منگنز و خواص ان براي درمان
منگـنز
منگنز فلزي است كه به طور گسترده اي در بافت هاي بدن گياهان و حيوانات وجود دارد. اين فلز يك مادة معدني كمياب ناميده ميشود زيرا به مقدار بسيار كم در بدن انسان يافت ميشود.
بدن ما تقريباً حدود 20 ميلي گرم منگنز، به طور عمده در استخوان ها، ذخيره دارد. منگنز در تشكيل بافت همبند چربي و كلسترول، استخوان،عوامل انعقاد خون و پروتئين نقش دارد. اين ماده همچنين براي عملكرد طبيعي مغز ضروري است.
منگنز جزئي از تركيب منگنز سوپر اكسيد ديسموآت (MnSaD) است. اين تركيب يك ضد اكسيدان است كه بدن را از مواد سمي حفظ مي كند. به دست آوردن مقدار كافي منگنز از رژيم غذايي، كار ساده اي است.
موارد استفاده
بيماريهاي زير به وسيله مصرف منگنز بهبود مي يابد.
ديابت: افراد مبتلا به ديابت در مقايسه با اشخاص سالم به طور قابل ملاحظه اي منگنز كمتري دارند. منگنز سطح قند خون را در افراد ديابتي كاهش مي دهد.
روماتيسم مفصلي: افراد مبتلا به روماتيسم مفصلي (التهاب مفاصل) سطح پاييني از MnSaD دارند (اين ماده از آسيب مفاصل در حين التهاب جلوگيري مي كند) مكمل هاي منگنز فعاليت MnSaD را افزايش مي دهند.
صرع: يك مطالعه مهم در اوايل سال 1960 نشان داده است موش هايي كه دچار كمبود منگنز بوده اند بيشتر مستعد ابتلا به تشنج هستند و نوار مغزي آنها (EEG) حاوي فعاليتهاي تشنجي است.
اسكيزوفرني: افراد اسكيزوفرن به مكمل هاي منگنز به خوبي پاسخ مي دهند.
پوكي استخوان: از دست رفتن تودة استخواني بعد از يائسگي به سرعت شروع مي شود و مي تواند منجر به پوكي استخوان (نازك و شكننده شدن) گردد. منگنز و ديگر عناصر كمياب استحكام استخوان را در زنان بعد از يائسگي افزايش مي دهند.
بيمايهاي ديگر: منگنز همچنين در دمان تصلب شرايين (سخت شدن ديوارة عروق)، كلسترول بالاي خون، سرگيجه و كاهش شنوايي مؤثر و مفيد است.
منابع غذايي
آجيل (مخصوصاً گرد و بادام) ، سبوس گندم و همة غلات، حبوبات تغيير نيافته،برگ سبزيجات، كبد، كليه، بادام زميني، لوبيا (از خانوادة نيامداران)، ميوه هاي خشك، غلات به عمل آمده (تغيير يافته)، گوشت و محصولات خشك داراي ميزان خيلي كمي از منگنز هستند. غذاهاي تغيير شكل نيافته نظير نان غلات و حبوبات داراي ميزان زيادي منگنز هستند.
اشكال ديگر
منگنز به اشكال مختلفي در دسترس است: نمك (سولفات و گلوكونات) كلوئيد، آسپارات، پيكولينات، فومارات، سوكسينات و آمينواسيد كلات). اين ماده به صورت قرص يا كپسول معمولاً به همراه ساير ويتامين ها و موادمعدني قابل دسترسي است.
نحوة مصرف
در مورد منگنز مقدار مجاز توصيه شده در رژيم غذايي (RDA) وجود ندارد. رژيم توصيه شده براساس جذب از طريق رژيم تيپيك است و مقداري است كه از بروز نشانه هاي كمبود منگنز جلوگيري كند.
متوسط جذب منگنز 2 تا 9 ميلي گرم در روز است. در بعضي موارد افراد به ميزان بيشتري (10 ميلي گرم در روز) منگنز نياز دارند.
