چون صلیب سرخ میفهمید بعثی ها زندانهای غیر قانونی دارن!نقل قول:
تنها راهی که بعثی ها میتونستن بعد از لو رفتن اسامی بکنن این بود که اون اسرا رو از بین ببرن
طوری که اصلا وجود نداشتن!
Printable View
چون صلیب سرخ میفهمید بعثی ها زندانهای غیر قانونی دارن!نقل قول:
تنها راهی که بعثی ها میتونستن بعد از لو رفتن اسامی بکنن این بود که اون اسرا رو از بین ببرن
طوری که اصلا وجود نداشتن!
اصلا حرفتون قابل قبول نیستنقل قول:
ما دانشجوهای بالای 30 سال شاگرد اول و نخبه در دانشگاههای معتبر زیاد داریم
شما برای حرفتون نظریه علمی دارین؟
درست هست که دانشجوهای نخبه ی بالای 30 سال کم نداریم ، اما اگر این افراد به مدت زیادی از درس و دانشگاه دور بودند دوباره میتونستند ادامه تحصیل بدن ؟ در حالت عادی خیر ، اما با در نظر گرفتن بند " پ " میشه گفت بله ! کسی که به سختی شکنجه میشد و جزو اسرای غیر قانونی بود ، حداقل نیاز به 2-3 سال داره تا مراحل روحی و روانی رو طی بکنه و به حالت برگرده ! ( که شامل ناامیدی و افسردگی ، خشم ، انکار و ... میشه و گاهی به خودکشی هم میرسه ) نه اینکه یک راست بره مدرک دکترا بگیره ، بعدش پروفسور بشه و بعدش هم صاحب منصب علم و صنعت !!!نقل قول:
پی نوشت : بند " پ " = پارتی !
من نگفتم کسی نره بجنگه.منتها قبل از اینکه طرف را بفرستن برا جنگ باید چند ماه اموزش نظامی ببینند.وسط فرار نکشتن یه نفر که شناساییت کرده ریسک زیاده و هیچ سرباز ی یه همچین کاری نمیکنه. یا نبردن اسلحه همراهشون چون می ترسیدن یه وقت لازم بشه.نقل قول:
جنگ ایران تقصیر سیاستهای اشتباه بعد انقلاب بود . از قبول تکردن قرارداد های نظامی قبلی شاه که توی یه موردش هر چی تانک ایران خریده بود دادند به عراق و... تحریم هم از گروگانگیری شروع شد.دلایل دیگه هم تضعیف وتحقیر ارتش از بدو ورود کشتن فرماندهان ارشد به هر بهانه ای.
فکر کنم جناب صدام که یکی از حامیان صلح توی جهان بوده از همه بی تقصیر تر بوده توی این قضیه!:31:نقل قول:
پانوشت:خدا اموات ویکی پدیا رو بیامرزه که اطلاعات خوب خوب به خورد ما میده:31:
مهمون امروزم عالی بود.
واقعاً معجزه بود، توی یک سال بتونی همچین کاری بکنی...
از همه عجیبتر برای من سرعتش بود، حتی فرصت یه فکر کوچولو رو هم به خودش نمی داد.
حتی اگه عکس تمام صفحات هم توی ذهن آدم باشه، اینقدر سریع جمع و تفریق کردن و بدون کوچکترین تپق آیه رو خودندن واقعاً اعجاب آوره!
چقدر هم پسر دوست داشتنی و تو دل برویی بود :20:
دمـــــش گرم ! عجب چیز خفنی بود !!
کـــــفم برید !!
واقعا نــــخبه بود !!! بدون هیچ مکثی شروع به خوندن میکرد !! کــــفم برید واقعا !!
چــــهره ی علیخانی هم بعضی جاها خیلی باحال میشد !! معلوم میشد که اون هم کـــف کرده بود !!
