نقل قول:
درود
دوست عزیز آزادی تعریف خودش رو داره . بی بند و باری هم تعریفش مجزاست . در ضمن تعریف اخلاق و انسانیت برای هر کس یک معنای جداست .
هر آزادی به بی بند و باری و این جور مسائل ختم نشده .
اصل قضیه به اونجایی برمیگرده که فرهنگ اون جامعه تا چه حد پیش رفته باشه که بتونه حد فاصل بین این دو رو پیدا و رعایت کنه . این درک هم بین افراد متفاوته و هر کس به اندازه شعورش میتونه این دو مقوله رو از هم تفکیک کنه .
بحث فرزند هم مرتبط با این بحث نیست ولی بگم که با توجه به این که بدن یک زن در اختیار و مالکیت خودش قرار داره و این حق طبیعی اون به حساب میاد که بخواد بچه دار بشه یا نه .
پدر و مادر داشتن , حق کسی نیست که بخواد بگیره یا این که از اون سلب شده باشه . پیش تر این زن و مرد هستن که تصمیم میگیرن که آیا قصد دارن فرزندی داشته باشن و اون موقع است که در صورت توافق یک شخص سومی که قبلا وجود نداشته رو صاحب پدر و مادر میکنن .
شما یک نگاه به جوامع دیگر یا به نوعی جوامع مدرن که مورد انتقاد شماست و یا نگاهی غرب داشته باشین میتونین ببینید که اخلاق و وفاداری و تعهد همچنان جایگاه خودش رو در کنار تفکرات مدرن حفظ کرده یا این که بهبود داشته .
در کل تعریف و موضع شما کاملا مشخص نیست . چون تعریفی که شما از بی بند و باری و آزادی دارین یک تعریف شخصی است که معیارهای مورد نظرتون رو طبق اون در نظر میگیرن .
کلا من موافق نتیجه گیری شما نیستم و به نظرم مادی گرائی هیچ ارتباطی با بی بند و باری نداره . در حال حاضر خیلی از جوامعی که مدعی اخلاقیات و احساسات و باورهای معنوی هستن رو به نزول رفتن .
سلام
نقل قول:
شما بعد قانونی ازدواج رو با بعد احساسی/اخلاقی قضیه مخلوط می کنید. ازدواج از نظر قانونی صرفا یک قرارداد اقتصادی است که زوجین رو سهیم می کنه در اموالی که در حین ازدواج بدست میارن و دلیلش هم ساده است: اگر یک زوج به خاطر این زندگی مشترک یا بچه ها از کار و حرفه و تحصیلش بگذره باید حقوق مساوی در اموال و درآمد و ... زوج دیگه داشته باشه که کاملا منطقی است. بعد دیگه ازدواج بحث اخلاقی/احساسی قضیه است که بین زوجین هست و ربطی به بقیه نداره. عشق و احساسات و وفاداری و تعهد و ... مسئولیت خود افراد است و اینکه قانونا ازدواج یک قرارداد اقتصادی است باعث نمیشه بین خود افراد این ارزش ها پایین بیان. این ارزش ها بدون ازدواج هم می تونن وجود داشته باشن و صرفا با ازدواج یک مرحله به جلو برده میشه یعنی در کنار عشق، احساسات، علاقه، تعهد و ... ، افراد یک مسئولیت قانونی در قبال مسائل اقتصادی رو هم وارد معامله می کنند تا همدیگه رو در اموالشون هم شریک کنند.
تعریف من و شما و شناخت قانونی مسئله ازدواج نه باعث میشه عشق و علاقه و عشق مادر و محبت پدر و وفاداری و تعهد و انسانیت و اخلاق و ... از بین بره یا به سمت مسائل غیراخلاقی کشیده بشه و نه وارد کردن این مسائل در تعاریف قانونی ازدواج باعث میشه این چیزها بوجود بیاد یا جلوی مسائل غیراخلاقی گرفته بشه. با یک نگاه ساده به جوامع مختلف میشه این رو بسیار ساده دید، همه این مسائل در حال حاضر یا طول تاریخ به آزمایش گذاشته شده اند و صرفا یک بحث تئوری نیستند.
پ.ن. همزمان شد با پست بهزاد.
با بخش بیتشر صحبتهاتون موافقم و برا یه بخش دیگش بالا توضیح دادم دیدگاهم رو :n01: