خب ديگه دوستان كم لطفي ميكنن
متاسفانه بعضي دوستان سوتي دارن واسه تعريف كردن اما نميشه توي تالار نوشت !!!!!!!! (+18)
منم مثل يكي از همين دوستان هستم .....
Printable View
خب ديگه دوستان كم لطفي ميكنن
متاسفانه بعضي دوستان سوتي دارن واسه تعريف كردن اما نميشه توي تالار نوشت !!!!!!!! (+18)
منم مثل يكي از همين دوستان هستم .....
پارسال تو خبرگزاري ايسنا كار ميكردم
يه روز با بچه ها نشسته بوديم تو دفتر .مدير خبرگزاري آقاي اسدي بود كه براي فراهم كردن مقدمات يه خبر زنگ زد به يه دانشگاهي
بعد يه كم صحبت كردن يه دفعه سريع به من اشاره كرد كه بيا تو صحبت كن
نگو كه اون طرف گوشي وصل كردن به كسي كه با آقاي اسدي آشنا بوده و رابطه خوبي با هم نداشتن
من هم سريع تا وصل بشه به طرف گوشي رو از دست اسدي گرفتم و مشغول به حرف زدن شدم تا طرف نفهمه كه اسديه و اين حرفا.
يه كم كه حرف زدم در آخر مكالمه طرف شماره خبرگزاري رو از من خواست من هم بهش دادم
بعدش ازم پرسي اسم شريف شما چيه؟
چي بگم خوبه؟
هول شدم گفتم آقاي اسدي!!!!!!!! :puke:
بزرگترين سوتي عمرم بوده
فكر نكنم هيچ كدوم از سوتي هاي شما به سوتي من برسه
دوست عزيز كدوم سوتي شما ؟
جناب نيش نيش عزيز اگه يه مطلب بالاترش رو ميخوندي ميفهميدي كدوم سوتي رو ميگم
آره قربونش
شما همه سوتي هاي تاپيك رو خوندين ؟نقل قول:
فكر نكنم هيچ كدوم از سوتي هاي شما به سوتي من برسه
باز شماها خوبه من كه 24 ساعته سوتي ميدم
بابك جان اگه تعريف كني كه خيلي خوب ميشه ! :biggrin:نقل قول:
نوشته شده توسط NINTENDO_DS
پس تكليف سوتي هاي +18 چي ميشه
اونا هم زياده هم جالب
يه شب كه همه جا تاريك بود از خواب بيدار شدم و به علت تشنگي رفتم سر يخچال.
و چون نميخواستم كسي بيدار بشه برق رو هم روشن نكردم
به يه بد بختي بدون لگد كردن كسي و فرو رفتن چيزي تو پام خودمو از اتاق به اشپزخونه رسوندم.
در يخچالو باز كردم و شيشه رو پيدا كردم و درشو باز كردم و شروع كردم سر كشيدن.