بالکل با حرفات مخالفم :31:نقل قول:
اولا که قبل از جنگ دانشجو بودن یعنی طرفای سال 60 اینا تو دانشگاه قبول شدن
دانشگاه سال 60 هم که میدونی خبری از پیام نور و ... نبوده یعنی برای قبولی واقعا باید شاخ غول میشکستی
این یعنی افراد باهوش و بااستعداد بودن
دوما خودشون گفتن از پارتی و سهمیه استفاده نکردیم
اینکه میگی بعد از اسارت درس خوندن سخته و نیاز به ریکاوری داشتن و اینا درسته اما ...
اینا که یه لیسانس ساده نگرفتن بگی پارتی بازی کرده
طرف دندونپزشکه و داره کار میکنه
یا اون یکی دیگه درجه استادی داره و داره درس میده
دیگه فکر نمیکنم تا این حد هر کی به هرکی باشه که تو یکی از بهترین دانشگاههای کشور و نه پیام نور ممد آباد ( اصلا اشاره به تو نبود :31:) طرف مربی شده دانشیار شده استادیار شده و بعد هم استاد
رئیس دانشکدست خیلی خودش حرفه
ضمنا حداقل از رو حرف زدنش میشد تشخیص داد که آدم فوق العاده باهوشیه :20:
عجب حافظ شاخی بود.
کـــــــــف کردم :40:
دمــــــــــــــش اساسی گرم .
هر چی این احسان خواست کاری کنه که از این یک اشکالی بگیره نتونست :27:
یه کشور تازه انقلاب کرده همه جا اشوب قدرت نظامی تضعیف شده منم بودم استفاده می کردم.:31:نقل قول:
آقایون ما امشب جاتون سبز رفتیم افطاری ندیدم چی به چی شد!
یکی مختصر و مفید تعریف کنه خواهشا!:31:
منم از وسطاش دیدمنقل قول:
یه پسر 14 ساله رو آورده بودن حافظ کل قرآن بود در حد لالیگا :31:
هر صفحه ای رو که علیخانی میگفت این از حفظ میخوند
یا مثلا آیات رو از آخر صفحه به اول میخوند
حتی شماره آیات رو هم بلد بود !! نشون داد ازش پرسیدن آیه 3000 قرآن رو بخون اول اسم سوره ای که آیه در اون قرار داره رو گفت و بعد هم خود آیه رو خوند !!!!
WOW!!!نقل قول:
پس برای خودش ابر کامپوتری بوده!!
دمش گرم بابا!!
ما توی خونه یه چیزی میزاریم یه جایی ده دقیقه بعد یادمون میره کجا گذاشتیمش!!
خدایی ایول داره!!
یک پسر 14 ساله پاکستانی بود که حافظ قران بود اونم به شکل خیلی عجیب یعنی از شماره صفحه یا ایه قران رو میخوند
کلا حافظه بی نهایت عالی داشت
اما به نظرم تا جایی که به قول خود علیخانی یک عالمه ایرانی تو نوبت هستن و بهشون وقت نمیرسه یه مقدار بی انصافی بود که کل برنامه رو به یه پسر پاکستانی اختصاص بدن و تازه حرف زیادی برا گفتن نداشتن .خیلی وقتا یک عالمه مهمون رو تو یک برنامه میارن که اخرش وقت نمیشه که حرفشون نیمه تمام میمونه اما امروز حول یک مهمون میچرخید و کلا در دعوت کردن مهموناشون امشب یک کمی بی انصافی کردن .
امشب احسان علیخانی با این مهمونش خراب کرد !
یه بچه پاکستونی آورده !
مگه تو ایران آدم خاص کم داریم ؟
اگه بحث حافظه هم باشه اینقدر مورد خاص تو ایران هستن که از نظر حافظه همه رو مبهوت میکنن !
بعضی ها چقدر جو گیرن خدایا .......
مثل اینکه میگن مردم درخواست داده بودن تا اینا بیان!نقل قول:
پسره کار فوق العاده ای کرده و جای تقدیر هم داره ولی کاش صداوسیما یه کم به جای اینکه به ظاهر قرآن اهمیت میداد به اون چیزی که داخل قرآن بود اهمیت میداد!
