در قسمت بعدی:نقل قول:
Joey: Hey, wouldn't it be cool if our duck and chick had a little baby? We could call it Chuck.
Chandler: Or... Dick.
:31::31:
Printable View
در قسمت بعدی:نقل قول:
Joey: Hey, wouldn't it be cool if our duck and chick had a little baby? We could call it Chuck.
Chandler: Or... Dick.
:31::31:
4.06 The One With The Dirty Girl - Friends
Phoebe: (To Monica) Wow, what is with all the negativity? You sound like "Moni-can't," not "Moni-can"! (Pause) Moni-ca
دیالوگ رو به صورت ترجمه شده قرار بدیم بهتره که همه بتونن استفاده کنن .اگر هم ترجمه دیالوگ به اصل معناییش لطمه میزنه. میتونیم هم ترجمه و هم اصل دیالوگ رو قرار بدیم .
واسه اونایی که میشه درست، ولی همین دوتای بالایی مثلا من چی بنویسم؟!!
تمام زیباییشون از بین نمیره؟
اون یارو مامور سیاهه(:31:):دکتر بیشاپ چیزی که قرار ببینید،نمیدونم تاحالا همچین چیزی دیدید یا نه،اما امیدوارم دیده باشید،امید وارم بتونید کمک کنید،مردی که توی اون اتاقه فقط همکارم نیست یکی از دوستامه.
والتر(بالحن جدی): متوجه ام،(با همون لحن ادامه میده) شما آبنات نعنایی دارید؟
(:31:)
fring
(خیلی با این کارکتر والتر حال میکن)
+مامور اف بی آی: در نظر دارين که حالا راجع به
آقاي والوويتز صحبت کنيم؟
-شلدون:نه زياد ، اما ادامه بدين
+:مرسي
آيا شما اونو آدم مسئولي ميدونين؟
-:من به سوالتون با مدرک روشني پاسخ ميدم
از سه گانه ي ارباب حلقه هاستblue ray اين نسخه
در 9 ديسک کامل
آقاي والوويتز اون رو از من قرض گرفتن
به هاب پلاستيکي شماره3 اون آسيب رسوندن
و اون رو بهم برگردوندن
که اي کاش نميگفتم
حالا شما اونو مسئول پذير ميدونين؟
+:این از اون مواردی نیست ما دنبالشونیم
-:شما شنيدين که من گفتم بلو ری درسته؟
بیگ بنگ تئوری
ایمی و شلدون دارن با مادر ایمی با وب کم صحبت میکنن و میخوان طوری وانمود کنن که دوست دختر دوست پسرن ...
مادر ایمی:مجدد از آشناييت خوشوقتم شلدون،راستش من حرف امي رو که گفت دوست پسر داره رو باور نکردم
شلدون:ميتونم تضمين کنم که من واقعيم و به طور مرتب با دخترتون مقاربت دارم
مادر ایمی: چي؟
شلدون: اوه بله عمليات ما مثل حيووناي وحشيه و عجيبه که هنوز هيچکدوممون آسيب نديديم
مادر ایمی: امي....اين چي ميگه؟
ایمی: تو از من خواستي دوست پسر داشته باشم مامان خب، اون اينجاست،مجبورم قطع کنم،اشتياق من به شلدون داره منو تحريک ميکنه
شلدون: اوه بله ، وقتشه. تا با واژن دخترتون عشق باز کنم
:31:
بیگ بنگ تئوری
در مورد اون دیالوگ درست میگین .حرفم کلی بود !بعضی اسامی یا اصطلاحات رو اصلا نمیشه ترجمه کرد .نقل قول:
واسه اونایی که میشه درست، ولی همین دوتای بالایی مثلا من چی بنویسم؟!!
تمام زیباییشون از بین نمیره؟
بزرگترین خسارت ها نتیجه بهترین نیت هاست
LEGEND OF THE SEEKER
Friends - Season 4 Episode 9
جوئی متوجه معنی اسم دوست راس و چندلر نمیشه، اسم این دوست هست:
Mike Gandalf Ganderson
Joey: Why do you call him ''Gandalf''?
