يادداشت روز: بغضهاي پارهپارهي بوشهر/ فيروز در خوابگاه نيست اما تو آسوده بخواب اقاي مدير!
1-زیر آوار پرتشویش نگاهش می شود رد تمام تب های گر گرفته دنیا را گرفت. پیرزن بوشهری وسط بازی شاهین وتراکتور از منزلش تا ورزشگاه خالی از تماشاگر را آمده تا نگرانی هایش را درمان کند.« عامو ای چه وضعشه. کرار گرفتین که چه؟ تیم دفاع نداره. قبله و شمال دفاعمون ولن. عامو نه یکی، نه دوتا هی پشت سر هم می بازن و گل میخورن» غزل واژه هایش اگر حتی عمیقا فنی هم نبود اما همین که برای حل معماهای ذهنش تا آنجا آمده بود باید تقدیرش کرد. سهم او و خیلیها در این بندر همین شاهین است. فقط همین شاهین.
2-امیر قلعه نوعی می گوید استانی که عسلویه دارد چرا تیم فوتبالش بی پول مانده؟ او سئوالی را می پرسد که همین پیرزن بوشهری هم احتمالا در خلوت خود بارها مرور کرده و پاسخی بر آن نیافته است. بغض های پاره پاره بندر درمان ندارد. این پیشانی نوشت هرساله شان است که در میان هیاهوهای پایان فصل دنبال بقا باشند.
3-رییس هیئت موسس باشگاه شاهین نمی تواند عادل را قانع کند که چنین منصب وسمتی در فوتبال وباشگاهها عادی است.مجری 90از « عجیب وغریب بودن» چنین جایگاه ومقامی می گوید و از« مجنون»های ماتم زده در بیماری شاهین روایت می کند که « بابا این پیرزن گناه داره؛ به داد تیمتون برسین». گزی هم زاویه دیدش را با قالب نگاه عادل همسو می کند« بله؛ آقای فردوسی پور می بینید بوشهر چه عاشقانی دارد؟»
4-عادل کشیدگی از ناحیه پول را دلیل دوری کرار از تمرینات می داند و گزی با رد این فرضیه می گوید« او این هفته پول می گیرد واز هفته دیگر در کنار بچه ها خواهد بود!» فردوسی پور در به در دنبال فیروز کریمی است. سراغش را از گزی می گیرد وپاسخی اینگونه می شنود«من شماره اش را به همکارانتان می دهم. او الان بوشهر است ودر خوابگاه حضور دارد»
اندکی بعد عادل می گوید بچه های ما امروز صبح فیروز کریمی را دیده اند که با پرواز 409به تهران آمده است. شافعی دستیار وی روی خط می آید و از بستری بودن در بیمارستانی در تهران سرمربی شاهین به دلیل ناراحتی از ناحیه گوارشی خبر می دهد و اعلام می کند خود او هم در بوشهر نیست و دارد از تهران حرف می زند!
5-پیرزن بوشهری می گوید« تیم میره دسته سه» وبعد برایش استدلال رو می کند«خوابشو دیده ام».تو دلت می خواهد خواب همه زن های عالم چپ باشد.جوان ویلچر نشین سعی می کند آرام باشد اما دلشوره های سقوط او را هم تا ورزشگاه کشانده. گزی در میان این همه استرس بندری ها کاش نه به عادل که به خودش می گفت« بله؛ می بینید بوشهر چه عاشقانی دارد؟» وسزای این عاشقان این نیست.« این» یعنی مدیری که پروازی بودن سرمربی اش را کتمان می کند واز حضورش در خوابگاه روایت می نماید. این یعنی در خوشبینانه ترین حالت مدیری که در روزهای سخت شاهین گمان می کند فیروز در بوشهر دارد تیمش را تمرین می دهد و او کیلومترها آن طرف تر بستری است! این یعنی او حتی به اندازه آن پیرزن و جوان ویلچر نشین هم به خود زحمت نداده تا مسافتی را بپیماید و ببیند در تمرین روز بعد از آن باخت چه می گذرد ومربی چه می کند! اصرارش بر حضور فیروز کریمی در خوابگاه تیم چه معنایی دارد؟ فیروز در خوابگاه نیست. این تصمیم گیرنده هایمان هستند که یا خوابند و یا خود را به خواب زده اند. پیرزن می گوید«خواب سقوط دیده» این کابوس او را حالا بی خواب کرده است. او خواب هایش هم به شاهین و فوتبال گره خورده اند. تو اما آقای مدیر؛ آسوده بخواب! شهر در امن و امان است. خواب های رنگی ببینی.
عبدالصمد ابراهیمی - کانون هواداران شاهین