ايران ركورد دار فوتبال آسيا
Afc پيش از «گالا ۲۰۰۸»
ايران ركورد دار فوتبال آسيا
سايت كنفدراسيون فوتبال آسيا در آستانه برگزارى مراسم گالا ۲۰۰۸ با چاپ گزارشى به دلايل انتخاب بهترين بازيكنان قاره از سال ۱۹۹۴ تا سال ۲۰۰۷ پرداخته است.
در اين گزارش به ركورد ايران، ژاپن و عربستان در ميان برترين ها و چهار عنوان بهترين بازيكن سال آسيا كه از اين سه كشور انتخاب شده اند اشاره شده و در ادامه دلايل انتخاب اين نفرات تشريح شده است.
سعيد العويران (عربستان) 1994: (مارادوناى اعراب!)
به مارادوناى اعراب معروف بود. العويران پس از درخشش عربستان در جام جهانى ۹۴ و گلى كه مقابل بلژيك به ثمر رساند با شايستگى به اين عنوان رسيد. گلى كه او زد ششمين گل برتر تمامى ادوار جام جهانى معرفى شد. بازيكن تيم الشباب در ۵۰ بازى براى پسران صحرا بيست و چهار گل به ثمر رساند.
ماسامى ايهارا (ژاپن) 1995 :
(آقاى مارينوس)
مدافع تنومند و يكى از سوپر استارهاى اوليه جى ليگ ژاپن در ۱۲۲ بازى براى ژاپن، پنج گل زد. او در يوكوهاما مارينوس بازى مى كرد و هواداران به او لقب آقاى مارينوس داده بودند. او پس از خداحافظى از دنياى فوتبال از سال ۲۰۰۲ به مربيگرى روى آورده است.
خداداد عزيزى (ايران ) 1996: (چشم هاى تيزبينش)
يكى از بهترين مهاجمانى كه پيراهن تيم ملى ايران را پوشيد و با چشمان تيزبينش به قلب دفاع حريفان مى زد، خداداد عزيزى بود. خداداد كه در جام ملت هاى آسيا هم به عنوان بهترين بازيكن انتخاب شد جزو نخستين ايرانى هايى بود كه به بوندس ليگا رفت و پيشرو ديگر بازيكنان ايرانى بود.
هيده توشى ناكاتا(ژاپن) 1998 و ۱۹۹۷: (بازيساز كليدى)
معروف ترين چهره فوتبال آسيا براى تيم ملى و تيم باشگاهى اش عملكرد فوق العاده اى داشت. ناكاتاى بازيساز نقش كليدى براى تيم ژاپن در سه جام جهانى ايفا كرد و در كنار آن توانست به جايگاه ثابتى در سرى a ايتاليا دست يابد.
على دايى (ايران) 1999:
(آقاى قابل احترام)
ركورددار گلزنى در بازى هاى ملى، على دايى يكى از قابل احترام ترين بازيكنان آسياست. او يك ستاره در بوندس ليگا بود و به ركورد ۱۰۹ گل ملى در ۱۵۸ بازى رسيد البته اين آمار پيش از موفقيت هاى دايى در عرصه مربيگرى به دست آمد.
نواف التمياط (عربستان) 2000: (هميشه اميدوار)
آسيب ديدگى هاى متعدد هم نتوانست در عملكرد التمياط تأثيرگذار باشد. زمانى كه اين بازيكن توانست عربستان را به ديدار نهايى جام ملت هاى آسيا در سال ۲۰۰۰ برساند اين اميدوارى ايجاد شد كه نسل تازه اى در راه است.
فان زى هى (چين) 2001:
(اولين چينى)
فان زى هى يكى از اولين بازيكنان چينى بود كه توانست در فوتبال انگليس براى خود اسمى دست و پا كند.
شين جى اونو (ژاپن) 2002: (تطبيق پذير)
يكى از تطبيق پذيرترين بازيكنانى كه تا به حال در فوتبال حضور داشته اونو است. بازيكنى كه مى توانست در هر نقطه اى از زمين بازى كند و قدرت اش را در ليگ ژاپن و ليگ هلند هم اثبات كرد. او تيم جوانان ژاپن را به فينال جام جهانى ۱۹۹۹ رساند و در سه جام جهانى حضور داشت. اونو در حال حاضر در تيم بوخوم بازى مى كند.