Ross: Hello? Didn't you read Lord of the Rings in high school?
Joey: No, I had s E x in high school
فرانک در پاسخ به شیلا که بره برای جلسه اولیا مربیان کارن|:
همه ی ما یه ترسی داریم و ترس من هم از مدرسه است..تو مدرسه یه عده آدم جانی هستش و سبک عقلایی که هنوز از واژه ای مثه"بی اعنتا به اینکه"استفاده میکنن
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
((قسمت ششم-سریال shameless))
Friends - The One With Rachel's Crush
Episode 4.13
وو! اینو حتما بخونید... چندلر و راس به تئاتر شهر (! : دی) میرن تا اجرای دوست دختر چندلر رو ببینید -- در نمایش دوست دختر چندلر با بازیگر دیگه ... بعد که این ماجرارو واسه بقیه تعریف می کنند:
Joey: Chandler, look, they're actors. They're there to do a job. Just because they work together, doesn't mean they're going to get together. I mean, just 'cause it happened with Susan Sarandon and Tim Robbins, doesn't mean it's gonna happen with them.
Ross: Oh, oh! Alec Baldwin and Kim Basinger.
Joey: Oh! Tom Cruise and Nicole Kidman.
Ross: Yeah.
Phoebe: Hey, Mel Gibson and Clint Eastwood.
Ross: They're not a couple.
Phoebe: Oh, okay, I get the game now
همه ميگن بارون ولي من ميگم عشق بازي خدا با بنده هاش!
اغما - سيروس مقدم
.Marshall: Barney's with Nora and lily's with Big Fudge
Barney :whoa,whoa,whoa,whoa,whoa,whoa,whoa,whoa,Big fudge."with"? I am not "with" Nora.wrong preposition.Later tonight I'm hoping to be "on" Nora,right? or "under" Nora, right? or we're all adults,I'll just say it "behind" Nora
.
.
.
How i met your mother
.................................................. ....................دکتر لایتمن و دکتر روانپزشک در حال رفتن پیش بیمار(وین) هستن...
دکتر روانپزشک:باید بهتون هشدار بدم که یکی از مشکلات "وین" اختلالات عاطفی اسکیزوفرنی هست که به همین دلیل اغلب با کسانی که بهشون اعتماد نداره ،حرف نمیزنه.
دکتر لایتمن: چی؟ یعنی تا حالا باهات حرف نزده؟
.
.
.
lie to me
سلام دوستان ...
يه ديالوگ خيلي خنده شنيدم تو اولين قسمت كلاه قرمزي 90 ... جايي كه آقاي مجري مي خواد كلاه قرمزي و پسر عمه زا :دي رو مجاب به خونه تكوني و كمك در خونه تكوني كنه ...
آقاي مجري_پسر عمه زا ما چرا خونه تكوني ميكنيم؟!
پسر عمه زا(مي خواد بپيچونه كمك نكنه:دي) _ بيكاريم :31:
آقاي مجري_چي؟!
پسر عمه زا_ چون بيكاريم(با اون صداي با مزه ي هدايتي)
آقاي مجري_ خب كلاه قرمزي تو به من بگو چرا ما خونه تكوني ميكنيم؟!
كلاه قرمزي_ چون كه هي كار كنيم زحمت بكشيم ... كمرمون درد بگيره ... پامون كوفته بشه ... چون پدر خودمون رو دربياريم :دي
اين تيكه مردم از خنده
واو
Friends - Season 4 Episode 18 - Rachel's New Dress
Ross: Hey!
Joey: Hey!
Chandler: Hey!
Ross: So uh, Emily called last night…
Chandler: And now you’re giving me the message?!
پی اس : امیلی دوست دختر راس هستش :31:
اقای مجری:ببخشید
فامیل دور: جانم
اقای مجری:جسارته ها
فامیل دور: جانم ...چی شده!..
اقای مجری:چیزی نشده می خام بدونم اسمتون چی هست.
فامیل دور: اسممو می خای بدونی چیه؟یه جوری می پرسید ادم وحشتش می گیره.اسمم فامیل دوره.
کلاه قرمزی:فایمیل دور..!
