسن یوسف و بی درمانی زلیخا
در کنار تو استاده ام
ترا قسم
بر آن آشنایی یکباره و شناسایی همیشگی ما
بیا بیبین
هنوز هم خاک بر سر و بی سر پا در کنارتو استاده ام
ترا قسم
بر آن دوســـــتی دیـریـــنـــه و بـی مــدهـی ما
بیا بیبین
هنوز هم تک و تنها و رنجور در کنار تو استاده ام
...
این که ما تا سپیده سخن از گل های بنفشه بگوییم
شب های رفته را بیاد بیآوریم
آرام و با پچ پچ برای یک دیگر از طعم کهن مرگ بگوییم
همه ی هفته در خانه را ببندیم
برای یک دیگر اعتراف کنیم
که در جوانی کسی را دوست داشته ایم
که کنون سوار بر درشکه ای مندرس
در برف مانده است
نه
باید دیگر همین امروز
در چاه آب خیره شد درشکه ی مانده در برف را
باید فراموش کنیم
هفته ها راه است تا به درشکه ی مانده در برف برسیم
ماه ها راه است تا به گلهای بنفشه برسیم
گلهای بنفشه را در شبهای رفته بشناسیم
ما نخواهیم توانست با هم مانده ی عمر را
در میان کشتزاران برویم
اما من تنها
گاهی چنان آغشته از روز می شوم
که تک و تنها
در میان کشتزاران می دوم
و در آستانه ی زمستان
سخن از گرما می گویم
من چندان هم
برای نشستن در کنار گلهای بنفشه
بیگانه و پیر نیستم
هفته ها از آن روزی گذشته است
که درشکه ی مندرس در برف مانده بود
مسافران
که از آن راه آمده اند
می گویند
برف آب شده است
هفته ها است
در آن خانه ای که صحبت از مرگ می گفتیم
آن خانه
در زیر آوار گلهای اقاقیا
گم شده است
مرا می بخشید
که باز هم
سخن از
گلهای بنفشه گفتم
گاهی تکرار روزهای
گذشته
برای من تسلی است
مرا می بخشید
سایه ... [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
دیدی به خاطرت اومدم شرکت خوشگله [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
سلام خانوم خشگله ی خودم
قربونت برم عزیزم [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
خوش اومدی [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
خیلی خوشحالم کردی [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
............
دلم تنگ است
دلم براي لحظه هاي با تو بودن تنگ است
وقتي كه دورترين فاصله ها
كمترين فاصله از توست
...
تو نيستي كه ببيني
چگونه عطر تو در عمق لحظه ها جاري است
چگونه عكس تو در برق شيشه ها پيداست
چگونه جاي تو در جان زندگي سبز است
هنوز پنجره باز است
تو از بلندي ايوان به باغ مي نگري
فدای تو خوشگل خانوم [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
یادش به خیر ... چه شبایی تا صبح اینجا واسه خودمون می چرخیدیم [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
اینجا هم دیگه مثه قبلا نیست ... [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
اگه نمی گفتی اون حرفو باور کن نمی اومدم [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
حالا که گفتم
پس باید بعد این همش بیای اینجا [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
اره یادش بخیر
یه چند نفر بیشتر نیستن که اینجا موندن
منظورم از اون اوله [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
...........
یاران من !
وقتی غبار کهنگی بر صدایم نشست
وقتی گل واژه های شعرم از خزان رنجیدند
وقتی پوسیدم و بخشیده شدم !
مرا پای درختی به خاک نسیان بسپارید
و بر درخت سگی ببندید ،هار
تا بدانند اگر دوستی ها مردند
دشمنی ها برجاست
گرم و زنده ، هار هار .
...
رسیده ام به مرگ خود، دراین غروب واپسین
بیا به چشم من نشین ، تمام زندگانی ام
شنیده ام كه می رسی، نشسته ام به راه تو
سلام بر نگاه تو، بلند آسمانی ام
دلم تنگ شده واسه اون موقع ها سایه [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
دایناسور [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] ... یادته چه قدر با ملت دعوا می کردیم به خاطره اینکه به آواتاره تو گیر می دادن؟ [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
مرغی ديدم نشسته بر باره توس،
در چنگ گرفته کلهی کيکاووس،
با کله همی گفت که: افسوس، افسوس !
