من پام خيلي عرق مي كنه با اينكه از كفشه طبي چرمي استفاده مي كنم ايا راهي براي كاهش تعريقه پام هست؟
Printable View
من پام خيلي عرق مي كنه با اينكه از كفشه طبي چرمي استفاده مي كنم ايا راهي براي كاهش تعريقه پام هست؟
ایروین شرمن، استاد بازنشسته رشته زیست شناسی دانشگاه(كالیفرنیا ریورساید)در تازهترین كتاب خود با عنوان"12بیماری كه دنیای ما را دگرگون كرد" شرح داده كه چگونه باكتریها، انگلها و ویروسها در شهرها حركت كرده و ساكنان آنها را به نابودی میكشانند، رهبران بزرگ و اندیشمندان جوامع را از بین برده و بهدنبال آن، بهداشت عمومی، وضعیت اقتصادی و شرایط سیاسی را به خطر انداخته و تحتتأثیر خود قرار میدهند.
نشریه U. S. NEWS با پروفسور ایروین شرمن درباره اینكه چگونه این 12 بیماری تاریخ را تحتتأثیر خود قرار داده اند، گفتوگوی مفصلی انجام داده است.
خلاصهی این گفتوگو به شرح ذیل است:
طاعون (Bubonic plague)
قرنطینه شدن شاید به صورت بالقوه راهی برای محدودكردن بیماری باشد تا از ابتلای سایر مردم به آن جلوگیری كند. این روش به وسیله اروپاییان درباره غده خیاركی مورد استفاده قرار گرفته است. شرمن مینویسد: (وحشت و بیخبری، دلواپسی، قضاوتهای عجولانه، انزوا و در هراس افتادن بیماران و جامعه، همه و همه ناشی از نبود آگاهی كافی درباره طبیعت این گونه بیماری هاست.)
مالاریا (Malaria)
یكی از مرگ آورترین بیماریها در طول تاریخ كه در سال، سبب ابتلای بیش از 300میلیون و مرگ حدود 3 میلیون نفر میشود، مالاریاست. این بیماری اهمیت كنترل ناقلان بیماریها از جمله حیوانات یا حشرات را نشان میدهد.
به باور شرمن، شاید یكی از عواملی كه اروپاییان را در نواحی تحت استعمارشان در قاره آفریقا به این بیماری مبتلا میكرد، این بود كه آنان از نوعی نوشابه محتوی كنین، آب لیمو و داروی ضد باكتری كه از پوست درخت گنهگنه فراهم میشد، استفاده میكردند.
آنفلوآنزا (Influenza)
از میان بیماریهای گوناگون، كمتر بیماری را مانند آنفلوآنزا میتوان یافت كه بر آمار مرگ و میر در دنیای مدرن و صدمه زدن به زندگی و سلامت سربازان و بر هم زدن شبكههای بهداشتی ارتش تاثیرگذار باشد.
برخی افراد اظهار کرده اند که مذاكرات ویلسون رئیسجمهور وقت، در هنگام پیمان ورسایل (Versailles) تحت تأثیر بیماری آنفلوآنزا که در آن زمان به آن مبتلا بود ، قرار گرفت.
هموفیلی و نقص ذاتی در سوخت و ساز (Hemophilia and porphyria)
بر اساس گفتههای شرمن، اختلالات ارثی خونی مانند بیماری هموفیلی و نقص ذاتی در سوخت و ساز بدن، تأثیرات بسیار جدی بر حكام اروپایی داشته است، بهطوری كه فرانسیسكو فرانكو، دیكتاتور بزرگ اسپانیا دچار چنین مشكلی بود.
نمونه دیگر از این افراد، رومانوف در روسیه است كه بسیاری از مشكلات وی ناشی از وجود هموفیلی در خانوادهاش بود.
هموفیلی و نقص ذاتی در سوخت و ساز (Hemophilia and porphyria)
بر اساس گفتههای شرمن، اختلالات ارثی خونی مانند بیماری هموفیلی و نقص ذاتی در سوخت و ساز بدن، تأثیرات بسیار جدی بر حكام اروپایی داشته است، بهطوری كه فرانسیسكو فرانكو، دیكتاتور بزرگ اسپانیا دچار چنین مشكلی بود.
نمونه دیگر از این افراد، رومانوف در روسیه است كه بسیاری از مشكلات وی ناشی از وجود هموفیلی در خانوادهاش بود.
سیفیلیس (Syphilis)
این بیماری قبلا توسط فلزات سنگینی مانند جیوه درمان میشد؛ اما بعدها با كشف عوامل دیگر، درمان آن شكل دیگری یافت. انتقال سریع این بیماری از طریق روابط جنسی، فردی به نام پال ارلیچ را برانگیخت تا با تولید دارویی كه خود به آن گلوله جادویی میگفت، بیماران را نجات دهد و اگر دقت كرده باشید، تاریخچه بسیاری از داروها میتواند به كار ارلیچ منتهی می شود.
تب زرد (Yellow fever)
به گفته شرمن، در برخی كشورها امكان غلبه كردن بر این بیماری فراهم شده است؛ اما پشه ی ناقل این بیماری نابود نشده و شاید هرگز هم نابود نشود. این بیماری پیش از گسترش جنگ جهانی دوم در مناطق جنوبی ایالات متحده، بر ساخت كانال پاناما بسیار مؤثر بود.
ضمن اینكه، تنبلی ذاتی میان اهالی جنوب، در مقایسه با انرژی و شادابی اهالی شمال، نشان دهنده ی وجود یا نبود این بیماری در بین آنهاست.
از آنجایی كه پشهها در زمستان به نسبت سایر فصول مقاومت كمتری دارند، بنابراین در نواحی شمالی، بیماری تب زرد نمیتواند وجود داشته باشد.
سل (Tuberculosis)
تلاش برای از بین بردن بیماری سل انگیزه ای شد تا جستجوهای اولیه بر علیه آنتی بیوتیک ها آغاز شود. همچنین این بیماری به احتمال زیاد باعث پیدایش پاستوریزاسیون (گرمایی که موجب کشته شدن باکتری سل و دیگر عوامل بیماری زای آلوده کننده شیر می شود) شد. همچنین خاصیت واگیر دار بودن این بیماری، موجب پدید آمدن قرنطینه ها (جایی که بیماران از دیگران جدا می شوند تا درمان شوند) گردید.
شپش سیب زمینی Potato blight (cause of the Irish Potato Famine)
گاهی بیماریها نه تنها بر نحوه زندگی بشر تأثیر میگذارد، بلكه بر آنچه میخوریم نیز مؤثر است. از جمله شپش سیب زمینی تأثیر شدیدی بر این امر داشت؛ چرا كه مقدار قابل توجهی از آذوقه مردم ایرلند را در نیمه سال 1800 میلادی نابود كرد. سایر بیماریهای ناشی از گیاهان، میتوانند بهطور یكسان نتیجه و اثر بسیار زیاد داشته باشند.
بسیاری از كارشناسان كشاورزی بر كاشت دقیق محصولات نظارت دارند و میدانند كه یك بیماری به تنهایی میتواند تهدید بزرگی برای بشر و تاریخ باشد.
قحطی در ایرلند، تولید مثل ایرلندی ها را تحتتأثیر قرار داد و باعث هجوم مهاجران ایرلندی به شهرهای ایالات متحده شد، تازه واردانی كه با هدف حمایت از دموكراسی، خود را از بند آداب و رسوم رها كرده و برای گسترش تأثیر اتحادیهها و اعمال نفوذ بر شخصیتهای ملی در این اتحادیهها تلاش میكردند.
وبای آسیایی (Cholera)
گسترش این بیماری به صورت جزئی و كلی، بهوسیله شبكههای فاضلاب آلوده و نبود آب بهداشتی، بسیاری از نقاط جهان را تهدید میكند؛ اما بهبود و مراعات اصول بهداشتی سبب كاهش چشمگیر این بیماری در برخی جوامع شده است.
در قرن نوزدهم همه گیری این بیماری، یك فیزیك دان انگلیسی به نام جان اسنو را بر آن داشت تا دریابد كه چگونه بیماری به هر صورت در آب وجود دارد؟ و گونهای از باكتری راست و میلهای شكلی را شناسایی كرد، كه ممكن بود تا سالها ناشناخته باقی بماند.
اچآی وی/ایدز (HIV/AIDS)
شرمن بر این باور است كه هرگز نمیتوان درباره بیماریهای عفونی بدون بحث درباره ایدز گفتوگو كرد. اگر درمانهای دارویی امروزی انجام شان امكان پذیر باشد، در كاهش مرگ و میر ناشی از ایدز مؤثرند و این بیماری را میتوان به وسیله آنچه وی آن را مداخله جدی در كنترل رفتارهای پرخطر مینامد، كنترل کرد و حتی پیشگیری نمود.
وی در این باره میگوید: (این بیماری با اینكه بسیار مدرن بوده، با بیماریهایی كه در گذشته وجود داشته و جوامع را به نحوی به صورت همه گیر گرفتار كرده، ارتباط دارد.)
آبله (Smallpox)
این بیماری واگیردار امروزه به كمك واكسیناسیون ریشه كن شده است و شاید علم طب و واكسیناسیون، دقیقترین دستاورد نابودی بیماری آبله بود.
بسیاری از مطالعات در زمینه واكسنها، از مطالعات درباره آبله آغاز میشود كه امیدهایی در مورد ریشه كن كردن سایر بیماریهای مشابه پیش روی ما قرار میدهد.
روزهاي پاياني هر سال، ماهي قرمز بازار داغي پيدا ميكند. در چند سال اخير در همين روزها حرف و حديثها هم درباره ماهي قرمز داغ ميشود.