اقای مجری: فامیل دوره اینها (پسرعمه اینا)؟؟
فامیل دور: نخیر..فامیل دور هستم
اقای مجری:می دونم ، فامیل دور اینها!
فامیل دور: فامیل دور اینها چیه؟ نه پسوند وسوند نداره! فامیل دور دیگه...اینها مینها نداره..نه
کلاه قرمزی: یعنی شما اسمت چیه؟
فامیل دور: اسمم فامیله!
کلاه قرمزی: اسمت فامیله؟! اونوقت فامیلت چیه؟
فامیل دور: فامیلم دوره دیگه، فامیله دور، گفتم که
محتوای مخفی: کلیپ
how i met your mother S6E19
توضیح:تلوزیون بارنی خراب شده بود و میخواستن بازش کنن.
لیلی:واسه یه پیچ گوشتی به تعمیر کار زنگ میزنی؟
بارنی:آره،یه حقیقتی بین من و ابزار آلات هستش،تنها ابزاری که بلدم چطوری ازش استفاده کنم به من وصل شده و قصد ندارم که ابزارمو بکنم تو تلوزیون.......دوباره
Friends ~ Season 4 Episodes 23
جوئی از انگلستان با فیبی در منهتن تماس میگیره....
Phoebe: I just saw somebody that looked just like you on the subway. I was gonna go over and say hi, but then I figured he doesn't care he looks like you.
Joey: that just cost me four bucks.
سلام دوستان ...
باز هم كلاه قرمزي 90
جايي كه آقاي مجري مي خواد مثلا با يه بادكنك كره ي زمين رو براي كلاه قرمزي و فاميل دور تشريح كنه و توضيح بده...
آقاي مجري: خب ببين فاميل دور ... مثلا اين قسمت بادكنك كه روي بادكنك هست ميشه خونه ي ما... يعني خونه ي آقاي مجري! و اين قسمت هم كه زير (پايين) بادكنك هست ميشه خونه ي فاميل دور(همون دور=شهر فاميل دور:دي) ... فهميدي؟!
فاميل دور:آقاي مجري ببخشيد ها ولي اينجوري كه نميشه كه ... هه هه :دي
آقاي مجري: چرا نميشه؟!
فاميل دور: آخه اگه اينجوري بود كه شما ميگي ديگه به من نميگفتن فاميل دور كه ... بهم ميگفتن فاميل زير !!:دي (اشاره به محل خونه ي فاميل دور روي بادكنك=كره ي زمين)
سلام دوستان ...
باز هم از سريال محبوب من ... كلاه قرمزي 90 !:دي
اون پست قبلي رو كه خونديد ... همونجا كه آقاي مجري داره فرضياتي رو به طور مثال از كره ي زمين ميگه به كلاه قرمزي و فاميل دور... با همون بادكنك...
حالا اينجا مي خواد يه چيزي بكشه رو بادكنك كه يهو بادكن ميتركه !! و همه چيز روش خراب ميشه ... از خونه ي فاميل دور و آقاي مجري بگيريد تا بقالي و مدرسه ي كلاه قرمزي :دي و ...
تا بادكنك ميتركه فاميل دور زهر ترك ميشه و به حالت غش دراز ميكشه و ميگه:
_ آقاي مجري چرا اين بادكنك رو تركوندي؟! هان؟! اين همه براي من مثال زدي و ذهنيت جديد از كره ي زمين و محل زندگيمون ساختي ... اونوقت يهو زدي همه رو تركوندي:دي ... من اون ذهنيت قبليم نسبت به زمين رو فراموش كرده بودم ... همه ي ذهنيتم روي اين بادكنكه بود ... كه ديگه الان تركيده كه !! من ديگه هيچ ذهنيتي از كره ي زمين ندارم آقاي مجري ... چرا اين كار رو كردي ... حالا منه بي ذهنيت چكار كنم؟! :دي
سلام به همه بچه های فامیل مخصوصا از نوع دور !
از کلاه قرمزی 90
آقای مجری داره در مورد محبت و با عشق و علاقه صحبت کردن با همدیگه حرف میزه ...