مهدى مهدوى كيا (ايران) 2003: (پيشروى آسيايى ها)
بيشتر از همه گلى كه او در ديدار برابر امريكا در جام جهانى ۹۸ به ثمر رساند معروف شده است. مهدوى كيا يكى از پيشروهاى بازيكنان آسيايى در فوتبال اروپا بود. او ۱۰۴ بازى ملى در كارنامه اش دارد و سال هاست كه در بوندس ليگا بازى مى كند.
على كريمى (ايران) 2004:
(كريمى مارادوناى آسيا)
بدون ترديد كريمى يكى از بهترين و تهاجمى ترين بازيكنان ميانى تاريخ فوتبال آسيا است. او در سال ۲۰۰۴ درخشيد تا به جمع بهترين بازيكنان اضافه شود. دوندگى هاى بى امان و شوت هاى دقيق كريمى باعث شده بود كه هد او را با مارادونا مقايسه كنند. او در اين چند سال در تيم هاى الاهلى، بايرن مونيخ و پرسپوليس بازى كرده است.
حمد المنتشرى (عربستان) 2005: (بى نظير در دفاع)
المنتشرى جزو معدود مدافعانى است كه تا به حال توانسته اين عنوان را كسب كند. او در دفاع نقش غير قابل انكارى در موفقيت هاى تيم الاتحاد و تيم عربستان داشته و به تيم باشگاهى اش هم براى دو عنوان قهرمانى در ليگ قهرمانان آسيا كمك زيادى كرده است.
خلفان ابراهيم (قطر) 2006:
(اولين قطرى تاريخ)
درخشش بى نظير در يك فصل براى السد قطر و تيم ملى اين كشور باعث شد كه ابراهيم به عنوان اولين قطرى به اين عنوان برسد. موقعيت شناسى از ابراهيم يكى از خطرناك ترين مهاجمان قطرى ساخته است.
ياسر القحطانى (عربستان) 2007: (زننده گل قهرمانى)
گر چه عربستان در فينال جام ملت هاى آسيا به موفقيتى نرسيد اما القحطانى تا پايان موفق بود. او زننده گل قهرمانى الهلال در ليگ عربستان هم بود.
حتما بخوانید - دل شير به عقلهاي شيطاني باخت- دنیای فوتبال
دل شير به عقلهاي شيطاني باخت:41:
این یادداشت حامد احمدی درباره استعفای افشین قطبی ازکار در ایران و حواشی پیرامون آن است که در روزنامه دنیای فوتبال چاپ شده است.
1- کاری نمیشود کرد به جز لبخند زدن. لبخندی تلخ برای موفقیت کسانی که در نفیکردن دیگران معنا پیدا میکنند. برای آنها مهم نیست چه باشد، آنها با خشونت و نفرت فقط میگویند چه چیزی نباشد.
٢- نمیدانم وقت نوشتن، افشین قطبی چقدر از گیت فرودگاه دور شده و حالا میتوانم جوگیر بشوم یا نه. هنوز ٢۴ ساعت از رفتن قطبی نگذشته بود که پسر بااستعداد و زرنگ کلاس خود را موظف دانست که قلم در دست بگیرد، مطلب بنویسد و به همه ما یادآوری کند مبادا جوگیر شویم و از رفتن قطبی ناراحت.
٣- داریوش مصطفوی گفته: «نبود قطبی از فوتبال ایران چیزی کم نمیکند.» حرف صددرصد درستی است. با نبود قطبی هم حاشیههای زرد و کثیف برای برنامه 90 فراوان است. گوینده اخبار ورزشی هم که ذوق زده، رفتن قطبی را به افشاگری دوستش ارتباط میدهد، در تکس پیش رویش به جای نام قطبی میخواند پیروانی یا استیلی. آنالیزور کاغذی- همان شاگرد زرنگ و بااستعداد و غیرجوگیر- هم تحلیلش را میکند. چه فرقی میکند مربی تیم چه کسی باشد؟ همه را میشود تحلیل کرد. :2:
۴- درک این شرایط خیلی سخت است. شرایطی که باسواد و بیسواد ، روشنفکر و تاریک فکر، با فرهنگ و بیفرهنگش به یک اندازه سقوط کرده و تهی شده هستند. روزنامه طیف روشنفکر بعد از رفتن قطبی، تیتر اولش «آخ! داشتیم میبردیم» است، آن هم در بازیای که همه متوجه بودند که علی دایی شانس آورد که تیمش سه چهار گل نخورد. وقتی برای قطبی و دایی به یک اندازه میشود پیاز داغ روی جلد ریخت، دیگر چه فرقی میکند که این باشد و آن دیگری نباشد.