همانطور كه از دکههاي گل فروشي گرفته تا بقاليها، بساط فروش ماهي برپاست، رسانهها هم از تلويزيون و راديو تا روزنامهها و مجلات، سعي در آگاه کردن مردم در اينباره دارند.
البته با همه اين حرف و حديثها، باز هم تكليف معلوم نيست. گاهي ميگويند از فروشندگان آكواريوم بخريد، گاهي ميگويند از ميادين ميوه و ترهبار؛ زماني هم هشدار ميدهند که ماهيها بيماريزا هستند و اصلاً نخريد! چه كسي درست ميگويد؟
مهندس اسماعيل شمس کلاهي، مدير بخش ماهيان زينتي سازمان شيلات، به همشهري ميگويد: «براي بسياري از مردم کشور ما که با حيوانات بيگانه هستند، ماهي قرمز تنها حيواني است که مهمان خانههايشان ميشود. بسياري از کودکان ايراني از طريق همين ماهيهاي قرمز سفره هفت سين، با دنياي حيوانات آشنا ميشوند و بسيارند افرادي که به دلايل غير منطقي و اشتباه با حيوانات مشکل دارند و از حيوانات فراري هستند، ولي با ماهي قرمز کنار آمدهاند. اگر قرار باشد بدون هيچ آمار و مدرک مستندي بگوييم حيواني که سالها مهمان ما بوده به اين ميزان خطرناک و کشنده است، ديگر نبايد انتظار داشته باشيم مردم با حيوانات برخورد خوبي داشته باشند. در اين شرايط بايد منتظر باشيم که مردم در هر کجا که حيواني را پيدا کردند از ترس آلوده بودن آن حيوان را بکشند و نابود کنند.»
اين استدلال كساني است كه با تبليغات عليه ماهيان قرمز و ترساندن مردم از بيماريهايي كه ممكن است منتقل كنند، مخالفند. گروهي هم هستند كه معتقدند با سنتها و آداب و رسوم قديمي نبايد مخالفت كرد.
استدلال اين عده البته پاسخ روشني دارد: موبد اردشير خورشيديان، رئيس انجمن موبدان تهران درباره حضور عناصرى همچون ماهى قرمز در سفره هفت سين مىگويد: «دقيقاً مشخص نيست ماهى قرمز از چه زمانى وارد سنتهاى نوروزى شده است، اما مسئله مهم اين است كه يك رسم دينى باستاني نيست. به هيچوجه نبايد گذاشت يك موجودى اسير و بىجان شود. حيوان بايد آزاد باشد و زندگى كند. از نظر دين ما و فرهنگ ايرانى اين كار شايسته نيست و نبايد انجام شود.»
اما مخالفان حضور ماهي قرمز در سفره هفتسين به بيماريهايي اشاره ميكنند كه ممكن است از طريق ماهي به انسان منتقل شود؛ مثلاً يكي از بيماريهايي که به شدت هراس انگيز بوده و در روزهاي اخير در رسانههاي مختلف براي پرهيز از ابتلا به آن هشدارهاي مکرر داده ميشود، بيماري به نام «سل پوستي» است.
شمس با ابراز تعجب از اين هشدارها و با استناد به نظرات كارشناسان Fao، ميگويد: «اين بيماري آنقدر ضعيف است که قابل انتقال از ماهي به ماهي هم نيست، چه برسد به اينکه از ماهي به انسان منتقل شود.»
تلاش مدافعان حقوق حيوانات
واقعيت اين است كه بخش مهمي از هشدارهايي كه در مورد ماهي قرمز داده ميشود، نه از سوي پزشكان و دامپزشكان، بلكه از سوي طرفداران محيط زيست و مدافعان حقوق حيوانات است.
دكتر مهرناز عطرى، مدير گروه مهر ايران كه يك نهاد غير دولتي حامي محيط زيست است، معتقد است که استانهاي گيلان و اصفهان از مراکز عمده پرورش ماهي است که از اوايل اسفند، ميليونها ماهي با تانکرهاي ويژه يا دبههاي بزرگ آب، سوار بر وانت يا کاميون به شهرهاي مختلف حمل و سر و کله ماهي فروشها پيدا ميشود.
او با تاکيد، در اين باره مىگويد: «ميكروارگانيسمهاى موجود در آب مكانهاى آلوده پرورش ماهى قرمز كه ماهىهاى حارهاى را نيز شامل مىشود، سبب توليد بيمارىهاى واگيردار در اين آبزيان بوده و از طريق تماس پوست انسان با خود ماهى، آب تنگ و آكواريوم، قابل انتقال به انسان است.»
ايندرحالي است كه مسئولين شيلات در بخش ماهيان زينتي ميگويند 70 درصد ماهيهاي قرمز از کاشان (انواع قرمزتر) و بقيه از استان گيلان و مازندران ميآيند و بسياري از مراکز فعال در کاشان مجوز بهداشتي دارند و بقيه هم که به روش سنتي کار ميکنند ،در صدد پروانهدار شدن هستند.
مدير بخش ماهيان زينتي سازمان شيلات با اعتراض شديد به منع افراد از خريد ماهي، به 1600 نفري که در حوزه پرورش ماهيان زينتي اشتغال دارند اشاره کرده و ميگويد: «ما بخش عظيمي از اين ماهي ها را به ترکيه، ژاپن، انگليس، آمريکا و هلند صادر ميکنيم که اگر مشکلي وجود داشت، اين صادرات متوقف ميشد.»
خطر هست، ولي جدي نيست
«ويروس سارمونلا» (منظور احتمالاً باكتري سالمونلاست) با ?? هزار زيرگونه از طريق كوچك ترين خراش بر انگشتان و تماس با آب تنگ ماهى آلوده به اين ويروس، قابل انتقال است.
«پيستوريازيس» (پسوريازيس درست است) بيمارى پوستى خطرناكى است كه به مرض پولك ماهى معروف است. اين بيمارى با كورتون تراپى نيز درمان نمىشود و حتى با جايگزينى پوست سالم قابل مداوا نيست.
اينها جملاتي است كه اين روزها در روزنامهها زياد ديده ميشوند. مسئلهاي كه متخصصين بيماريهاي آبزيان در اداره دامپزشکي و شيلات به شدت از آن انتقاد ميكنند.
مثلاً اينكه سالمونلا يک باکتري است نه ويروس، نشان ميدهد كه گويندگان اين جملات خيلي هم از نظر علمي به قضيه مسلط نبودهاند. ضمن اينكه كارشناسان شيلات ميگويند بيماريهايي مثل سالمونلا که منشا دامي (حيوانات خونگرم) دارند، قابل انتقال از ماهي (خونسرد) به انسان نيستند.
دکتر مجيد رجبي، متخصص بيماريهاي آبزيان و مدير کل دفتر بهداشت و بيماريهاي آبزيان سازمان دامپزشکي در گفت و گو با همشهري با اشاره به موارد فوق ميگويد: «من با قاطعيت ميتوانم بگويم که چنانچه نکات بهداشتي مورد نظر سازمان دامپزشکي رعايت شود، نگهداري از ماهيهاي قرمز، هيچ مشکلي از لحاظ بيماريزايي براي افراد نخواهد داشت و تنها در صورت وجود زخمهاي پوستي احتمال بيماريزايي وجود دارد که با استفاده از دستکش مشکلي پيش نخواهد آمد.»
اگر نكات ايمني جديگرفته نشود
متخصصان ميگويند رعايت برخي نکات در هنگام خريد ماهي قرمز و در حين نگهداري آن سبب ميشود که نه تنها براي افراد، بلکه براي ماهي ها هم هيچ مشکلي پيش نيايد، بچهها سال را در کنار ماهيهاي قرمزشان تحويل کنند و ماهيها آنقدر سالم باشند که معلق زدن لحظه سال تحويل فراموششان نشود.
دکتر رجبي اين نکات را چنين برميشمرد:
1 - افرادي که حساس هستند يا سابقه آلرژي دارند، از دست زدن به ماهي خودداري کنند.
2 - همه افرادي که با ماهي يا آب تنگ تماس دارند، بلافاصله دستهاي خود را با آب و صابون به دقت بشويند.
3 - از دست زدن به چشم و دهان بعد از کار با آکواريوم يا ظرف خودداري کنيد.
4 - ماهي ها را حتماً از آکواريوم دارها و مراکز مخصوص ماهيهاي زينتي خريداري کرده و حداقل روزي دو نوبت يک دقيقهاي به رفتار ماهيهاي خود توجه کنيد.
به اين ترتيب ميتوانيد حرکتهاي غير معمول آنها تشخيص دهيد و در صورت بروز مشکل در رفتار آنها اگر علاقمند باشيد ميتوانيد از متخصصين نگهداري ماهي براي درمان آنها مشورت بگيريد.
5 - از رها کردن ماهيان زينتي خود در رودخانهها، تالابها و آبهاي آزاد جداً خودداري کنيد و اگر توانايي نگهداري از ماهيان خود را نداريد، آنها را به فروشگاههاي ماهيان زينتي و يا افرادي که توانايي نگهداري از ماهي دارند تحويل دهيد.
بهتر است فراموش نکنيم که اگر ماهيهاي زينتي بيماريزا نيستند، از حق مسلم آنها براي زندگي مثل ساير موجودات زنده، غافل نشويم. يادمان باشد، شيشه عمر ماهيها دست ماست، از آنها خوب نگهداري کنيم و اگر نميتوانيم، از ضيافت مرگ چشم پوشي کنيم.
هشدارها تكراری است، اما باید باز هم تكرار شود، مثل هر سال.