آقای مجری : یه کلماتی هست که این کلمات تاثیر عجیبی داره وقتی ما بکار میبریم ! کلماتیه که محبت توش هست...
فامیل دور : الان آقای مجری حرف از محبت میزدین حرف از کلمه های محبت دار میزدین من یاد دور افتادم !
اونجا اصلا همیشه با همدیگه با محبت صحبت میکنیم اینجا کم من شنیدم ... میخواستم بگم که یه خورده اونجا ما چیز میکنیم ، اینجوری انقد از این حرفا و لوس بازیا نمیزنیم ، جدی جدی کار انجام میدیم ما به جای اینکه حرف بزنیم عمل میکنیم خیلی وقتا ... ابراز محبت کنیم حرفی نیست که ، باید که با عمل همراه باشه ، مثلا ما نوشابه باز میکنیم ، در نوشابه رو که باز میکنیم خودش میفهمه که داریم محبت میکنیم بله !
آقای مجری : نه من دنبال یه کلماتی میگردم که این کلماتو که میگیم اون کسی که اونطرف هست میفهمه که ما دوستش داریم شما چی بکار میبری ؟ ...
فامیل دور : بله ما اون کلماتم داریم خیلی زیاده مثلا میگیم که "درِ قلب من" ، "درِ چشم من" ، "دستت لا در نمونه هیچوقت" ... ولی بیشترش عملیه دیگه ، مثلا در یخچالو که برا یکی باز کنیم دیگه خیلی محبت کردیم بهش ...
پسر عمه زا : ولی بنظر من با صدای رسا بگیم بهتره ... ما میگیم هی قربونت برم هووووو ...
کلاه قرمزی : میخوای که منو پسر عمه زا جان مسابقه بدیم هر کی بهتر بود اونوقت جایزه بده ...
کلاه قرمزی : پسر عمه زا جان قربون شلک ماهت برم ، چه موهای قشنگی چه چشایی گل پسر جان .
پسر عمه زا : ای قربان دماغت برم کلاقرمزی هوووووو
کلاه قرمزی : قند عسل ، شیکردون ، نمک من ، قربونت برم
پسر عمه زا : ای تف دونت همش گرم باشه هوووووو
... ای لنگت دراز رات کوتاه هووووو ... هی خرت از ماشین آقای مجری تند تر بره هوووووووو
کلاه قرمزی : ای قربونت برم ، شوکولاتای عالم به پات بریزن ...
* * * *
خانم همسایه میخواد بره سفر و چون نسبت به گلهاش خیلی حساسه همه رو آورده خونه کلاه قرمزی اینا :
نگاریان (نگار جواهریان :دي) : ببینید این گلدون خیلی روی حرف بد حساسه ... اگه بهش بربخوره یه وقتی، بوی بد میده!
فامیل دور : این که خودش بی تربیته چجوریه که ...
پسر عمه زا : آقای مجری اجازه ، فردا این گلدون بو بده نگی تقصیر کلاه قرمزی بوده ... هی نگی ای پسر عمه زا بو میده ..
نگاریان : اگه هر روز فقط یه دونه سلام صبح بخیر به این گلدون بگین خوشحال میشه
آقای مجری : باد بگیر ... از این گل یاد بگیر !
پسر عمه زا : که بو میده ؟
نگاریان : این که دستمه یک بنفشه ی آفرقاییه !
پسر عمه زا : نخور ببعی او مهمان خارجیه نخور !
نگاریان : این یه بشقاب داره برای زیرش که اونجا توی اون کیفشونه ... که باید بشقابشو بذارید زیرش ، توی بشقاب آب بریزید این ریشه هاش خودش آبو میکشه بالا و سیراب میشه ..
کلاه قرمزی : یعنی گلدونو پشت و رو کنیم پشتش آب بریزیم ؟
نگاریان : نه نه یعنی توی بشقابی که زیرشه آب میریزیم . اون خودش آبو میخوره ...
پسر عمه زا : میگم آقای مجری اجازه مام اگه بشقاب بذاریم زیرمون سیر میشیم ؟
نگاریان : اینم (بیلچه) بذارین تو جیبتون چون این همه جا باید همراتون باشه ... یوخت یکیشون از خاک میاد بیرون ... اون باید همراهتون باشه ...
