پاسخ حوزه علمیه قم به نامه اعتراض امیز انصاریان درباره سریال حضرت یوسف
در پی انتشار خبری با عنوان "انتقاد حاج حسین انصاریان از قسمت اخیر سریال حضرت یوسف(ع)" در سایت عصرایران که در آن نحوه پرداختن به مساله تمدید زندان حضرت یوسف در این سریال مورد بحث قرار گرفته و سرزنش شده بود ، یکی از پژوهشگران حوزه علمیه قم ، پاسخی به حجه الاسلام انصاریان داده و در آن از سریال یوسف(ع) دفاع کرده است.
همان گونه که نقد مذهبی سریال را از زبان حجه الاسلام انصاریان منتشر کرده بود، نقد این نقد را نیز انتشار می دهد و همچنان آمادگی انعکاس دیدگاه های مختلف را دارد:
بسم الله الرحمن الرحيم
1. ترك اولي به بيان ساده يعني انجام ندادن كاري كه انجام دادنش بهتر است اگرچه واجب نيست و يا بالعكس.
به نظر بسياري از علماي شيعه ، وقوع "ترك اولي" از انبيا ممكن است. (مرآه العقول ج 10 ص 215 – صراط النجاه ج 2 ص 435 – زبده البيان ص 354).
قضاوت در مورد اينكه نظريه ي مزبور درست است يا نه، در قد و قواره ي بنده نيست.
2. از آنجا كه انبيا از هر گناهي پاك هستند آنچه از يوسف سر زد نهايتا يك ترك اولي بود نه گناه .(البته بسياري از علماء ترك اولي بودن آن را هم رد مي كنند).
3. انبيا به جهت شدت توجه و عشق به خدا، هرگونه ترك اولي را براي خود نه تنها يك خطا و اشتباه بزرگ، بلكه شايد به اندازه ي گناهان كبيره ساير مردم مي دانستند و خود را به جهت آن مذمت مي كردند و از خداوند طلب مغفرت مي نمودند.(بعنوان نمونه سوره قصص 16 ر.ك بحار الانوار ج 13 ص 34).
البته شايان ذكر است كه ديگر علما اين آيه را به نحو ديگري تفسير مي كنند كه مراد، مغفرت اصطلاحي نيست همان طور كه در خود كتاب بحار هم اين توجيه بعنوان احتمال دوم آمده است.
4. تأديب هر بنده اي از بندگان خدا به خاطر عملش ، به حسب درجه ي معنوي او مي تواند متفاوت با سايرين باشد؛ تا آنجا كه ممكن است خداوند با يك تب و لرز جزئي ، صد گناه از عوام الناس را پاك كند اما مثلا براي جبران يك ترك اولي از يك مومن صالح او را به سختي هاي متعدد زندان مبتلا كند.
براي نمونه ميتوان به جزاي عمل حضرت يونس كه آن هم نه گناه بلكه ترك اولي بود اشاره كرد(ر.ك زبده البيان ص 353).
5. تعبير عصيان، ذنب،گناه، اشتباه، خطا(خطيئه) و امثال اين كلمات گاهي براي ترك اولي (كه از يك انسان بلندمرتبه سرزده باشد) استفاده مي شود ،در بعضي احاديث و آيات قرآن هم بكار گرفته شده و براي جبران اين ترك اولي تعبير توبه هم به كار رفته است. (سوره طه 121 ، ر.ك. بحار الانوار ج11 ص 160 )
از جمله در مورد قضيه ي يوسف (ع) تعبير ذنب بكار رفته است.(مستدرك الوسائل ج11 ص 223). البته بديهي است كه منظور،گناه به معناي خاص نيست.
آنچه كه در اين مرقومه ي ناقص عرضه شد حاصل يك پژوهش اجمالي و سريع در كتب علماي شيعه بود؛ البته نه براي اثبات يك نظريه ديني (كه اصولا اين ادله در اين حد و مقدار براي اثبات اين نظريه كافي نيست)، بلكه براي اعلام اينكه آنچه در سريال يوسف (ع) به تصوير كشيده شده ، مستند به يك منبع موهوم و من درآوردي نيست بلكه مطابق با نظريه ي تعداد قابل توجهي از علماي بزرگ شيعه (و حداقل اندكي از علماي بزرگ شيعه) است.
با اين توصيف، به نظر شما، بخاطر به تصوير كشيدن نظريه (اگرچه مرجوح) چند عالم بزرگ (ولو اندك) شيعه (به مدت چند دقيقه) در يك سريال چندين ساعته ي آموزنده و پرفايده، آيا سزاوار است يك سخنران و عالم شيعه (و البته بزرگ و قابل احترام) اين اثر هنري ماندگار را صرفا با يك "تاسف و تاثر فراوان"بدرقه كند؟
در پايان، عرضي با استاد معظم جناب آقاي انصاريان
استاد معظم و گرامي
از محضرتان عذر مي خواهم؛ شما كه با ديدن اتفاقي يك قسمت از يك سريال پرمعني و سودمند، اينگونه آنرا به طور رسمي ( اگرچه ناخواسته ) مورد كم لطفي قرار ميدهيد و از ذكر محاسن و فوايد ارزنده ي آن دريغ ميفرماييد، اگر كارگردان اين سريال در جواب انتقادات شما، كتاب عالم بزرگ شيعه، شيخ صدوق (من لايحضره الفقيه جلد 1 صفحه 359 المفوضه لعنهم الله ينكرون سهو النبي و يقولون... ) را به شما نشان دهد شما چه جوابي به آقاي سلحشور خواهيد داد؟
آيا او را سرزنش نخواهيد كرد كه چرا فقط همين قسمت از اين كتاب را خوانده و به قسمتهاي ديگر و كتابهاي ديگر توجه نكرده است؟
سلامتي و طول عمر شما را از خداوند بزرگ مسئلت دارم.
و السلام عليكم و رحمه الله
م.قادريان
از طلاب حوزه علميه قم
شیخ حسین انصاریان چه گفته بود؟
اينجانب حسين انصاريان كه به توفيق الهي موفق به ترجمة قرآن مجيد و ترجمة نهجالبلاغه و ترجمة صحيفة سجاديه و تأليف 60 جلد كتاب شدهام و اكنون مشغول به تدريس تفسير در حوزه علميه قم هستم و نزديك به پنجاه سال است با كتابهاي اصيل مذهبي و منابع عامه و خاصه از تفاسير و كتب حديث دائماً در ارتباط ميباشم، با توجه به پايان آية 24 سورة يوسف، كه حضرت حق يوسف را از گروه مخلصين (به فتح لام) يعني انساني كه از هر جهت دور از دسترس شياطين و وسواس خناسان است معرفي فرموده لازم دانستم به بخشي از فيلم حضرت يوسف كه شب شنبه 1/9/87 پخش شد تذكراتي داشته باشم، اميد است با چاپ اين نوشتار اذهان بسياري از تماشاگران به ويژه مردم مؤمن كشور اسلامي از آنچه از اين قسمت فيلم گرفته است پاك شود.