آمارهای اورژانس نشان می دهد بیشترین گروه آسیبدیده در حوادث چهارشنبه سوری، گروه سنی 16 تا 23 سال، سپس گروه سنی 8 تا 15 سال و بعد از آن گروه سنی 16 تا 19 سال هستند.
كارشناسان می گویند سوختگیهای ناشی از بازی با مواد محترقه خطرناك در چهارشنبه سوری دارای دو نوع عوارض هستند.
برخی از آنها به عنوان عوارض زودرس مطرح هستند و برخی در درازمدت در افراد عوارض ایجاد میكند. قطع عضو بدن از عوارض زودرس سوختگیهاست. عفونت ثانویه در محل زخم ناشی از سوختگی، یك عارضه زودرس دیگر است.
آسیبهای چشم
كوری چشم در صورت اصابت مستقیم تركشهای ناشی از انفجار مواد محترقه یكی از مواردی است كه زیاد در چهارشنبه سوری دیده میشود. میزان كوریهای ایجاد شده به حدی است كه عنوان "نابینایی در چهارشنبه سوری" را به خود اختصاص داده است.
بر اساس آمار موجود 44 درصد از آسیبهایی كه در این مراسم وارد می شود، در چشم راست، 37 درصد در چشم چپ و 19 درصد در هر دو چشم است، كه 26 درصد آسیبها به دلیل نارنجك، 51 درصد به دلیل سیگارت و 6 درصد نیز به علت فشفشه اتفاق میافتد. همچنین 58 درصد آسیبدیدگان مردانی با میانگین سنی 17 سال بودهاند.
مراجعه سریع به چشم پزشك در صورت برخورد هر شیئی با چشم میتواند شدت ضایعه را كاهش دهد. در موارد خفیف با انجام مراقبتهای طبی یا انجام اعمال جراحی میتوان بینایی فرد را به او بازگرداند، ولی متاسفانه در موارد شدید چارهای جز تخلیه چشم باقی نمیماند.
بعد از هر گونه آسیب به چشم، تنها كاری كه باید بكنید آن است كه چشم را با یك كاور، بدون آنكه با خود چشم آسیب دیده تماس داشته باشد بپوشانید و بیمار را سریعا به یك مركز چشم پزشكی بفرستید.
مراكز تخصصی چشم پزشكی در تهران عبارتند از: بیمارستان فارابی(خیابان كارگر، نبش میدان قزوین)، بیمارستان امام حسین(ع)(خیابان نظامآباد)، بیمارستان لبافی نژاد(خیابان پاسداران.)
ضایعات پوستی و ریوی
كارشناسان میگویند هیچ ماده شیمیایی غیر خطرناكی وجود ندارد. نیترات پتاسیم، كلرات باریم، ارسنیك، نیترات سالیسیوم و پركلرات پتاسیم به كار رفته در مواد محترقه و منفجره به علت تركیب با اكسیژن و كربن همگی به نوعی خطرناك هستند و ممكن است حتی هنگام كار و تهیه، عوارضی را برای كارگران به همراه داشته باشد.
به عنوان مثال مواد شیمیایی با پایه كلر و كلرات به لحاظ درجه آتشگیری بسیار پایین ناراحتیهای پوستی- ریوی ایجاد میكنند، حتی در مقیاس بالاتر آثار خونی را به جا می گذارند.
دردهای شكمی، سرگیجه، حالت استفراغ و اسهال و در برخی موارد ناراحتیهای تنفسی پیشرفته از آثار این مواد شیمیایی برای تولید كنندگان است. تماس با تركیبات نیتراته سبب خوردگی پوست میشود.
حساسیتهای پیشرفته بر روی غشای پوستی و حتی در صورت جذب از راه پوست، سوختگیهای پیشرفته پوست از عوارض تركیبات نیتراته است. تنفس پودرهای گوگردی هم آثار تنفسی، سرفههای شدید و تنگی نفس را در پی دارد.
در صورتی كه مواد شیمیایی با پوست شما برخورد كرد، بلافاصله آن را با آب فراوان شستشو دهید و به یك مركز درمانی مراجعه كنید.
كمكهای اولیه
پزشكان میگویند اگر پس از شنیدن صدای بلند ناهنجار دچار تپش قلب یا وزوز گوش یا كاهش شنوایی و علایمی شبیه این شدید، تنها كاری كه باید بكنید این است كه در یك فضای آرام استراحت كنید.
در صورتی كه علایم بیش از 42 ساعت ادامه یافت به پزشك مراجعه كنید. زنان باردار بهتر است در این شب به جز موارد ضروری از منزل خارج نشوند، چون شوك ناشی از انفجارهای مواد محترقه باعث سقط جنین می شود.
همچنین پزشكان توصیه می كنند از جمله راه های به حداقل رساندن جراحات می توان به دور کردن بیمار از منبع ایجاد ضایعه، متوقف ساختن روند سوختگی (با لحاف یا پتو یا کت، با آب، غلطاندن روی زمین)، در آوردن تمامی لباسها و محلهای چسبیده را قیچی کردن، درآوردن تمامی زیور آلات و سرد کردن سریع با آب تمیز در طی 10 تا 15 دقیقه اول اشاره کرد.
هدف از درمان سوختگی به حداقل رساندن خطر عفونت، التیام بخشیدن هر چه سریعتر زخم، حفظ کردن حرکات فیزیکی اعضاء، به حداقل رساندن ناهنجاریها از نظر زیبایی و باز گردانیدن هرچه سریعتر نو توانی فیزیکی و روحی و اجتماعی بیمار است.
________________
متخصصان دریافتهاند نمیتوان خطر ایجاد سرطان بر اثر استفاده طولانی مدت از تلفن همراه را رد کرد.
مطالعه گستردهای که در مدت زمان 6 سال انجام شده، نشانههایی از خطر بالای سرطان را نشان میدهد.
اگر چه گروهی از محققان، تاثیرات کوتاه مدت تلفن همراه را بر مغز و عملکرد سلول رد میکنند، اما گروهی دیگر نیز در حال گسترش این بررسی به منظور یافتن تاثیرات تلفن همراه در صورت استفاده ی بیش از 10 سال و همچنین تاثیرات خاصش بر کودکان هستند، زیرا تا کنون مطالعهای در این زمینه انجام نشده است.
برنامه Mthrpکه به وسیله دولت انگلیس و مخابرات تاسیس شده، 23 مطالعه جداگانه را درباره تاثیر تلفنهای همراه، دکلها و پایگاههای اصلی بر سلامت انجام داده است.
پروفسور لوری چالیس، رئیس این برنامه معتقد است: هم اکنون وقت آن رسیده که دولت وارد عمل شود. این تیم گزارشهای رو به گسترشی از سرطان مغز و گوش را دریافت کرده است، اگرچه پروفسور چالی میگوید: این موضوع مستلزم تحقیقات بیشتر است. سیگار کشیدن هم در ابتدا دلیلی برای سرطان ریه محسوب نمیشد. همان طور که میدانید برای سیگار کشیدن هم تا 10 سال بعد هیچ رابطهای پیدا نشد.
او همچنین میافزاید: ما در این مرحله نمیتوانیم این موضوع را که سرطان میتواند در مدت زمان کم ظاهر شود، رد کنیم. مشکلی که در این مطالعه وجود دارد تعداد کم افرادی است که بیش از 10 سال است تلفن همراه دارند، زیرا سرطان معمولا 10 تا 15 سال بعد از ایجاد، ظاهر میشود. البته این که مدرکی مبنی بر مضر بودن تلفنهای همراه بر سلامت وجود نداشته، کمی امیدوار کننده است.
این تیم عواملی را که بر فشار خون و ضربان قلب تاثیر دارند، مشاهده کردند که شامل علائمی مانند: سردرد، سرگیجه و شنیدن طنین صدا بود. آنها به این نتیجه رسیدند که هیچ خطری در این زمینه وجود ندارد.
نتایج این گزارش، که به وسیله یک گروه به سرپرستی سرویلیام استوارت تهیه شد، نشان داد تلفنهای همراه آسیبی به سلامت وارد نمیکنند، اما توصیه کرد مطالعات بیشتری انجام شود.
در سال 2005 سر ویلیام هشدار داد که برای احتیاط بیشتر، بهتر است استفاده از تلفن همراه به وسیله کودکان محدود شود و زیر 8 سالهها هم اصلا از آن استفاده نکنند.
در حال حاضر 70 میلیون تلفن همراه و حدود 50 هزار دکل در انگلیس وجود دارد. هم سیگنالهای منتشره رادیو و هم میدانهای الکترو مغناطیسی که میتواند به مغز انسان نفوذ کند این ترس را ایجاد می کند که ممکن است سلامت انسان به صورت جدی به خطر بیفتد.
به نظر میرسد اقدامات پیشگیرانه رایج مثل استفاده نکردن کودکان از تلفن همراه، معقول است و گروهی هم معتقدند هنوز دلیلی برای اعمال محدودیتهای بیشتر وجود ندارد.
چینیان قــدیم در گذشته به پا اهمیت زیادی می دادند و ازآن به عنوان "قلب دوم" انسان یاد می کردند. آنها نقاط مشخصـی از کف پا را بــا یــکی از حــواس پنجـگانه مرتبط می دانستند, مثلاً منطقه بین انگشت سوم الی پنجم را با چشم و یا پاشنه پا را با عصب سیاتیک ارتباط می دادند در پیشینه ادب فارسی نیز از نقش کفش مناسب و راحت در قالب ضرب المثل های معروف بسیار یاد شده است ضرب المثلهای ((تهی پای رفتن به از کفش تنگ)) یا(( لنگه کفش در بیابان غنیمت است )) همگی نشان دهنده تجارب پیشینیان ما در مورد کفش راحت و مناسب بوده است.