ميزان كافي و مطمئن مصرف روزانة منگنز 2 تا 5 ميلي گرم براي بزرگسالان. 1 تا 3 ميلي گرم براي بچه ها و نوجوانان و 0.3 تا 1 ميلي گرم براي شيرخواران است.
موارد احتياط
جذب بيش از حد منگنز مي تواند منجر به توليد اثرات سمي شود. شما نبايد به طور مرتب، بيش از حد مطمئن و كافي (كه در بالا توضيح داده شد) مصرف منگنز داشته باشيد.
تداخل هاي احتمالي
كلسيم، مس، آهن، منيزيوم و روي بر سر جذب در رودة كوچك با منگنز رقابت مي كنند. جذب بيش از حد هر كدام از اينها مي تواند باعث كاهش جذب بقيه شود. مصرف بيش از حد منگنز مي تواند باعث كم خوني فقر آهن شود.
ويتامين ب-5 (اسيد پانتوتنيك)
ويتامين ب-5 (اسيد پانتوتنيك)
همه سلولهاي بدن نياز به ويتامين "ب-5" يا اسيد پانتوتنيك دارند. اين ويتامين "ب" محلول در آب است و در بدن تبديل به تركيبي به نام «كوآنزيم-آ» مي شود كه وجود اين ماده در بدن براي تبديل غذا به انرژي لازم است. ويتامين «ب-5» به عنوان ويتامين « ضد استرس» نيز شناخته شده است. زيرا عملكرد غذة آدرنال را تقويت كرده و بهبود مي بخشد.
(غده آدرنال عضوي است كه بدن را در مقابل انواع استرس ها حمايت مي كند). ويتامين ب-5 براي عمل عضلات و اعصاب ضروري است و براي حفظ سلامتي سيستم ايمني بدن، حياتي است. اين ويتامين همچنين در كاهش علايم دردناك روماتيسم مفصلي مؤثر است.
موارد استفاده
بعضي از پزشكان براي خستگي، آلرژي، آسم، پسوريازيس يا ديگر بيماري هاي مزمن يا براي زندگي هاي بسيار فعال و پراسترس، ويتامين "ب-5" را توصيه مي كنند. ثابت نشده است كه ويتامين "ب-5" براي اين بيماريها مفيد بوده باشد.
مصرف ويتامين "ب-5" به كاهش درد، تورم و خشكي صبگاهي بيماري روماتيسم مفصلي كمك مي كند و بهبودي زخم را مخصوصاً بعد از جراحي، تسريع مي كند.
اسيد پانتوتنيك به كاهش ليپيد خون (چربي، كلسترول، تري گليسريدها) كمك كرده و پديدة سميت زدايي را تسريع مي كند.
منابع غذايي
اسيد پانتوتنيك از ريشة يوناني پانتوز (Pantos) به معني «هركجا» گرفته شده است و اين نام به خاطر اين است كه اين ماده در انواع مختلف مواد غذايي يافت ميشود.
