آدمك مرگ همينجاست بخندآن خدايي كه بزرگش خوانديبه خدا مثل تو تنهاست بخنددست خطي كه تو را عاشق كردشوخي كاغذيی ماستبخند
آدمك نغمه ي آغاز نخوان
به خدا آخر دنياست ، بخند...
Printable View
آدمك مرگ همينجاست بخندآن خدايي كه بزرگش خوانديبه خدا مثل تو تنهاست بخنددست خطي كه تو را عاشق كردشوخي كاغذيی ماستبخند
آدمك نغمه ي آغاز نخوان
به خدا آخر دنياست ، بخند...
دوستان مهلت این دور هم تمام شد
ممنون از همگی که هر هفته شاهد این هستیم که با پستهایی زیبا کار ما رو در انتخاب بهترین، سخت و سختتر میکنه
این سختی زیباست
ما را با این سختی بیشتر آشنا سازید :n06:
ممنون
:n16:
دیگه کسی پستی ارسال نکنه :n25:
:n02:
خب دوستای گل ادبیاتی یک تشکر ویژه از همتون که با مشارکتتون تنور این مسابقه رو داغ نگه میدارید [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
در این دور از مسابقه ما شاهد اشعار بسیار متناسبی با عکس انتخابی بودیم [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
بطوری که کار رو برای تیم داوری بسیار سخت کرده بود [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
ندا و احمد که نبوغ و استعداد خودشون رو به رخ کشیدند دستشون درد نکنه [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
geojoعزیز که اخیرا به شرکت کنندگان ما پیوسته و من شخصا خیلی از شعری که گذاشته بود لذت بردم [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
Graham reaperو raha bashگرامی هم دو دوستی هستند که بااستمرار مشارکتشون در این تاپیک مایه دلگرمی ما هستند [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
ودر نهایت بیشترین امتیاز متعلق به aliaghil هست که ایشون رو به عنوان برنده این مسابقه معرفی میکنم
همچنین n.pinappleهم نفر دوم این مسابقه هستند [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
ازaliaghil عزیز میخوام عکس بعد رو هرچه سریعتر انتخاب و اعلام کنند که من مطمئنم اینسری هم با مشارکت بیشتر دوستان خوبمون شاهد یک مسابقه پایاپای دیگر خواهیم بود. [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
سلام خدمت تمامی دوستان گرامی که زحمت کشیدن و در مسابقه شرکت کردن و همینطور داوران مسابقه دست همه ی عزیزان درد نکنه.
از تیم داوری مسابقه تشکر می کنم که من رو برنده ی این دوره اعلام کردن :»
عکس انتخابی من برای این دوره.
شاد باشید.
با تشکر.
از دل و دیده، گرامی تر هم آیا هست؟
دست،
آری، ز دل و دیده گرامی تر : دست!
در فروبسته ترین دشواری، در گرانبارترین نومیدی،
بارها بر سر خود بانگ زدم: هیچت ار نیست مخور خون جگر،
دست که هست!
بیستون را یاد آور، دستهایت را بسپار به کار،
کوه را چون پرِ کاه از سر راهت بردار!
وه چه نیروی شگفت انگیزیست،
دست هایی که به هم پیوسته ست!
به یقین، هرکه به هر جای در آید از پای
دست هایش بسته ست!
دست در دست کسی،
یعنی: پیوند دو جان!
دست در دست کسی،
یعنی: پیمان دو عشق!
دست در دست کسی داری اگر،
دانی، دست،
چه سخن ها که بیان می کند از دوست به دوست،
لحظه ای چند که از دست طبیب،
گرمی مهر به پیشانی بیمار رسد،
نوشداروی شفابخش تر از داروی اوست!
فریدون مشیری
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
صمیمیت
همین جاست
میان دست های ما
دست هایی ساده
دست هایی گرم
دست هایی محکم
توضیح:هرعکس برای هرکسی یادآور یک نکته میتونه باشه و نتیجه ی اون انتخاب اشعاری هست که حس میکنیم به بیان اون عکس نزدیکتره
عکس این دور از مسابقه برای من نماد اتحاد و همدلی بین آدمایی متفاوت هست(از تفاوت در دست هاشون) و ...
