تلفیق بحث آزادی وبرابری اجتماعی
نقل قول:
آزادی مثل یک پارادوکس است وایجاد آزادی زیاد برای یک شخص باعث میشه که فرد دیگر حقش ضایع بشه
پس تعیین حد اون مهمترین کاره.
پارادوکس بودن
آزادی چیزی است که تحقق کامل آن را سخت میکند ولی زندگی اجتماعی این پارادوکس را
حل کرده است به این شکل که در یک جامعه همه به یک اندازه از آزادی برخودار باشند یعنی همان برابری
اجتماعی
که دوستان آن را مطرح کردند والان هم مشغول هستند.
برابری اجتماعی تنها زمانی امکان پذیر است که جامعه خود را اداره کند یعنی جامعه ی جهانی نه دهکده ی
جهانی که یک کدخدا داشته باشد .
جامعه ی جهانی به صورت جمعی اداره میشود وچون همه در آن نقشی یکسان دارند پس اعتراض به هیچ
وجه معنا ندارد .
برابری اجتماعی به گونه ای تحقق می یابد که هرشخص بسته به عمل هایش جایگاهی پیدا میکند وجایگاه
او هم مربوط به خود اوست وغصب جایگاه دیگران نیست.
ترسیم این جامعه فقط زمانی امکان پذیر است که همه ی مردم جهان دست دردست دهند وخواستار این
آرمان باشند.
شاید در نگاه اول این آرمان یک آرمان تخیلی به شمار آید ولی درطول تاریخ تا کنون ادیان ،مذاهب و....
سعی در رسیدن به این آرمان داشتند تا با رسیدن آن صحنه را برای ظهور آدمیت و اصل انسان فراهم
آورند.
اما تنها یک مشکل بزرگ وجود دارد وآن فرهنگ است یعنی وقتی یک جامعه ی جهانی در حال تشکیل
باشد تداخل فرهنگ های کشور های گوناگون به وجود می آید و در نتیجه دوباره به وضعیت کنونی
برمیگردد.
فرهنگ در معنای لغوی یعنی حرکت به سوی نور ونور هم تجلی حقیقت است پس وقتی در مورد فرهنگ
صحبت میشود یعنی رفتن به سوی حقیقت واین کار جز باداشتن آگاهی ممکن نیست ولی دولت های کنونی
درجهان به هیچ وجه علاقه ای به رونمایی از حقیقت ندارد
وبه قول saeeddz مردم عادی را مشغول کار
کرده اند به گونه که وقت ندارند حتی به خود فکر کنند ودر حقیقت فقط زنده هستند ،دانشمندان وروشنفکران
جهان را هم که به 2002،2005،2012ویوفو و موجودات فضایی وپیدا کردن xو....مشغول کرده اند .
ادیان بزرگ جهان هم همگی به شکلی درآمده اند که شخص وقتی وارد آنها میشود خود را گناهکار می یابد
واقعا چرا باید دریک دین گفته شود که عذاب خدا هر جاکه باشید شما را می یابد چرا رحمت خداما را
نمی یابد ،بعد از ایجاد این احساس گناه در لباس آخوند ،اسخف ،پدر روحانی یا هر چیز دیگر به شما
میگویند که راه را به شما نشان خواهند داد وشما غافل از این که این شخص خود انسان است به طرز
خیلی جالبی از او تقلید میکنید که این برای یک شخص آزاد واقعا وحشتناک است !!!!!!!
راه مردم کنونی خود ما راهی ازپیش تعیین شده است واین
موج تقلید کورکورانه باید به گونه ای از بین
رود واین معنی واقعی بصیرت است وبعد از ازبین رفتن این موج میتوان با ایجاد آگاهی در بین مردم
فرهنگ رابا آنان آمیخت تا دیگر هر قدمی که برمیداریم صدای .......و ناسزا رانشنویم تا دیگر به هر
جشنی که میرویم از رفتن به آن پشیمان نشویم وهزاران کار زشت دیگر که نه تنها بازداشتن از آن در
این موج تقلید سخت است بلکه در زمان آزاد بودن نیست سخت است.
باتشکر arzeva
---------- Post added at 10:45 AM ---------- Previous post was at 10:43 AM ----------
من چندتا سوال هم داشتم که دوست دارم دوستان جواب بدن .
1.چرا آرزوهای انسان در هر دوره ی سنی تغییر میکند ؟
2.تغییر در فرهنگ یک کشور اول از کجا شروع میشود؟
3.چه عاملی باعث میشه که یک کشور مثل برزیل که تاخرخره زیر بدهی کشور های صنعتی است بعد از
ده سال توسعه یافته بشه،صنعت یا فرهنگ؟
4.چرا باید دوکشور مثل ایران وآمریکا که فرهنگشان ،نژادشان ،طرز فکرشان و...آنها باهم فرق داشته است امروز خیلی از نظر فرهنگ به هم شباهت پیدا کنند؟
5.سوسیالیست یعنی چه و یک شخص چه دلیلی دارد که سوسیالیست شود؟
6.چه چیزی میتونه کل مردم جهان رو متحد کنه ؟
7.هدف جهان چیه (لطفا جواب های انشایی و خداپرستی ندین)؟