کاش شانه ای بود !
که سرم را بگذارم
و شروع کنم .... :37:
Printable View
کاش شانه ای بود !
که سرم را بگذارم
و شروع کنم .... :37:
شاید در نگاه دیگران دور باشی و غیر قابل دید...
اما من باور دارم که همیشه در کنارمی، میفهمم که یاریم میکنی.
خدایا در سخت ترین لحظات، دستای پر محبت تورا میخواهم...
عمیق ترین درد زندگــے دل بستن بهـ کســـے است، کهـ بدانـــــــے بهـ تو تعلق ندارد
آری...سال ها گذشت و هنوز هستند کسانی که تنها نوشته هایشان چند خط دفتر انشایشان است...
آری،هنوز هستند کسانی که نمیدانند چه و برای چه مینویسیم...
کسانی که ساعت ها پشت کتابند و کلمه ای نخوانده اند...
آنها هنوز هستند ولی هنوز کسانی هم هستند که با دل میخوانند،مینویسند...حتی اگر بدانند کسی آنرا نمیخواند...
هنوز هستند آنهایی که مینویسند...کسانی که نوشتن نمیدانند و مینویسند...کسانی که مینویسند بی آنکه دستی برای آن داشته باشند...بدون آنکه قلمی در اختیار داشته باشند...
هنوز هستند آنهایی که نوشته هایشان را بلند میخوانند...میخوانند اگرچه دهانشان دوخته شده...میخوانند حتی اگر شنونده ای نباشد...
و هنوز هم خواننده هایی هستند که این را بدانند...
آری خواننده هایی که نویسنده اند...
ویران شد ، شهری که چشم به راه تو بود ، بیایی یا نیایی، دیگر فرقی نمی کند
دوستت داشتم
مثل آرامش پس از طوفان
غافل از اینکه تو خود
پس لرزه های
بعد از
زلزله ای مهیب بودی!!!
حرف هايت قشنگ بود...
اما
براي من
نه" واژه " شدند
نه "جمله"....
تنها
حرف بودند
حرف !!!
دلم در کودکی مانده هنوز ، همیشه خوب دیده ام آدمها را ، دنیا برایم یک شهر بازی بود ، من همیشه سوار چرخ و فلک میشدم ، غافل از انکه چه چرخها میچرخد ، افسوس که دیر آموختم .
با اینکه طوفان زده ی هوسهایم هستم اما هنوزم موج سواری میکنم :37: کوسه! بیا منو بخور دیگه. خسته شدم :37:
خاطراتـمـان را سـوزانـدم
خاکسترش را ...
بـه امواج خیال سپردم
شاید دوباره
بـه سویم بازگشتی
اگرکسی روزی ممکن بود و میتوانست ،شاید فراموش کردن بزرگترین انقلاب بود .
ایـטּ بــہ شـنـآسـنـآمــہ هـآ هـیـچ ربـطــے نـבآرב !
בلماטּ کــہ بآهم بآشـב
یـعـنــے : گـور پـבر فـآصـلـہ هــآ
می آید
صدای پای مهر
که دارد می رود
این بار
عاشق پاییزی ما
قاتل شده!
سر ناسازگاری دارد..
مُــهــر قرمزی زد
به شناسنامه ی بهاری
26 گل نوشکفته
به جرم اردیبهشتی بودن...
* تقدیم به فرشتگان از دست رفته بروجنی حادثه رانندگی دهدز و بازماندگان آنان ...
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
دیشب خدا را دیدم!
در انتهای خیابانمان نشسته بود
رفتم سمتش ,خواستم کمی دردِ دل کنم
خدا کلافه بود
تا امدم سخن بگویم
رفت!
محسن امیرزاد
ایول خیلی قشنگن اینا
یک پیک شراب ناب
به دنبالش نخی سیگار,گیچ و منگ
پوک هایی سنگین ,فضایی مبهم
چند روزیست بی خبرم
خنجر افکار ذهنم را لتُ پار می کند
زنگ گوشی....
صدایت میلرزد ,بو میدهد لحنت..
بویِ گندِ خیانت!
سیگار بر لب, در خیابانم به دنبالت
حال اما,خنجر به دست.......
محسن امیرزاد
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
باز باران با ترانه
کی خورد بر بام خانه ؟
زنده ام با این امیدم :
"باز آید روز باران "
خم شده پشت شقایق
در فراق ابر گریان
سهراب خسته شدم من
باز باید زندگی کرد ؟
چنار باران خورده چه عطری دارد..
خش خش برگهای زرد پاییزی درختان چنار خیابان هشتــــم،
چه خاطره خوبی..
کاش همیشه باران باشد، تــ ــ ـو باشی و درختان چنار خیابان هشتم!
عطر دیوانه کننده چنار مگر ما را به هم برساند ...