من كمتر موفق به تماشاي فيلمهاي سيماي جمهوري اسلامي ميشوم، بصورت اتفاقي اين بخش از فيلم را كه ديدم ضمن تأسف و تأثر فراوان لازم دانستم از باب خيرخواهي به اين تذكرات توجه دهم.
بر اساس عقيده شيعه كه مستقيماً از قرآن و روايات گرفته شده همة انبياء و امامان از خطا و اشتباه مصون هستند تكرار اين دو كلمه، يعني خطا و اشتباه كه در اين فيلم دائماً حضرت يوسف به خود نسبت ميداد خلاف صريح قرآن انجام گرفته و در حالي كه در زمينة عصمت انبياء از خطا و اشتباه سيدمرتضي اعلي ا... مقامه كه از اعاظم دانشمندان است و ديگران تأليفات گرانبهائي بر اساس دلايل قرآني و براهين روايتي دارند متأسفانه نزديك به چند دقيقه سريال نشان ميداد كه يوسف كه در بخش گذشته او را به مبعوث شدن به پيامبري نشان داد بخاطر اين كه به ساقي شاه گفت به شاه بگو فردي بيگناه در زندان است و در مقام آزادي او باشد با گريه و زاري چند بار اعلام به خطا و اشتباه و گناه كرد و دامن نبوت را آلوده به گناه و خطا نشان داد اين معنا با جمله آخر آية 24 سورة يوسف ابداً مطابقت ندارد، و دست آويزي براي مخالفان بر ضد عقايد صحيح و پاك شيعه است.
ثانياً نشان ميداد كه جبرئيل به يوسف نازل شد و گفت اكنون كه مشكل خود را به غير گفتي اراده خدا بر اين تعلق گرفت كه به جاي يكسال زندان هفت سال ديگر در زندان بماني ؛ ! آيا در اين زمينه جريمة جرم بر فرض اين كه جرم باشد مناسب با جرم است و اين بخش از فيلم حضرت حق را ظالم و غير عادل معرفي نكرده است؟و بايد به اين نكته توجه داشت كه موضوع هفت سال در كتابهائي كه نقل شده به دلائل مختلف از اعتبار ساقط است و اين نقل ضعيف است.
ثالثاً انسان اجتماعي آفريده شده و همه نسبت به امور زندگي نياز به يكديگر دارند آيا به زنداني آزاده شده اگر انسان مشكل خود را بگويد اين جرم است؟
چه دليلي در حوزه عقل و شرع بر جرم بودن اين كار وجود دارد، اما مسئلة ترك اولي در انبياء كه يوسف در اين مقام بر اساس دقت علمي مرتكب آن نيز نشده است غير از گناه و معصيت است مجدداً تأكيد مينمايم كه انبياء داراي مقام عصمت و از خطا و اشتباه طبق قرآن مصون هستند.
آيا مشاوران بزرگوار مذهبي فيلم به حقايق قرآن و روايات توجه نداشتند؟ يا داشتند ولي از اين قمست فيلم غافل بودند.
اميد است كارگردانان سيماي جمهوري اسلامي در فيلمها و سريالهاي آينده دقت بيشتري به خرج دهد تا حريم حرمت انبياء و عصمت آن برگزيدگان و امامان معصوم محفوظ بماند.
اين پاسخ جهت تنوير افكار عمومي است، بديهي است در صورت لزوم طرح مباحث تخصصي تفصيلي براي اثبات مدٌعي قابل طرح خواهد بود و در پايان توجه به اين نكته لازم است كه در ادعيه رسيده از ذوات معصومين اگر اقراري به خطاء شده است از باب تعليم به امت است كه چگونه با خداوند مشكل گناه را حل كنند.
گفت و گویی قابل توجه با فرج الله سلحشور ، کارگردان یوسف پیامبر / زلیخا اغواگر نیست
تاكنون روزنامهها و نشریات مختلفی با فرجالله سلحشور كارگردان، نویسنده و تهیهكننده سریال یوسف پیامبر گفتگو كردهاند و سلحشور تقریبا تمام مراحل ساخت یوسف را برای بینندگان این سریال در این گفتگوها بیان كرده و درباره موضوعات مالی این سریال هم توضیحات مفصلی داده است. با توجه به این موضوع ما تصمیم گرفتیم با سلحشور به گفتگو بنشینیم و پرسشهای مطرح شده درباره این سریال را از منظر دیگری عنوان كنیم. در این گفتگو با نگاه او به فیلم مذهبی آشنا میشویم. گفتگوی مفصل جامجم با سلحشور را بخوانید.
● نام شما فرجالله به معنای باز شدن گره ظهور و تحقق یافتن ظهور آقا امام زمان است. آیا تاكنون گامی هم برای بازگشایی گره فرج آقا امام زمان برداشتید؟
▪ مذهبیها همه به ظهور آقا اعتقاد دارند و در این راه گام برمیدارند. گروهی با تبلیغات و گروهی از طریق امور هنری كه ما از طریق آثار هنری این كار را انجام دادهایم و چند كار درباره امام زمان تولید كردهایم. خود من هم در فعالیتهای مذهبی و هم هنری علاقه خاصی به امام زمان دارم. از كودكی این علاقه در من شكل گرفت، ما همیشه جشنهای نیمه شعبان را خیلی باشكوه برگزار میكردیم.
● پس در یك خانواده كاملا مذهبی متولد شدهاید؟
▪ نه خیلی مذهبی. شاید بهتر باشد بگویم خانوادهام را من مذهبی كردم. ما بیشتر خانواده سنتی بودیم. البته نه سنتی محكم. اما از زمانی كه من به سمت مذهب رفتم...
● یعنی مطالعه درباره مذهب را آغاز كردید؟
▪ نه. فعالیتهای مذهبی من بیشتر رفتن به هیاتها بود، بعد از مدتی در خانه هیات برگزار میكردم كه این كار روی خانوادهام تاثیر زیادی گذاشت، هیاتهایی كه به صورت هفتگی در خانه برگزار میكردیم باعث شد خانواده من به صورت جدیتری مذهبی شوند.
● از چه زمانی مذهب برای شما جدی شد؟
▪ همانطور كه گفتم از سنین كودكی. از همان زمانی كه رفتن به هیات و جلسات سخنرانی را به صورت مداوم پی گرفتم.
● بنابراین مذهب را پای منبر آموختهاید؟
▪ ابتدا منبر و بعد مطالعه و در ادامه تحصیل در حوزه مذهب و بعد تدریس علوم مذهبی.