اخیرا شعری دو صدائه خونده شده که من متن اون رو با این عکس متناسب میدونم پس:
شاعر:مینا جلالی
دستا که زنجیر میشن با هم
با خدا یکی میشه آدم
Whoever you are
(هر کسی که هستی)
Wherever you come from
(از هرجایی که می آیی)
We got the bond
(با هم پیوسته ایم)
See this as this world together side by side
(این را شبیه دنیایی ببین که با هم هستیم، در کنار هم)
We are one
(ما یکی هستیم)
Unbreakable and strong
(شکست ناپذیر و قوی)
The memories we share
(خاطراتی که با هم داریم)
Are honored, I swear
(قسم می خورم مقدس است)
ما باهم یار و هم آوا
یک وطن داریم کشورِ دنیا
با هم همه شده این همخونه
با هم همه زیرِ یک سقفیم
از دم اسم همه آدمه
ما باهمیم ما باهمیم
No one ever gonna come between us
(هیچکس نمی تونه بین ما جدایی بندازه)
No one ever gonna break the chain
(هیچکس نمی تونه این زنجیر را بشکنه)
No one ever gonna come between, we’ll stay the same
(هیچکس نمی تونه جدایی بندازه؛ ما همینجور می مونیم)
در کشورِ دنیا جز عشق پادشاهی نیست
جز ارتش نور نیاز به هیچ سپاهی نیست
We are one
(ما یکی هستیم)
Unbreakable and strong
(قوی و شکست ناپذیر)
Chain that never breaks
(زنجیری که هرگز پاره نمیشه)
We are one
(ما یکی هستیم)
آنگاه که دست هایمان را به هم دادیم و پیمان دوستییمان را محکم کردیم آسمان و زمین به نظاره پرداختند، آسمان اشک شوق ریخت و زمین به خود لرزید.
و چه ستودنی است آنگاه که مرام رفاقتمان بلبلان را به آواز درآورد و لبخند رضایت گوشه لب ها نشاند
و چه ننگین شود آنگاه که کسی دست دوستی اش را به فراموشی بسپارد و به راحتی از دوستانش بگذرد!
از خودم [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
توضیح کاربر عزیز Atghia خیلی جالب بود برام.راستش منم وقتی این عکسو دیدم یاد یه شعری افتادم.منتها چون اون شعر محتوای سیاسی داره نمیتونم بزارم.:n16:شاعر:پکّا کوکّو
ولی یه تیکه از این شعر رو براتون میزارم.
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
پس برادر من دست در دست ما گذار
به نام خداوند به جمع ما بیا
با هم تا رسیدن به هدف خواهیم جنگید
حاکم زورگو و ستمگر به جهنم فرستاده خواهد شد
.......
بيا با آسمان پيمان ببنديم
كه تا اوهست ما هم با وفاييم
بيا در لحظه ی سرخ نيايش
چو روح اشك، پاك و ساده باشيم
بيا هر وقت باران باز باريد
برای گل شدن آماده باشيم
آن چنان با تو یکی گشت وجودم ای دوست
که تو را بی تو توان دیدن و بی من نتوان
با سلام
دوستان عزیز، مهلتِ این دوره از مســابقه هم به پایان رسید.
از این که مثل همیشه با نوشته هاتون، عکس های منتخب رو زیباتر کردید، صمیمانه متشکریم.
از این لحظه تیم داوری، برای انتخاب شعر / متن برتر، فعالیت خودش رو شروع می کند.
لطفا تا اعلام نتیجه مسابقه، شعری ارسال نکنید.