▪ در اولین مرحله این سوال مطرح می شود که کفش مناسب چیست؟
می توان گفت که در انتخاب کفش معمولاً ۴ عامل تاثیر مشخصی دارند: قیمت, جنس و رنگ و مدل. قیمت یک عامل اقتصادی است که به فرد و جامعه مربوط می شود رنگ و مدل هم متاثر از سن, جنسیت و گرایش های فردی و اجتماعی می باشند وجنس و کیفیت کفش هم به اوضاع اقتصــادی و وجدان اجتماعی جامعه باز می گردد. اما بر اساس تحقیقات انجام شده می توان گفت که مردم در انتخاب کفش, مدل و قیمت آن از فاکتورهای بسیار مهم می دانند و متاسفانه راحتی کفش جزء اولین اولویت های آنان قرار نمی گیرد.
. شاهد این مدعا خستگی, داغی و سوزش پا و شیوع انواع ناهنجاریها مثل انگشتان چکشی انگشت شست کج, ناخن فرو رفته, تاولو میخچه, بونیون, کف پای صافو کف پای گود, پای پهن, کوتاهی آشیلو احساس کمر درد مفاصل مچ, زانو و? در عموم مردم می باشد که گاهی اوقات کفش نامناسب به عنوان علت اصلی آنها و در دیگر موارد به عنوان تشدید کننده درد عمل می کند.
مفهوم راحتی کفش از اندازه بودن آن متفاوت است چرا که راحتی کفش به معنای در نظر گرفتن کارکردهای واقعی کفش در هنگام انتخاب است و کارکرد اصلی کفش به نقش حمایتی و حفاظتی آن باز می گردد. انسان بر روی دو پای خویش راه می رودو می پردو می جهد و می دود. وقتی به آنالیز حرکت پا توجه می کنیم, پای انسان را یک اهرم حرکتی می یابیم که در مقابل نیروهای واکنشی زمین از خود کنش نشان می دهد و بدون یک کفش مناسب, به بافتهای نرم پا- به ویژه در خواهد شد.
یکی دیگر از نقش های مهم کفش و نقش شکل دهی و ظرافت بخشی به اعمال پا و کمک به اجــرای الگوی درست حــرکت می باشد, به طوریکه بدون کفش, راه رفتن انسان شکل ناخوشایندی به خود می گیرد. مصداق این مسئله را به وضوح می توان در ورزش های مختلف دید چرا که هر ورزشی کفش مخصوص به خود را دارد وپا را از بسیــاری از آسیب های خـارجی محافظت می کند.
▪ چند توصیه برای انتخاب کفش:
ـ برای خرید کفش سعی کنید بعد از ظهرها اقدام نمایید چرا که در این زمان پا اندازه واقعی خود را به دست آورده است.
بهتر است در هنگام خرید کفش, و هر دو لنگه کفش را بپوشید و اندکی با آن راه بروید وارد شده یا اینکه خیلی گشاد و آزاد باشد خود داری کنید.
ـ به انگشتان کوچک خود نگاه کنید که به صورت برجستگی در رویه کفش هویدا نشده باشند.
توجه کنیدکه پاشنه پا کاملاً در کفش جا بگیردو زیرا پا ابتدا از پاشنه فرود می آید و گشادی یا تنگی آن باعث چرخش و زمین خوردن فرد می شود.پنجه باریک در کفش و عامل اصلی عارضه شست کج و فرو رفتن ناخن در انگشت شست است و در استفاده دراز مدت باعث ایجاد ضایعات مفصلی و سوزش, پینه بستن رو و لای انگشتان و اثرات نامطلوب بـر عضلات ناحیه کف و ساق پا می شود. شایان ذکر است که فشار مستمر بر اعصاب و عروق پا موجب خستگی و کم شده استقــامت آن و در نهایت ایجـاد کمر درد می شود.
ـ استفاده از کفش های پاشنه بلند باعث افزایش گودی کمر و متعاقب آن کمر دردو کوتاه شدن آشیل, ار بین رفتن گودی پا و تسریع در ایجاد کف پای صاف خواهد شد. حداکثر ارتفاع مجاز پاشنه ۲ سانتی متر است و همچنین توجه به سطح مقطع کفش از ضروریاتی است که بایستی تمام وسعت پاشنه را بپوشاند.
ـ تخت کفش باید نه زیاد کلفت باشد که باعث سنگینی نو پیچ خوردن پا شود و نه زیاد نازک وسفت باشد, بلکه بایستی در قسمت پنجه ها از انعطاف پذیری خوبی برخوردار بوده و در آن عاج مناسبی جهت جلوگیری از سر خوردن حک شده باشد در ضمن باید از جنسی باشد که در برابر نفوذ گرما، سرما و ورود آب مقاوم بوده و دارای وزن کمی باشد.
رویه بیرونی کفش باید به گونه ای باشد که تهویه و گردش هوا را به خوبی انجام داده و زبانه آن طوری باشد که بتواند به خوبی از فشار بندها و دکمه ها و سوراخ های فلزی بر روی پا جلوگیری کند.
▪ روش های نگه داری از کفش
در فواصل منظم از واکس استفاده کنید زیرا واکس را نرم و عمر آن را زیاد می کند.
در صورت شستن بهتر است آنرا در هوای معمولی خشک کنید چرا که خشک کردن با حرارت به یکباره باعث ترکیدن َآن خواهد شد. در ضمن داخل آن را با روزنامه مچاله کاملاّ پر کنید تا از شکل نیفتد.
اگر کفشتان شوره زد، ابتدا آن را با مخلوط آب و سرکه بشویید و سپس گلیسیرین بر روی آن بمالید.
برای جلوگیری از بو گرفتن کفش، علاوه بر شسنشوی مرتب پا و جوراب، داخل کفش خود پودر ساچ بپاشید.
نگاه کلی
انسان در محیطی زندگی میکند که عوامل و میکروارگانیسمهای بیماریزای متعددی سلامتی وی را بطور دائم تهدید میکند. پوست و پردههای مخاطی به نوان یک سد حفاظتی از ورود این عوامل به بدن جلوگیری مینمایند. با وجود این ، عبور عوامل بیماریزا از نواحی آسیب دیده و ضعیف این سد حفاظتی امکان پذیر میباشد.
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
مکانیسم کار لنفوسیت B
بدن برای مقابله با عوامل بیماریزا مجهز به سیستم دفاعی یا ایمنی است که از نظر عملکردی آنرا به دو نوع : سیستم ایمنی طبیعی و سیستم ایمنی اکتسابی میتوان تقسیم کرد. عوامل عملکردی سیستم ایمنی یا دفاعی بدن عبارتند از : فاگوسیتها ، لنفوسیتها و سلولهای عرضه کننده آنتی ژن.
فاگوسیتها
شامل ماکروفاژهای بافت همبند ، سلولهای کوپفر کبد ، ماکروفاژهای آلوئلی ریه ، میکروگلیهای بافت عصبی ، لکوسیتهای پلی مورنونوکلئر و مونوسیتهای خونی میباشد که در مجموع سیستمی را بوجود میآورند که اصطلاحا سیستم ایمنی طبیعی نامیده میشود. عملکرد فاگوسیتها به این ترتیب است که پس از نفوذ میکروارگانیسم از سطوح اپیتلیال و ورود آن به بدن ، ترشح عوامل واسطهای توسط سلولهای آسیب دیده ، سبب بروز واکنش التهابی و جلب فاگوسیتها به محل آسیب میگردد. در محل آسیب ، فاگوسیتها تحت تاثیر عاملی به نام فاکتور کموتاکسی به طرف میکروارگانیسمها کشیده شده و پس از چسبیدن به میکروارگانیسمها ، آنها را فاگوسیته مینمایند.
نحوه عملکرد ماکروفاژها به عنوان فاگوسیت اصلی بدن
ماکروفاژها پس از فاگوسیته کردن میکروارگانیسم ، مولکول آنتی ژنیک آن را حفظ کرده و باظاهر ساختن آن در سطح خود به عنوان یک معرفی کننده آنتی ژن آن را به لنفوسیتها عرضه میکنند. این عمل که باعث فعال شدن لنفوسیتها میشود چگونگی ارتباط بین عوامل عملکردی سیستم ایمنی را نشان میدهد. علاوه بر اعمال فوق ، سایر فعالیتهای ماکروفاژها عبارتند از: سنتز و ترشح تعدادی از پروتئینهای سیستم کمپلمان ، ترشح عوامل فعال کننده رشد و تکثیر لنفوسیتها و سایر سلولها و تولید عوامل کشنده باکتریها و سلولهای توموری.
اپسونین و اپسونیزاسیون
فاگوسیتوز میکروارگانیسمها و سایر آنتی ژنها در اثر اپسونیزاسیون یعنی پوشیده شدن آنها توسط پروتئینهای ویژهای به نام اپسونین تسهیل و تسریع میگردد. اپسونینها شامل کمپلمان و آنتی بادیها میباشند. کمپلمانها به دسته بزرگی از پروتئینهای موجود در سرم خون اطلاق میگردد که از حدود 20 پروتئین مختلف تشکیل شدهاند و به سیستم کمپلمان مشهورند.
این پروتئینها که توسط ماکروفاژها و کبد سنتز میگردند با حرف C و یک پسوند عددی مثل [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] نمایش داده میشود. علت نامگذاری این پروتئینها به عنوان مکمل ، چگونگی عملکرد آنهاست که تکمیل کننده عمل آنتی بادیها میباشند به این معنی که کمپلمان ، با اتصال به آنتی بادی چسبیده به آنتی ژن ، فعال شده و خاصیت پروتئولیتیک پیدا میکند و یا باعث اتصال آن به فاگوسیتها میگردد. سیستم کمپلمان به دو طریق فعال میگردد.