اینکه مثلا شماره صفحه فلان آیه رو به روش ضربدری و پروانه ای و ... حفظ باشی اهمیت بیشتری داره یا اینکه خداوند برای بنده اش چی گفته و بشر باید چه استفاده ای از اون بکنه؟
به قول دکتر شریعتی:
قرآن ! من شرمنده توام اگر به یک فستیوال مبدل شده ای حفظ کردن تو با شماره صفحه ، خواندن تو آز آخر به اول ،یک معرفت است یا یک رکورد گیری؟ ای کاش آنان که ترا حفظ کرده اند ، حفظ کنی ، تا این چنین ترا اسباب مسابقات هوش نکنند .
با حرفات کاملاً موافقم، اتفاقا من هم می خواستم همین فرمایش زیبای دکتر شریعتی رو توی پستم بیارم که شما زحمتش رو کشیدی :20:نقل قول:
منتها محمدتقی یه حرف خیلی قشنگ اول صحبتهاش زد که دیگه جایی واسه طرح این موضوع نمی موند:
گفتش که این طور حفظ کردن من مثل یه چراغ گردون جلوی یه مغازه می مونه، طوری که مردم با دیدن جاذبه ی این چراغ گردون به سمت خود مغازه کشیده می شن.
حفظ کردن آیات قرآن با این روش حیرت آور (اونم توی یک سال) خیلی ها رو به وجد می یاره و حتی اونهایی هم که با قرآن زیاد مانوس نیستن، با دیدن همچین پدیده ای (همون چراغ گردون) به سمت قرآن کشیده می شن.
و به قول برادرش محمد نقی: عالم اسلام نیاز به ساختن الگو داره که با دیدن اون الگو مردم به سمت قرآن و دین متمایل بشن یا حتی شده یک صفحه قرآن رو بخونن و بهش فکر کنن!
وگرنه به قول شما تامل کردن در یک آیه قرآن و عمل به اون، ارزشش خیلی بیشتر از 51 روش که سهله، 1000 روش حفظه.
به قول حافظ:
عشقت رسد به فریاد ار خود به سان حافظ قرآن ز بر بخوانی در چهارده روایت
پ.ن: در مورد اینکه این پسر پاکستانی بود و ایرانی نبود و این حرفا، می خوام بگم بچه ها اینقدر ناسیونالیستی فکر نکنین!!
درسته ما توی ایران آدم نخبه کم نداریم، ولی دلیل نمی شه که یک بار هم که از یک غیرایرانی (اونم نابغه) تقدیر شده، اعتراض کنیم. تازه کسی که برای رسیدن به این مرحله، سال های حساس عمرشو توی ایران پرورش پیدا کرده.
سلام
این آخری ها احسان خان خیلی روی رفتارش کار کرده که چیز چرتی از دهنش در قالب تیکه و کنایه بیرون نیاد.
فقط خدا کنه که موقتی نباشه.
اجراش رو در این قسمتهای پایانی بیشتر میشه تحمل کرد [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
حامد
بد جوری گریه ی مارو در آوردن امشب!!...
جریان چی بود ؟ من باز نتوانستم ببینم.نقل قول:
ميگن امشبش خيلي باحال بوده ... يه شب نديدماااا
یه خانمی بود که شوهرش تصادف میکنه و این تصادف باعث میشه یکی از پاهای شوهرش قطع بشهنقل قول:
این خانم هم به خاطر همین موضوع و عشقی که به همسرش داشته بعد از سه ماه بیماری قلبی مگیره و روز به روز بدتر میشه !!! جوری که فقط 10 درصد از قلبش کار میکرده و از ساری منتقلش میکنن تهران
چند وقتی تو بیمارستان منتظر قلب میشن تا اینکه یه پسر 13 ساله که از ساختمون سقوط کرده و مرگ مغزی شده قلبش رو به این خانم اهدا میکنن
تو برنامه امروز این خانم رو به همراه پدر و مادر اون پسر بچه 13 ساله آورده بودن ولی پدر و مادر اون بچه تا لحظه ای که اومدن توی صحنه اطلاع نداشتن که قلب پسرشون تو بدن اون خانمه !!!