ممنـون... [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
Samba ، raha bash ، Atghia ، geojo ، Graham reaper ، aliaghil و رستگار15
بیایید دستهایتان را یک به یک بر روی هم گذارید
و با هر بار که دستی محکم بر روی دست دیگر قرار میگیرد
تمام تلاش خود را کرده تا از درد فریاد نزنید
تا وقتی که دست آخر بر روی تمامی دستها قرار گرفت
آنگاه فریاد برآرید که:
"ما همه برندهایم"
آری شما همگی برندهاید
Samba رای بالایی رو به خودش اختصاص داد
raha bash چه صمیمیت زیبایی را در این دستها دید
Atghia با شعر دو زبانه و زیبا توجه همه را به خود جلب کرد
geojo با این متن زیبا که توسط خودش نوشته شده تحسین همه را برانگیخت
Graham reaper با این شعر پرمفهوم امتیازی به دست آورد بسیار نزدیک به آنکه رای بالایی رو به خودش اختصاص داده بود
aliaghil با اینکه خود باعث این اتحاد بود در این همبستگی شرکت کرد
و رستگار15 نیز خود را به این اتحاد رساند و جمع را کامل کرد
اما وقتی این پیمان بسته شد و دستها به کنار رفت
دستی که از همه بیشتر قرمز شده و به درد آمده بود
دستی بود متعلق به Atghia
Atghia منتظریم
دست همگیتان درست
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
اعتراف میکنم کار همکارم در پست بالا حرف نداشت:n02: مطمئنم شما هم با من موافق هستید:n11::n17:
تشکر از همه دوستان خوبمون که جمع قشنگی رو تشکیل دادند و انصافا هرچه پیش میریم جالبتر هم میشه:n09:
این شما و این هم عکس مسابقه این هفته:
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
مینوازم برای کودکم
مینوازم برای دلم
مینوازم برای کودک دلم
Ahmad@P30World
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]پ.ن: برداشتی که من از عکس داشتم نُتــی در وصف مادر و همسریست در سایه ساحلی...
نمایان می شود بغضم به زیر صورتِ خورشید
می بویم نسیمی از کنار ساحلِ خورشید
سراسر ساحلست و حاکی از تنهایی و غم ها
پدر غمبار می خواند غزل هایی برای مادرم، خورشید
کنار پرتگاهی ام، به نام کودکی، پاکی
شنیدم نم نمِ غم را ز سرما، سایه ی خورشید
شگفتم از تبِ بابا، ازین زیبایی و تابش
شنا کردم درین دریا به یادِ مادرم خورشید
بند بند ماتمم خشکید ازین بیداری ساحل
فرو میرند ساحل ها به زیرِ دامنِ خورشید
بَنانش می نوازد نُت وَ می خوانَد سرودی را
به وصف مرگِ جانکاه و یگانه مادرم خورشید
...ندا...
بنان: سر انگشتان، منظورم نواختن پیانو هست...
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
می درخشد دیدگانت
چه زیبایی چه زیبایی
می گشایی پرده راز
با نگاهی پر ز تشویش
من به گوشت می سرایم
نغمه ای از غم خویش
درخموشی های ساحل
این منم تنهای تنها
خفته در آغوش رؤیا
چه رویایی، چه رویایی
فروغ فرخزاد
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
گریه ی نا امید کننده ی کودکی
که تنها خواسته ی او زندگی است
یک انسان بی گناه
از تمامی رویاهایش محروم میشود
صورت پر درد دیگران را
آنان که زمانی برگزیده بودند
چشمان بی گناه کودک
هرگز نمیخواهد ببیند
صدای کودکان شیشه ای
از گوش های کر می افتد
موعظه گر همچنان در حال موعظه کردن
ولی چه کسی برای رستگاری آماده است؟
در پشت این صحنه ی غمناک یادم افتاد
فاصله ی عدالت و بی عدالتی را
در چهره های غافل دیدم
تجلّی نا امیدی را
صدای کودکان شیشه ای
از گوش های کر می افتد
موعظه گر همچنان در حال موعظه کردن
ولی چه کسی برای رستگاری آماده است؟
شاعر:پکّا کوکّو
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
کودک احساسم
کودکی از جنس درد است
او زتنهایی خود می ترسد اما
هیجگاه
اشک بر چهره او راه نیافت
کودک از غربت و تنهایی خود گریه نکرد
و فقط در دل خود زمزمه کرد : ای مادر ....
نمی ترسی کودکم زانوی غم بغل بگیرد؟
نا مادری نباش برای کودک احساسم
کمی برایش مادری کن ...
