سلطان قلبم تو هستي تو هستي
دروازه هاي دلم را شكستي
پيمان ياري به قلبم تو بستي
با من پيوستي
اكنون اگر از تو دورم به هر جا
بر يار ديگر نبندم دلم را
سرشارم از آرزو و تمنا
اي يار زيبا
Printable View
سلطان قلبم تو هستي تو هستي
دروازه هاي دلم را شكستي
پيمان ياري به قلبم تو بستي
با من پيوستي
اكنون اگر از تو دورم به هر جا
بر يار ديگر نبندم دلم را
سرشارم از آرزو و تمنا
اي يار زيبا
مشاعره را با اول بيت شروع مي كنند نه با اخر بيست اقا يزدان اين كه نشد اخ
اما مي گذريم اين دفعه را
ـــــــــــــــــــ
اما
در دوردست هاي روح
باراني
بي امان مي بارد
و هراسي
به اندازه ي ابديت
فاصله ي اين دوگانگي را
رنگ خاكستر مي زند
خوب اخه من ق از كجا پيدا كنم اينم از فروغ
----------------------------------
در آن درياي مضطرب خونسرد
از صدف هاي پر از مرواريد
و در آن كوه غريب فاتح
از عقابان جوان پرسيديم
كه چه بايد كرد
همه مي دانند
همه مي دانند
ما به خواب سرد و ساكت سيمرغان ، ره يافته ايم
ما حقيقت را در باغچه پيدا كرديم
در نگاه شرم آگين گلي گمنام
و بقا را در يك لحظه نامحدود
كه دو خورشيد به هم خيره شدند
ديو ديو ؟
آري ديو
اين تن افراخته چون كوه بلند
به چه فن آورم او را در بند ؟
من و اين تركش و اين تير و كمان ؟
من و اين بازي خرد
من و اين ديو گران؟
اگر اين تير رها گشت ز كف
اگر اين تير نيايد به هدف ؟
من و نابوديم آسان آسان
آخرين تير من از چله گذشت
تركش من دگر از تير تهي ست
ديو مي آيد ديو
ديگر اي بخت سياهم
به تو اميدي نيست
تا بهار دلنشين آمده سوي چمن
اي بهار آرزو بر سرم سايه فكن
چون نسيم نوبهار بر سرم سايه فكن
چون نسيم نوبهار بر آشيانم كن گذر
تا كه گلباران شود اين كلبه ويران من
تا تا بهار زندگي آمد بيا آرام جان
تا نسيم از سوي گل آمد بيا دامن كشان
چون سپندم بر سر آتش ، نشان بنشين دمي
چون سرشكم در كنار ما بنشين ، نشان سوز نهان
بازآ ببين در حيرتم / بشكن سكوت خلوتم
چون لاله تنها ببين / بر چهره داغ حسرتم
اي روي تو آيينه ام/ عشقت غم ديرينه ام
بازآ چو گل در اين بهار / سر را بنه بر سينه ام
بازآ ببين در حيرتم / بشكن سكوت خلوتم
چون لاله صحرا ببين /بر چهره داغ حسرتم
اي روي تو آيينه ام / عشقت غم ديرينه ام
بازآ چو گل در اين بهار / سر را بنه بر سينه ام
می شد از بودن تو
عالمی ترانه ساخت
کهنآها رو تازه کرد
از تو یک بهانه ساخت
با تو می شد که صدام
همه جا رو پر کنه
تا قیامت اسم ما
همه جا رو پر کنه
اما خیلی دیر دونستم
تو فقط عروسکی
کور و کر بازیچه ی باد
مثل یک بادبادکی
وقتي كپي ميكنيد درست كپي كنيد من به خدا هنوز آخرش رو ك ميبينم ولي عيبي نداره
----------------------------------------------------------------------------------------------------------
يك پنجره براي ديدن
يك پنجره براي شنيدن
يك پنجره كه مثل حلقه ي چاهي
در انتهاي خود به زمين مي رسد
و باز مي شود به سوي وسعت اين مهرباني مكرر آبي رنگ
يك پنجره كه دست هاي كوچك تنهايي را
از بخشش شبانه ي عطر ستاره هاي كريم
سرشار مي كند .
و مي شود از آن جا
خورشيد را به غربت گل هاي شمعداني مهمان كرد
يك پنجره براي من كافيست.
اقا يزدان باز كه اشتباه دادي بايد با ي مي دادي نه ك
20 ثانيه ويرايش كن
ويرايش كردم
تا آ يينه پديدار آئي
عمري دراز در آن گريستم
من بركه ها ودريا ها را گريستم
اي پري وار درقالب آدمي
كه پيكرت جزدر خلواره ناراستي نمي سوزد!
حضور بهشتي است
كه گريز از جهنم را توجيه مي كند،
دريائي كه مرا در خود غرق مي كند
تا از همه گناهان ودروغ
شسته شوم
وسپيده دم با دستهايت بيدارمي شود
ــــــــــــــ
چه ربطي داره اقا يزدان فونت سايت به كپي چه اخه