نقل قول:
علت اینکه فکر میکنید با نصیحت و کار کردن روی فکر این افراد نمیشه اونارو مجددا به جامعه برگرداند چیه؟
لطفا مثال بزنید که در فلان زندان فلان متخصصین روانپزشک و... روی مجرمان زیادی کار کردن و هیچ جوابی نگرفتن.
در صورتی این رویه جواب میده که زندانی مشکلی داشته باشه, برای مثال بیماری روانی, اعتیاد و سایر شرایط غیر عادیه دیگه. اما وقتی فردی سالم چنین خطایی میکنه. چگونه میشه اون رو با نصیحت و صحبت کردن به راه درست برگردوند؟!
فردی که از روی کینه هزاران نفر رو میکشه, مطمئنا از بدی کارش مطلعه و گوششم از نصیحت و راهنمایی پره و یقینا گوش شنوایی برای این حرف ها نداره.
نقل قول:
از طریق مجازات نمیتونی جامعه رو کنترل کنی، مثل خوردن آب شور برای فرد تشنه هست.
یک جامعه مثال بزنید که قوانین گرگ و گوسفند حاکم بوده و مجازات وضعیت اونجارو بهتر کرده.
موافقم.
مجازات یکی از راه های کنترل جامعه است اما به تنهایی کافی نیست. نصیحت و فرهنگ سازی و درونی کردن ارزش ها هم مال قبل از وقوع جرم هست و نه بعد. اما اگه با وجود راهنمایی ها و صحبت ها و فرهنگ سازی ها باز هم فردی سالم و بدون مشکل جرمی مرتکب بشه, کار اون از صحبت گذشته.
نقل قول:
هیچ کشوری در دنیا به مردمش نمیگه هر کاری دوست دارین انجام بدین، بلکه قراره قانون اصلاحات جای قانون کینه پروری رو بگیره.
مطمئنا وقتی تزریق خشونت از طریق یک حکومت به جامعه اش کم بشه، مردمش هم به مرور آرام تر خواهند شد.
خشونت در جامعه؟
اینکه مجرم رو به سزای اعمالش برسونن, نوعی خشونت جمعی محسوب میشه؟
عرض بنده این نیست که یک حکومت وحشی مثل هیتلر رو داشت, عرض بنده اینه باید در برابر جرم و جنایتی که بعد از فرهنگ سازی انجام میشه, محکم برخورد کرد.
شما مثال حکومت هیتلر رو زدید; حکومت هیتلر یک حکومت ظالمانه بود در حالی مجازات مجرم با شرایط ذکر شده هرگز ظلم نیست.
نقل قول:
حتی یک مثال نقض تاریخی وجود نداره که یک حکومت وحشی و مجازات گر سقوط کرده باشه و مردمش آرام تر نشده باشن و جرم ها هم کمتر نشده باشه.
مرض از حکومت هاست نه از مردم و مجازات ها هم مردم رو نشانه میگیرند نه حکومت هارو، برای همین خشونت روز به روز بیشتر میشه و جامعه گسسته میشه.
اون حکومت ها برای این سقوط کردند که اصلا به فکر درونی کردن ارزش ها نبودن و تنها از راه مجازات اقدام کردند, برای همینه که از اونها حکومت های وحشی نام برده میشه.