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
بيا برويم رو به روی بادِ شمال
آن سوی پرچين گريهها
سرپناهی خيس از مژههای ماه را بلدم
که بیراههی دريا نيست.
ديگر از اين همه سلامِ ضبط شده بر آدابِ لاجرم خستهام
بيا برويم!
آن سوی هر چه حرف و حديثِ امروزست
هميشه سکوتی برای آرامش و فراموشی ما باقیست
میتوانيم بدون تکلم خاطرهئی حتی کامل شويم
میتوانيم دمی در برابر جهان
به يک واژه ساده قناعت کنيم
من حدس میزنم از آوازِ آن همه سال و ماه
هنوز بيت سادهئی از غربتِ گريه را بياد آورم.
من خودم هستم
بی خود اين آينه را رو به روی خاطره مگير
هيچ اتفاق خاصی رخ نداده است
تنها شبی هفت ساله خوابيدم و بامدادان هزارساله برخاستم...
(سید علی صالحی)
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
یادش بخیر بچگیا؛ نه عشقی بود نه بیکسی
نه این همه بغض و سکوت؛ نه این همه دلواپسی
خنده بودو قایم باشک.....محبتا بدون شک!
قد کشیدیم بزرگ شدیم؛ قاطی بزرگترا شدیم
دلای نازک سنگی شد...... یه رنگیا دو رنگی شد......
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
مـن هستم .....
کودکــی روی پل ....
با تنهایی که با صدای پـــیــانو می شکند ....
اما تنها می توانم به سوی زمینی خیره شوم....
و تنها با تنهایی روزگار .....
خستگی ام را در کنم ....
من هستم .....
کودکی روی پل ....
که تنها دنیای من پلی است که زیرش می خوابم ....
تنها جایی که با تنهایی هایم ساز می زنم ....
و پشت سرم کوه های بزرگ فریاد تکرار را سر می دهند ....
و نت های خسته زندگی ....
و امروز وقت فکر کردن است ....
وقت بیدار شدن ....
دیگه لازم نیست حرکت آدما رو که از این ور پل به اون طرف می رن رو تماشا کنی ....
یا به سویی از پل حرکت می کنم و یا ... یا به رو سنگ های سرد و مرطوب پل بنشینم و با دستانی باز ...
به درون آب بیفتم و دیگر گرسنگی و زجر و تنهایی و ....
احساس می کنم مادرم کنار من پیانو می زند !
آره ... وقته رفتنه !
من میرم پیش مادرم !!
م.ن.ح.خ
سلام خدمت همه عزیزان...طبق رای گیری انجام شده برنده این هفته n.pineapple عزیز هستند. با تشکر از همه شما دوستان، منتظر عکس انتخابی برنده این هفته هستیم.
:n16:
سلام...
ممنون از همه عزیزان که با حضورشون مسابقه رو هر هفته زیباتر می کنند و
با تشکر از [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] عزیز با عکس زیبایی که در دوره قبل گذاشتند رابطه ی تنگاتنگ شعر و موسیقی رو برای ما تداعی کردند...
و اما عکسی که من برای این هفته در نظر گرفتم:
و توچه شما رو به توضیحاتی که Ahmad عزیز
در [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] برای شما قرار دادند جلب می کنم:
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
و در پست [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] تصاویری که دوستان شرکت کننده
از ابتدا برای هر دوره انتخاب کردند به صورت آلبوم زیبایی قرار داده شده است.
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
کودکی هایم پر از پرواز بود !
پر ز آواز قناری های شاد
آسمانی داشتم آبی و سبز
دستهایم بود در دستان باد !
در نگاه کودکی هر چیز سبز بود
خشکسال کینه معنایی نداشت !
پر ز موسیقی فضای دوستی
بانگ شوم دشمنی جایی نداشت !
کودکی در باغسار زندگی
مثل یک گنجشک بازیگوش بود !
یا همانند پرستوهای شاد
هر زمان در جنبش و در جوش بود !