دلم گرفته است
آن قدر که
حرف ها
پاسخگو ی دلتنگی ام
نیستند
نقل قول:
پایان مبارزه مشخص نیست
اگر حتی نخواهی ببری
_______________________
یه روزی خواهد آمد
که تو می خواهی مسابقه را ببری
هنوز هم
پایان مسابقه مشخص نیست
وقایع داخل مسابقه مهم نیست نتیجه اش مهم است
مانند فوتبال که برنده اش کسی نیست که قشنگ تر بازی کرده است!
همیشه میخواست چشمانم را ببندم
چه ساده بودم......
نمی دانستم در آغوش من به خیال دیگریست
نگاهم حواسش را می دزدید....
تمام ذهن فاسدم فلج میشود....
وقتی با تمام وجود میخوانمت....
و تو حتی خشک و خالی نمیگویی جانم.......
آره عزیزم یادمه که گفتم
آخر یه روز تموم میشه این سفر
اما تو بودی تنها بهونه ی
برگشت من...
نمی خوام تموم شه این سفر
وقتی آخرش تو نیستی چشم به راهم
نمی خوام برگردم به خونه
وقتی بوی عطرت جا مونده هنوزم
اگه برگردم آغوشم تورو کم میاره
شبای کوچه باز تورو یادم میاره
نه دیگه نمی خوام تموم شه این سفر
وقتی که تو نیستی مال من...
شاید این سفر،باشه یه مرهم ، واسه دل خوش باورم
تنها دلخوشی من در این عصر عذاب آور بی تو زیستن این است که...
با هر دم قدمی به سوی مرگ نزدیک تر میشوم...
خدایا...
یه لحظه مسخره بازی در نیار.برای یک بار هم که شده گوش کن...
ببین زندگی من و خیلی های دیگه خیلی داره به گند کشیده میشه...
یه حرکتی بکن دیگه
صدایت میزنم تا که بیایی
تو که خالی از هر رنگ و ریایی
صدا میزنم دلت را
که میماند به دریایی
صدا میزنم با اوج بی صدایی
تا پاسخی بشنوم حتی اگر باشد خیالی
نزد من زیباست حتی خیالت
حتی خیالی که باشد طوفانی
طوفانی که حتی کشتی نوح هم
نتواند از آن یابد رهایی
:n19::n19:
یه چی بگم باور میکنین؟
اولین شعری بود که توی زندگیم گفتم همی الان سرودمش:n02:
دیگه اگه مسخره بود یا معنی نداشت شرمنده
ما فڪر میڪنیـم بدتـریـטּ درد ؛
اَز دستـ ـ ـ ـ دادטּ ڪسیہ ڪہ دوستـش داریم !
اَمّــ ــــا ….
حَقیقتـ ـ ـ ـ اینہ ڪہ :
اَز دستـ ـ ـ دادטּ خـودمـوטּ ،
و اَز یــاد بُردטּ اینڪہ ڪے هستیـم و چقدر اَرزش داریم ؛
گاهے وقتہا خیلے دردنــاڪ تـره … !.
در وصیت نامه اش نوشت:
"خطاب به خدا: لطفا به مرگم احترام بگذار و دوباره زنده ام مکن!"..
دلم برایت تنگ است
وسعتش را می خواهی
خدا را تصور کن......
دلم شکسته از اون کسانی که زمانی با من خوب بودند زمانی که می خواستم جونمو براشون بدم!
دلم گرفته از دوستام از اون دوستای نیمه راهم...
دیگه نفسم نمیره ...
دیگر آرزوی دیدنشان را هم نــــدارمــــــــــــــــ ــــ
چقدر سخته وقتی دلیلی برای جدایی نداره بهت میگه...عشق ما دوریش قشنگه...از این جمله متنفرم...
مثله سیگار روی لبت...
سوختم...
واسه تسکینه درد تویی که دلت یه جای دیگه گیره...
الان داشتم فکر میکردم...2ساعت باهاش فاصله دارم...ولی این فاصله بقدری طولانیه که هرچقدر برم بهش نمیرسم...
دوتا لجباز
هر سال زمستان من و كوچه مان با هم قهر مي كنيم. من شب ها لحاف برفي اش را لگدمال مي كنم، او هم هر روز ردپاي بلاتكليفم را به همه نشان مي دهد.
سلام
این تاپیک از این به بعد قفل شده
و هر کاربری که قصد داشت دست نوشته اش رو بنویسه ، میتونه تاپیکی در این بخش ایجاد کرده
عنوانی مناسب که خود انتخاب میکنه نوشته و در آن پستهای خود را ارسال کنه
در این تاپیک پستهای کاربرانی که از حد مشخصی بیشتر بودند به تاپیکی مستقل منتقل شدند
این کاربران میتونن درخواست بدن تا اگر عنوان دیگری رو برای تاپیکشون میپسندند، آن را تغییر بدیم
ضمنا به قانون شمارهی 10 انجمن ادبیات هم دقت کنید
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
ممنون