کلاه قرمزی : ئه یعنی آقای مجری میره مهمونی میخواد عیدی بده دست میکنه جیبش پول دربیاره بیل در بیاره بده بچه مهمون ؟!
پسر عمه زا : نه کلاقرمزی جان با ای آجیل برمیدارن !
نگاریان : ببخشید یه دقه اگه ممکنه من تنها خصوصی با این گلدون صحبت کنم ...
آقای مجری : همه روتونو بکنید اون ور ...
نگاریان : ببین تو اگه صبح اومدن بهت آب بدن من نبودم نکنه یوخت تف کنیا ! من نیستم عصبانی نشی تف کنی!
(همه باهم میخندن : هه هه هه ...)
فامیل دور : گلدون تفو ندیده بودیم ...
پسر عمه زا : آقای مجری اجازه ، ای که بو میده اونم که تف میکنه بعد شما به ما میگی بی ادب ؟!
...
پسر عمه زا : نگاریان ! ای بو داد سیفونش کجایه ؟
نگاریان : باز حرف زشت زدین ؟
پسر عمه زا : ای بو میده من حرف زشت زدم ؟
آقای مجری : این (گلدون) مورد خاصی داره که باش خصوصی صحبت کردین ؟
نگاریان : شما به رووش نیارین اصلا ! ... ولی یه نفر هست که با سایه اش قهره اینجا با سایه اش دعواش شده !
آقای مجری با اشاره به گلدونه : اینو میگین ؟!
کلاه قرمزی : نه نه منو میگه ! ببین من یه بار با سایه ام دعوام شد جلو دیفال بودم با لگد زدم تو شکم سایه ام پام درد گرفت ولی سایه ام هیچی !!
پسر عمه زا : منم یک بار دعوا کرده با سایه تو کلاقرمزی !
کلاه قرمزی : اونوقت ما باید چکارش کنیم ؟
پسر عمه زا : ما باید سایه شه با تیر بزنیم !
کلاه قرمزی : میخواین که ما رو بهش معرفی کنین که ...
نگاریان : من باید تک تک شما رو معرفی کنم شما باهاش رو بوسی کنید !
کلاه قرمزی : روبوسی ؟! تیغ داره !! میره تو لبمون اونوقت چجوری غذا بخوریم ؟
پسر عمه زا : ای که تف میکنه که چجوری بوس بکنیم ؟ فقط ببعی میتونه بوس کنه !
فامیل دور : چی شده؟ ببعی کیو میخواد بوس کنه ؟ من یه چیزایی شنیدم اینجا ، ببعی منو بوس کنه من میدونم با شما ها ! ... این بره منو ماچ کنه من ناراحت میشما !
...
فامیل دور : فقط ساعت چنده ؟ من فکر کنم ساعت باز کردن بره است. روزی سه چار ساعت باید باز بمونه ، این بیس سی تا برگ بیشتر نمیخوره هر بار .
آقای مجری : این حرفا چیه میزنی ؟ حالا یه دونه برگ بی خاصیت ماله یه چیزی باشه میخوره آدم گفتن داره ...
نگاریان : اصلا این حرف درسته؟ ... اصلا این چه طرز حرف زدنه؟
پسر عمه زا : خب بذار یه برگ بخوره عوضش کود میده ایناره !
ببعی : واااای ... بعععععع !
سلام دوستان ...
ماشالله اين كلاه قرمزي تاپيك رو فتح كرده ...
اينجا جايي هست كه آقاي مجري به اتفاق پسرخاله و كلاه قرمزي و پسر عمه زا :دي مي خواد بره خونه ي استادش ... بعد پسر خاله يدونه تقديرنامه داره كه مي خواد نشون استاد بده ... كلاه قرمزي هم يه كارت 100 آفرين :دي انداخته گردنش ... پسر عمه زا هم يه كارت ضمانت نامه !!
آقاي مجري_ كلاه قرمزي اين چيه گردنت؟!
كلاه قرمزي_كارت 100 آفرينه ديگه ...