● جایی گفتهاید كه پیرو هنر متعهد هستید؟
▪ بله، هنر متعهد، هنری است كه امام خمینی آن را تایید كردهاند. هنر عبارت است از دمیدن روح تعهد در كالبد انسانها. هنر متعهد همان هنر متعبد است، همان هنر الهی است. من به دنبال چنین هنری هستم.
● هنر متعهد را در جامعه امروزی چگونه تعریف میكنید؟
▪ هنری كه مردم را به سوی ارزشها سوق دهد، مردم را از گناه و آلودگیها دور كند، به سمت اعمال خیر سوق دهد، هنری كه خدمت به خداوند و بندههایش باشد و تقبیح ضد ارزشها كند.
● شما در پرونده كاریتان یك مجموعه اثر دارید، «ایوب پیامبر»، «اصحاب كهف» و اكنون «یوسف پیامبر» در این آثار آیا هنر متعهد را پیاده كردهاید؟
▪ دیگران اینگونه میگویند، من خودم فكر میكنم بهتر از این هم میشد كار كرد، خودم فكر میكنم آنقدر كه وظیفهام ایجاب میكند، كارم را انجام ندادهام. اما مردم میگویند خوب است.
● تاكیدم روی انتخاب موضوعات است؟
▪ همه قصههای قرآنی از كوچكترین تا بزرگترین آنها خوب هستند. همه این قصص دردهای همه اعصار در همه جوامع هستند.
● یعنی موضوعات با توجه به زمان برای شما اولویت ندارند؟
▪ من نمیتوانم اولویتبندی كنم. این موضوعات درد و دغدغه همه مردم در همه دنیا هستند. قرآن و اسلام با فطرت انسانها ارتباط برقرار میكند. بدین معنا كه اگر حقایق اسلام درست به مردم بازگو شود، مردم آنها را میپذیرند و با آن ارتباط برقرار میكنند. هر سوژهای كه منطبق بر باورهای دینی مطرح شود، ذهنیات نویسنده در آن دخل و تصرف نداشته باشد و نویسنده و كارگردان به ارزشهای موضوع وفادار بمانند، آن اثر با فطرت انسانها، چه شیعه و چه سنی ارتباط برقرار میكند. كما اینكه سریال «اصحاب كهف» در بیشتر كشورهای دنیا به نمایش درآمده و تمام مردم دنیا با هر دین و مذهبی آن را دیدهاند و با آن ارتباط برقرار كردهاند.
● خیلی از مردم دنیا فیلمهای هالیوودی را هم میبینند و با آن ارتباط برقرار میكنند.
▪ ارتباط دو جور است، یك ارتباط فقط از طریق چشم است كه ارتباط ظاهری را شكل میدهد و یك ارتباط از طریق دل است كه ارزشمند است. این دو ارتباط با هم یكی نیستند. مردم با ظاهر سریال «اصحاب كهف» ارتباط برقرار نكردند. ظاهر «اصحاب كهف» در قیاس با دیگر آثار دنیا چیزی ندارد كه مردم را جذب كند. در حالی كه این سریال محتوایی دارد كه مردم را جذب میكند اما آثار هالیوودی با ظاهر خود مردم را جذب میكنند. مردم از این فیلمها توقع معنا ندارند. اما ما از آثار مذهبی به شكل آگاهانه تاثیر میگیریم.
● شما از چه طریق متوجه شدید كه «اصحاب كهف» به شكل درونی روی مخاطبان اثر گذاشته است؟
▪ از روی صحبتهای خودشان كه میگفتند با دیدن این سریال نگاهشان مثلا به قیامت خیلی عوض شده است. خیلیها میگفتند سریال «اصحاب كهف» در دیدگاه آنها نسبت به مذهب خیلی تاثیر داشته و آنها بعد از دیدن سریال «اصحاب كهف» به شرعیات پایبند شدهاند و نمازشان را میخوانند.
● گفتید باورهای دینی كه در قرآن هستند همه قابلیت ارائه كردن دارند. آیا این باورها اولویتبندی ندارند؟
▪ به نظر من قرآن یك مجموعه است، جزء جزء نیست. اگر خواسته باشیم كه آن را بخش بخش كنیم، به یك بخش عمل كنیم و یك بخش را نادیده بگیریم، زیاد نتیجه نمیگیریم. همه بخشهای آن برای زندگی لازم است. منتها امكان دارد در جامعهای اجرای یك دستورالعمل بیشتر لازم باشد و در جامعه دیگر كمتر.
● این سوال را از این جهت پرسیدم كه باورهای مذهبی اساس جامعه ما را تشكیل میدهند و این باورهای مذهبی اولویتهایی دارند. ما در جامعهای زندگی میكنیم كه نام شخصیتهای بزرگی را زیاد میشنویم و روی زندگی ما تاثیر میگذارند، شخصیتهایی چون حر بن ریاحی، سلمان فارسی و خیلی از شخصیتهایی كه تاریخ شیعه را بنیان گذاشتهاند. به نظر شما آیا اولویت نداشت كه زندگی و باورهای مذهبی و اعتقادی یكی از این شخصیتها تصویری میشد؟
▪ نه. به نظر من همه اینها در عرض یكدیگر هستند نه در طول یكدیگر. قرآن وقتی قصهای را نقل میكند تاریخ مصرف برای آن نمیگذارد، نمیگوید این قصه تا زمانی كه حر، مقداد، ابوذر و... میآیند تاریخ مصرف دارد و بعد از آن تاریخ آنها تمام میشود. این قصهها محملی هستند تا همه ارزشهایی كه قرآن به صورت سمبلیك به آنها اشاره كرده است، در آنها متبلور شوند. این قصص در همه اعصار برای بشریت راهگشا هستند. داستان هر كدام از قصص قرآنی بخشی از مشكلات و سوالات جامعه را جواب میدهد. حر، سلمان فارسی و... هم از پیروی از همین قصص قرآنی تربیت شدهاند. الگوسازی همیشه مهم بوده است این الگو میتواند حضرت یوسف باشد یا مثلا سلمان فارسی.
● اما الگوهایی كه ارائه داده میشوند باید دستیافتنی باشند و مردم از آنها ذهنیت داشته باشند. مثلا جوانان امروز ما دوست دارند بیشتر درباره حر بدانند یا افراد دیگری كه در تاریخ شیعه موثر بودهاند. من از اولویتبندی میگویم چون شما فرد بامطالعهای هستید و اولویتها را بهتر میشناسید؟
▪ در این زمینه نمیتوان اولویتبندی كرد، نمیتوان گفت كه درد امروز جامعه این است، پس باید این قصه را ساخت. به نظر من در جامعه ما مسائل تربیتی مهم است در سریال یوسف هم مسائل تربیتی وجود دارد. مسائل اخلاقی و اعتقادی نیاز جامعه ماست. در سریال یوسف هم این مسائل به صورت جدی وجود دارد. مسائل مدیریتی در سریال یوسف به صورت الهی دیده میشود، مدیران كشور ما میتوانند از شیوه مدیریتی یوسف درس بگیرند. در این سریال مبارزه با شرك و بتپرستی و مبارزه با شیطان وجود دارد كه آنها را میتوان در جامعه امروز اجرا كرد. به اعتقاد من همه مسائلی كه در جامعه امروز وجود دارد، به نوعی در سریال یوسف دیده میشود. به نظر من باید به شخصیتهایی مانند حر هم پرداخته شود، من اینها را رد نمیكنم، اما اینكه اولویتبندی كنم كه اكنون پرداختن به زندگی یوسف مهمتر است یا حر، مردد هستم.