نقش تغذيه در سلامت دهان و دندان(بخش دوم)- روزنامه شرق 29/3/85
دکتر رضا آمری نيا: بخش دوم:تمايز بين مواد پوسيدگى زا، متوقف كننده پوسيدگى و ضدپوسيدگى بسيار بااهميت است. نتايج مطالعات نشان داده است كه ميزان اسيدى كه از تخمير مواد غذايى توسط باكترى ها ايجاد مى شود به اندازه قندى كه در آن ماده وجود دارد بستگى دارد. پوسيدگى زايى همچنين مى تواند تحت تاثير عوامل ديگرى مانند حجم و ميزان بزاق توليد شده در فرد، تعداد وعده هاى مصرف غذا، تركيبات مواد غذايى مورد استفاده، ميزان تشكيل پلاك ميكروبى و ميزان استعداد ژنتيكى فرد قرار گيرد. مواد غذايى متوقف كننده پوسيدگى يا آن دسته كه توسط ميكروب هاى پلاك قابل سوخت و ساز نيستند Ph بزاق را به پايين تر از ۵/۵ كاهش نمى دهند اين مواد شامل پروتئين هايى چون تخم مرغ، ماهى، گوشت، بعضى سبزيجات و آدامس هاى بدون قند هستند. شيرين كننده هاى غيركربوهيدراتى از قبيل ساخارين، سيكلامات ها و اسپارتام نيز جزء اين گروه هستند. بعضى از شواهد دال بر اين است كه گروه اخير به علت اينكه مواد مورد نياز را در اختيار استرپتوكوك قرار نمى دهند متوقف كننده پوسيدگى هستند.مواد غذايى ضدپوسيدگى، موادى هستند كه هنگام استفاده از آنها جذب غذا هاى اسيد و ژنتيك توسط باكترى ها مختل مى شود. الكل هاى پنج قندى جزء اين دسته محسوب مى شوندزيرا توسط آميلاز بزاق تجزيه نمى شوند. مكانيسم عمل آنها شامل فعاليت هاى ضدميكروبى عليه استرپتوكوك موتان است. تاثير آدامس از طريق ترشح بزاق است كه منجر به افزايش فعاليت خنثى سازى بزاق و در پى آن افزايش زدودن كربوهيدرات هاى تخمير شونده از سطح دندان مى شود. آدامس هاى بدون قند از طريق افزايش جريان بزاق در كاهش پوسيدگى موثر هستند. توصيه مى شود پس از غذا هاى حاضرى يا وعده هاى غذايى مورد استفاده قرار گيرند تا احتمال پوسيدگى را كاهش دهند در عين حال امكان معدنى شدن مجدد بخش هاى تخريب شده دندان نيز افزايش مى يابد. در واقع مكانيسم ضدپوسيدگى گزيليتول موجود در آدامس جايگزين شدن آن به جاى كربو هيدرات هاى تخميرشونده رژيم غذايى است. استرپتوكوك موتان قادر به متابوليزه كردن گزيليتول نيست. از ديگر مواد ضدپوسيدگى پنيرها مى توان از پنيرچدار و سوئيسى نام برد.• عوامل موثر بر پوسيدگى زايى مواد غذايى مواد حاوى كربوهيدرات هاى تخمير شونده نقش عمده اى در عمليات تخريبى باكترى ها در توليد پوسيدگى دارند. پوسيدگى زايى به اجزاى تشكيل دهنده ماده غذايى وابسته است به عبارتى به شكل تركيبات ماده غذايى و اينكه همراه با چه ماده ديگرى مورد استفاده قرارگيرد و مدت زمان تماس آن با دندان و تعداد دفعات مورد استفاده بستگى دارد.شكل و فرم ماده غذايى و پايدارى آن نقش مهمى در ميزان پوسيدگى و كاهش Ph دارد. شكل و فرم ماده غذايى مشخص كننده مدت زمان تماس آن در دهان با دندان ها است كه تاثيرگذار بر مدت كاهش Ph يا روند توليد اسيد است. مايعات به سرعت از دهان شسته مى شوند و قابليت چسبندگى كمترى دارند و بالعكس مواد غذايى جامد مانند كراكر، چيپس، شيرينى ها و دانه هاى خوشبو كننده دهان كه حاوى قند هستند موجب افزايش زمان تماس دهان با قند مى شود. قوام ماده غذايى بر چسبندگى آن موثر است. مواد جويدنى مانند آدامس گرچه حاوى ميران قند بالايى است ولى تحريك توليد بزاق، چسبندگى