کو بانگ جرسها و کجا نالهی کوس ؟
-----
میگفتید پارچه قرمز براتون پهن میکردن !
اره [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
خدا رو شکر الان کمتر شده [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
نسل این دایناسورا هم که دیگه داره کم کم منقرض میشه [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
.............
ساقی گلچهره! بده آب آتشـــین ............... پردهی دلکش بزن، ای یار دلنشین!
ناله برآر از قفس، ای بلبل حزین!
کز غم تو، سینهی من پرشرر شد .................... کز غم تو سینهی من پرشرر، پرشرر، پرشرر شد
...
دمی با گریه ام سر کن
دلم تنگ است! ... باور کن
سلامت کو؟ [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]نقل قول:
میگفتید پارچه قرمز براتون پهن میکردن !
اگه شماها از این معرفتا داشتین که .... [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
سایه جان اونا اگه منقرض بشو بودن که [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] ...
اه! این باگه مسخره چیه 3 صفحه بیشتر نشون می ده؟ تا ته مخم می ره! [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
ای روزگار.. [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
نمیدونم خانومی
چند باری به مدیرا گفتم ولی .....!
چی بگم دیگه ...
فکر کنم مد شده که مدیرا جواب نمیدن
بجز مدیرای ارشد و ادمین !!!
...........
نه تو ميماني
نه اندوه
به حباب نگران لب يك رود قسم
و به كوتاهي آن لحظه شادي كه گذشت
غصه هم خواهد رفت
آنچنان كه فقط خاطره اي خواهد ماند
لحظه ها عريانند
به تن لحظه خود جامه اندوه مپوشان هرگز
تو به آيينه
نه
آيينه به تو خيره شده است
تو اگر خنده كني او به تو خواهد خنديد
و اگر بغض كني
آه از آينه دنيا كه چه خواهد كرد
گنجه ديروزت پر شد از حسرت واندوه
و چه حيف
بسته هاي فردا همه اي كاش اي كاش
ظرف اين لحظه وليكن خاليست
ساحت سينه پذيراي چه كس خواهد بود
غم كه از راه رسيد در بر او باز مكن
تا خدا يك رگ گردن باقيست
تا خدا مانده به غم وعده اين خانه مده
...
هجومِ بادِ وحشى
جنگِ تگرگ و شیشه
یاغىترین زمستون
حریفِ تو نمىشه
به امین بگو انجامش بده [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
نازی این تاپیکو کی آوردین بالا [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
کد:http://forum.p30world.com/showthread.php?t=77008&page=2&highlight=%D8%AA%D9%82%D9%84%D8%A8
نه دیگه
برام دیگه مهم نیست
بیخیال این چیزا شدم
اینجا باید یاد بگیری اعصابتو قوی کنی [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
.........
هيچ کس دست مرا وا کرد؟ نه!
فکر دست تنگ مارا کرد؟ نه!
هيچ کس از حال ما پرسيد؟ نه!
هيچ کس اندوه مارا ديد؟ نه!
هيچ کس اشکی برای ما نريخت
هر که با ما بود از ما می گريخت
چند روزی هست حالم ديدنیست
حال من از اين و آن پرسيدنيست
گاه بر روی زمين زل می زنم
گاه بر حافظ تفاءل می زنم
حافظ ديوانه فالم را گرفت
يک غزل آمد که حالم را گرفت:
" ما زياران چشم ياری داشتيم
خود غلط بود آنچه می پنداشتيم"
...
من تمومه قصه هام قصه ی توست ...
اگه غمگینه ، اون از غصه ی توست! ...
منم چون یاد نگرفتم اعصاب قوی کنم ترکیدم دیگه [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
وای سوتی بازاره رامبد کوش [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
آبدارچیمون داشت واسه خودش دل ای دل می خوند و در و دیوارو تمیز می کرد تو اوجه حسم بود ، یه هو اومد تو اتاق دید من نشستم سکته کرد [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] نیم ساعت داشت معذرت خواهی می کرد [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
تا کی توانی من را تحمل کنی
تحمل کردن تو جز از عشق ماست
+++++++++++++++++++++++++
رفقای قدیمی و مامام بزرگای سایت به به
بزار بابا بزرگای سایت هم صدا کنیم ( دی )
اخی بیچاره ابدارچیتون [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
سکته ،مکته نکرده باشه خوبه [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
ببینم دختر اصلا این موقع تو اداره چه کار میکنی !!!!!!!!!!!!!! [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
..............