کودکی یعنی که در صبح زندگی
با گل و پروانه الفت داشتن
همدمی با آب و خاک و آینه
سادگی پاکی صداقت داشتن
کودکی هایم چو بادبادک بر باد رفت
کودکی هایم ، آن روزهای بی بازگشت
در هجوم سایه های سرد کاش
می درخشید آفتاب کودکی !!
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
بچه بودم بادبادک های رنگی،
دلخوشی هر روز و هر شبم بود،
خبر نداشتم از دل ادما..
چه بی بهونه خنده رو لبم بود
کاری به جز الک دولک نداشتم
بچه بودم به هیچی شک نداشتم!
بچه بودم غصه وبالم نبود
هیشکی حریف شور و حالم نبود
بچه که بودم اسمون ابی بود
حتی شبای ابری مهتابی بود
حتی شبای ابری مهتابی بود
بچگیو بچگیام تموم شد
خاطره های خوش رو دست من موند
تا اومدم چیزی ازش بفهمم
جوونی اومد اونو با خودش برد
امیر ارجینی
پ.ن : یکی از اهنگهای البم حریص از محسن چاووشی
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
یادم آمد شوق روزگار کودکی
مستی بهار کودکی
رنگ گل جمال دیگر درچمن داشت
آسمان جلال دیگر پیش من داشت
شور و حال کودکی برنگردد دریغا
قیل و قال کودکی برنگردد دریغا
به چشم من همه رنگی فریبا بود
دل دور از حسد من شکیبا بود
نه مرا سوز سینه بود
نه دلم جای کینه بود
شور و حال کودکی برنگردد دریغا
قیل و قال کودکی برنگردد دریغا
روز و شب دعای من
بوده با خدای من
کز کرم کند حاجتم روا
آنچه مانده از عمر من بجا
گیرد و پس دهد به من دمی
مستی کودکانه مرا
شور و حال کودکی برنگردد دریغا
قیل و قال کودکی برنگردد دریغا
معینی کرمانشاهی
دلم برای کودکی هایم تنگ شده است
آنگاه که در پارک
بادبادک بازی میکردم
میدویدم
میفتادم
سر زانوهایم زخم می شد...
ولی زود خوب می شد
الآن دلم زخمه ...
که محاله خوب شه..
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
وقتی که من بچه بودم،
پرواز یک بادبادک
میبردت از بام های سحرخیزی پلک
تا
نارنجزاران خورشید
آه،
آن فاصله های کوتاه.
وقتی که من بچه بودم،
خوبی زنی بود
که بوی سیگار میداد،
و اشک های درشتش
از پشت آن عینک ذره بینی
با صوت قرآن میآمیخت.
وقتی که من بچه بودم،
آب و زمین و هوا بیشتر بود،
و جیرجیرک
شبها
در متن موسیقی ماه و خاموشی ژرف
آواز میخواند.
وقتی که من بچه بودم،
در هر هزاران و یک شب
یک قصه بس بود
تا خواب و بیداری خوابناکت
سرشار باشد.
وقتی که من بچه بودم،
زور خدا بیشتر بود.
وقتی که من بچه بودم،
مردم نبودند.
وقتی که من بچه بودم
غم بود،
اما
کم بود.
"اسماعیل خوبی"
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
پا بـــه پای کــــودکی هــایــــم بیـــا
کــفــــش هایت را به پا کن تا به تاقــاه قـــاه خــنـــده ات را ســـاز کن
باز هـــم با خــنده ات اعــــجاز کن.
پا بکـــوب و لج کن و راضــی نشو
با کســــی جـــز عشق همبازی نشوبچه های کوچــــــه را هـــم کن خبر
عـــاقــلی را یــک شب از یادت ببرخـــــالــه بازی کــن به رسم کودکی
با هــــمان چـــــادر نــــماز پــولکیطـــعـــم چای و قــــــوری گلدارمان
لـــــحــــظه های ناب بی تکرارمانمــــادری از جـــنـــس باران داشتیم
در کــــــــنارش خواب آسان داشتیمیا پدر اســـــــــطوره دنــــــــیای ماقـــــهرمــــــان باور زیبــــــــای ماقصه های هـــــر شــب مادربزرگ
ماجـــرای بزبز قـــندی و گــــــرگغصه هرگز فرصت جولان نداشت
خــنده های کــودکـــی پایان نـداشتهر کسی رنگ خودش بی شیله بود
ثروت هــــر بچه قـــــدری تیله بودای شریــک نان و گـــردو و پنیر !