آقاي مجري_پس چرا روش نوشته ساسان؟!!
كلاه قرمزي_خب براي ساسانه ديگه:دي ... آخه تو امتحانا من همش بهش ميرسونم اونوقت ساسان بيس ميشه و كارت ميگيره ...
آقاي مجري_پس تو خودت چرا بيس نميشي؟!!
كلاه قرمزي_ديگه !!!
حالا كارت ضمانت رو تو گردن پسر عمه زا ميبينه ...
آقاي مجري_اين چيه گردنت؟!
پسر عمه زا_ كارته(Karta ) خيلي آفرين (به تقليد از كلاه قرمزي)
آقاي مجري_چي؟!
پسر عمه زا_كارت هزار آفرينه !!(Afarina)
آقاي مجري_اين كه ضمانت نامس پسر عمه زا !!
پسر عمه زا_ ها؟! ضمانت نامه چيه ديگه؟!
آقاي مجري_اين كارت رو كارخونه ها وقتي يه چيزي رو توليد ميكنند ميزنن بهش كه يعني اين محصول خوبي هست!
پسر عمه زا_ آهان!! خب اينه به منم زدن كه يعني منم پسر عمه زاي خوبيم ... ها :دي
این روزها همه کلاه قرمزی میبینند، شما چطور؟! [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
فامیل دور و آقای مجری دارن حرف میزنن که یهو پسر عمه زا چشمش میافته به فامیل دور و قاه قاه میزنه زیر خنده !! [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
- این داره به من میخنده؟ [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
- پسر عمه زا چرا داری میخندی؟! [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
- آخه قیافهاش شبیه این نونواها و بناها شده ... [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
- ها؟! [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
- میگه که با این لباس شبیه نانواها و بناها شدی فامیل دور! [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
(فامیل دور هم قاه قاه میزنه زیر خنده و میگه)
- منو میگی؟! ها! بگو بگو، پسرعمهزا الان من چه جوری شدم؟! [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
- (پسرعمه زا) آقا یه دو تا نون به ما بده! [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
- (کلاه قرمزی) آقا برو ته صف نوبتیه! [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
...
(بعد از چند دقیقه، فامیل دور میپره وسط حرف آقای مجری که داره قصه میگه، پسر عمه زا میگه)
- تو بگیر بخواب، صبح پخت داری! [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
ما هم همانطور :31:نقل قول:
این روزها همه کلاه قرمزی میبینند، شما چطور؟!
اول اين قسمت جديد كلاه قرمزي ... آقاي مجري مي خواست در مورد مهمون و آداب رفتار با مهمون صحبت كنه ... از فاميل دور پرسيد كه چطور بايد با مهمون رفتار كنيم؟!
فاميل دور_ ببنيد آقاي مجري وقتي كه مهمون مياد اول در رو وا ميكنميم !! بعد مهمون مياد تو ! و بعد در رو ميبنديم !
آقاي مجري_ فاميل دور شما هم كه همه چيز رو با در ميگي... هرچي ازش ميپرسي با در جواب ميده ...
فاميل دور_خب آقاي مجري حتما در داره ديگه ... شما ميگي مثلا قاشق كجاست؟! من ميگم در كشو !! و وا كن همونجاست :دي
آقاي مجري_ ببنم تو اصلا خاطره اي داري كه بي در باشه ؟!
فاميل دور_ بله آقاي مجري ... ما يه شب رفتيم يه كاروانسرايي خوابيديم ... دزد اومد در كاروانسرا رو دزديد ...
آقاي مجري_ اي بابا اين كه باز در داشت !!
فاميل دور_ نه ديگه صبح كه پاشديم در نداشت ... دزد در رو برده بود ديگه ... هه هه :دي(اين خنده هاش باحاله)
آقاي مجري_خب از يه چيزي خاطره بگو كه در نداشته باشه ... مثلا از دريا !!
فاميل دور_ آقاي مجري ببخشيدا اما دريا كه در داره ... داري ميگي دريا ... نميگي پنجره يا كه ... هه هه ...