● با توصیفی كه از سریال یوسف كردید، فكر میكنید این سریال چقدر روی مسوولان ما تاثیر گذاشته است؟
▪ باید بپرسید و تحقیق كنید، من نپرسیدهام. البته هنوز بخشهای مدیریتی یوسف مانده است، در سریال او هنوز به مدیریت نرسیده كه بتواند بر مدیران جامعه تاثیر بگذارد.
● آیا آمدن و تاثیرگذاریهایش مقداری دیر نشده است؟
▪ نه. هنوز دیر نشده است. او میآید و تاثیراتش را هم میگذارد.
● از این جهت میگویم دیر، چون احساس میشود كه سریال یوسف درگیر یك ملودرام عشقی شده است و بازتابهای مذهبی و تربیتی شما از این سریال در سایه این ملودرام قرار گرفته است؟
▪ اصلا و ابدا. ملودرام عشقی كه شما میگویید یعنی عشقی دو طرفه اما در سریال یوسف عشق یك طرفه است و یك نفر عاشق شده اما دیگری به او توجهی ندارد. عشق زلیخا به یوسف اصلا مورد توجه ما نبوده و نیست. در سریال یوسف مبارزه با شرك و بتپرستی را میبینید.
● آیا این مبارزه در سایه عشق زلیخا به یوسف قرار نگرفته است؟
▪ الان شاید. اما هر چه سریال جلوتر میرود، این مساله كمرنگتر میشود و دیگر زلیخایی وجود، نخواهد داشت و مسائل مهمتری عنوان میشود.
● اما شما میگویید در قسمتهای دیگر سریال ما مبارزه با شرك بتپرستی و... را میبینیم، من میگویم آیا شما نمیتوانستید از عشق یوسف و زلیخا سریعتر عبور كنید و به مسائل جدیتر وارد شوید؟
▪ نه نمیتوانستیم. چون عشق معنای هستی است. اگر عشق را از هستی بگیرید چیزی از آن باقی نمیماند. زلیخا سمبل عشق مجازی و عبور از یوسف و رسیدن به معشوق حقیقی است.
● اما در سریال شما یوسف از كودكی از عشق مجازی رها شده و به عشق حقیقی رسیده بود؟
▪ بله، یوسف سمبل عاشق حقیقی است و مثل همه انبیاء او مراحل عشق مجازی را طی نكرده است. بلكه او زاییده عشق و فرزند عشق است و از پدر و مادری عاشق به دنیا آمده و زلیخا هم به این مرحله میرسد. یوسف را در كودكی عاشق خداوند دیدهایم، اما مراحل عاشق شدن او را كه ندیدهایم. اما زلیخا را در مراحل مختلف طی طریق میبینیم. او ابتدا عاشق انسان خاكی میشود و بعد به عشق حقیقی میرسد، عشقی كه نیاز جامعه بشری است.
● پس زلیخا و مراتب عشق او محور قصه است؟
▪ نه، زلیخا یكی از موضوعات داستان سریال است. در سریال ما عشق زلیخا به یوسف پررنگ نیست، مهمترین بخش سریال ما مبارزه با شرك و بتپرستی است.
● مهمترین بخش یك سریال در زمان پخش جذب مخاطب است. یك كارگردان باید بتواند بخوبی از پس این كار برآید. شما مخاطبان زیادی را كه عامه مردم هستند، با خود همراه كردهاید. این همراه شدن بیشتر به دلیل عشق زلیخا به یوسف است. شما چنگك را انداخته و مخاطب را گیر انداختهاید. من میگویم عشق زلیخا آنقدر پررنگ است...
▪ در این مقطع از سریال زلیخا یك شخصیت منفی است، نه یك عاشق دوستداشتنی.
● در این مقطع از سریال. اما پرسش من اینجاست كه چگونه میشود ذهن مخاطبی را كه به یك موضوع كنجكاو شده است تغییر داد. از طرفی شما میگویید زلیخا مراحل عشق را طی میكند...
▪ اما همه سریال درباره زلیخا نیست. زلیخا مراحل عشق را طی میكند و فعلا كسی به این زن بوالهوس و شخصیت منفی علاقهای ندارد.
در سریال ما مراحل مختلف توحید، مبارزه با شرك، مدیریت الهی و رسیدن یوسف به یعقوب به صورت موازی تعقیب میشود. داستان زندگی زلیخا هم در كنار اینها روایت میشود، اما در رتبههای بعدی قرار میگیرد. تقریبا از قسمت ۲۵ زلیخا كاملا كمرنگ و منفی و یوسف وارد مملكتداری و حكومت الهی میشود. آنوقت شما میبینید روش یوسف، هم برای جوانان و هم برای مسئولان ما پاسخ میدهد و كاربرد دارد.
● فكر میكنید چند درصد جوانها مخاطب سریال شما هستند؟
▪ نمیدانم. اما آمار نشاندهنده این است كه ۸۵ درصد مردم سریال یوسف را میبینند كه آماری بیسابقه است. این درصد بیننده منهای جوانان نیست و حتما جوانان هم در این آمار وجود دارند و بجرات میتوان گفت همه جوانان بیننده سریال هستند و شخصا جوانهایی را دیدهام كه این سریال را پذیرفتهاند.
● بخش زیادی از سریال یوسف دیدگاه خود شماست كه به گفته خودتان بر مبنای تحقیقات نوشته شدهاند. شما وارد جزییاتی شدهاید كه ما آنها را در سوره یوسف نمیبینیم و عموم مردم از آنها اطلاعی ندارند. آیا با تصویر كردن همین جزییات خواستهاید بر بینندگان این سریال تاثیر بگذارید؟
▪ طبیعتا یك نویسنده و كارگردان تلاش میكند اثرش را به گونهای بسازد كه برای مخاطب جذاب باشد. در آثار دیگر سازندگان با استفاده از تخیل و چیزهای من درآوردی به اثر جذابیت میبخشند؛ اما ما كوشیدهایم تخیلاتمان مبتنی بر مستندات موجود باشد و براساس واقعیتهایی كه در تاریخ و تفسیر وجود دارد، نوشته و ساخته شود.