تو شعـــــــــــر زيباي طلوعي در آسمان
هر صبح با نگاه تو خوش رنگ مي شود
در جستجوي آبي و سبز زندگي
چشم سپيده برايت دلتنگ مي شود
تو همراز و همدم گل هاي رازقي
در دشت دور دست آلاله ي غمي
زخمي ز تيغ زبان هاي روزگار
بر داغ دل شقايق تو مرحمي
تو غمگين ترين حكايت دلهاي عاشقي
با اشك تو نگاه پر از الماس مي شود
در آغوش نوازش مهربان تو
تنها بوي خاطره احساس مي شود
تو آواز حسرتي در كنج يك قفس
پرواز تا اوج عشق آرزوي تو
تو تنها مسافر بن بست خستگي
راهي نرفته وليكن روبروي تو
تو مغرورترين نگاه چشم نرگسي
شرم از غرور چشم تو آب مي شود
لبهاي عاطفه كه ترك خورده از جفا
از چشمه ي قشنگ لبت سيراب مي شود
در لابلاي گلهاي بهار عشق
تو زيباترين گل خوشبوي ميخكي
بر سينه شكسته ي ديوار خاطره
تو تنهاترين گل تنهاي پيچكي
...
نقل قول:
تر ا می جویم ، ای تکرار ،
ترا ، رفته ، ای آواره در منقار
ترا__ برگِ تر ِ دوشینه ، در چنگال ِ باد پار__
ترا می جویم ريال ای دیرینه ، ای نا یافته ، ای یار !
سلام،اینجا چه خبره.مثل اینکه هر کی میاد یه چیزی می نویسه.(همه کردند چرا من نکم وصف اون صورت زیبای تو را)
یه دست صدا نداره،اونم یه دست خسته
دلت وفا نداره،دل منو شکسته
آقا قبول نسیت،این تاپیک قاطی داره.
من "ی" دادم حالا میبینم بالایی "ر" هست.
اصلا نمی خوام.
سلام
رفتم از کوی اشنایی ها تا به نیرنگم اشنا نکنی
خاک میخانه ها شو ای غافل تا که بر عالم اعتنا نکنی
تا سحر میتوان دمی اسود گر تو ای دل خدا خدا نکنی
سلام
یه نفس عمیق بکشید !!!
ارامشتونو حفظ کنید و
قبل از ارسال پست Refresh فراموش نشه
...........
يكي را بگفتم ز صا حب د لا ن
كه د ندا ن پيشين ندا رد فلا ن
برآ مد ز سو د ا ي من سر خ ر و ي
كه ا ز ا ين جنس , بيهو ده د يگر مگوي
تو د ر وي هما ن عيب د يد ي كه هست
ز چند ا ن هنر چشم عقلت ببست
يقين بشنو ا ز من كه ر و ز يقين
نبينند بد مر د م نيك بين
يكي را كه فضل ا ست وفرهنگ و را ي
گر ش پا ي عصمت بلغز د ز جا ي
به يك خر ده مپسند بر و ي جفا
بزر گا ن چه گفتند ؟ خذ ما صفا
بو د خا ر و گل با هم ا ي هو شمند
چه د ر بند خا ري ؟ تو گل د سته بند
گر ت ز شت خو يي بو د د ر سر شت
نبيني ز طا و و س جز پا ي ز شت
طريقي گزين كه ا ز عقو بت رهي
نه حر في كه ا نگشت بر وي نهي
منه عيب خلق ا ي فر و ما يه پيش
كه چشمت فر و د وزد ا ز عيب خو يش
چو بد نا پسند آ يد ت خود مكن
پس آ ن گه به همسا يه گو بد مكن
من ا ر حق شنا سم و گر خود نما ي
بر و ن با تو دا ر م د ر و ن با خد ا ي
چو ظا هر به عفت بيا را ستم
تصر ف مكن د ر كژ و ر ا ستم
ا گر سير تم خو ب و گر منكر ا ست
خد ا يم به سر ا ز تو د ا نا تر ا ست
تو خا مو ش ا گر من بهم يا بد م
كه حما ل سو د و ز يا ن خو د م
كسي را به كر دا ر بد كن عذا ب
كه چشم ا ز تو دا رد به نيكي ثو ا ب