بارنی :
لِجند ..... صبر کن .. .. منتظرش باش ... آ آ ... داره می آد ... دری :38:
منظور کلمه ی لجندری هست با غلظت در معنا :31:
سریال چطور مامانتونو ملاقات کردم
پست بالا منو یاد قسمت اولHow I meet Your Mother
فصل4 انداخت که بارنی سعی در جلب توجه رابین داشت:
رابین:چرا اینجوری رفتار میکنی?
بارنی:چطوری؟
رابین:زیادی خوب و نجیب شدی...یکمی منو میترسونه!
عوضی باش , ناجور باش....بارنی باش!!!!:27:
بارنی:من بارنی هستم...
و فکر میکنم امشب قراره دل...منتظرش بمون....فروز باشه!
دلفروز!!!
and I think tonight is going to be de..wait for it...lightful!
Delightful!!!:31:
سلام دوستان :دي
يه ديالوگ ديگه مي خواستم بگم از كلاه قرمزي 90 !
آقاي مجري داره صحبت ميكنه و تازه پسر عمه زا رو بخاطر خوردن تخم مرغ رنگي ها دعوا كرده... آخه پوستشون رو پيدا كرد .بقلشم كلاه قرمزي وايساده
آقاي مجري_ خب بچه ها ببينيد( ادامه ... )
اينجا همزمان كلاه قرمزي پشتش رو كرده به آقاي مجري داره قر ميده :دي ميرقصه و اين جملات رو به حالت آهنگين ميخونه :
_ شوكولاتارم كه خورديم پوستش رو نديد ... شيرينيه لوله ايم كه خورديم ... سمنو هم كه پوست نداشت اونم خورديم ...سنجدارم كه خورديم ... لي لي لي ... شيريني لوله ايم كه پوست نداشت...
آقاي مجري_ببينم چي خوردي؟!
كلاه قرمزي_ ااا هيچي آقاي مرجي !! ميگم آقاي مجري چه خوراكي هايي هست كه نه پوست داره نه هسته؟!
آقاي مجري_چي؟! ... ببينم نكنه رفتي اون سمنو رو خوردي ... آخه كم شده...
كلاه قرمزي_ شايستي ظرفش شكسته ... به ما چه !! اون سوسيسه رو هم شايد كسي خالي خورده ... سرخ نكرده كه :دي
Ross: what are you doin here
Paolo: i do racel
frinds se2 ep1
امشب سريال پايتخت يه ديالوگ خيلي خنده دار داشت ...
پليس اومده بود تو كاميون و هي معمولي اينا سر و صدا ميكردند ...
پليس_ آقا لطفا ساكت باشيد بذاريد ما به كارمون برسيم
نقي_ چشم آقا ... من و خانوادم هر كمكي از دستمون بر بياد انجام ميديم براي شما
ارسطو_ بله جتاب سروان ... من خودم پايه يك دارم ... پايه يك ... در خدمتم !!!
.................................................. .........
يه جاي ديگه:
پليس_ لطفا خيلي معمولي باشيد
نقي_ آقا ما كه همه معمولي هستيم(اشاره به اسم خانوادگي)
ارسطو_ راست ميگه... فقط من غير معموليم ... اينا همه معمولين :دي
(پدر جِف قرار پس از سالها او رو ملاقات کنه . تو سالن انتظار بیمارستان برتا می خواد به جف روحیه بده . در حالیکه جیک اعصاب بازی نداره )
بــِـرِتا : ببین . من الان می شم جای اون مثلا ... سلام من بابای جف ام !
جــِـف : سلام ... سلام بابای جِف . من بابای برتا هستم .
- : چی شد ؟ واسه چی ؟
- : خودمم نمی دونم . مست کردم . کاندومم نداشتم . مامانشم زد بسرش تا دو کلام اوئینگ-بوئینگ شنید !
- : اِ .. ، آخی . ای کاش منم حرفی داشتم . اما خب منم کپی پسرم یواشکی همجنسباز هستم .
- : ای آقا این حرفا چیه . خواهش می کنم . شما داری با یه مردی حرف می زنی که با مامان برتا رو هم ریخته . من اصلا الگوی انسانی ندارم !