● بنابراین جزییاتی كه به تصویر كشیدهاید، بر اساس تخیل نیست و واقعیتهایی است كه در تفاسیر وجود دارد؟
▪ بله. بخشهایی را بر اساس واقعیتها نوشتهام و جاهایی حلقه مفقوده را بر اساس مستندات ماقبل و مابعد پر كردهام. تمام قسمتهای یك سریال تاثیرگذار هستند. نمیشود گفت آنهایی كه من نوشتهام، تاثیرگذار هستند یا آنهایی را كه بر اساس مستندات نوشته و ساختهام. طبیعتا من بر اساس آنچه موجود بوده یك بنا را پایهگذاری كردهام. اسكلت و فوندانسیون اصلی مهم است. من فقط پرداخت كردهام. این پرداخت میتواند جلوه بدهد. اما به این معنی نیست كه همه جذابیتها بر مبنای پرداخت ظاهری است. من فكر میكنم اگر ارزشهای داخل خود قرآن نبود، پرداختهای من ارزشی نداشت.
● بخش بزرگی از كار شما دیالوگهای سریال است، به نظر خودتان آیا این دیالوگها تاثیرگذار هستند؟
▪ این ها را باید شما بروید و از مردم بپرسید نه ازمن. اگر بگویم خوب است، میگویند خودستایی است و اگر بگویم بد است میگویند خودش هم خودش را قبول ندارد...
● شما به عنوان نویسنده سریال، وقتی مینویسید حتما به طراحی لباس و صحنه، طراحی گریم، دكور و دیالوگ فكر میكنید و در ذهنتان این مساله شكل میگیرد كه میخواهید با كدام بخش بیشتر روی بیننده تاثیر بگذارید از طرفی ما برخی سریالهای تاریخی را میبینیم كه پس از گذشت چندین سال هنوز هم مخاطبان دیالوگهای آنها را در ذهن دارند. شما چگونه سریال خود را تقسیمبندی كردید و برای تاثیرگذاری روی كدام بخش متمركز شدید؟
▪ من ۴ سال برای تحقیق و نگارش فیلمنامه سریال حضرت یوسف زمان گذاشتم. این كه چه وقتی را برای كدام بخش صرف كردم، نمیتوانم بگویم.
● یعنی در ذهن خودتان اینگونه تقسیمبندی نداشتید؟
▪ نه اصلا و ابدا. من همزمان به همه بخشها فكر میكردم و سریال را مینوشتم.
● روی دیالوگنویسی تمركز ویژهای نداشتید؟
▪ نه. همانگونه كه مینوشتم دیالوگها را هم مینوشتم. همانقدر كه روی صحنه فكر میكردم، همانقدر هم روی دیالوگها فكر میكردم.
● اما در سریال شما گریم مهمتر از دیالوگها به نظر میرسد.
▪ نمیدانم، شاید. ولی این نظر شماست كه در ظاهر بیشتر دقت میكنید، در حالیكه بسیاری از علما و بزرگان از محتوا و دیالوگها بیشتر راضی هستند.
● سریال با تكیه بر ظاهر شخصیتها حركت میكند و پیش میرود. آیا این حركت اگر عمیقتر بود، بیشتر تاثیر نمیگذاشت؟
▪ به مخاطبان سریال بستگی دارد. گروهی عمقی را كه ما مطرح كردهایم، دریافت میكنند و گروهی فقط در ظاهر متوقف میشوند. من با علمای زیادی در تماس بودهام؛ از جمله آقای میرباقری كه مفسر قرآن هستند. ایشان میگفتند كه سریال یوسف مرا به این فكر انداخته كه درباره یوسف بیشتر فكر كنم. شما در سریالتان خیلی چیزها را مطرح كردهاید كه من از آنها بیخبر هستم. آیتالله جنتی هم گفتهاند كه من چیزهای تازهای از سریال یوسف یاد میگیرم. ایشان همچنین گفتهاند كه من جواب بسیاری از پرسشهایم را از این سریال میگیرم. قطعا وقتی آیتالله جنتی درباره سریال صحبت میكند، درباره محتوای آن نظر میدهد؛ چون ایشان به گریم، دكور و این چیزها كاری ندارد.
● بنابراین میتوانیم بگوییم عمق محتوای سریال یوسف را آدمهای مذهبی باسواد درك كردهاند. عموم مردم چه چیزی را از این سریال دریافت میكنند؟
▪ عموم مردم با قصه پیش میروند. آنها كودكی یوسف تا بزرگسالی و اتفاقات زندگی او را پیگیری میكنند.
● پیش از ساخت سریال از زندگی یوسف و اتفاقات دوره او چه ذهنیتی داشتید؟ مثلا كاخ یوسف و مصر را همینگونه كه در سریال است، میدیدید؟
▪ خیر. یك مقدار از كشوری مثل مصر اطلاعات عمومی داشتم و با توجه به سوره حضرت یوسف هم اطلاعاتی از این پیامبر به دست آوردم؛ اما زمانی كه شروع به تحقیق كردم، دامنه اطلاعاتم خیلی بیشتر شد.
● با توجه به تحقیقات وسیعی كه انجام دادید، آیا شما به طراح دكور و طراح گریم ایده میدادید یا اینكه آنها خودشان طراحی میكردند؟
▪ آن ها تحقیقات خود را انجام میدادند و من هم اطلاعات خودم را در اختیار آنها میگذاشتم. در واقع كار را با همفكری پیش میبردیم.
● الان آن چیزی را كه میبینید، برای خودتان قابل قبول است؟
● بله. كاملا.
▪ اما زندانی كه شما در سریال یوسف به نمایش گذاشتهاید، از ذهنیت و دانستههای ما درباره آن دوران دور است. زندانی كه شما نشان دادید، معماری معاصر و مدرن دارد.
▪ ممكن است. شاید اگر شما این زندان را میساختید، جور دیگری میساختید. اما ما اینجوری ساختهایم. البته كسی از زندانهای آن زمان اطلاعی در دست ندارد. ما هیچ اثری از زندانهای آن دوران به دست نیاوردیم. از كاخهای آن زمان اطلاعاتی كسب كردیم و سعی كردیم دكورها را بر اساس همان تحقیقات طراحی كنیم اما از زندانها چیزی به دست نیاوردیم.
● میگویند در آن زمان زندانها بیشتر شبیه دخمه بوده است؟
▪ نباید به گفتهها توجه كرد. مستندی وجود ندارد. در شهری چون كنعان شاید شبیه دخمه بوده، اما در مصر متمدن بعید است. البته ما زندان را در زیر زمین ساختهایم. همانطور كه دیدید یوسف و زندانبانان خیلی پایین آمدند تا به زندان رسیدند.
● چون زیر زمین بود میگویم معماری مدرنی داشت.
▪ شاید یك جور دیگر هم میشد این زندان را ساخت. ما این زندان را بر اساس سلیقه خودمان ساختهایم.