۵- واترگیت واقعی اما با رفتن قطبی اتفاق افتاد. رفتن قطبی افشای ماهیت فاسد و تغییرناپذیر فوتبال ایرانی بود. فوتبالی که نه در زمین فوتبال و سیستمها و سکوی تماشاگران، که در چماق و سنگ اوباش اجیر شده فلان مربی اخراجی، اتفاق میافتد. ماهیت این فوتبال افشا میشود اما بهتر است با والیوم علی دایی و مساویاش فعلا آرام بگیریم تا یادمان برود که این خانه روی آب است.
۶- وقتی خبر استعفای قطبی منتشر شد با دوستی رفتیم سر تمرین پرسپولیس. دل ِ ساده توقع داشت آنجا چهار تا آدم با صدای ضعیف افشین قطبی را تشویق کنند اما آن سی نفر حاضر درباره این حرف میزدند که خوب شد تیم ملی را به قطبی ندادند. همین علی دایی خوب است. :2:
٧- برای فوتبال ایرانی علی دایی خوب که نه فوقالعاده است. تماشای مصاحبه بهزاد کاویانی با علی دایی که در برنامه 90 پخش شد ، روشنگر است. وقتی مصاحبهگر با لحنی ترسیده سوال میپرسید و آخر هم از لحن مهاجم سرمربی در امان نماند و توهین شنید که سوالهایش بیربط و چرت و پرت است. افشین قطبی نمیتوانست ترشرو و مهاجم باشد؛ این قیمت گزاف ماندنش بود، پس نپرداخت و رفت.
٨- یک آدم خوشذوق جملات قطبی درباره واژه مناقشهبرانگیز Crazy را با ترانه Shine On You Crazy Diamond(بدرخش ای الماس دیوانه) پینک فلوید میکس میکند و روی سایتش میگذارد. حالا آن صحبتها که برای فوتبال ایرانی و صاحبانش توهینآمیز بود، جوی کاملا متفاوت پیدا کرده. جوی اسطورهای؛ چون قطبی حالا دیگر رفته.
٩. حالا البته اسطوره بد است. آدمهای منطقی و جدی و خطکشی شده ، حواسشان به ما آدمهای جوگیر است تا ثابت کنند قطبی اسطوره نبود . یک آدم معمولی بود مثل من و تو. این حرف را گوینده اخبار ورزشی تلویزیون در وبلاگش مینویسد. قطبی اسطوره نبود کسی مثل خود من بود. آدمهای منطقی برعکس ادعایشان بیشتر از همه جوگیر هستند.
١٠- نمیدانم دیگران درباره قطبی چه فکر میکنند، حسابشان درباره او چیست و توقعشان تا کجا میرود. فقط میدانم برای ما که روی سکو بودیم ، مهم بود و هست که آن پائین چه کسی کنار زمین ایستاده. این را میدانم و خوب یادم مانده که بهترین و هیجان انگیزترین لحظات زندگی خنثی ما آدمهای جوگیر زمانی بود که کسی به نام افشین قطبی کنار زمین ایستاده بود.
١١- افشین قطبی چیزهایی را به ما داد که آن اخبارگو و آنالیزور جدی و روزنامهای تا صد سال دیگر هم نمیتوانند به وجود بیاورند. آخر برای آنها که فرقی نمیکند. همه چیز را تحلیل میکنند، هر اسمی را با آب و تاب میخوانند. اما برای ما هواداران فرق میکند اسم چه کسی را فریاد بزنیم ، به خاطر وجود چه کسی هیجانزده بشویم و بالا و پائین بپریم.
١٢- افشین قطبی به میان آدمهای ناراضیای آمده بود که پرستیژ و ژستشان در نمایش این است که هیچوقت هیچچیزی راضیشان نمیکند. آنها همیشه دنبال ایرادند. در همین خاصیت منفی تعریف میشوند. برای آنها فرقی بین فیلم ده رقمی و پدرخوانده نیست. هیچکدام راضیشان نمیکنند. از هر دو میتوانند و باید ایراد بگیرند. آنها نه با علی دایی راضی میشوند نه با افشین قطبی. چیزی که آنها را راضی میکند ، ایراد گرفتن و نق زدن و منفیبافیست.