علیخانی هم به خاطر این مساله خیلی ترسیده بود و حتی آمبولانس هم خبر کرده بودن که اگه اتفاقی واسه مادر اون بچه افتاد منتقلشون کنن
مادر اون پسر بچه خیلی با سوز و آه حرف میزد و اشک آدم رو درمیاورد
همچنین وضعیتی که اون خانم داشته که شوهرش پاش قطع شده و تو خونه افتاده و خودشم رو تخت ccu تو تهران و منتظر یکی که قلبش رو بهش اهدا کنه و ...
بعید میدونم کسی برنامه امشب رو دیده باشه و گریه ش نگرفته باشه ...
وای چقد هیجان انگیز !نقل قول:
تو برنامه امروز این خانم رو به همراه پدر و مادر اون پسر بچه 13 ساله آورده بودن ولی پدر و مادر اون بچه تا لحظه ای که اومدن توی صحنه اطلاع نداشتن که قلب پسرشون تو بدن اون خانمه !!!
من فقط تیکه آخرشو دیدم که احسان خدافظی کرد و تابلو بود که برنامه امشبشون گریه آور بوده ... کاشکی میدیدم :41:نقل قول:
بعید میدونم کسی برنامه امشب رو دیده باشه و گریه ش نگرفته باشه ...
ولی بنظرم اصلا کار درستی نکردن که این دو نفر رو با هم روبرو کردن . مثلا میخواست چی رو ثابت کنه؟ باید مهمونای اول میرفتن بعد مهمونای دیگه میومدن رو صحنه . یک حسی به بیننده دست میداد انگار اون خانمه که قلب پسر تو بدنش بوده از خداش بوده که اون بمیره و مادر پسره با یه حس بدی نگاش میکرد :41:
من با دیدن این قسمت واقعا تحت تاثیر قرار گرفتم و اونقدر گریه کردم که تا حالا گریه نکرده بودم.
بیچاره پدر پسره کل برنامه سرش پایین بودو از مادره و همه خجالت میکشید. خیلی دلم براش سوخت.
منظورت چیه که از همه خجالت میکشید؟!! مگه چه کار خجالت آوری انجام داده بوده؟!نقل قول:
واقعا باید احسنت گفت به تولید کنندگان برنامه ماه عسل!:40:
واقعا آقای علیخانی یه مجری کاملیه!:40:
مهمون هایی که دعوت میشن یکی از یکی بهتره!:40:
اینجاش رو درست نفهمیدم ولی اگه اشتباه نکنم پسره سر کار باباش اون اتفاق واسش افتاده بود و از 5 طبقه پرت شده بود پایین !!!نقل قول:
بچه به پدرش اصرار کرد که پدرش (که یه معماره) اونو با خودش ببره سره کارش و پدره که دید بچه خیلی اصرار میکنه ، کاری رو کرد که هیچوقت قبلا نکرده بود.....
نقل قول:طفلک پدره! چه حس بدی داره تا آخر عمر و چقدر خودشو سرزنش میکنه. :41:نقل قول:
من درست ندیدم، یعنی سهل انگاری بچه بود که با بی احتیاطی افتاد یا سهل انگاری (یا یه جورایی تقصیر) پدرش؟نقل قول:
نه پدرش گفت که چندی روزی بوده هز روز اصرار میکرده که ببرمش منم به حرفش گوش نمی کردم ولی آخر راضی شدم ببرمش که همون روز این اتفاق افتاده
فــــقط میتونم با لهجه ی غلیط انگلیسی بگم : WoW !! My Godنقل قول:
ظاهرا در حد تیم مــــلی خفن بوده ! یه بار سر برنامه ماه عسل خواب موندم !! لعنت به این شـــانس گند !
مطمئنم هرکی مثل من برنامه ی امروز رو ندید داره تاسف مـــیخوره !!