ولي چشمتون روز بد نبينه. اشتباه شيشه عرق نعاع رو برداشته بودم. تا خودتون يه بار مزشو نچشيد نميفهميد چي ميگم. چون انقدر دهنم تلخ شده بود كه تا صبح خوابم نبرد
اونا رو برا من تو پاغام خصوصي بنويس تا يه كم بخندمنقل قول:
نوشته شده توسط bi bi
اخه ديگه خسته شدم از گريه كردن
به خدا ثواب ميكنين ها
راستي منم اونلي فقط جاست شادمهر
البته منصورم خوبه هااااااااااااا
دوستان یه سوال تاپیک "ایراد نفر قبلیت رو بگیر " رو کی پاک کردن ؟
سلام دوستان عزيز
هنوز دفعه اولم بود كه از اين تاپيك ديدن كردم ولي بسيار جالب بود (ما كه مرديم از خنده)
يه سوتي ميخوام از يكي از دويتانم براتون بگم كه تا ميتونيد بخنديد
دوستم اوايل كه كامپيوتر گرفته بود خيلي عشق چت رو داشت واسه همين رفت يه مودم گرفت بعد چند روز به من زنگ زد گفت
مهدي پاشو بيا ببين چرا اين وصل نميشه به اينترنت خلاصه من پاشودم رفتم وقتي صحنه رو ديدم داشتم ميمردم از خنده دوستم
برداشته بود سوكتي كه يكيش بايد به مودم وديگري به پريز تلفن وصل بشه رو يكيشو توي قسمت phone مودم و ديگري رو
تو قسمت line مودم كرده بود واقعا اون روز تا جا داشت خنديدم
حق نگهدارتون
منتظر سوتي ديگر دوستان نيز هستيم
اينم سوتي من البته مديرم
ما يه روز صبح رفتيم مدرسه مدير ما هم يه ادم پر فيس و (مثلا با كلاس بود تحصيل كرده بود)اين اقا مديره عادت داشت كه هر روز 10_15 دقيقه از خودش حرف علمي روانشناسانه در كنه البته صبحا ميومد سر صف و سخنراني ميكرد نا سلامتي مدير يكي از دبيرستان هاي نمونه استان بود كه حتي به مدرسمون پادگان هم مي گفتن اما اون روز سوتي داد كه تا سالها بحث از اون بود حالا ماجرا اينجوره كه اين مدير بيسواد اومد كلاسا رو به 4 گروه كرد تا نوع درس دادن معلم با سطوح مختلف انجام بشه وسر صف گفت:
بله ما اومديم و در پايه اول و دوم دانش اموزان رو به 4 گروه با نام هاي اي و بي وسي ودال (a b c & dal) تقسيم كرديم اقا تا مدير اينو گفت ملت 400 نفري مدرسه زدن زير خنده اقا اين شده بود سوژه ي همه واسه خنديدن و مسخره كردن
البته به خاطر اين سوتي خفن ناك از طرف يه مدير هيچوقت طرح موسوم به اي بي سي دال اجرا نشد
pas farsi ra pas bedarim va begoiim A B C دال
اين امضات يعني چي ؟نقل قول:
barcelona 206 sony ericsson piroozi darab love
سلام
تاپيک باحالي بود
سوتي که کم ندادم ولي يکيش رو ميگم
بچه که بودم به زور بايد قبل از خواب ميرفتم توالت(معلومه چرا) یک شب زود خوابيده بودم و مادرم من را بيدار کر برم توالت (توي اون خونه که بوديم توالت ها تو راهرو بود)
من رفتم توالت و نفهميدم اصلا چيکار کردم چون تقريبا همش خواب بودم
اما يک دسته گل قشنگ به آب داده بودم
تو همون حالت خواب و بيدار به جاي اينکه 5-6 تا پله رو برم بالا حدود 16-17 تا پله رفته بودم و رفته بودم طبقه بالا و سر جاي پسر همسایه خوابیده بودم
پسر همسایه هم که اومده بود و ديده بود من سر جاشم و مادرش رو خبر کرده بود که اين اينجا چکار ميکنه و از اين جور حرفا و من رو برده بودن خونه خودمون
مادرم هم که بنده خدا خودش سرجاش بود و يک صدايي هم شبیه صداي در اومده بود و خیال کرده بود من اومم و رفتم تو اتاقم
و کلي تعجب کرده بود
البته من درتمام اين مدت خواب بودم و فردا صبح از قضيه باخبر شدم!
يک صوتي هم که الآن برنامه نود داد
مهمان برنامه : جواد نکونام
باشگاه فعلي: الشارجه امارات
تيم هاي سابق:پاس-الوحده امارات-الشارجه امارات!