١٣- نمیدانم آنهایی که روز بازي با سپاهان با هیجانی وصف ناپذیر از سر و کول هم بالا میرفتند، الان چه حالی دارند؟ آخر میدانید، مطمئنم برای آنها فرق میکند که چه کسی آن پائین ایستاده باشد. آنها هیچوقت عادت نداشتند تا دقیقه ٩۶ روی سکوها بمانند اما آن روز برای مردی که- طبق یک آنالیز دقیق «کامل» نیست-آن پائین مطمئن ایستاده بود، منتظر ماندند. :40:
١۴- این نبرد عقل و دل بود. که حالا برندهاش معلوم شده. دل شیر به عقلهای شیطانی باخت. عقلهای شیطانی؟ آقای واعظ آشتیانی روز یکشنبه ساعت ١٢:٣٠ در مصاحبه با رادیو جوان گفتند که روزنامهنگاران روحیه شیطان صفتی دارند.:18: البته این خبر جایی منعکس نشد چون گویندهاش قطبی نبود:27: اما چون حرف درستی است اینجا به آن ارجاع میدهیم. روح و عقل شیطان صفتی بر دل شیر غلبه کرد. آدمهای جدی و تحلیلگر بر آدمهای جوگیر پیروز شدند.
۱۵-آن کسی که گفته از هر دست بدهی از همان دست هم میگیری شوخی کرده، شاید هم شرایط خیلی تغییر کرده. افشین قطبی که با انرژی و واژههای مثبتش به میدان آمده بود، چیزی به جز نفرت نگرفت. وقتی رفت سایتی، عکسی از شادی مردم در سال ۵۷ برای رفتن شاه را چاپ کرد اما به جای تیتر شاه رفت روی روزنامه کیهان آن سالها، با کمک فتوشاپ تیتر زد قطبی رفت! سایت دیگری با شوری عجیب و رها شده برای حمید استیلی تیتر زد شیردل سرخ! بیا! دیگری درباره روابط شیطانی پشت پرده قطبی نوشت.چیزهایی از این دست بازخورد رفتارهای صادقانه و محترمانه قطبی بود. قطبی دست داد و مشت تحویل گرفت.
۱۶- حالا ما آدمهای جوگیر هم عوض شدیم. افشین قطبی آخرین تیر ترکش احساسات و هیجان در این محیط افسرده و ساکن و راکد بود. آخرین کسی که میشد برای موفقیتش خوشحالی کرد. حالا ما هم به ارتش نفی میپیوندیم. میشویم آدمهایی که هیچچیز راضیمان نمیکند. آدمهایی که با شکست خوردن دیگران شاد میشوند و در نفرت از دیگران معنای خود را پیدا میکنند.
۱۷- حالا ما از سکویمان پايین میآییم، کنار گود مینشینیم و منتظر باخت علی دایی، حمید استیلی ، مرزبان و ... میمانیم تا با نفرت خوشحالی کنیم. ما هم وارد بازی آدمهای ناراحت و ناراضی و عقدهای و نکبتزده میشویم. پای تحلیلهای همیشه ناراضی امیر حاج رضایی مینشینیم ، اخبار ورزشی را با صدای مازیار ناظمی که هر اسمی را میخواند، دنبال میکنیم، از جنجالسازیها و شیرینکاریهای عادل فردوسیپور ذوق میکنیم :2:که چطور دیگران را ضایع میکند، روی جلد دنیای فوتبال را تماشا میکنیم که باز عکسی از چشمک زدن یک مربی تازه است و نظریهای درباره دلال و خبیث بودنش و حتما تحلیلهای آقای فرزاد حبیباللهی را میخوانیم تا مبادا یادمان برود که نباید جوگیر شویم.
۱۸- آهنگ بدرخش ای الماس دیوانه با میکس صدای افشین قطبی به پایان رسیده و آهنگی دیگری آغاز شده که خوانندهاش با صدای گرفته و غمگین میخواند قصه، قصه مردیست که غرورش را رها نکرده.
۱۹- افشین قطبی غرورش را دو دستی نگه داشت وشبیه ما نشد و رفت اما ما آدمهای بیغرور- از جوگیر تا منطقی و جدی- تحت همین شرایط ماندیم و تغییر نکردیم تا از عدم موفقیت یکدیگر خوشحال شویم و باخت کنار دستیمان معنی پیروز شدنمان باشد.
20- حالا روی آهنگ بعدی هستیم. گروه دورز که مینوازد و میخواند.
.The End
این پایان است.