يعني منظور شما اينكه اگه كسي فراموشي بگيره روحش حوادث واحساسات را يه ياد داره اما ابزار نمود اونو از دست داده؟نقل قول:
Printable View
يعني منظور شما اينكه اگه كسي فراموشي بگيره روحش حوادث واحساسات را يه ياد داره اما ابزار نمود اونو از دست داده؟نقل قول:
بله ; ) معمولا "ذکر" رو از افعال روح میدونند ومن هم همین طور فکرمیکنمنقل قول:
شايد اين طور باشه ولي بايد اثباتش كنيد پس ميشه بيشتر توضيح بدين؟نقل قول:
باتوجه به اینکه شما قبول دارید p:سیر درعالم خواب ربطی به عالم مادیات نداره و چون q:در رویا فرد چیزهایی رو به یاد داره پس r:منشا حافظه روح هستنقل قول:
نقل قول:
دوست عزیز
فلسفه یعنی شک کردن
اگر قرار باشد همه چیز را طرف مقابل را تایید کنید فلسفه نمیشود
چون احمق هم می تواند همه چیز را تایید کند
اگر بخواهید هر چیزی را رد کنید باز هم فلسفه نیست
چون انسان احمق هم می تواند هر چیزی را رد کند
حال اگر من بگویم به خدا اعتقاد ندارم از نظر فلسفی چیزی را رد کرده ام و اگر بگویم خدا را قبول دارم باز هم تایید کردم که هر دوی این ها ارزشی ندارند .
برای شروع بحث در رابطه با فلسفه بهتر است پرسش هایی را مطرح کنید . پاسخ دادن در فلسفه ارزش چندانی ندارد
همیشه پرسش است که در فلسفه مهم است . بهتر است برای شرع یک بحث فلسفی پرسش هایی مطرح کنید و هر کس هر چقدر می داند و فکر می کند پاسخ دهد
قضاوت را به عهده خواننده بگذارید . حتی بسیاری از پرسش ها را پاسخ هم ندهید اشکالی ندارد
خود پرسش مهمترین قسمت فلسفه است . :46:
اگه اين طور باشه كه روح منشا حافظه واحساس هستش پس انسان چه نيازي به جسم مادي دارد؟ اگر جوابتون اينكه جسم صرفا راهي است براي نمود احساسات وتعقلي كه در روح وجود دارد دليل خوبي نيست چون خداوند ميتونست طوري مارو بيافريند كه از طريق روح احساسات وتفكرمان را نشان دهيم وبه جسم نيازي نداشته باشيم.نقل قول:
این ممکن نیست، مثلا من در برزخ هم جسم دارم(از جنس همون عالم) وهمینطور در جهنم یا بهشت (باز هم از جنس همون عالم) و جسم دنیوی انسان هم طبق فرموده خداوند متعال از خاک(همین عالم) هستنقل قول:
درواقع درهر عالمی برای تصرف دراون روح نیاز به جسمی از جنس همون عالم داره
من تا حدودي راجع به اينكه روح منشا احساس و تعقله قانع شدم ولي سوالاي ديگه اي داشتم راجع به همين احساس، راجع به اينكه شما جسم رو فقط وسيله اي براي تصرف روح در اين عالم ميدونيد و من اونو قبول ندارم اما گفتم شايد اين سوالا مربوط به زماني باشه كه همه دوستان قبول كنند كه روح منشا احساسه در هر صورت من منتظر جواب دوستان هستم كه بحث و چه جوري ادامه بديم؟:20:نقل قول:
نقل قول:
دوست عزیز
فلسفه یعنی شک کردن
اگر قرار باشد همه چیز را طرف مقابل را تایید کنید فلسفه نمیشود
چون احمق هم می تواند همه چیز را تایید کند
اگر بخواهید هر چیزی را رد کنید باز هم فلسفه نیست
چون انسان احمق هم می تواند هر چیزی را رد کند
حال اگر من بگویم به خدا اعتقاد ندارم از نظر فلسفی چیزی را رد کرده ام و اگر بگویم خدا را قبول دارم باز هم تایید کردم که هر دوی این ها ارزشی ندارند .
برای شروع بحث در رابطه با فلسفه بهتر است پرسش هایی را مطرح کنید . پاسخ دادن در فلسفه ارزش چندانی ندارد
همیشه پرسش است که در فلسفه مهم است . بهتر است برای شرع یک بحث فلسفی پرسش هایی مطرح کنید و هر کس هر چقدر می داند و فکر می کند پاسخ دهد
قضاوت را به عهده خواننده بگذارید . حتی بسیاری از پرسش ها را پاسخ هم ندهید اشکالی ندارد
خود پرسش مهمترین قسمت فلسفه است
شما ظاهرا عرایض بنده را نگرفتید!
ظاهرا باید ابتدا فلسفه ی علم فلسفه را بازگو کنیم!
قرار نیست نه چیزی را تأیید کنیم و نه رد،ظاهرا شما از ابتدای صحبت آگاه نبوده اید،
دلیل تأیید و رد ما اصول همان فلسفه و منطق است،حال اگر فلسفه ی مذکور حتی اشتباه باشد،بنا بر انتفای مقدم با همان اصول فلسفه ی اشتباه به اثبات تأیدیات می رسیم.
حال اینکه از احمق منظورتان چیست؟کسی که نمی تواند فکر کند؟پس در آن صورت ایشان قادر به تجزیه و تحلیل و اثبات منطقی نیستند که فکر نیز بکنند،
اگر منظورتان فردی که در برابر فلسفه ی دیگران قرار می گیرد،در آن صورت احمقانه هست که آن چنان قضاوت کنیم،
در مورد تأیید و یارد الله نیز باید به حضورتان برسانم که اصل فلسفه ی غربی بر اثبات همین بنا نهاده شده است که هرگز هم کامل نبوده،اگر با فلسفه ی جعفری و وحدت اشنا باشید خواهید دانست که فلسفه به دوقسم قبل عرف الله و بعد آن تقسیم می شود،من صرفا بر مبنای اعتقاد خود حرف زدم که اگر در آن روزها انتظار بر مباحثه ی بنده می رفت،بنده نه در مورد مورد اول بحثی دارم و نه نظری،
پرسش ها نیز که مطرح شده است و ظاهرا باید این پستتان زمانی ارسال می شد که بلافاصله بعد از پست بنده،در مورد چیز یفرمایش دارید که همان نیز تحقق یافت،الته که موافقم که قضاوت نیز بر عهده ی خواننده باشد،که بر همان نیز تأکید کردیم...
سلام
بنده مخالفم چون فرد خیلی پاسخ ها رو در جریان بحث میگیره. البته نمیدونم چیزی که الان میخواستید مطرح کنید چقدر با موضوع قبل(ارتباط احساس و روح) مرتبط هست بازهم ببینیم باقی دوستان نظرشون چی هستنقل قول: