هوای مُـــــــ ــــ ـــردن
بیخ گوـــ ــــــ ـــش مـــــ ــــ ـن استـ
همانجـــــــ ـــــــــــــ ـــــایی که روزی
رد نفسهــــــــــ ــــــــــــــــــــــ ــــــــای تــــ ــــ ـو بود
Printable View
هوای مُـــــــ ــــ ـــردن
بیخ گوـــ ــــــ ـــش مـــــ ــــ ـن استـ
همانجـــــــ ـــــــــــــ ـــــایی که روزی
رد نفسهــــــــــ ــــــــــــــــــــــ ــــــــای تــــ ــــ ـو بود
خاطرم هست میگفتم من
میشود ماند میشود با عشق سوخت
میشود چشم به رویاها دوخت
و کنون .....؟
راست می گوید مادر
حالمان خوش نیست باید برویم
من در این سن جوانی ز خودم سیر شدم
صورتم گر چه جوان است ولی پیر شدم
بسوزی آشنایی . . . بسوزی
چند وقتیست
هر چه می گردم
هیچ حرفی بهتر از سکوت پیدا نمی کنم ...
نگاهم اما ...
گاهی حرف می زند
گاهی فریاد می کشد.........
و من همیشه به دنبال کسی می گردم
که بفهمد یک نگاه خسته
چه می خواهد بگوید
خسته شدم از تکرارِ شنيدن
”مواظب خودت باش”
تو اگر نگران حال من بودی که نمی رفتی
می ماندی
شاید غزلی بگویم...
شاید غزلی بگویم دراین کوچه های تنگ دنیا
شاید از درددلی بگویم با خدای این دو دنیا
شاید روزگاری من هم سکوت خدا را بشنوم
شاید روزگاری من هم به آن آیین بگروم
شاید امشب شاید امروزو شایدم فردا نمی دانم
اما غزلی می گویم ...
غزلی می گویم که در آن وسعت ثانیه ها پیداست
غزلی می گویم که در آن ارزش انسانها به وفاست
که در آن هیچ کس تنها نیست همه چیز زیباست
در شعرم باران را به تصویر می کشم باد را به مهمانی می خوانم و خدا را
پادشاه قصرم می سازم
خاطره ها را در گوشه ای از تصویر می کشم
شاید آبی باشند نمی دانم ولی اکنون شعر من خیس شدست از باران خاطرات
.....و بوی کاه گل می آید از کلماتم بوی ده و روستا و خدا
وقتی که میخواهمت
ونیستی
هیچ اتفاق تازه ای نمی افتد...
فقط من
ذره ذره اب میشوم .....
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
راز مــــن ...
عشق مــــن.....
از چشم ترم زود مرو...
صد جانم به فدایت ز برم زود مرو
نکنم شکوه که دیر آمدی
در بر من لااقل دیر آمدی
به سرم زود مرو
بنشین یک دم و از چشم ترم زود مرو
ای شکسته تو شکستی
مویه کردی ....
گریه کردی ...
از ته دل غصه خوردی .
من با هاتم . خاک پاتم .
تو صداتم تو صداتم من رفیق گریه هاتم
عشق در تو...
شور در تو..
بی تو من جایی ندارم...
بی تو فردایی ندارم من باهاتم ...
مثله بارون تو چشاتم
مثله غصه تو صداتم...
چون پرنده در هواتم
عشق در تو شور در تو
بی تو من هیچم
سکوتم را بشکن...!
فضای خلوتم را بشکن...!
اما دیگر دلم را نـــــه!!!!
چشم هایم
فاصله های خالی
مشت هایم
پر از تنهائی ست
پروندۀ مختومه ای ست دلم
که در ردیف عشق
بایگانی ست
نازنینم
دل من
جاده که نیست
هر از گاهی
که تنها ماندی در فکر عبورش باشی ... !؟
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]