فعال شدن سیستم کمپلمان اعمال زیر را سبب می شود: جلب و فعال سازی فاگوسیتها ، انهدام سلولها و میکروارگانیسمها و اپسونیزاسیون میکروارگانیسمها و کمپلکس آنتی ژن - آنتی بادی. کمپلمانها در مقایسه با آنتی بادیها ، عوامل حساس به حرارت سرمی را تشکیل میدهند.
- توسط کمپلکس آنتی ژن - آنتی بادی که مسیر کلاسیک نامیده میشود.
- توسط عوامل عفونی که مسیر فرعی نامیده میشود.
لنفوسیتها
ایمنی حاصله توسط لنفوسیتها در مقایسه با ایمنی طبیعی کاملا اختصاصی بوده و مصونیتزا میباشد. منظور اینکه ابتلا به یک بیماری عفونی باعث میشود بدن در مقابل آن برای مدتی مصونیت پیدا کند. سلولهای لنفوسیت B و T عوامل اجرایی سیستم ایمنی اکتسابی میباشند.
انواع ایمنی در بدن
ایمنی اکتسابی حاصله توسط لنفوسیتهای B را ایمنی هومورال مینامند که بدن را در مقابل عوامل مهاجم و بیماریزا محافظت میکند. در حالی که ، ایمنی حاصله توسط لنفوسیتهای T را ایمنی با واسطه سلولی مینامند. که عهدهدار شناسایی و نابود کردن سلولهای غیر طبیعی میباشد. با وجود این تقسیم بندی فوق مطلق نمیباشد و در موارد متعددی پاسخهای ایمنی هومورال و با واسطه سلولی باهم تداخل دارند.
ایمنی هومورال
وابسته به لنفوسیت B و تولید آنتی بادی توسط آنها میباشد. لنفوسیتهای B پس از تشکیل و مهاجرت به اعضای لنفاوی ، در صورت عدم مواجه شدن با آنتی ژن فعال شده و سپس تحت تاثیر فاکتورهای مترشحه از لنفوسیتهای T ، تکثیر و تمایز یافته و سلولهای یادگار و پلاسماسلهای تولید کننده آنتی بادیها را بوجود میآورند.
پلاسماسلها بلافاصله شروع به سنتز و ترشح آنتی بادی نموده و پاسخ ایمنی اولیه را سبب میشوند، سلولهای خاطرهدار ، دارای عمری طولانی بوده و در ضمن گردش در لنف و اعضای لنفی ، در صورت مواجهه مجدد با همان نوع آنتی ژن سریعا عکسالعمل نشان داده و با سنتز و ترشح آنتی بادیها باعث بروز پاسخ ایمنی ثانویه میگردند.
آنتی بادیها یا ایمونوگلوبولینها
پروتئینهایی هستند که توسط پلاسماسلها بطور اختصاصی بر علیه آنتی ژنهای وارده به بدن سنتز و ترشح میگردند و با اتصال به آنتی ژن زمینه انهدام آن را فراهم میسازند. آنتی ژن ممکن است ویروس ، باکتری ، قارچ ، انگل ، پروتئین یا پلی ساکارید باشد، آنتی بادی قابل اتصال به همه قسمتهای آنتی ژن نمیباشد.
ایمنی باواسطه سلولی
ایمنی باواسطه سلولی به ایمنی حاصله از لنفوسیتهای T اطلاق میگردد که بدون ترشح آنتی بادی انجام میگیرد و مسئول شناسایی و انهدام سلولهای غیر طبیعی میباشد. منظور از سلولهای غیر طبیعی سلولهایی هستند که تحت تاثیر عوامل مختلف پروتئینهایی را سنتز میکنند که با بسته شدن به مولکول MHC و ظهور در سطح سلول ، توسط لنفوسیتهای T قابل شناسایی میگردند. لنفوسیتهای T به سه دسته کمک کننده ، سرکوبگر یا مهارکننده و سیتوکسیک تقسیم میشوند.
عملکرد T-cell کمک کننده در ارتباط با ایمنی هومورال میباشد. T-cellهای مهارکننده فعالیت سلولهای تولید کننده آنتی بادی و سیتوتوکسیک را مهار نموده و در تنظیم فعالیت این سلولها اهمین بسزایی دارند. T-cellهای سیتوتوکسیک یا کشنده به T-cellهای عمل کننده نیز موسومند و در واقع واکنش ایمنی سلولی را عهدهدار میباشند و در شناسایی و انهدام سلولهای آلوده به ویروس ، سلولهای آلوده به باکتری و انگلهای داخلی سلولی و همچنین سلولهای تغییر یافته سرطانی و سلولهای تغییر یافته در اثر مواد شیمیایی نقش دارند.
بافتها و اعضای لنفی
برای اینکه سیستم ایمنی بتواند وظایف خود را به نحو مطلوب انجام دهد، سلولهای دخیل در پاسخهای ایمنی به صورت بافتها و اعضای سازمان دهی شدهاند. مجموعه این بافتها و اعضای سیستم لنفی نیز نامیده میشوند.
بافتهای لنفاوی
شامل ندولهای لنفاوی میباشد که در همه اعضای لنفاوی به جز تیموس و یا به صورت مستقل در بافت همبند آستر و زیر مخاط دستگاههای گوارشی ، تنفسی و تناسلی دیده میشوند. که ندولها به دو صورت اولیه و ثانویه دیده میشوند که در ندولهای اولیه تراکم سلولها یکنواخت میباشد ولی ندولهای ثانویه دارای یک ناحیه متراکم و تیره محیطی و یک ناحیه کم تراکم روشن و مرکزی میباشند.
اعضای لنفاوی
به دو دسته اولیه و ثانویه تقسیم میگردند که اعضای لنفاوی اولیه شامل مغز استخوان و تیموس میباشد که محل تمایز لنفوسیتها هستند و اعضای لنفاوی ثانویه شامل عقدههای لنفی ، طحال ، رودهها ، پلاکهای پییر میباشد که محل استقرار لنفوسیتهای تمایز یافته میباشند. لوزهها نیز اجتماعی از ندولهای دارای مرکز زایا و بافت لنفاوی منتشر میباشند که به صورت حلقهای در ابتدای لوله گوارش قرار گرفتهاند.
پیوند بافتها
امروزه پیوند بافتها ، راهی مناسب برای ترمیم بافتهای آسیب دیده غیر قابل ترمیم ارگانهای از کار افتاده میباشد. پیوند بافت به چند صورت امکان پذیر است:
در دو مورد اول به علت همسانی ژنتیکی ، سیستم ایمنی عکسالعملی نشان نمیدهد ولی در دو مورد بعدی در صورت ناسازگار بودن بافتها سلولهای T کشنده بافت پیوندی را به عنوان بیگانه تشخیص و آن را تخریب مینمایند که این عمل را رد پیوند گویند.
- Autograft: در این حالت برای پیوند از بافتهای بدن خود فرد استفاده میشود.
- Isograft: حالتی است که در آن پیوند بین دو فرد که از نظر ژنتیکی یکسان هستند، انجام میگیرد مانند پیوند دوقلوهای یک تخمه.
- Allograft: در این حالت پیوند بین دو فرد که از لحاظ ژنتیکی با یکدیگر متفاوت هستند صورت میگیرد که معمولترین پیوند در پزشکی محسوب میشود.
- Hetrograft: حالتی است که در آن بافت پیوندی برای انسان از یک حیوان تهیه میشود.
بيست دقيقه پيادهروي در روز ضامن سلامتي است و امكان بيماريهاي قلبي – عروقي را كاهش ميدهد، خواب افراد را تنظيم كرده و در كل به طراوت و شادابي فرد و همچنين تقويت روحيه كمك ميكند. چگونه شروع كنيم تا بتوانيم؟
كوتاه شروع كنيد براي مثال پانزده تا بيست دقيقه با سرعت متوسط راه برويد. كششها بايد آرام و با مكث باشد و فشار بيش از حد برماهيچهها وارد نكند. بگذاريد دستهايتان آزادانه در كنارتان بيفتد و عضلات خود را آزاد كنيد. قدمهاي خود را به صورت پاشنه و پنجه برداريد و در طول يك هفته، پنج دقيقه به زمان پيادهروي خود اضافه كنيد.
از هر فرصتي براي بيشتر راه رفتن استفاده كنيد. عدم ثبات يكي از دلايل اصلي بروز صدمات ورزشي است. امكان اينكه در جلسه اول پيادهروي در ماهيچههاي خود احساس كوفتگي كنيد، زياد است به همين دليل مراقب باشيد كه زودتر از زمان مناسب، سرعت و مسافت پيادهروي خود را افزايش ندهيد.
مزاياي پيادهروي
پيادهروي، قلب را سالم نگه ميدارد. اگر از بيخوابي رنج ميبريد، پيادهروي اثر بزرگي براي داشتن يك خواب خوب دارد. پيادهروي از پوكي استخوان جلوگيري ميكند، البته اصولا هر ورزشي استخوانهاي بدن را سالم نگه ميدارد همچنين خطر ابتلا به بيماريهايي چون ديابت، سكته قلبي و فشارخون بالا را كاهش ميدهد.
آریائی های قدیم بهداشت و پیش گیری از بیماری ها را بوسیله روشهای خاص خود در صدر وظائف خویش می شناختند و می کوشیدند که با آیین مخصوص کفن و دفن مردگان خویش از گسترش بیماریها که به وسیله اجساد و انسانها و جانوران به موجودات زندة دیگر انتقال می یابند و تندرستی آنان را درمعرض خطر قرار می دهد جلوگیری کنند.