هـــمکلاسی ! باز دســــــتم را بگیرمثـل تــو دیگر کسی یکرنگ نیست
آن دل نــازت برایم تـــنگ نیست ؟رنگ دنـیایـــت هــنوزم آبی است ؟
آسمــــان بـــــاورت مهـتابی است ؟هـــرکجایی شــــعر باران را بخوان
ســـاده بــاش و باز هــم کودک بمانباز بـاران با ترانه ، گـــــــریه کن !
کودکی تو ، کـــــود کانـــه گریه کن!
ای رفــیـــق روزهای گــرم و ســرد
ســـادگــی هــایم به سویــم بـاز گرد!
سلام
اول از همه تشکر کنم از ندا بخاطر این تصویر زیبا
(دیگه اینجا ادبیاته و وقتی تصویری کتابی داخلش باشه دیگه اینجوری میشیم :n19:.
یکی نیست به خودم بگه پس چرا شرکت نکردی :n13:
و البته تصویرهای مسابقهها همگی زیبا هستند ولی خب اینیکی یکم کتابش بیشتر بود :happy: )
بعدش این هفته شعرهای خوبی داشتیم
حتی یکی از داورها :n06:امتیازدادنش رفته بود رو مخم. :n09:
میومدم ذهنی جمع کنم این داور چنان دقیق امتیاز میده اونهم عدد صحیح و اعشار با هم.
من یه عدد اعشاری میگم شما یه عدد اعشاری میشنوین
اگه 0.5 بود یه چیزی (داورهای دیگر هم 0.5 رو تو امتیاز دادنشون منظور میکنن)
اما این داور:
آخه من با 0.75 اعشاری چهکار کنم :n27:
دیگه باید چند بار جمع بزنم تا ببینم اشتباهی صورت نگرفته باشه
امیدوارم یه موقع نره سراغ 0.23 یا 0.0901 و ... :n09:
انی وی :n04:
بعد از جمع زدن دیدیم دو نفر بد جور رقیب هم شدند
raha bash و m.prodigy
حالا به نظرتون کدوم در این رقابت برنده شد؟
:n17: :n13:
حتما عدهای میگین raha bash
دقیقا درست اشتباه گفتید :n09:
برندهي این هفته. معرفی میکنم:
m.prodigy
:n26:
پس امِ اعجوبه تصویر مسابقهی جدید با شماست :n18:
مرسی
:n06:
سلام
مرسی ازهمه شرکت کننده ها و داورای عزیز...!
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
قاصدک ! هان ، چه خبر آوردی ؟
از کجا وز که خبر آوردی ؟
خوش خبر باشی ، اما ،اما
گرد بام و در من
بی ثمر می گردی
انتظار خبری نیست مرا
نه ز یاری نه ز دیار و دیاری باری
برو آنجا که بود چشمی و گوشی با کس
برو آنجا که تو را منتظرند
قاصدک
در دل من همه کورند و کرند
دست بردار ازین در وطن خویش غریب
قاصد تجربه های همه تلخ
با دلم می گوید
که دروغی تو ، دروغ
که فریبی تو. ، فریب
قاصدک !
هان ، ولی ... آخر ...ای وای
راستی ایا رفتی با باد ؟
با توام ، ای! کجا رفتی ؟ ای
راستی ایا جایی خبری هست هنوز ؟
مانده خکستر گرمی ، جایی ؟
در اجاقی طمع شعله نمی بندم خردک شرری هست هنوز ؟
قاصدک
برهای همه عالم شب و روز
در دلم می گریند
اخوان ثالث
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
قاصدک تنهای تنها
قاصدک رقصان و زیبا
قاصدک یک قاصد از نور
قاصدک چشمه ی پر شور
قاصدک حرفی به لب داشت
قاصدک عزم سفر داشت
قاصدک بر باله باد
قاصدک آزاد آزاد
قاصدک تا مقصد رود
قاصدک بدرود بدرووووود
علی انتظاری
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
من که یاری ندارم چشم انتظاری ندارم
قاصدک برو برو که باتو کاری ندارم
قاصدک به چشم من قصه ی یک دردی برو
میدونم برای من خبر نیاوردی برو
توی 7تا آسمون من یه ستاره ندارم
کسی که عشق من و به یاد بیاره ندارم
ندارم دلی که یک لحظه بیادم بزنه
ندارم هیچکسی رو که فک کنی یار منه
قاصدک برو برو که باتو کاری ندارم
من که یاری ندارم چشم انتظاری ندارم
.