● چند درصد از سریال یوسف سلیقه خود شماست؟
▪ نمیتوانم بگویم چند درصد. یوسف یك كار مشترك است. من با مشاور و دیگر عوامل سازنده سریال و طراحان مشورت میكردم و هیچ وقت رای خودم را به صورت مطلق اجرا نكردم؛ به همین دلیل نمیتوانم بگویم كه سریال كاملا سلیقه خود من است.
● اما امضای شما پای سریال است و شما هستید كه از سریال دفاع میكنید.
▪ اگر چنین در نظر بگیرید، من همه سریال یوسف را تایید میكنم. حالا میتوانید بگویید كه سلیقه بدی داری، بد ساختهای یا درست و خوب ساختهای.
● اما شما كسانی را كه سریال یوسف را نقد میكنند، مزدبگیر خطاب كردهاید و گفتهاید كه اینها با سریال یوسف دشمنی دارند.
▪ بله، بسیاری اینگونه هستند. بسیاری مزد میگیرند تا یك اثر قرآنی را بكوبند. قصد خیر ندارند و گروهی اصلا نمیفهمند كار مذهبی یعنی چه. صرفا با خواندن چند تا كتاب فكر میكنند مذهب را میشناسند و میتوانند نقد كنند. در صورتیكه چنین نیست و یك اثر مذهبی را آدمهای مذهبی از لحاظ محتوایی میتوانند نقد كنند؛ اما از نظر تكنیكی و تخصصی منتقدان میتوانند نظر بدهند. گروهی از نظر محتوایی نظر میدهند كه این تخصص آن ها نیست و كار كسانی است كه اهل قرآن و تفسیر هستند.
● شما به این علم رسیدهاید كه تصمیم گرفتید یكی از قصص قرآنی را تصویرسازی كنید؟
▪ من به كمك قرآن، تفاسیر و تجربه چهل پنجاه ساله تعلیم و تعلم قرآن و پای منبر نشستن و با استفاده از كمك استادان توانستهام این سریال را بسازم، اما ادعای تفسیر قرآن ندارم.
● شما جبرئیل را در كودكی بر یوسف ظاهر كردهاید؛ چیزی كه در قرآن نیامده است و ما میدانیم كه جبرئیل فقط بر پیامبران اولیالعظم ظاهر میشود؟
▪ اینكه میفرمایید جبرئیل بر پیامبران اولیالعظم ظاهر میشده، معلوم نیست مستند و مستدل باشد. برای اطلاع شما بگویم برخی معتقدند حضرت یوسف از موسی و عیسی هم بالاتر است، فقط میدانیم قرآن میفرماید به او وحی كردیم.
● اما در روایتها نداریم كه ایشان پیامبر اولی العظم هستند؟
▪ اما خداوند یوسف را از مخلصان دانسته است. حتی یعقوب را از مخلصان نمیداند، اما جایگاه ویژهای برای یوسف در نظر گرفته و زیباترین سوره قرآن را به زندگی یوسف اختصاص داده است. یكی از بزرگترین حكومتهای مذهبی طول تاریخ از سوی یوسف اداره شده است. او مسوولیتهای سنگینی داشته و همه اینها نشان میدهد یوسف پیامبر بزرگی است.
● درباره ظهور جبرئیل بر او هم توضیح میدهید؟
▪ قرآن میفرماید وحی شده، این میتواند به وسیله جبرئیل باشد. وقتی یوسف در چاه است، خداوند میفرماید: «ما به او وحی كردیم.» این وحی كردن یا باید در خواب باشد یا باید توسط جبرئیل انجام شود یا باید الهام باشد. جایی نقل نكردهاند كه این وحی چگونه بوده است. به همین دلیل ما جبرئیل را انتخاب كردیم.
● علما در این انتخاب ایرادی به شما نگرفتند؟
▪ خیر. بسیاری از علما میگویند جبرئیل بر یوسف ظاهر شد و به او گفت كه من پیك خداوند یكتا هستم و او را در درون چاه آرام كرد. اینها در آیات قرآن نیست، اما در تفاسیر نوشتهاند جبرئیل بارها و بارها آمده و به یوسف كمك كرده است.
● روایتهایی كه از داستان یوسف داریم خیلی دلنشین است، مثلا نابینایی حضرت یعقوب در فراق یوسف كه در سریال شما دیده نمیشود، در صورتی كه روایت این نابینایی در سوره یوسف و اشعار عرفای ما خیلی پررنگ است؟
▪ اگر در روایتها دقت كرده باشید، نابینایی یعقوب زمان گم شدن بنیامین اتفاق میافتد. شما باید صبر كنید مرحله به مرحله زندگی یوسف را ببینید تا به نابینایی یعقوب برسید.
● آیا لزومی داشت قسمتهای اولیه سریال یوسف آنقدر طولانی باشد كه ما خیلی دیر به نكات مهم زندگی حضرت یوسف برسیم؟
▪ ما نمیخواستیم برای مردم قصه تعریف كنیم. ما داریم تفسیر تصویری سوره یوسف را بازگو میكنیم؛ اما گروهی دوست دارند ما زود برویم سراغ یوسف و زلیخا، زندان رفتن یوسف و رسیدن او به پدرش و سریال را تمام كنیم. اما ما قصه تعریف نمیكنیم. ما داریم تفسیر میكنیم. خداوند هم قصه تعریف نكرده است. او هم دارد پیام میدهد و پیامها مهمتر از قصه تعریف كردن هستند و اگر پیامها نبودند مردم به تماشای سریال نمینشستند. این نشان میدهد مردم بجز قصه به چیزهای دیگر هم توجه دارند؛ البته به نظر من بجز روشنفكران و برخی هنرمندان كه كاری به مذهب و آثار مذهبی ندارند، بقیه با فیلم ارتباط برقرار كردهاند.
● این قضاوت شاید خیلی درست نباشد.
▪ نه. من دارم رك حرف میزنم. آدمهای سینما و تلویزیون وقتی مذهبی حرف میزنند هم حرفهای خودشان را میگویند نه حرف مذهب را.
● خب شما هم حرف خودتان را از مذهب میگویید؟
▪ نه. حرف من بر اساس تفسیر المیزان است. هر چه كه المیزان گفته من همان را گفتهام.
● یعنی همه آثار ساخته شده ما غیرمذهبی است؟
▪ من این را نگفتم. من گفتم مذهبی بودن با اثر مذهبی ساختن فرق میكند.
● نگاه شما به آثار مذهبی چگونه است؟
▪ من میگویم باید مذهب را از دیدگاه مذهب ببینند. مثلا یك كار مذهبی میسازند و در آن روحی را خلق میكنند كه آن روح میرود عشقبازی. كجای دنیا روح میرود عشقبازی. اینها مذهب را از دیدگاه خودشان میبینند.