بازهم صوتي از خودم و دوستان هست که ميگم
موفق باشید
فعلا
سلام
اين سوتي واسه ديروزه رفته بوديم خونه پسر عموم
پسر عموم يه بچه داره خيلي پرو و ..... تازه رفته كلاس اول
من وسط مهموني چون خيلي شلوغ مي كرد بردمش تو ي اتاقش گفتم ابولفضل جان بيا با كامپيوتر نقاشي بكشيم
خوشحال شد و گفت باشه رفت از اين برنامه هاي باغ بهشته چيه اونو آورد اومد تو نقاشي برنامه
شروع كرد
من مي خواستم باهاش صميمي تر بشم هي بهش مي گفتم اين طرفو اين رنگي كن اون طرفو اون رنگي
يهو برگشت مستقيم تو چشمام نگاه كرد گفت : اصلا من از تو نظر خواستم
منم داغ كرده بودم(در واقع بريده بودم) گفتم راست مي گي ببخشيد
ولي خدا بهم رحم كرد كسي تو اتاق نبود والا يه بار ديگه مي رفتم اتاق عمل
سوتی من... من صنعتی اصفهان درس میخونم... یه شب که از دانشگاه اومدم خونه Gf ام زنگ زد و گفت که دختر خالم اینجاست و میخواد قرار بزاره فردا Bf اش بیاد و 4 تایی بریم بیرون... میای؟ منم گفتم باشه بریم... به من گفت پس تو زنگ بزن به پسره چون این هر چی گوشی شو میگیره جواب نمیده تلفنشم رو منشییه...
بهش زنگ بزن بگو...
منم از خستگی داشتم میمردم و زنگ زدم دیدم وقتی تلفن رو منشیه گفتم خوب خودش گوش میده دیگه چون فکر کردم خط اتاقشه... پیغام گذاشتم که :
سلام من دوست دختر خاله خانم X هستم میخواستم قرار فردا رو بزارم به من یه زنگ بزن...
خلاصه پدر آقا گوش داده بود و قضیه لو رفت و بیرون هم نرفتیم... سوتی من بود یا دوست دخترم نمیدونم!!!
اینم سوتی من :
یه روز که با همه اقوام ( خاله و عمه و دایی و عمو و .... و یکی از Gf هام که خیلی دوستش دارم ) کلاً یه 60 و 70 نفری میشدیم رفته بودیم باغ برای مثلاً تفریح . ظهر شد و نشتیم سر سفره نهار که یهو بابم بهم گفت اون پارچ آب رو رد کن بیاد منم که حواسم به Gf م بود به بابام گفتم یه لحظه گوشی دستت الان میام . چشتون روز بد نبینه هر کسی داشت از یه طرف قح قح میخندی . خیلی ها که از خنده ولو شدن روی زمین . خلاصه منم که خیلی خیلی خجالتی هستم لپام سرخ شده بود و یواشکی خودم رو برای یه یک ساعتی گم و گور کردم . دیگه از اون وقت تا حالا هر وقت میشینم سر میز نهار بابام بهم میگه هنوز گوشی دستمه ها!
من همچنان دنبال یه سوتی باحال هستم که واستون تعریف کنم
سلام
از همه دوستان بخاطر سوتيهاشون ممنون
من در سوتي نوشتن مثل دوستان ديگه ماهر نيستم . شرمنده . . . !
((( سوتي يك دختر در جمع 40 پسر )))
اين ماجرا براي دو سال پيش مي باشد : سر كلاس متون فارسي نشسته بوديم ( حدود 40 تا دانشجوي پسر ) و استادمون داشت درس ميداد و كلاس هم خيلي ساكت بود كه ديديم يكي ( يه دختر ) درِ كلاس رو زد و اومد توي كلاس و از استاد و بچه هاي سر كلاس پرسيد : ببخشيد كسي يه پاكن پيدا نكرده ؟ . . . ! كه يكدفه كل بچه هاي كلاس به هم نگاه كردند و در ادامه شروع كردند به خنديدن و هر كي به دختره يه چيزي پروند ( بيا ، پاكنت اينجا افتاده ! --- پاكنت رو چند هزار تومن خريدي ؟ --- برا يه پاكن 50 تومني وقت كلاس رو گرفتي ! . . و . . . ) استاده هم كه از اين اوضاع خندش گرفته بود و تا آخر ساعت بحث كلاس شده بود پاكن ، راستي يادم رفت بگم ، فكر ميكنيد دختر خانمه اون موقع حالش چه جوري شده بود ؟ ! . . بنده خدا رنگش سرخ شد و بدوني كه چيزي بگه از كلاس رفت بيرون و فكر كنم ديگه از هرچي پاكن بدش اومد . . . !