.
.
خیلی وقته اونی که براش میمردم دیگه نیست
قاصدک هارو بیادش می شمردم دیگه نیست
خیلی وقته که دارم با تنهایی سر می کنم
همه ی قاصدک های شهر و پر پر می کنم
زهرا امیر تیموری
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
قاصدک پیغام مرا تا خود خورشید ببر
شاید این راز دلم سوزد و نابود شود
Ahmad@P30world
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
قاصدك گرچه در اين دشت بزرگ
روي اين خاك بلند
يا در اين جنگل سبز
خانه و لانه و كاشانه نداشت
گرچه با هيچ كسي
دوست نبود
در دل هيچ كسي خانه نكرد
يا كه مهمان كسي نيز نبود
امد و رفت
به سرعت چون باد
رخ گل را بوييد
ليك از شيره گل
شيره نخورد
پر پروانه نسوزاند چو شمع
شمع را آب نكرد
تن بيمار شقايق ها را
با لگد زخم نکرد
قاصدك بال به بيگانه نداد
دل و دلدار به اغيار نداد
قاصدك خانه به خانه
همه شب شهر به شهر
روزها در سفر دور و دراز
عشق را ميگسترد
فرش بر باغ شقايق مي كرد
بارش ابر بهار
از سفيدي مي گفت
و پيام فرهاد بهر عشقش شيرين
ليلي و مجنون را قاصدي شيرين بود
قاصدك گاه چو مجنون مي شد
بيخود و بي دل و بي عقل سليم
گاه چون ليلي بود
زلف افشانده و با ناز به خوابي شيرين
گاه دلسوخته گاهي دلسوز
گاه افروخته در آتش و سوز
گاه خوشحال ز وصل لب يار
گاه در حسرت يك غمزه ز چشم دلدار
قاصدك خانه نداشت
ليك در قلب همه منزل داشت
شاعر: Not Found
با سلام
ضمن تشکر از عکــس زیبای دوســت خوبمون [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] ( خورشــید و قاصــدک ) که حس زیبایی رو منتقل می کنه و
همه شرکت کننــدگان عزیزی که هر دوره از مسابقه رقابت رو تنــگاتنــگ و داوری رو سخت تر می کننـد که انصافا همگی اشعار بسیار زیبا بودنــد...
طبق امتیازات اعلام شــده تیم داوری، [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] عزیز، تونســـتند بیشـترین امتیاز رو کسـب کنند.
منتظر عکس انتخابی ایشون هستیم...
ممنــون...
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
سلام دوستان
بالاخره من هم برنده شدم :happy:
اما قبل از اینکه تصویر مسابقهی این هفته رو قراربدم،
تغییری که از این به بعد در تیم داوری مسابقه خواهیم داشت رو با شما درمیانبذارم:
از این هفته به بعد تیم داوری تشکیل خواهد شد از دو داور ثایت و یک داور متغیر
دو داور ثابت مسابقه [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] و [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] بوده
و داور متغیر کسی است که برنده شده و تصویر مسابقه رو قرار میده.
برای این دو دوست عزیز و همچنین داور سوم آرزوی موفقیت کرده
با این امید که هر هفته کاری کنیم تا داورها همواره با پستهای فراوان و زیبایی روبرو شوند.
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
اما تصویر این هفته:
........................................
......تصویر بصورت thumbnail
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
دریا حافظه ساحل را در خود می بلعد، کاش رفتنت هم مثل دریا بود