آریائی های قدیم بهداشت و پیش گیری از بیماری ها را بوسیله روشهای خاص خود در صدر وظائف خویش می شناختند و می کوشیدند که با آیین مخصوص کفن و دفن مردگان خویش از گسترش بیماریها که به وسیله اجساد و انسانها و جانوران به موجودات زندة دیگر انتقال می یابند و تندرستی آنان را درمعرض خطر قرار می دهد جلوگیری کنند. (فیتتز : پزشکی در اوستا، صفحه ۴۰-۳۸)
برای عملی کردن این روش آریائیها در دستگاه حکومتی و میان اقوام وخویشان مقررات و فرمان های پزشکی و بهداشتی داشتند. مثلا" یکی از مهم ترین این فرمانها، دور کردن جسدهای انسانها و حیوانات از خانه و محیط زیست، شهر و قصبه و اجتماعات ومناطق کشاورزی و محیط پرورش جانوران بود.
با توجه به قوانین پزشکی و بهزیستی، انسان های سخت بیمار که نیاز به معالجه داشتند، می بایست هر چه زودتر از انسان های سالم دور شوند و به بیمارستانها و یا مراکز دیگر درمانی انتقال داده شوند.
ظروف مخصوصی که برای اینگونه بیماران در نظر گرفته می شد، نمی بایست مورد استفاده دیگران قرار گیرد، این روش و فرمان مخصوصا"برای آن قبیل زنانی که دوران قاعدگی را می گذرانیدند و نیز در مورد زخمی ها در میان هخامنشیان و پیش از آنها و نیز بعدها به اجرا در می آمد و موجب جدایی کامل بیماران از انسانهای سالم می شد. (براندنبورگ: پزشکان روحانی ، صفحه ۲۶-۲۵)
برای کسب آگاهیهای پزشکی و تحصیل دانش و فنون مختلفة پزشکی، دانشجویان میبایست در محضر متخصصین پزشکی، دانش پزشکی آموخته و دوره های نسبتا" طولانی پزشکی که در آنزمان با دانش های دیگر نیز توأم بوده است، بانجام رسانند.
به استناد نوشته های به جای ماندة اوستایی پنج دسته از پزشکان در زمان های پیش در ایران باستان شناخته شده اند که از نظر وظیفه و کیفتی کار ئ تخصص کاملا" از هم تمیز داده شده اند.
۱) اشو پزشک (اوستایی Aso-baesaza) یا پزشیک که به کمک قانون مقدس اشا بیمارانش را درمان می کند. این پزشک کسی است که روش درمان پزشکی او به کمک اشا (پاکی) و در چهار چوب اشا بوده و چیزی جز نظافت و دقت در نگهداری جسم و روان وتوجه به مواد غذایی و نظام بهداشتی را به بیماران خویش تجویز نکرده و فرمان نمی داد و جز انجام این فرمانها از بیمار انتظار نداشت (یشت ۳ بند ۶).
به استناد اوستا و همانگونه که از مفهوم لغوی آن مستفاد می شود، اشو پزشک کسی است که با توجه به ضوابط و قوانین متخذه از واژه مقدس ‹‹اشا›› یعنی راستی و پاکی بیماران را درمان میکند. این پزشک را می توان با توجه به توانایی و تخصص به پزشک بیماریهای عمومی امروز که برای درمان اکثر بیماریهای عادی مسئول است تشبیه کرد. (یشت ۳ بند ۶).
۲) داد پزشک (Dato-baesaza) یا پزشکی که به کمک قانون درمان می کند کسی است که روش درمانی او به کمک ‹‹داتا›› (قانون – داد – حق) و کاربرد روشهای مخصوصی بوده و وظایف درمانی ویژه ای را به بیماران خود فرمان میدهد. در زمره این روشها و قوانینی ‹‹برشنوم›› (Baresnum) را می توان ذکر کرد. به کمک این روش ۹ روز و نه ۹ شب بیماران را از انسانهای دیگر دور نگه میداشتند و جدا از دیگران غذایش را به او می دادند به خاطر اینکه از سرایت و انتقال بیماری او به دیگران جلوگیری شود. پیروی و کاربرد این روش به ویژه در مورد بیماریهای مسری قابل توجه وعمل بودند.
به کمک اینگونه روشهای درمانی به بیمار آرامش بخشیده می شده و نیز محیط زندگی و اطرافیان او را از گزند بیماری به دور نگهداشته می شدند. این روش هنوز نیز در میان زرتشتیان معمول است و بطور کامل و با دقت و مراقبت فوق العاده به مورد اجرا گذاشته میشود.
روشهای بهداشتی و درمانی در ایران باستان
آریائی های قدیم بهداشت و پیش گیری از بیماری ها را بوسیله روشهای خاص خود در صدر وظائف خویش می شناختند و می کوشیدند که با آیین مخصوص کفن و دفن مردگان خویش از گسترش بیماریها که به وسیله اجساد و انسانها و جانوران به موجودات زندة دیگر انتقال می یابند و تندرستی آنان را درمعرض خطر قرار می دهد جلوگیری کنند.
آریائی های قدیم بهداشت و پیش گیری از بیماری ها را بوسیله روشهای خاص خود در صدر وظائف خویش می شناختند و می کوشیدند که با آیین مخصوص کفن و دفن مردگان خویش از گسترش بیماریها که به وسیله اجساد و انسانها و جانوران به موجودات زندة دیگر انتقال می یابند و تندرستی آنان را درمعرض خطر قرار می دهد جلوگیری کنند. (فیتتز : پزشکی در اوستا، صفحه ۴۰-۳۸)
برای عملی کردن این روش آریائیها در دستگاه حکومتی و میان اقوام وخویشان مقررات و فرمان های پزشکی و بهداشتی داشتند. مثلا" یکی از مهم ترین این فرمانها، دور کردن جسدهای انسانها و حیوانات از خانه و محیط زیست، شهر و قصبه و اجتماعات ومناطق کشاورزی و محیط پرورش جانوران بود.
با توجه به قوانین پزشکی و بهزیستی، انسان های سخت بیمار که نیاز به معالجه داشتند، می بایست هر چه زودتر از انسان های سالم دور شوند و به بیمارستانها و یا مراکز دیگر درمانی انتقال داده شوند.
ظروف مخصوصی که برای اینگونه بیماران در نظر گرفته می شد، نمی بایست مورد استفاده دیگران قرار گیرد، این روش و فرمان مخصوصا"برای آن قبیل زنانی که دوران قاعدگی را می گذرانیدند و نیز در مورد زخمی ها در میان هخامنشیان و پیش از آنها و نیز بعدها به اجرا در می آمد و موجب جدایی کامل بیماران از انسانهای سالم می شد. (براندنبورگ: پزشکان روحانی ، صفحه ۲۶-۲۵)
برای کسب آگاهیهای پزشکی و تحصیل دانش و فنون مختلفة پزشکی، دانشجویان میبایست در محضر متخصصین پزشکی، دانش پزشکی آموخته و دوره های نسبتا" طولانی پزشکی که در آنزمان با دانش های دیگر نیز توأم بوده است، بانجام رسانند.
به استناد نوشته های به جای ماندة اوستایی پنج دسته از پزشکان در زمان های پیش در ایران باستان شناخته شده اند که از نظر وظیفه و کیفتی کار ئ تخصص کاملا" از هم تمیز داده شده اند.
۱) اشو پزشک (اوستایی Aso-baesaza) یا پزشیک که به کمک قانون مقدس اشا بیمارانش را درمان می کند. این پزشک کسی است که روش درمان پزشکی او به کمک اشا (پاکی) و در چهار چوب اشا بوده و چیزی جز نظافت و دقت در نگهداری جسم و روان وتوجه به مواد غذایی و نظام بهداشتی را به بیماران خویش تجویز نکرده و فرمان نمی داد و جز انجام این فرمانها از بیمار انتظار نداشت (یشت ۳ بند ۶).
به استناد اوستا و همانگونه که از مفهوم لغوی آن مستفاد می شود، اشو پزشک کسی است که با توجه به ضوابط و قوانین متخذه از واژه مقدس ‹‹اشا›› یعنی راستی و پاکی بیماران را درمان میکند. این پزشک را می توان با توجه به توانایی و تخصص به پزشک بیماریهای عمومی امروز که برای درمان اکثر بیماریهای عادی مسئول است تشبیه کرد. (یشت ۳ بند ۶).
۲) داد پزشک (Dato-baesaza) یا پزشکی که به کمک قانون درمان می کند کسی است که روش درمانی او به کمک ‹‹داتا›› (قانون – داد – حق) و کاربرد روشهای مخصوصی بوده و وظایف درمانی ویژه ای را به بیماران خود فرمان میدهد. در زمره این روشها و قوانینی ‹‹برشنوم›› (Baresnum) را می توان ذکر کرد. به کمک این روش ۹ روز و نه ۹ شب بیماران را از انسانهای دیگر دور نگه میداشتند و جدا از دیگران غذایش را به او می دادند به خاطر اینکه از سرایت و انتقال بیماری او به دیگران جلوگیری شود. پیروی و کاربرد این روش به ویژه در مورد بیماریهای مسری قابل توجه وعمل بودند.
به کمک اینگونه روشهای درمانی به بیمار آرامش بخشیده می شده و نیز محیط زندگی و اطرافیان او را از گزند بیماری به دور نگهداشته می شدند. این روش هنوز نیز در میان زرتشتیان معمول است و بطور کامل و با دقت و مراقبت فوق العاده به مورد اجرا گذاشته میشود.