حتما برنامه رو از سایت بــــوق دانلود میکنم و میبینم ، واقـــعا ارزشش رو داره !! ایـــــــول ماه عسل !!
چـــــقدر هیجان انگیز !! خــــیلی خفن بود !!نقل قول:
ولی پدر و مادر اون بچه تا لحظه ای که اومدن توی صحنه اطلاع نداشتن که قلب پسرشون تو بدن اون خانمه !!!
ایــــــــــول !! باریک !!
ناراحتیش رو درک می کنم، ولی احساس گناه رو نمی دونم!!!نقل قول:
آخه تقصیر اون که نبوده، شاید سهل انگاری خود بچه بوده.
ولی به هر حال، به قول مادرش انگار این اتفاق قرار بود واسش بیفته با توجه به قضیه کارت اهدای عضو درست دو ماه قبل از فوتش...
الهی روانش شاد و آروم باشه مرتضای دوست داشتنی :40:
احسان علیخانی توی برنامه دیروز یه حرف قشنگی زد در رابطه با کمک به مردم سومالی که خیلی منو گرفت
گفت: توی این کشور فکر نکنم کسی از گرسنگی بمیره(قبلا هم مشابه همیچن حرفی رو از یه مهاجر افغانی شنیده بودم)
به هرحال هرکی میتونه کمک کنه:40:
هرکی هم نمیتونه یا وسعش رو نداره دعا بکنه!:40:
یه پسر 12ساله دقیقا ماه رمضون سال پیش از پدرش با اصرار می خواد که سحر بیدارش کنن و بعد از سحر با پدرش که توی کار ساختمون سازی هست بره سرکار.گویا اهل بالا رفتن از پله ها هم نبوده اما یهویی میره طبقه پنجم ساختمونی که در راه اتمام بود و پرت میشه از پله ها پایین و بدون هیچ خراش و زخمی مرگ مغزی میشه! و خانوادش بالاخره تصمیم می گیرن قلب و اجزای دیگه بدنشو اهدا کنننقل قول:
اینجاش رو درست نفهمیدم ولی اگه اشتباه نکنم پسره سر کار باباش اون اتفاق واسش افتاده بود و از 5 طبقه پرت شده بود پایین !!!
که قلبش میرسه به یه خانمی که بنا به شرایطی قلبش به 30% احتمال زنده موندن رسیده بود
همین خانم شمالی توی یکسال گذشته مراسم هفت و چهل و سال پسری که قلبشو اهدا کرده بود گرفته بود و دنبال خانواده پسره میگشت که پیدا نکرده بود!
آخر برنامه پدر و مادر پسره می یان و تا اون لحظه نمیدونستن که قلب پسرشون توی سینه این خانوم بود!
ناراحت بودن پدر خانواده خیلی سخت بود شاید حرف نزدن ولی انقدر گویا بود که حد نداشت!
یا
وقتی مادرش گفت : قلب مرتضی از بچگی هم تند میزد انگار مال سینه ش نبود!
یا ایستادن اورژانس پشت در استودیو برای اینکه اگر حال کسی خراب شد بتونن کاری انجام بدن
+
خیلی صحنه های تلخی بود خب اولش خود احسان هم تحت تاثیر قرار گرفته بود دو به شک شده بود که کار درستی انجام داده بود یا نه ولی خب دقایق آخر سعی کرد خیلی برنامه رو تاپ کنه و شیطونی های کوچیکی هم داشت! (واسه جذاب تر کردن برنامش!)مثلا؛ حس کردن صدای قلب پسر مادرش ! که خب خیلی قشنگ نبود
یا
اینکه وسط برنامه بعد از یه میان برنامه یهو گفت: آقاتون راست میگه چادرتونو درست کنین! من اصلا خوشم نیومد!
عجب برنامه ای بود .
فکر می کنید امشب کی میاد یعنی درباره چی هست؟؟من گم یا یکی مرده =با نارحتی وگریه.یا...
من که امشب مادر مرتضی داشت تو پشت صحنه گریه می کرد بغضی که از دیشب داشتم ترکید:37::37: