نقل قول:
با سلام حضور دوستان ...
نازنین Shadow of Destiny گرامی دوست رویایی فکر عزیزم حتما عصبانی میشی چون میخواهم با تو نازنین بی پرده
حرف بزنم ..اول اینکه حدس میزنم تو نازنین هنوز استقلال اقتصادی نداری و از جیب پدر بزرگوار و نازنینت داری خرج
میکنی ببین که آن بزرگوار پدر گرامیت چقدر از تو نگران است که میفرماید از کانال بانک اقدام کن کاملا درست
میفرمایند قدر چنین پدری را خوب بدان . دوم اینکه تو عزیز میگویی.. بسیار سفر باید کرد تا پخته شود خامی..
درست است حالا یکبار بیا و پاشو برو مشهد یا اصفهان ویا شیراز و فکر کن رفتی خارج از کشور یک پول سفر و دو
روز هتل را داشته باش و بیست روز بگرد و ببین میتوانی اون رویایی را که در ذهن خودت برای خارج از کشور درست
کردی میتوانی چند صدم آن را در این امتحان 20 روزه انجام بدی کسی هم لاتین حرف نمیزنه و فارسی را هم که
بلدی هی زبان بلدم و فلان و زبان و بهمان نکن شاید به من دری وری و یا فحش بدی ولی مرد باش و برو خودت را
امتحان کن بدون حمایت پدر و یا کسی دیگر...
دوم اینکه باید کار فنی بلد باشی و یا دکتر . فنی = جوشکاری فلزات همه رقم و یا صافکار و نقاش خیلی خوب
ماشین و یا در رشته برق ساختمان و صنعتی کاملا ماهر باشی و ادامه برای دفعه بعد که آمدم ...
و اینکه دوست من تو راست میگی ولی من اینطور نیستم ..اما شما و امثال شما نمونه تضعیف روحیه این..
موفق و پیروز باشی...
بابا اینقدر بهم نگو نازنین. من دختر نیستم.
نمی دونم گوش شماها رو با چی پر کردن.. این برنامه های چرند تلوزیونی که خیلیا رفتن و اونو بدبخت شدن و غیره .. به هر حال.
ببین... بذار من خیالتو راحت کنم... من تا به الان آدمی بودم که تو زندگیم سختی زیادی نکشیدم... ولی همیشه دنبال کارای سخت بودم.... و در مورد سفر باید بگم جایی که من زندگی می کنم خیلی آروم و بی سر و صداست و کسی کار به کار کسی نداره به همین خاطر آدمی بودم که همچین رو دار نبودم و به خاطر محزط آروم و بدون هیجان اطرافم شخصیتم ینطوری شد... حالا جالبه بدونی که یه واسه کار دانشگاه م یه بار یه موردی برام پیش اومد و مجبور شدم برم تهران... خیلی جالبه بدونی که من تو شهر آروم خودم نمی تونستم کاری بکنم اما تو شهر بزرگی مثل تهران اتوماتیک وار یه روحیه ای داشتم که انگار همه جا شو بلدم.. اصلا آدرسی که دستم بود در حد دو سه تا اسم بود اما بعد از یه ساعت گشتن و با کمک مردم پیداش کردم...
همیشه یاد فیلم ترسناک Evil Dead میافتم که توش شخصیتی بود به نام Ash... این شخصیت خیلی ترسو بود به طوری که وقتی یه Zombie می دید از ترس نمی تونست کاری بکنه.. حتی نمی تونست حرکت کنه.. اما اطافیانش بالاخره یه کاری می کردن...
وقتی تمام دوستاشو از دست داد دیگه نترسید و تبدیل به قهرمان داستان شد و تمام موجودات منفی فیلم رو از بین برد..
حالا کار به کار اینا ندارم...
اینو می خوام بگم که انسان همیشه با محیط اطرافش خودشو سازگار می کنه... چون این یه چیزیه تو ذات انسان...
حالا بازم جالبه بدونی که من زبان انگلیسی رو بهتر از زبان فارسی صحبت می کنم.. چرا ؟ چون نیست اینقدر بهش عشق می ورزم الان شده زبان مادریم و خودمو باهاش سازگار کردم...
در مورد خارج رفتن هم همینطوره اما خیلی خیلی سخت تره... ببین آدم برای رسیدن به هدفش تمام سختی ها رو به جون می خره...
اگه تو این راه شکست هم بخورم مطمئن باش که ناامید نمی شم...
where there's a WILL there's a WAY
ولی بازم از راهنمایی تون ممنون... این یادتون باشه که من جوون خام نیستم..
نقل قول:
همین کشوری که شما بهش میگی زپرتی میلیون ها نفر بهش عشق میورزن.
ضمنا بنده منظورم برای ازادی --- نبود.