اگه بد بود ، گفتم كه : ( شرمنده )
ممنون
موفق باشيد .
سلام من فکر نکنم این سوتی خیلی تازه باشه یعنی فکر کنم برای خیلی ها پیش اومده باشه
<<>>
یه بار زنگ زدم خونه یکی از دوستام که اسمش ( معین) هست و بعد از سلام و احوال پرسی
و یه سری از بد و بیرا هایی که تمام دوستا به هم دیگه میگن شروع به حرف زدن کردیم خلاصه من بعد از این که کلی با رفیقم حرف زدم و کلی مثائل خصوصی رو با اون بازگو کردم دوستم گفت که من ( معین ) نیستم من ( میلاد ) هستم برادر (معین) صبر کن خودشو صدا کنم :wac: :weird: :eh:
آهان یادم افتاد یه سوتی توپ
پریروز حول و حوش ساعت 4 بعد از ظهر، با مادرم و برادرم داشتیم با ماشین میومدیم سمت خونه.
منم در حال رانندگی و بسیار بسیار خسته دلم میخواست دراز بکشم بخوابم
تا رسیدیم سر یه چهارراه
چراغ قرمز بود و منم وایسادم پشت چراغ قرمز
دیدم حدود یک دقیقه طول میکشه
قشنگ لم دادم تو صندلیم
سرمو گذاشتم رو بالشتک و چشامو بستم
رفته بودم تو چرت که یهو ماشین پشت سریم بوق زد
وای انگار مخمو با دریل دارن سوراخ میکنن
عصبانی شدم
بلند شدم از تو اینه عقبو نگاه میکنمو میگم هان؟ چته؟ خب سمت راست بازه دیگه برو
با دست اشاره میکنه که میخوام مستقیم برم
عصبانی تر میشمو با دست اشاره میکنم به چراغ راهنمایی و میگم
آخه الاغ نفهم مگه نمی بینی چراغ قرمزه؟
تو همین حال که منو اونو فحش میدم اون منو فحش میده یهو داداشیم سرشو بلند کرد و گفت چه خبره بابا؟ چیکار میکنی تو؟
گفتم هیچی این الاغ نمیتونه دو دقیقه پشت چراغ وایسه
داداشم صاف برگشت گفت الاغ تویی که پشت چراغ سبز وایسادی
گفتم بابا ببین قرمزه
گفت اخه خنگه ادم چراغ روبروئیشو نگاه میکنه نه چراغ سمت راستشو
منو میگی از خجالت اب شدم رفتم تو زمین
خب ادمی که با پس گردنی گواهینامه بگیره این طوری هم پشت چراغ وایمیسته دیگه
من اصولا سوتی نمیدم ولی تو یک اکیپ از رفقا کارشون اینه که از هم سوتی بگیرن و بخندند اونها هم در گرفتن سوتی از من عاجزن.فکر میکنم چی سوتی دادم بعدا میزارم اینجا
راستی تو همون اکیپ یک رفیقی داریم که بروبکس میگن بیش از نهصد هزار تا سوتی داده در طی این چند سال و یکی از بچه ها هم امار سوتی هاش رو داره. [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
يه نگاه به امضام كن
ديدي؟؟؟
(همون تاپيكي كه در مورد شهر بروبچ تالار هستش)
خلاصه :
ما اومديم يه نتيجه گيري واسه تاپيك بزنيم
كه اشتباه كردم (نميگم سوتي دادم :biggrin: ) و اسم استان هاي قم و خوزستان رو دوبار نوشتم
و تبديل به يه سوژه براي خنده دوستان شدم :blush:
اشكال نداره بروبچ تالار خودموني هستند ;)
انگار ديگه كسي سوتي نداده كه اينجا بنويسه
اينجوري كه پيش ميرفت ما گفتيم ديگه تاپيكي به گرد اين تاپيك نميرسه ، اما . . .