- : خب نظرت چیه . بیا یه دور رقص کنیم . من کلاگیس می کشم سرم !
- : کارت تموم شد ! شما بازداشتی ! من یه پلیس مخفی هستم .
- : همجنس باز بودن که جرم نیست .
- : چرا اینجا تو ایران هست !
- : نه وقتیکه ما تو منطقه ی سبزیم .
- : اون عراقه احمق جون !
- : خب اصلا من چه می دونم . من بابای الاغه همجنس باز جف وینگر ام !
توضیح :
- اونجاییکه برتا می گه من کلاه گیس می کشم سرم .... منظورش روحیه گی بودن جد و آباد جف هست
- اوئینگ-بوئینگ منظور صدای فنرهای تختخواب هست .
سریال انجمن :40:
قهوه تلخ
بلوتوث : قبله عالم فرض کنید یه نفر 1 سکه داره یه نفر 100 سکه شما از کدوم سکشو میگیرین ؟
جهانگیر شاه : از اونیکه یک سکه داره .
مستشار با تعجب میپرسد : چرا آخه دلیلتون چیه ؟
جهانگیر شاه : اونیکه یکصد سکه داره " آدم پر قدرتیه حتما" کلی آدم دور و برشه نمیشه رفت طرفش که , ولی اون...یکه یک سکه داره میزنیم تو سرش و اون سکشو میگیریم.
یکی از دیالوگ ماندگار سریال پایتخت"حق شه الان بزنم دهن منه پاره کنم.":31:
كلاه قرمزي 90 :دي
جايي كه آقاي مجري و شخصيت ها مي خوان ورزش كنند.
آقاي مجري_ خب بچه ها حالا فرض كنيد اينجا ما يه جوب داريم و مي خوايم با اين جوب فرضي ورزش كنيم و از روش بپريم...
فاميل دور_آقاي مجري خيلي ببخشيد اما ميشه من نپرم؟! هه هه :دي
آقاي مجري_چرا فاميل دور؟!
فاميل دور_ آقاي مجري نيست كمرم درد ميكنه... اينه كه ميترسم پرت شم تو جوب(جوب فرضي:دي) و لجني و كثيف بشم ...
آقاي مجري(با خنده)_ باشه شما نپر...
پسر خاله_ بذار من برم كمكش...
آقاي مجري_كمك كي؟!
پسر خاله_ فاميل دور ديگه !! گناه داره خب !! كمرش درد ميكنه !! ميوفته تو جوبا :دي
پ.ن: توجه كنيد دوستان... اين جوب ... كاملا فرضي بود :دي
نیما: نفت یه چیز به درد بخوریه. در واقع ثروت ملیه. منبع انرژیه.
- داموس: جناب مستشارالملک! ثروت که ملی نمیشود. ثروت متعلق به قبله عالم است!
قهوه تلخ
مختارنامه:
1- مختار خطاب به شیخ:
در کاری که به آن جاهلی دخالت نکن...
2- مختار :
عشق علی به بازوانم قدرت می دهد..
3- ابراهیم:
نقل است عباس وقتی به رود رسید سخت تشنه بود اما آب نخورد....
سلام... البته ببخشین دوتا پست پشت سر هم از من شد... اما یک دیالوگ بامزه یادم اومد حیفه نگم....
پایتخت:
بابا پنجعلی خطاب به پسرش:
نقــــــــی، اینم زن بود گرفتی؟؟؟
لیلا می بود عین پلنگ می پرید تو دریا...
Dr Cox : Dr Benson was my mentor.Don't do that annoying thing.
J.D : What annoying thing?
Dr Cox : When you talk.
J.D : Come on...
Dr Cox : See there it is how does that not drive you crazy?
Scrubs
بابا اتی: من همه ی عمرم سعی کردم که با شرف زندگی کنم. نمیدونم چرا اخر عمرم اینقدر بی شرف شدم. ! [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
قهوه تلخ
دکتر کاکس : خفه شو ،خفه شو و کاملا خفه شو.
جی. دی. : من که چیزی نگفتم!
دکتر کاکس : میدونم تو چیزی نگفتی ولی من از گفتنش به تو لذت میبرم...
Scrubs