ما یه درسی داشتیم به نام روش تحقیق... تو اون درس ما در مورد خیلی از مسائل تحقیق می کردیم تا به نتیجه برسیم..
شما برا اینکه حرفت به اثبات برسه برو یه تاپیک بزن ببین چند نفر و از چه لحاظ به این کشور عشق می ورزن بعد بیا مانور بده.
نقل قول:
در مورد بسیجیا هم شما سخت در اشتباهی چون این نظام اگر نباشه بساط بسیجی و
سپاهی و همه اینا جمع میشه. پس باید بره بجنگه.
همون دو نفری که تائید کردن کاملا حرفتون به اثبات میرسه.
نقل قول:
منظور شما رو هم از شرف مملکت نفهمیدم! یعنی مملکت باید برای تو کاری بکنه؟
خداییش خیلی خوشم میاد.. سوالاتی می پرسی که من عاشق گیر دادنم.. ولی تو رو خدا بحث رو زیادی منحرف نکن که کار به جای باریک بکشه اوکی ؟ نمی خوام تاپیکم بسته شه. به اطلاعات بچه ها نیاز دارم...
اولا مملکت برای من نباید کاری بکنه.. برای ماااااااااااااااااااااا باید کاری بکنه.. این تا اینجاش.
نقل قول:
یا اینکه تو باید برای ابادی و پیشرفت مملکتت هرچه قدر هم سخت باشه تلاش کنی.
آفرین به تو... یه سوال... اگه بهت کلنگ ندن و بگن زمین سیمانی رو بکن (در حالی که کلنگ فت و فراوون باشه) با این حال با دست می کنی ؟
نقل قول:
مملکت که ارث پدری اینا نیست. یه روزی اینا هم میرن و اون روز نباید مملکت خراب باشه.
کاملا موافقم.. من عاشق مملکتم هستم اما نه این نظام. من اینو خوب می دونم که اگه من برم اجداد من که نمیرن درسته.. پس به فکر اونا هم هستم.
نقل قول:
ما نباید بخاطر نارضایتی از نظام یه کشور خود اون کشور رو رها کنیم تا اروم اروم خراب بشه.
بهترین کار همین کاره که بذاریم خراب شه و دوباره شکوفه بزنه.. مثل جایی که آتیش می گیره و دوباره سبز میشه. من مگه خرم کشورمو ترک کنم و برم یه کشوری که نه آدابشو می دونم و نه فرهنگشو ؟ ببین چه بلایی سر ما جوونا آوردن که عشق اون طرف آب به سرمون زده...
یخورده تو زندگی ت فکر کنی بد نیستا...
نقل قول:
یه بار دیگه هم میگم. من بسیجی نیستم و به انقلاب مهدی هم اعتقادی ندارم.
بسیجی فقط یه مثال ساده بود به دل نگیر.
نقل قول:
همه حرفات به کنار ولی از یکیش خیلی خوشم اومد.
"من اگه نرم اونور آب مطمئن باش اینجا بیکار نمی شینم.. یا میرم اونور یا اینجا رو تبدیل به اروپا می کنم.. (از همه لحاظ)"
خوب اینکه خیلی خوبه ولی ایا بهتر نیست اینجا رو تبدیل به اروپا کنی؟
خب ببین... اینش یه بدی داره. تو خودت خوب می دونی که این قوم چقدر Savage هستن... مطمئنم تو این راه:
My tongue is long enough to cut my own throat.
اما:
A miss is as good as a mile.
نقل قول:
بحث منحرف نشه...
به هر حال اقای Shadow of destiny اگر میخوای بری
همه چیز رو در نظر بگیر که اون ور کلاه سرت نذارن و تبدیل به یه کله سیاه هم نشی.
بعضی از دوستان تجربیات تلخی رو از اشنا هاشون بیان میکنن.
اینا نشون میده واسه ما ایرانی ها اونور فرش قرمز پهن نکردن.
اگر همه چیزت اونور جوره بسم الله ولی اگه حتی به یک چیز شک داری نرو.
ازت ممنونم و شرمنده که باهات بد صحبت کردم.. اینم یه سری از اخلاقیات خاص منه.. کاریشم نمیشه کرد.
من که مودونم اگه برم اونو چه بلایی سرم میاد پس بدون چقدر جرات انجام این کار رو دارم... حتی امکان داره اشکمم دربیاد اما...
This is the way I've chosen my Destiny and This is Shadow of Destiny...
بازم می گم... من اگه می خواستم خودسرانه کاری بکنم هیچوقت این تاپیک رو خلق نمی کردم..
بازم ممنون...
می خوام دوباره اون تاپیک آقا پدرام رو بخونم چند تا نکته و غیره بردارم و یه چند تا سوال هم دارم که ازتون بپرسم... فعلا..
می خوام کم کمک اقدام کنم.. لا اقل ویزا و پاسپورت و غیره رو جور کنم.