نكو كا ر ي ا ز مر د م نيك را ي
يكي را به د ه مي نو يسد خد ا ي
تو نيز ا ي عجب هر كه را يك هنر
ببيني ز د ه عيبش ا ند ر گذ ر
چو د شمن كه د ر عيب سعد ي نگا ه
به نفر ت كند ز ا ند ر و ن تبا ه
ند ا ر د به صد نكته نغز گو ش
چو ز حفي ببيند بر آ ر د خر و ش
جز ا ين علتش نيست كه آ ن خو د پسند
حسد د يد ه ي نيك بينش بكند
نه مر خلق را صنع با ر ي سر شت
سيا ه و سپيد آ مد و خو ب و ز شت
نه هر چشم و ا بر و كه بيني نكو ا ست
بخو ر مغز پسته بيا ندا ز پو ست
...
نگران نباش
گاهی به خاطر ازدحام کاربر پیش میاد از این اتفاقا
حالا بعدی با " ه" شروع می کنه ;)
تو میگفتی وفادارم محـــبــت را خریدارم
ولی دیدم نبودی
تو گفتی آن حبیبم من که بر دردت طبیب من
ولی دردم فزودی
تو میگفتی که روز و شب بود نام تو ام بر لب
ز عشقت بی شکیبم
دلم دیگر نمیجویی به لــــــب هرگز نمیگویی
بجز نام رقیبم
MP3 exclusive MAMAD NAZARY
کد:http://tinyurl.com/2drelw
تا بی کران عالم پندار رفتم
تا دشت پر ستاره ِ اندیشه های گرم
تا مرزنا شناخته ِ مرگ و زندگی
تا کوچه باغ خاطره های گریز پا ،
انگار ترافیک بالاست ما یکم میریم کنار میشینیم تا نوبت ما برسه
sorry
مرغزار سبز بودنقل قول:
تو میگفتی وفادارم محـــبــت را خریدارم
ولی دیدم نبودی
تو گفتی آن حبیبم من که بر دردت طبیب من
ولی دردم فزودی
تو میگفتی که روز و شب بود نام تو ام بر لب
ز عشقت بی شکیبم
دلم دیگر نمیجویی به لــــــب هرگز نمیگویی
بجز نام رقیبم
آسمان آبي
ما دو مي نشستيم
بر چمنزار روشن .
بلبلكان اند،هان
كه دوباره مي نوازند،
كاكلي ها ،مگر مي خوانند
از هواي تفته ؟
نغمه ها را مي شنوم ،
دور،بي تو ،
بهار دوباره آمده است ،اما نه براي من
...
نه دامیست نه زنجیر همه بسته چراییم
چه بندست چه زنجیر که برپاست خدایا
چه نقشیست چه نقشیست در این تابه دلها
غریبست غریبست ز بالاست خدایا
----
یادش به خیر یه زمانی اینجا 20 نفر با هم پست می دادن هر کی یه چیزی می گفت همه هم پر رو هیچکی ادیت نمی کرد [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
مامان بزرگ [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]نقل قول:
رفقای قدیمی و مامام بزرگای سایت به به
بزار بابا بزرگای سایت هم صدا کنیم ( دی )
نگید دلم تنگه [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
دنباله یه لقمه نون حلال [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]نقل قول:
ببینم دختر اصلا این موقع تو اداره چه کار میکنی !!!!!!!!!!!!!!
خوبه من تو رختخواب بودم تو بلندم کردی کشوندیتم اینجا [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
امروزم مثه جمعه ست انگار ... دلم گرفته [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
ضربه ای دیگر
.