این اتفاق هیچ وقت یادم نمی ره .اون دوره ای که تهران دانشکده بودم یه سال واسه نمایشگاه کتاب رفتم. یه کتابی بود که مربوط به رشتم بود و تو بخش کتابهای خارجی مربوط به هند بود. بعد رفتم که بپرسم دیدم اون کسی که جواب می ده با یه هیبت هندی با اون کلاه مخصوص خودشون .من هم رفتم یه گوشه ای و شروع کردم سوالم رو به انگلیسی اماده کردن که جلو هندیه سوتی ندم . بعدش که رفتم سراغش و سوالم رو به انگلیسی پرسیدم . ایشون جواب داد بفرمایید راهنماییتون کنم :rolleye: :rolleye: البته به فارسی ایشون جواب من رو دادند :blush: :blink: :tongue:
سلام
somayeeh خانوم
این سوتی آخرت واقعا قشنگ بود
یعنی به معنای واقعی سوتی بود
ممنون
شکل مهندسه رو دارم آخرشی منم از اون آدم هاییم که فله ی گاف میدن به این گندگی (آه)
خوشحال ميشيم اگه ممكنه تعريف كنيد ! :biggrin:نقل قول:
شکل مهندسه رو دارم آخرشی منم از اون آدم هاییم که فله ی گاف میدن به این گندگی (آه)
نيش نيش جان شما هنوز منتظر يه سوتي هستي كه برامون تعريف كني ؟!
راستي تو ديگه خداييش دست فرند رو از پشت بستي ! از بس كه پست هاي الكي و بيهوده ميدي
اينكه نظر لطفته !نقل قول:
راستي تو ديگه خداييش دست فرند رو از پشت بستي ! از بس كه پست هاي الكي و بيهوده ميدي
امضارو داشته باش :biggrin:
امضات رو سیو کردم تا اگر خودت از امضات برداشتی توی امضای خودم بذارمش !
بابا خوب یه سوتی بگو که دارم از کمبود خنده میمیرم !
اين روزها بد جور حالم گرفته منم مثل تو محتاج خندم
اما پيدا نميشه !
سلامنقل قول:
نوشته شده توسط nishnish
انشاءالله تا سوتي مورد نظر نيش نيش جان يادش بياد و بخواد اينجا تعريف كنه! اين تاپيك حدود 50 صفحه شده! چون نصف پستهاي اين تاپيك از جناب نيش نيش عزيز بوده كه مي گه دنبال يه سوتي باحال مي گرده!!!