● این سازنده هم شاید تحقیقاتی در زمینه كار خود داشته؟
▪ نه ندارد. ما مذهبی هستیم و درباره روح شناخت داریم. با این شناخت سوال من این است آیا روح عاشق میشود؟ آیا شما این را شنیده بودید؛ روحی كه دور كشور را با ماشین یك خانم بچرخد و عاشق آن خانم هم شود؟ و نام آن اثر را هم اثر مذهبی بگذارند. این دیدگاه كارگردان درباره مذهب است، اما دیدگاه من از مذهب دیدگاه تفسیر المیزان است.
● آن سریالی كه شما درباره آن حرف میزنید، درباره یك آدم و تمایلات انسانی بود. اصلا با موضوع سریال شما فرق داشت.
▪ ممكن است. شما میپرسید آیا من همه تلویزیون و سینما را غیرمذهبی میبینم؟میگویم نه. سینمای ما، آدمهای مذهبی هم دارد؛ اما بخش مهمیاز آن در اختیار آدمهایی است كه به مذهب و انقلاب كاری ندارند و آنها هم كه مذهبی هستند، آثارشان مذهبی نیست.
● اهدای عضو یكی از انسانیترین اعمال بشری است؛ اما شاید به این موضوع در قرآن بصراحت اشاره نشده باشد.
▪ پس غلط است. ما برای ساخت آثارمان متری به نام مذهب و اعمال مذهبی داریم كه باید در چارچوب آن عمل كنیم.
تفاسیر قرآن خیلی چیزها را بیان میكند. احتمالا درباره اهدای عضو هم مطالبی وجود دارد؛ چون اهدای عضو، یك عمل كاملا خیرخواهانه و انسانی است.
میگویید احتمالا؛ اما من میگویم باید فقط بر مبنای واقعیتهای مذهبی اثرمذهبی ساخت. آیا روایات و قرآن، اهدای عضو را تایید كردهاند؟ درباره انفاق، صدقه، كمك كردن به دیگران و... بصراحت گفتهاند. اگر اهدای عضو خوب بود، باید به آن اشاره میكردند و میگفتند خوب است؛ اما چیزی نگفتهاند، بنابراین اهدای عضو به مذهب ما تعلق ندارد و مال جای دیگری است. درست و غلط بودن آن را نمیدانم. به همین دلیل هیچ وقت چنین آثاری را نمیسازم؛ چون آنقدر مذهب چیزهای ارزشمندی برای گفتن دارد كه من نمیروم درباره احتمالات، اثری را بسازم.
من برمیگردم به پرسشهای اولم كه نیازهای امروز جامعه را مطرح كردم.
مذهب برای همه دورههای بشری است و تا قیام، قیامت دستورالعمل دارد. دین ما كاملترین دین و برای همه اعصار است.
● اما ما مراجع دینی را داریم.
▪ دین اسلام كاملترین دین است؛ یعنی هم برای اكنون كافی است هم برای هزاران سال بعد. ما نیاز به دستورالعملهای جدید نداریم، مگر برای حل مشكلات جدید راهكاری از مذهب و قرآن پیدا كنیم.
مراجع دینی با توجه به شرایط روز به برخی امور مانند اهدای عضو و... مجوز دادهاند.
پس درست است. اگر مراجع مجوز دادهاند، درست است.
● شما به همین دلیل قصص قرآنی را برای ساخت انتخاب میكنید كه اثری مذهبی بسازید؟
▪ بله. من اثر مذهبی انتخاب میكنم تا آثار مذهبی بسازم؛ چون در این دنیا بجز مذهب، هیچ حرف دیگری ارزش گفتن ندارد. مذهب یعنی دستورالعملهایی كه از طرف خداوند نازل شده و از طریق انبیا به انسانها رسیده است. فقط در این حیطه باید حرف زد و اثر هنری ساخت. جز این حیطه همه چیز پر از غلط است.
به همین دلیل هیچ وقت چنین آثاری را نمیسازم؛ چون آنقدر مذهب چیزهای ارزشمندی برای گفتن دارد كه من نیازی ندارم بروم و درباره احتمالات اثری را بسازم. من درباره روح صحبت كردم. گفتم اگر كسی میخواهد اثری مذهبی بسازد باید تفسیری كه مذهب گفته است، بیان كند. حق ندارد بگوید روح مورد نظر من این است. در اثر مذهبی ساختن، «من» معنا ندارد. شیطان، روح، شهادت و... تكالیفشان در مذهب روشن است، بنابراین ما نباید از آنها برداشت شخصی داشته باشیم.
شاید برداشت شخصی نباشد. نوعی درامپردازی است، مانند كاری كه شما هم در سریال حضرت یوسف انجام دادید.
هیچكس حق ندارد اثری بسازد و مذهب را از نگاه خودش تفسیر كند. اینها آثار مذهبی نیستند. فیلم شخصی هستند؛ همچنان كه گفتم، هنرمند مذهبی باید حرف مذهب را بزند. سریال یوسف براساس تفاسیر شیخ صدوق، تفسیر المیزان و دیگر تفاسیر نوشته و ساخته شده است.
اما هنر آینه جامعه است.
● در جامعه فحشا هم وجود دارد. باید نشان بدهیم.
▪ خیر. تا یك جایی كه پردهدری نكند، میتواند مجاز باشد. هنر متعهد كارش همین است.
نه از قضا، هنر مگس صفت كه روی كثافت مینشیند، كارش این است. هنر پروانه صفت روی زیباییها مینشیند. با دیدن زیباییها میتوان زشتیها را هم دید. تعریفی كه شما میدهید، هنر فعلی جامعه است؛ اما من دارم از هنر ربانی و مذهبی حرف میزنم. این دو با هم تفاوت دارند.
هنر ربانی، هنری است كه در راه پیشرفت جامعه گام بردارد.
● درست است؛ اما پیشرفت جامعه به سوی كمال یا نقض؟ اول باید جامعه را دید. تا زخم پیدا نشود چگونه میتوان برای آن مرهم پیدا كرد؟
▪ بله. زخمهای جامعه را میبینند تا برای آنها درمان پیدا كنند؛ اما برای درمان دردهای جامعه لازم نیست آنها را نشان داد؛ مثلا درباره دزدی اگر فقط بگویی، دزدی وجود دارد كافی است. لازم نیست آن را نشان بدهی. لازم نیست یك دزد خبره را نشان بدهی كه صد تا پلیس هم نمیتوانند او را دستگیر كنند و هزار راه دزدی را هم به دیگران نشان داد.
● این كه شما میگویید دیگر رسانه نیست، موعظه و منبر است؛ چون در كنار منبر است كه فقط كلام را میشنویی؛ اما در رسانه باید تصویرسازی كنی.