Thursday, December 27, 2007
ضربه ای دیگر!!
...و تو ای علی
و تو ای علی، ای شیر
و تو ای علی، ای شیر، مرد خدا و مردم
رب النوع عشق و شمشیر
ما شایستگی شناخت تو را از دست داده ایم
شناخت تو را از مغزهای ما برده اند
اما عشق تو را،
اما عشق تو را علی رغم روزگار
در عمق وجدان خویش
در پس پرده های دل خویش
همچنان مشتعل نگاه داشتیم
چگونه؟
چگونه تو عاشقان خویش را در خواری رها میکنی؟!
تو ستمی را بر یک زن یهودی که در ذمه حکومتت میزیست تاب نیاوردی
و اکنون،
و اکنون مسلمانان را در ذمه یهود! ببین!
و ببین که بر آنها چه می گذرد!
ای صاحب آن بازو،
ای صاحب آن بازو که یک ضربه اش از عبادت جن و انس برتر بود
ضربه ای دیگر!!
***غدیر مبارک***
از نیایش. علی شریعتی
منبع :کد:http://forum.p30world.com/showthread.php?t=190172
نقل قول:
اگه یه روز بری سفر بری ز پیشم بی خبر
اسیر رویاها میشم دوباره بازتنها میشم
به شب میگم پیشم بمونه به باد میگم تا صبح بخونه
بخونه از دیار یاری چرا میری تنهام میزاری
ترانه با صدای فرامرز اصلانی
*-*کد:http://tinyurl.com/2hkuow
اخ به قربون خم زلف سیاهت.گریه نکن :31:
e!نقل قول:
دنباله یه لقمه نون حلال
خوبه من تو رختخواب بودم تو بلندم کردی کشوندیتم اینجا
امروزم مثه جمعه ست انگار ... دلم گرفته
e!
e!
کی !
من !
کو !
کجا !
عزیزکم نکن این کارا رو
خودت از خواب بیدار شدی گفتی :
سایه جونم الهی فدات بشم قربونت برم بیا بریم پی سی !!! [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
...........
یک لحظه من بی تو هرگز نیاسودم
من با نفسهایم نام تو را خواندم
کاش ای هوس بازم با تو نمیماندم
من با نفس هایم ....
...
من نیز می دانم که میوه
در سوگواری طعم ندارد
حرف اگر بزنیم
حرف آوازهایی ست
که زیر باران هم
می توان خوان
سایه ی بد جنس!!!!!!!!! تو کله ی سخر به من نگفتی پاشو بیا مانیتور کش رفتم دلم برات قنج رفته دارم از دوریت دق می کنم؟؟؟؟؟ توئ چشای من نگاه کن بگو تو نگفتی [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
خوبه منه بیچاره به خاطره تو پاشدم اومدم شرکت [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
نی حدیث راه پر خون میکند
قصه های عشق مجنون میکند
نصفه شبا که یادت نرفته !!!؟
لو میدمتا !!!!!!
.
.
.
.................
دستمال كاغذي به اشك گفت:
قطره قطرهات طلاست
يك كم از طلاي خود حراج ميكني؟
عاشقم
با من ازدواج ميكني؟
اشك گفت:
ازدواج اشك و دستمالف كاغذي!
تو چقدر سادهاي
خوش خيال كاغذي!
توي ازدواج ما
تو مچاله ميشوي
چرك ميشوي و تكهاي زباله ميشوي
پس برو و بيخيال باش
عاشقي كجاست!
تو فقط
دستمال باش!
دستمال كاغذي، دلش شكست
گوشهاي كنار جعبهاش نشست
گريه كرد و گريه كرد و گريه كرد
در تن سفيد و نازكش دويد
خونف درد
آخرش، دستمال كاغذي مچاله شد
مثل تكهاي زباله شد
او ولي شبيه ديگران نشد
چرك و زشت مثل اين و آن نشد
رفت اگرچه توي سطل آشغال
پاك بود و عاشق و زلال
او
با تمام دستمالهاي كاغذي
فرق داشت
چون كه در ميان قلب خود
دانههاي اشك كاشت.
...
توسنی کردم ندانستم همی کز کشیدن تنگ تر گردد کمند