حالا كه اينجوريه يه چيزي هم من دارم. 2 سال پيش كه ترم 2 بودم با يك استادي كه هم فاميل هستيم و الانم باهاش درس دارم يه درسي داشتم به نام جانور شناسي ;) امتحان ميان ترم و كه داديم استاد گفت هركي آي دي داره پاي ورقش بنويسه . منم نوشتم و يه روز كه پاي اينترنت بودم و داشتم حسابي سرچ ميكردم اين استاده پم داد مي خواست نمرم و بفرسته اما از بخت بد من من ان لاين بودم ;) نا گفته نمونه كه من يك داداش كوچيك هم اسم اين استاده دارم فاميلمونم كه يكيه . خلاصه من كه حسابي گيجم بودم فكر كردم اين داداشمه ! در حالي كه داداشم اصلا آي دي نداره ! اي دي اين استاده اسم داداشمو فاميل من بود . منم شروع كردم به فحش ناجور دادن آخه با داداشم راحتم . خدا ميدونه چه چيزا گفتم ميام خونه ميزنمت و اينا . استاده هم هيچي نمي گفت . حتي بهش گفتم فلان فلان شده فاميلمون چرا به انگليسي اشتباه نوشتي ! :blink: خلاصه اين نمره منو نداد و رفت. شب كه رفتم خونه تازه فهميدم چه شكري خوردم . ديگه رومم نمي شد برم جاي استاده تا آخر ترمم يه عالمه مونده بود . حيف نميشه يكي دوتا از اون فحش هاي آبدار رو اينجا نوشت . آره ديگه اينجوري شد و استاده هم نامردي نكرد نمره ي درس رو كه 17 18 ميشدم داد 11 ;) ;) الانم باهاش درس دارم اما هيچ وقت 2 سال پيش از يادم نميره :blink:
سلام
اين سوتي همين امروز ساعت 9:15 دقيقه صبح اتفاق افتاده. البته از جانب استادمون.
آخر كلاس بود و همه شلوغ كرده بوديم كه هفته ي ديگه تعطيله و اينا كه استاد بنده خدا هول شد و قاطي كرد مي خواست ببينه هفته ي ديگه چندم ميشه كه تعطيل كنه برگشت گفت پنجشنبه هفته ي ديگه چند شنبه ست؟! و يكي از بچه ها هم نامردي نكرد گفت پنجشنبه هفته ديگه جمعه است استاد!!! :tongue:
مرسي دوست عزيز خب اين سوتي هم يه عيدي بوده كه استادتون بهتون داده :biggrin:نقل قول:
نوشته شده توسط Dianella
سلام.
راستش من به جز اون سوt كه همه دادن (كه در مورد كارت اينترنت و فكر مي كردم(يم) كه مثل كارت تلفن يا كارت اعتياري كه بايد توي يه جايي قراربديم تا وصل بشته توي اينترنت (راستش زير فلاپي يه جاي خالي هست من فكر مي كردم بايد اونجا واسه اينه كه يه دستگاهي جاش بزاريم تا كارت اينترنت رو تو اون ببريم!!))
سوتي خاص ديگه اي خودم ندادم ولي ولي همه دبيرامون تا دلت بخوان سوتي ميدن (البته يكسان نيستن كم وزياد دارن) و ما هميشه در سر كلاس در حال خنده هستيم!! و دبيراي بيجاره هر دقيقه نگاه مي كن به ساعتاشون تا ببينن كي زنگ مي خوره!!!
(مخصوصا دبير عربي و فيزيك!!!)
اوه بله يه سوتي توي امتحان هندسه دادم كه به ضررم تموم شدو و2 نمره مفت از دست دادم.
امتحان ترم هندسه بود كه سوال داده بودن طول پاره خط Pc رامحاسبه كنيد!!
ما هم آستينارو زديم بالا و شروع به حل مسئله كرديم.ولي در پايان كار عدد آوگاردورو بدست آوردم!!
همه ي بچه ها يه چيز بدست آوردن و من يه چيز ديگه. وقت دادن ورقه ها رسيد. ورقه ي من رو كه ديد دبيرمون گفت فلاني بيا اين جا ببينم.
گفتم بله آقا؟!
گفت اين مسخره بازي هاي در اوردي؟! چرا اين جوري نوشتي تو برگت؟
گفتم چي شده آقا؟
گفت چرا C رو 30 نوشتي؟ ها؟
برو گمشو بشين!!!
من هم سرم رو انداختيم پايين و رفتم سرجام نشستم.
بعد از اون بچه هر وقت منو مي ديدن مي گفتن اين هم آخر عاقبت پي سي ورلد.
(اخه همه ي مي دونن من عضو پي سي ورلدم و بهم ميگن بچه پي سي!!!)