▪ وحی منزل نیست كه چون كاری هنری و تصویری شود، زشتیها را هم نشان داد. تصویرسازی تا آنجایی از نظر مذهب مجاز است كه بدآموزی نداشته باشد.
● اما شما هم در سریال یوسف، زلیخا را زنی كاملا اغواگر نشان دادهاید. شما چرا اغواگری زلیخا را نشان دادهاید، در صورتی كه شما هم میتوانستید در یك دیالوگ بگویید، زلیخا زنی اغواگر بوده است؟
▪ من این حرف شما را قبول ندارم. برای اینكه بیش از ۱۰نفر از مراجع و علما گفتهاند این بخش از سریال یوسف كاملا سالم ساخته شده است و اصلا بدآموزی ندارد. مراجع به مراتب از من و شما حساسیت بیشتری دارند.
● بنابراین در سریال شما، زلیخا یك زن اغواگر نیست؟
▪ زلیخا در قرآن، زنی اغواگر بوده و سعی كرده یوسف را اغوا كند؛ اما یوسف زیر بار نرفته است. خداوند گفته، من هم اغواگری زلیخا را در حد قرآن نشان دادهام.
● مقتضای كار ایجاب كرده كه شما زلیخا را زنی اغواگر نشان دهید. بنابراین میتوان گفت برخی از آثاری كه در تلویزیون و سینما ساخته میشوند و شما آن ها را غیرمذهبی میدانید، حتما براساس برخی مقتضیات ساخته شدهاند؟
● اقتضای كار كلمهای نیست كه همه چیز را توجیه كند. قرار نیست هرچه اقتضای كار بود، نشان داده شود. اقتضای مذهبی كار من ایجاب كرده این گونه تصاویر را نشان دهم. اگر كسی براساس مقتضات مذهبی كار كرد، درست است. اگر براساس مقتضیات ذهنی خودش كار كرد، اشتباه است.
● سریال یوسف پر از دیالوگ است. آیا همه این دیالوگها را براساس تفاسیر نوشتهاید؟
▪ بله. دقیقا همه دیالوگها براساس تفسیر المیزان نوشته شده است. حداقل المیزان را رد نمیكند.
● حتی صحبتهای كنیزان، زندانبانان و...
▪ بله. هیچكدام از این ها در تضاد با تفسیر المیزان نیست. شما در سریال حضرت یوسف، جملهای پیدا نمیكنید كه ضد دین باشد.
نظرسنجي از استادان و مدرسان حوزههاي علميه درباره سريال «يوسف پيامبر(ع)»
نظر سنجي مركز تحقيقات صدا و سيما دربارهي ١٦ قسمت اول سريال «يوسف پيامبر(ع)» از استادان و مدرسان حوزههاي علميه قم و مشهد منتشر شد.
به گزارش گروه دريافت خبر خبرگزاري دانشجويان ايران ٧٣و٥ دهم درصد پاسخگويان كه از مدرسان و استادان حوزههاي علميه تهران بودهاند.آنان مهمترين دليل تماشاي اين مجموعه را مذهبي بودن سريال«يوسف پيامبر» عنوان كردهاند و ٣١و٤ دهم درصد قرآني بودن خاستگاه سريال «يوسف پيامبر(ع)» وتطابق داستان آن با اصل موضوع را از مهمترين دلايل تماشاي اين مجموعه قلمداد كردهاند.
در بخشي ديگر از اين نظرسنجي دربارهي فضاسازي و دكور سريال از پرسش شوندگان سوال شده است كه ٣/٧٦ دهم درصد از پاسخگويان ،طراحي دكور و فضاسازي مجموعه را خيلي خوب عنوان كردهاند و ٧٠و٢ دهم درصد جذابيت سريال از حيث داستان پردازي را در حد خيلي خوب و خوب دانستهاند.
محتواي سريال يكي ديگر از موضوعات نظرسنجي بوده است. ٥٠و٤ دهم درصد از پاسخگويان،پاكدامني يوسف(ع) و ٢١و٩ دهم درصد، توكل داشتن به خدا و صبر و شكيبايي در مواجهه با مشكلات را از مهمترين پيامهاي دوران مختلف زندگي يوسف(ع) در اين سريال دانستهاند.
بر اساس اين گزارش١٠و٧ دهم درصد از پاسخگويان،معرفي حسادت را به عنوان يك رذيلت اخلاقي، ١٠و٧ درصد ناظر دانستن خداوند در هر حال و غلبه بر نفس اماره را از موارد مهم اخلاقي اين مجموعه عنوان كردهاند. از ميان پاسخگويان ٧٦ درصد معتقد بودهاند كه اين سريال درحد خيلي زياد و زياد داراي پيامهاي مناسب و درست اخلاقي و ديني بوده است.
در اين گزارش آمده است كه توليد چنين مجموعهاي در مركز سيما فيلم سبب شده تا اغلب بينندگان، ضمن شناخت بخشي از تاريخ اديان، با منش و رفتار پيامبران نيز آشنا شوند. در همين جهت ٧٠و٢ دهم درصد از پاسخگويان اين نظرسنجي كه از مدرسان و اساتيد حوزههاي علميه قم و مشهد بودهاند كه معتقدند اين مجموعه توانسته در معرفي و شناساندن شخصيت حضرت يوسف(ع) در حد خيلي زياد موفق باشد. همچنين دربارهي جنبههايي از زندگي حضرت يوسف(ع) كه در اين سريال به خوبي به تصوير كشيده شده،پاكدامني(٢٧ درصد)، نكات تربيتي و اخلاقي (١٦و٦ دهم درصد) و توكل داشتن به خدا (٢٥و١ دهم درصد) را اعلام كردهاند كه مورد تاييد استادان و مدرسان حوزههاي علميه تهران قرار گرفته است.
در ادامه اين نظرسنجي، پاسخگويان مهمترين نقاط قوت سريال «يوسف پيامبر(ع)» را ١٦و٢ دهم درصد دكور و فضاسازي، ٢١و٣ دهم درصد داشتن پيام اخلاقي و ديني و ١٧و٧ دهم درصد توحيد و يكتاپرستي مطرح كردهاند.
استادان و مدرسان حوزههاي علميه قم و مشهد ٧٠و٢ دهم درصد رضايت خود را در حد خيلي زياد و زياد از اين مجموعه اظهار داشتهاند.20و٢ دهم درصد سريال «يوسف پيامبر(ع)» را بهتر از ساير سريالهاي ديني و تاريخي دانسته و ٢١و٩ دهم درصد نيز آن را هم سطح ديگر مجموعههاي ديني و تاريخي تلويزيون عنوان كردهاند.
مجموعه تلويزيوني «يوسف پيامبر(ع)» از محصولات مركز سيما فيلم است كه با نگاهي به زندگي اين پيامبر از كودكي تا بزرگسالي تهيه شده و فرج الله سلحشور آْن را نوشته، كارگرداني و تهيه كرده است.