روش درمانی برشنوم مخصوصا" درمورد بیمارانی انجام می گرفته است که به یک بیماری واگیردار مبتلا بوده اند. بر اساس این روش که پس از معاینات پزشکی وتشخیص نوع بیماری و آنکه بیمار نیاز به برشنوم دارد می توانسته است در موارد ضروری و فوری درهر وقت و زمانی به مرحله اجرا در آید.
در صورت دیگر و برای زرتشتیان سالم که فاقد هر گونه بیماری هستند و در نظام پزشکی و با توجه به اصول و ضوابط درمانی نیازی به برشنوم ندارند، بلکه مجبورند که به روش برشنوم در مورد خویش توجه و طبق آن رفتار کنند، فقط سالیانه یک بار و بیشتر در تابستان و مخصوصا" در مواقع خاصی از این فصل در خانه موبد مخصوصی که صلاحیت برگزاری مراسم برشنوم را دارد، اجرای مراسم برشنوم انجام میگیرد. جا دارد که اضافه شود که برگزاری مراسم برشنوم به اعتقاد من در ایران باستان در محل مخصوص و برگزیده ای بوده و تحت نظر مراجع با صلاحیت دینی و پزشکی صورت می گرفته است و نه به گونة امروزی که در خانه موبد مخصوص این مراسم برگزار میشود. این موبد متبحر نه تنها در فن خود در مورد انجام مراحل مختلفة برشنوم مهارت وتوانایی خاص دارد، بلکه به امور مهم دینی در مقام یک روحانی تسلط کامل داشته و در این وظیفه حساس خویش یک صاحبنظر و شخص مورد اطمینان مقامات مذهبی و دولتی نیز بوده است و آنگونه که از نوشته های دینی زرتشتیان به زبانهای اوستایی و پهلوی برمی آید، مخصوصا" مورد توجه شاهنشاهان و پیشوایان طراز اول دینی بوده اند.
اینگونه پزشکان حتی در مورد بیماری درباریان و مقامات دولتی و روحانیون دست به کار مداوا می شدند و به دستورات درمانی آنها توجه خاص می شده است.
این موبد وظیفة تهیه اغذیه و آشامیدنیها را با توجه به اتکاء به ضوابط و فرامین و نسخه های دینی به نحو احسن به عهده دارد و بعلاوه مراقبت به بیماران خویش را بطور مداوم به عهده دارد.
در طی شبانه روز فقط برای مدت زمان کوتاهی می تواند دستیار او که برای این کار پیش بینی و پرورش و تعلیم داده شده است وبه بهترین وجه برای انجام این کار مهارت وتخصص دارد جایگزین موبد شده و وظایف او را انجام می دهد. این دستیار بعدها پس از گذراندن امتحانات مربوطه و آشنایی کامل به برگزاری مراسم دینی به جای موبد نامبرده می نشیند و انجام وظائف او را به عهده میگیرد.
دوره تحصیل این دستیار که با کارها و تمرین های عملی زیاد توأم است امروزه هفت سال بطول می انجامد.
آنها که در این مراسم شرکت می کنند باید روزانه سه بار تن خویش را بشویند (دو بار با ادرار گاو و یک بار با آب پاک) و از نظر روانی یا درونی به وسیلة خواندن نمازهای مقدس و درمان بخش از اوستا که اندیشه و نیروهای درونی آنان را از زشتی به دور نگه میدارد وهر گونه کژ بینی را از آنان می زداید، تطهیر می شوند. شستشوی جسمانی که شامل شستشوی ظاهری بدن است با کاربرد روشهای مخصوص دینی که زیر نظر مستقیم موبد است، برای شرکت کنندگان بیمار در تمام مدت برگزاری مراسم برشنوم انجام میپذیرد و در مورد افراد بیمار موبد مسئول شخصا" آن را انجام داده و یا آنان را راهنمائی می کند.
و در مورد شرکت کنندگان سالم در مراسم برشنوم بدانگونه است که همینکه شرکت کننده ای چگوگی شستشو و کاربرد لوازم آن و خواندن نماز های مربوط به آن را آموخت میتواند بدون کمک موبد در روزهای بعد بدن خود را شستشو دهد.
پوشاک شرکت کنندگان آنگونه که معمول است در تابستان از جنس پارچه های نخی یا پنبه ای و از یک پیراهن و یک شلوار (زیر شلوار) و یک زیر پیراهن (سدره) است و علاوه بر آن یک پوشش برای سر در نظر گرفته شده که به صورت یک کلاه نازک مورد استفاده قرار میگیرد و همگی دارای کشتی (کمربند دینی) هستند و آنچه معمول است هر شرکت کننده ای یک جفت گیوه سفید دارد زیرا در هنگام نماز و نیایش و ستایش باید از سر تا پا پوشیده باشد. و اگر مراسم برشنوم در فصل زمستان برگزار شود به این لباسها یک پالتو نیز اضافه میشود که معمولا از پارچه پنبه ای ضخیم و یا از پشم گوسفند سفید یعنی از همان جنس کشتی (کمربند آئینی) است.
پوشاک شرکت کنندگان باید مرتب تعویض شود و شستشوی آنها به وسیلة موبد و طبق آئین خاص انجام می گیرد، به شیوه ای که در میان زرتشتیان معمول است، شرکت کنندگان در مراسم برشنوم هر روز لباسهای خود را عوض می کنند و پوشاک تمیز به تن می کنند و در موارد غیر عادی و بیماری شدید وحالت اضطراری طبق اجازه وتشخیص موبد هر زمان می توان تحت درمان به شیوة برشنوم قرار گرفت.
شستشوی درونی که به روایتی شستشو و طهارت روان نیز نامیده میشود به وسیله آشامیدن نوشابة مقدس دینی که زرتشتیان آن را نیرنگ دین مینامند و همان نیروی زدایندگی و اثر هوم پیشین را میتواند داشته باشد، انجام میگیرد. (شربت هوم به زبان سانسکریت ‹‹ سوم›› گفته می شود.) (نیرنگ دین یا نیرنگ دینی به معنای شستشو و مرام بایسته دینی نیز گفته می شود.) شستشوی درونی یا طهارت روان روزانه سه بار انجام می گیرد. این شستشو شامل قرائت قطعات دعا و نیایش و خواندن سرودهای ستایشی و بندهای مختلفه اوستا (یسنا و یشتها و گاهان از پنج گاه یا زمان شبانه روز و نمازهای کوچک مربوط به این مراسم) و آشامیدن نیرنگ دین یا شربت هوم با خواندن یشت هوم است.
آشامیدن نیزنگ یک بار، در بامداد پیش از طلوع آفتاب یا در حین طلوع آن و یکبار پس از نیمروز و بار سوم اندکی پیش از به پایان رسیدن روز و یا در حین غروب افتاب به وسیله موبد معالج انجام میگیرد.
اصولا مقدار شربت هوم که به بیماران خورانده می شود، آنطور که روایت است با هم یکی است، زیرا شربت هوم بدان مفهوم که در جهان پزشکی معمول است و انتظار میرود، خاصیت درمانی و تأثیر درد زایی ندارد و طبیب معالج که در اینمورد همان موبد پیشوای مذهبی است آن را به عنوان داروی پاک کنندة درون به بیمار می دهد.
غذای روزانه شرکت کنندگان در مراسم برشنوم بیشتر از لبنیات وسبزینه های فصل تشکیل شده است. روزانه بطور معمول چهار بار به شرکت کنندگان خوراک داده میشود. شیر ماست و پنیر و دیگر محصولات لبنی باید به وسیله زرتشتیان تهیه شده باشد و برای رعایت کامل اصول و دستورات دینی در صورت امکان موبد مسئول شخصا" در تهیه آنها نظارت می کند. شستشو و آماده کردن سبزیجات و نیز تهیه خوراکهای گرم وظیفه موبد و خانوادة اوست. پیش از صرف خوراک بوسیلة موبد و شرکت کنندگان این خوراکها با قرائت قطعات اوستائی تقدیس وتطهیر میشوند.
همانگونه که روش سنتی زرتشتیان است به شرکت کنندگان در مراسم برشنو معمولا گوشت حیوانات داده نمیشود. دلائلی که در این مورد آورده می شود کاملا منطبق با اصول دینی و قانع کننده هستند. چون در واقع این شرکت کنندگان تا حدی ناتندرست هستند برای بهبودیابی در مراسم برشنوم شرکت می کنند و همانگونه که پزشکان نیز توصیه می کنند، معده اشخاص بیمار آنقدر فعال نیست که بتواند خوراکهای گوشتی و چربی دار و دیر هضم را تحمل کند. اینست که روغنی که برای تهیه خوارکها بکار میرود روغن گیاهی است و معمولا از دانه های خشخاش گرفته می شود و زرتشتیان آن را ‹‹ روغن شیره›› می گویند. این روغن نیز با رعایت اصول بهداشتی و دستورات دقیق دین به وسیلة افراد مخصوصی که صلاحیت تهیه این روغن را دارند و در مناطق زرتشتی نشین مشخص وتحت مراقبت موبدان و مراکز و انجمن های زرتشتیان هستند تهیه می شوند.
با توجه به ترجمه ‹‹ داتو بئشزا Dato-baesaza ›› یا کسی که به کمک و رعایت قوانین دینی درمان می کند با تقبل برخی از وظائف دیگر می توان تصور کرد که این پزشک، پزشک قانون امروز باشد.
زیرا در زمان های پیش در ایران باستان این پزشک با همراهی دیگر پزشکان در تشخیص علت مرگ در گذشتگان نیز وظیفة حساسی داشته و در صدور جواز دفن در گذشتگان نظر مؤثری داشته است.