كم نسبت به مواد جامد يا غذا هاى چسبنده مثل اسنك ها و كراكرها و چيپس ها كه ساكاروز كمى دارند، از ضرر كمترى برخوردارند. مواد غذايى حاوى درصد فيبر بالا به علت اينكه كربوهيدرات تخمير شونده كمى دارند نيز متوقف كننده پوسيدگى هستند مانند پاپ كورن (ذرت بوداده) و سبزيجات خام. مواد نشاسته اى كه توسط آميلاز بزاق قابل تخمير هستند هرچه مدت ماندگاريشان در دهان بيشتر شود ميزان پوسيدگى زايى آنها افزايش مى يابد. هنگامى كه اين مواد بين دندان ها گير مى كنند فرصت بيشترى دارند تا توسط آميلاز بزاق هيدروليز شوند. تكنيك هاى بررسى شده بيانگر آن است كه برخى از باكترى ها نشاسته ها را سريعاً تخمير مى كنند و از طريق هيدروليز ناقص يا با كوچك كردن اندازه قطعات آنها باعث ايجاد پوسيدگى مى شوند. اگر چه آب نبات هاى حاوى قند باعث افزايش سريع در ميزان قند حفره دهانى مى شود كه توسط باكترى ها هيدروليز مى شود، ولى اثر اينها كوتاه مدت است. مواد غذايى حاوى كربوهيدرات ساده و دسرها (مانند چيپس سيب زمينى، نان خشك، شيرينى، كيك، نان روغنى شيرين )براى مدت طولانى غلظت قند دهان را به مرور افزايش مى دهند زيرا اين غذاها اغلب به سطوح دندان ها مى چسبند و نسبت به آب نبات ها مدت طولانى ترى دردهان باقى مى مانند. در تركيبات غذايى محصولات لبنى به خاطر كلسيم، فسفر، قابليت پوسيدگى پايينى دارند. مطالعات نشان داده است كه پنير و شير وقتى با موادپوسيدگى زا مصرف مى شود به بافر كردن Ph اسيد كمك مى كند. پنير بخصوص پنير چدار خصوصيات ضد پوسيدگى زايى دارد و ترشح بزاق را تحريك مى كند كه پلاك راكم كند. خوردن پنير با كربوهيدرات هاى قابل تخمير مثل دسر در انتهاى يك وعده غذا ممكن است پوسيدگى زايى غذا را كم كند. حبوبات كه مقدار قابل ملاحظه اى كربوهيدرات قابل تخمير ندارند و چربى و فيبر آنها زياد است پوسيدگى را متوقف مى كنند. غذا هاى پروتئينى مثل غذا هاى دريايى ماهى، گوشت و تخم مرغ و مرغ، همچنين چربى هايى مثل روغن مارگارين و كره نباتى پوسيدگى را متوقف مى كنند. ترتيب خوردن و تركيبات غذايى روى پتانسيل ايجاد پوسيدگى موثر است. موز به علت اينكه حاوى كربوهيدرات قابل تخمير است با توجه به چسبنده بودن آن پوسيدگى زا است ولى وقتى با غلات و شير خورده مى شود كمتر ايجاد پوسيدگى مى كند. شير قابليت چسبندگى ميوه را كمتر مى كند. كلوچه خشك وقتى با پنير خورده مى شود كمتر پوسيدگى زا است تا زمانى كه به تنهايى خورده مى شود. مصرف پنير و شير در انتهاى وعده غذايى و يا چنانچه توام باكربوهيدرات استفاده شود به علت قابليت بافرى آنها ضمن مطبوع كردن غذا موجب كاهش پوسيدگى مى شود. مصرف مواد غذايى پوسيدگى زا توام با نوشابه احتمال توليد اسيد را افزايش مى دهد. زمانى كه يك كربوهيدرات قابل تخمير مصرف مى شود كاهش Ph باعث تسريع در فعاليت تخريبى مى شود كه در ظرف ۱۵-۵ دقيقه شروع شده و تا ۳۰دقيقه اثر آن باقى مى ماند. وعده هاى خوراكى بين غذايى عمدتاً حاوى كربوهيدرات هاى قابل تخمير بالايى است كه اين امر احتمال ميزان پوسيدگى زايى آنها را به مراتب بيشتر از وعده هاى اصلى غذا در بردارد. خوردن چندين شيرينى در يك زمان كه به دنبالش مسواك بزنيد و دهان را با آب شست وشو دهيد كمتر پوسيدگى زاست تا اين كه در طول روز چندين بار و هر بار يك شيرينى بخوريد.