نظر به توانایی و هنر درمانی این پزشک که با موازین دینی هم آهنگ است، می توان این پزشک را پزشکی دانست که در مراکز درمانی مخصوص با روش رژیم پزشکی انجام وظیفه و درمان میکرده است.
کارد پزشک (اوستایی – Karato-baesaza) یا پزشکی که به کمک کارد درمان می کند کسی است که روش درمانی او با کمک آلات و ابزار جراحی که او برای درمان جسم بیماران به کار می برده، انجام می گرفته است. در زمرة پزشکان، این پزشک به پزشکی معروف است که هنر درمانی او به وسیله دست او که باز دهنده اندیشه و دانش پزشکی او بطور عملی است و همانگونه که اشاره شد به مدد آلات وابزار جراحی انجام میگیرد.
او عضو رنجوری که در بدن درد می کشد، به کمک جراحی مورد درمان قرار می دهد و از بدن بیمار چرک ومواد زائد و زیان آور را دور می کند. برای انجام عمل جراحی آنطور که از متن نوشته های اوستایی و پهلوی مستفاد میگردد، جراحان آن زمان داروی بیهوشی به کار نمی بردند و عضو رنجور وعلیلی را که مورد جراحی قرار می دادند، پیش از عمل و پس از آن با داروها و مواد معمول آن زمان ضد عفونی می کردند.
اکثر جراحی ها فقط در سطح خارجی بدن بوده است و جراحی داخلی بدان صورت که تصور میرود، در میان جراحان ایران باستان معمول نبوده است زیرا دانش پزشکی در آنزمان آنقدر پیشرفه و مجهز نبوده است که جراحی، به خود اجازه و جرأت بدهد که یک عضو علیل داخلی را مورد عمل جراحی قرار دهد و شکاف های جراحی آنقدر عمیق نبوده است که جراح از عهده بستن و به اصطلاح پانسمان و جلوگیری از خونریزی آن عضو داخلی برنیاید.
پزشک جراح بدن را می شکافت و به خاطر اینکه به عضو علیل دسترسی پیدا کند (چنانچه این عضو زیر پوستی وبه اصطلاح داخلی باشد) پس از انجام عمل جراحی اعضاء بریده وشکافته شده و پوست بدن بیمار را با مهارت و دقت خاص می بست برای اینکه این اعضاء و همچنین پوست بدن جوش خورده و به هم به پیوندند.
در میان پزشکان گوناگون آن زمان جراحان مشمول گذرانیدن امتحانات سخت در رشته تخصصی خود بوده اند، در صورتی که پزشکان دیگر مانند پزشک بیماری های روانی، پزشک بیماریهای عمومی و دارو پزشک و غیره آزمایشهای سختی را نمی گذراندند و یا حداقل در نوشته های زرتشتیان از این آزمایشها نامی برده نشده است.
براساس نوشته های اوستایی منجمله و ندیداد آزمایش علمی و عملی داوطلب برای اشتغال به حرفه جراحی که تخصص او بوده به شرح زیر است: با توجه به مرامنامه و قوانین امتحانی که در وندیداد درباره جراحان تعیین شده کاندیدای امتحان جراحی می بایست که سه عمل جراحی بر روی تن سه نفر غیر ایرانی یا غیر آریائی (منظور دیو ستایان اند) با موفقیت به انجام برساند.
اگر این سه عمل جراحی بر روی سه تن دیو پرست بدون موفقیت پایان یافته و آن سه تن بیمار از ادامة زندگی مرحوم می شده اند، کاندیدای امتحان جراحی مردود شناخته شده و اجازه نداشته است برای مزادپرستان بعنوان جراح انجام وظیفه نماید (وندیداد ۷ بند ۳۸) اگر کاندیدای حرفه کارد پزشکی این سه عمل جراحی را با موفقیت به پایان میرسانده می توانسته است حرفه کارد پزشکی را به شیوة معمول مملکتی و بدون هیچگونه محدودیتی برای مزدا پرستان ادامه دهد (وندیداد ۷ بند ۳۹-۴۰) با توجه به وظائف و هنر پزشکی و درمانی او می توان این پزشک را با جراح امروزی تشبیه و مقایسه کرد ولی نمی توان کارد پزشک ایران باستان را به دلائلی که در مورد پزشکان دیگر ارائه شد با جراح امروزی برابر دانست. دربارة اجرت پزشکان در ایران باستان در وندیداد به حد کافی سخن رفته است ولی در مورد کارد پزشکان بخصوص گفتگو شده و از آنجائی که روش پرداخت مزد برای هر گونه حرفه ای و در هر طبقه ای زیر نظر مستقیم مراجع دولتی و یک هیئت متدین و مورد اعتماد دینی بوده است، تعیین میزان اینگونه اجرت ها به صورت استاندارد بوده و این نرخ تعیین شده در سراسر کشور یکسان بوده است. به استناد وندیداد ۷ بند ۳۹-۴۰ کارد پزشکان فوق العاده مورد توجه وتشویق بوده اند.
ارور پزشک (اوستایی – Urvaro-baesaza) یا پزشکی که به کمک عصاره گیاهان و داروها بیماری های بیماران خویش را درمان می کرده است – او کسی است که روش درمانی اش به کمک شیره گیاهان انجام می شده است.
در زمان های قدیم پس از تشخیص نوع بیماری به وسیلة معاینات گوناگون که روش مخصوص پزشکان بوده است، این پزشک به عنوان داروی درمان کننده به بیماران خود داروهای گیاهی یا حیوانی تجویز می کرده است. آزمایشها و معاینات او بدانگونه بوده است که او پس از کشف عضو رنجور و نوع بیماری، بیمار را تحت کنترل مداوم خویش قرار می داده و به گونه ای که ذکر شد او را درمان می کرده است.
حساسیت و به اصطلاح آلرژی، گونه هایی از بیماریهایی بوده اند که این پزشک به استناد اوستا بدانها توجه مخصوص می کرده است و بیشتر جنبة روانی و عدم رعایت موازین بهداشتی از جانب بیماران داشته اند. او پس از تجویز داروهای گیاهی و حیوانی ذکر شده عکس العمل های عضو معلول را پس از مصرف دارو مورد مطالعه قرار می داده و به کیفیت داروها و مداوای بیماریها وطبعا" به روشهای درمانی نوینی که به دانش پزشکی او می افزوده اند، پی می برده است.
شاید بتوان گفت که در میان مایعات نیایشی و قربانی مقدس در دین زرتشتیان که در اوستا ‹‹ زاوثرا›› نامیده می شوند که شربت هوم – انار- ادرار گاو – و شیر و غیره از آن گروه هستند، این پزشک به خاصیت درمان کنندگی آنان ایمان داشته و به بیماران خود می داده است.
ناگفته نماند که پزشکان دیگر نیز به داروهای او یا بهتر بگوییم به توانایی ودانش پزشکی او نیاز داشته و پیوسته از او مدد می گرفته اند. داروهای مؤثری که در بالا ذکر شده (وندیداد ۷-۱۵ و دنباله) زیر نظر مستقیم او و با توجه به دستورها و ضوابط مذهبی به وسیله افراد متخصص و صلاحیتدار تهیه می شده و برای مصرف در اختیار نیازمندان و پزشکان قرار می گرفته است.
پزشکان رشته های دیگر در هنگام مداوای بیماران خود از مشورت با او غافل نمی شده اند و این همکاری جز لاینفک نظام پزشکی در ایران باستان در میان پزشکان گروه های مختلف بوده است. نظر به توانایی ومنزلت و وجهه ای که این پزشک در اجتماعات ایران باستان داشته میتوان گفت که ارور پزشک (گیاه پزشک – دارو پزشک) را با داروسازان و دارو شناسان امروز مقایسه کرد.
ولی نباید فراموش کرد که با در نظر گرفتن دانش و امکانات دارو سازی آن زمان و مقایسه آنها با متدها و امکانات امروز، یک داروخانه در زمان های پیشین در حد یک ‹‹ عطاری›› در امروز بوده و یک دارو ساز آن زمان در امر مقایسه شبیه به یک ‹‹عطار›› در قرن بیستم بوده است و یا در حدود آن.
در نوشته های اوستایی آگاهیهای لازم دربارة چگونگی تهیه داروها وعصاره گیاهان در ایران باستان به چشم نمیخورد ولی مورخین یونانی و عرب و حتی پزشکی این اقوام حکایت از توانایی وتبحر ایرانیان در تهیه داروهای مختلف و مؤثر که یونانیان و عربها را به اعجاب واداشته است می کنند.
مانتره پزشک (اوستایی – Maoro- baesaza) یا پزشکی که به کمک و وردهای مقدس و آسمانی درمان می کرده است. او کسی است که روش و هنر درمانی اش به وسیلة زمزمة کلمات آسمانی و قطعات اوستایی که برای نیروهای درونی وسلسله اعصاب و فاکتورهای روانی انسان درمان بخش و فوق العاده مؤثر است، انجام می شده و جز با این روش ، او هنر پزشکی و درمان بخشی خویش را به کار نمی انداخته است. (وندیداد ۲-۲۹ و ۳۷ ویشت ۵-۹۳).
از جمله بیماران و مراجعین او در درجه اول بیماران روانی – مبتلایان به غش و ضعف اعصاب – دیوانگان – و کسانیکه به سکته های موقتی دچار می شوند، هستند.
این پزشک در مورد بیمارانی که مبتلا به بیماریهای مختلف روانی بوده اند روشهای درمانی گوناگونی را به کار می برده و شیوه های مختلف درمانی را عملی می کرده است.
عضوی که این پزشک مخصوصا" بدان توجه می کرده و دانش درمانی خود را بدان معطوف می داشته است ، مغز و دستگاه های عصبی و یا بهتر بگوییم سلسله اعصاب بوده است.